-
سر زمین نیرنگ
دوشنبه 24 خردادماه سال 1389 00:03
".....تو فراسوی سرزمین ترفند و نیرنگ و فریب و خودکامگی می روی ،به سر مردمانی می روی که بر بدی گستاخ گشته اند و بدان دست یازیده اند و خوبی را یاد نگرفته اند؛اگر گرفته اند ،از یاد برده اند! بنگر تا چگونه باشی. زبانت را نگه دار و راز خود را آشکار مدار.راز تا هنگامی که آنرا پاس بدارد،ایمن و دژ گزین است و از جائی که...
-
درنگ
شنبه 15 خردادماه سال 1389 12:32
رد پای مانده بر جاده چون خطی هر چند ناخوانا با شتاب من ،سخن ها داشت: -با درنگی می توان این راه را سنجید، هر نشیب و هر فرازش را صحنه ای پنداشت از دیروز یا فردا کودکی را دید گرم چندان از تب بازی که سرمای زمستان را نمی فهمد و جوانی که تجسم می کند اصلاح دنیا را از ورای عینکی از آرمانهایش! پیر مردی دید، که فقط با جست و خیز...
-
این خانه جهنم است
دوشنبه 10 خردادماه سال 1389 00:19
این خانه جهنم است مشخصات:کارگردان:سوسن تسلیمی-محصول سوئد داستان فیلم: آقای سربندی یک ایرانی مهاجر در سوئد است که در آنجا با مادر و همسرش نانا و دو دخترش گیتا و مینو و پسر کوچکش سامی زندگی متشنجی دارد. او یک آشپزخانه خانگی دارد و به همراه نانا که خیاطی هم میکند با فروش غذاهای ایرانی امرار معاش میکند ،اما همسرش با...
-
بودن یا نبودن
جمعه 31 اردیبهشتماه سال 1389 13:25
رفتیّ و بی تو بغض سنگین در گلو ماند دل در سکوت سرد بیزاری فرو ماند رفتیّ و از این گوشه ء عزلت گرفته آواره ای در کوچه های جستجو ماند بعد از تو این تنهائی ویران کننده آئینه ء دقّی شد و در پیش رو ماند آری،هزار و یکشب بی روح اندوه با داغ ِ مرگ ِ شهر زاد قصه گو ماند! با رفتنت ای نو بهار سبز موعود از باغ تنها قصه ء سنگ و...
-
اندیشهء ترسا شدن سزار روم
دوشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1389 23:34
انگیزهء در آمدن سزار به کیش ترسائی این بود* که گویند او پیر و بد رفتار گشت و دچار پیسی شد .رومیان خواستند او را بر کار کنند و دارائی اش را به وی واگذارند .او با نیک خواهان خود به کنکاش نشست و آنان گفتند :تاب پایداری در برابر مردم را نداریم ،زیرا برای بر کناری تو هم داستان شده اند ؛با ترفند و نیرنگ کار خود را پیش ببر و...
-
بیدارباش
پنجشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1389 23:49
بیدار باش از زنگ ساعت تا سقوط از پله های خواب یک لحظه حتی نیست اما در این کوتاه ِغافل گیر چون آدم ِمطرود از فردوس از هر چه می بینی شوی دلگیر صبح ِ تو در چشم ِ عجول ِ تاکسی تصویر تکراریست خورشید جز نوری مزاحم نیست! تا کی در این بیدار باش ِ اضطراب آلود محروم از سیّالی و وارستگی باشی و لحظه هایت بگذرد سنگین و خواب آلود...
-
مار قهقهه
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1389 11:17
تکامل شناخت و معرفت نسلها تنها از مجرای علوم اکتسابی و رسمی صورت نمی گیرد و فراتر از چارچوب تنگ علوم نظری،قواعد نانوشته ای وجود داردکه از راه تجربه و کشف و شهود بی واسطه صورت می گیرد که از طریق افسانه ها و مثل ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.ویژگی این نوع اگاهی ،عدم صراحت و قابلیت تاویل پذیری است.یعنی به فراخور...
-
عابر باران
جمعه 3 اردیبهشتماه سال 1389 19:34
ای عابرِ عبوس ِ شب ِباران چتر ملال از سر خود بردار تاکی به لاک خویش فرورفتن خود را به این زلال ِ رها بسپار آری ،به این زلال رها-باران- باران،زنی که می گذرد سنگین باران،زنی که مادر رویاهاست با بالهای رنگی و آهنگین آن مادر ِ صبور که می کوشد طفل شرور ِ خاک بخواباند همراه لای لای غم اهنگش گهواره ء گیاه بجنباند بر گوش ِ...
-
نگاهی بخه خاطرات بوریس باژانف
شنبه 28 فروردینماه سال 1389 00:56
وضعیت سیاسی و فرهنگی شوروی در زمان حکومت استالین با توجه به جوّوحشتبار و فضای مسدودی که داشت از دیر باز مورد توجه علاقه مندان تاریخ بوده و برای اطلاع یافتن از این فضای غریب هرکتابی که در این زمینه به چاپ رسیده با اقبال گستردهء خوانندگان مواجه می شده است.و برای عده زیادی جالب بوده که چگونه به دنبال شعار های آزادی خواهی...
-
دست لرزان
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 10:57
گر چه هریک از آن ابرها می اندیشید جزای رُستن ِ بیگاه در زمستان را، تکیده –مثل گدایان- گشوده بود، نهال به سوی آن همه بی رحم دست لرزان را اخبار دوشنبه 9 فروردین1389 ساعت: 23:43 اخبار و نظرات استانی به روز است وب سایت نویسنده: مسعود دوشنبه 9 فروردین1389 ساعت: 23:44 کسی نبود .. ؟ زمان را باید تکاند .. شاید هم صورتک وحشی...
-
غراب
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 00:00
به حکم استقرا غراب سیاه است چنین ارسطو در ارغنون نوشت Μετά την εκτέλεση του و پور سینا در منطق شفا آورد که:الغراب اسود و در قرون وسطی توماس اکویناس یک روز دید به روی سنگ سیاه سر در کلیسای او نوشته اند که: negro es corvus و این چنین بود و بود که ناگهان خبر آوردند غرابهای سفیدی هم پیدا شده است و دیده اند که روی کنگره...
-
امید
پنجشنبه 5 فروردینماه سال 1389 13:53
شور و نشاط عید و شتاب دقیقه ها حسی ست مثل حسّ تهی گشتن از درون حسّی چنان سقوط که هر لحظه، در بهتِ ساعتِ شنیِ ذهنم طوفانی از تلاطم و وحشت روان کند: ....این برگها که کَنده شد از تقویم شیرازهء حیات مرا پاره پاره کرد، این اضطراب را آیا توان به یاری صحّاف ،چاره کرد؟ می گویدم امید: که این سبزه را ببین هرچند ازو مضایقه شد...
-
میراث فرهنگی مرحوم تربیت
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 00:52
کم نیستند کسانی که میزان پیش رفت هر شهر را معادل مدرنیزاسیون دانسته و مدنیت شهر را به این می دانند که برجها و اسمان خراشهایش بیشتر باشد و طرق و شوارعش بر طبق استانداردهای ترافیک باشد.هرچند موارد ذکر شده شرط لازم برای توسعه یافتن هر شهر است ولی شرط کافی نیست.مدنیت بدون نهادینه شدن تفکر مدنی در ذهن آحاد شهروندان تحقق...
-
حسرت
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 13:40
حسرت پرواز Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سبز شود باغ اگر تبر بگذارد صبح کند جلوه،شب اگر بگذارد بگذرد از سیم خاردار بهاران تا که به افسردگان اثر بگذارد رشک برم هر نفس به جاری جوبار چونکه به هرجا که خواست سر بگذارد آه ،چه داند قفس ،که حسرت پرواز بر دل دربند نیشتر بگذارد یار دل ما ببین که در ره...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 13:40
حسرت پرواز Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سبز شود باغ اگر تبر بگذارد صبح کند جلوه،شب اگر بگذارد بگذرد از سیم خاردار بهاران تا که به افسردگان اثر بگذارد رشک برم هر نفس به جاری جوبار چونکه به هرجا که خواست سر بگذارد آه ،چه داند قفس ،که حسرت پرواز بر دل دربند نیشتر بگذارد یار دل ما ببین که در ره...
-
ناصر خسرو و معاد
جمعه 14 اسفندماه سال 1388 18:54
مردکی را به دشت گرگ درید زو بخوردند کرکس و دالان این یکی ریست بر یکی بن چاه آن یکی رفت بر سر ویران این چنین کس به حشر زنده شود ..........بر ریش مردم نادان* قطعه فوق یکی از شعر های مورد مناقشه ء منسوب به حکیم نا صر خسرو قبادیانی است که یکی از اصول ثابت و غیر قابل انکار دین یعنی معاد را به چالش کشیده است.حال آنکه در...
-
فریاد
پنجشنبه 6 اسفندماه سال 1388 23:29
پشت این شیشه که دنیای مرا به همین عادت و تکرار تنزّل دادست بی کرانیست پر از تجربه های تازه! کاش فریاد کمک خواهی این ماهی تنگ می توانست ازین شیشه فراتر برود دی ماه 88 نده: الیاس سه شنبه 27 بهمن1388 ساعت: 15:0 چون همیشه زیبا بود کاش فریاد کمک خ.اهی این ماهی تنگ می توانست ازین شیشه فراتر برود. کاش وب سایت نویسنده: فرزانه...
-
حکایتی از روضة الصفا
جمعه 30 بهمنماه سال 1388 12:30
...روزی حضرت نایب السلطنه فتح علی خان جهانبانی (فتحعلی شاه )بدان پادشاه آگاه (آغا محمدخان قاجار )خدمتی شایسته کرد.پاسخی درخور و بایسته گفت تا طبع آن حضرت نیک بشکفته شد و به برادر زاده فرمود:"از من تمنائی کن که روا دارم".شاهزادهء آزاده را تملق و خوش امدی به خاطر رسیده عرض کرد که الحمد لله مرا از دولت ان حضرت...
-
کابوس
سهشنبه 20 بهمنماه سال 1388 23:17
چه شبهای مهیبی خواب می دیدی که در واکردی از تابوت و ناگه، تیزی دندان خون آشام به خونت ریخت زهری شوم چه شبهای مهیبی خواب می بینی که در بگشائی از تابوت و بوی مرگ و ویرانی مشامت را کند مسموم کدامین شب از استیلای این کابوس ،خواهی رست و نفرت از وجودت رخت خواهد بست؟ و خواهی دید خواب محواین تابوت ای فرتوت! ای تاریخ چه شبهای...
-
پشت پرده های انقلاب اسلامی
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1388 01:04
-
زمستانی
سهشنبه 6 بهمنماه سال 1388 23:35
باغ من برفِ کدامین دی ترا در بر گرفت؟ با چه افسون آتش خسران به جانت در گرفت در عزای سبز پوشانت کدامین ابر بغض عندلیبان ِ نواسنج ِترا حنجر گرفت زخمه زد بر چنگ وحشت ،هر نفس کابوس مرگ تا تبر رقص جنون آمیز خود از سر گرفت خم نمی شد قامت سرو تو با شلاق باد آن تمرّد را کدامین ترس ویرانگر گرفت؟ چتر گل را بعد ازین بلبل کجا بر...
-
پیر ما گفت
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 22:05
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد کتاب پیر ما گفت که به اهتمام آقای سعید نیاز کرمانی –شاعر معاصر کرمانی- و مدیر انتشارات پاژنگ چاپ شده است حاوی مجموعه تفسیر ها و تاویلهائی ست که صاحب نظران متقدم و معاصر در باره این بیت مشهورو جنجال بر انگیز حافظ بیان داشته اند. حافظ در این بیت تعریضی دارد به...
-
یادگار
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 15:09
به یادگار چه باید نوشت بر دیوار؟ چه مشکلست که در این مسیر فرسوده درنگ کرد چو سنگ و چرخ خاطره را باز داشت از رفتار ندید شور جوانی که در سیاهی شب به زعم خویش چراغ سپیده افروزد و آنچه را که به دیوارها بچسباند ، کلید معجزه های محال می داند ندید پارچه هائی که می کند اعلام عروس مرگ گرفته ست از جوانان کام! مرور این تکرار...
-
نیمروز
چهارشنبه 16 دیماه سال 1388 23:02
*توضیح نیمروز یکی از شعرهای بلند و معروف مرحوم استاد جواد آذر –شاعر فقید تبریز-است که در پستهای پیشین در مورد عظمت شخصیت و قدرت شعری ایشان مطلبی ارائه داشته ام. این شعر بلند که در قالب چهارپاره سروده شده است به نحوی استادانه و گویا به شرح رشادتهای شهیدان کربلا می پردازد. از انجا که بند بند این شعر شاهکار مشحون ازظرائف...
-
عاشورائی
سهشنبه 8 دیماه سال 1388 23:19
ای سرو سبز باور من بر سرت چه رفت در برگریز فتنه به برگ وبرت چه رفت بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت زخم تبر به صبر شگفت آورت چه کرد؟ گاه خطر به روح صفا گسترت چه رفت هنگامه آفرین اثیری تبار عشق در ازمون دوست،بگو بر سرت چه رفت وقتی خطر محک به خلوصت زد،ای شگرف! با آن دل تپندهء غوغا گرت چه...
-
یاد استاد
سهشنبه 1 دیماه سال 1388 23:26
توضیح: به مصداق "من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق" بر ما واجب است که همیشه مراتب قدر دانی خود را از اساتید و راهنمایانمان اظهار کنیم تا در عین حال که گوشه ای از لطف و احسان آنان را ولو به قدر ذره ای جبران می کنیم این امر حسنه را ترویج دهیم. از آنجا که حقیر سهم اعظم دانسته ها و دریافته هایم را از فنون شعر و...
-
پاپیون
سهشنبه 24 آذرماه سال 1388 01:04
"...ای مرد گستاخ،اگر فکر می کنی می توانی از دستم فرار کنی اشتباه می کنی.کسی نمی تواند به خوبی دستان مرا که به چنگالهای قوی شباهت دارد ببیند ولی بدان که با این چنگالها وجود ترا از هم خواهند درید و دستور این عمل از درون مغز من صادر خواهد شد. اگر تمام وکیل مدافعان از من می ترسند و مرا به عنوان خطرناکترین دادستان می...
-
پائیزی
سهشنبه 17 آذرماه سال 1388 22:05
-بخوان مگر که گلی بشکفد در این پائیز به روی شاخه،همانطور ماند افسرده پرندهء سر در زیر پر فروبرده به طعنه پرسیدم: -مگر که شعلهء آواز سوزناکت را به روی شانهء ویران بادها بردند؟ سخن چو رفت از باد، پرنده چون برگ آهسته بر زمین افتاد! و با وزیدن مرگ صدای ضجهء هر برگ پنجه زد در من لهیب آتش اندوه زنده شد در من! نویسنده:...
-
در وهم سندباد
چهارشنبه 11 آذرماه سال 1388 23:03
سالها پیش که تازه با شعر نوآشنا شده بودم و در این قالب طبع آزمائی می کردم بدلیل محدودیت منابع و مرجعها که با توجه به شرایط آن زمان طبیعی بود ناگزیر از دنبال کردن مطالبی بودم که در مجلات آدینه و دنیای سخن انتشار می یافت و اطلاعاتی جسته گریخته از قواعد و فنون شعر نو و دیدگاههای شاعران معروف شعر نو می داد،با آثار مرحوم...
-
بازگشت
چهارشنبه 4 آذرماه سال 1388 00:43
وقتی به تقریر تاثرات درونی خود عادت می کنی،این تفنن ساده در اثر استمرار چنان جزئی از رفتار تو می شود که حتی اگر 6 سال هم به بهانه های گرفتاری شغلی و تحصیل سرکوبش کنی،به محض رفع این مضایق باز به سراغ تو می آید: بسویت باز می گردم اگر چه خسته و مسکین که درد سالیانم را ،توئی تنها ترین تسکین به سویت باز می گردم ، چو روحی...