-
زمان تلخ است
جمعه 29 آبانماه سال 1388 11:58
دل تنگم اگر هویی کشد چاک گریبانها نهد تا دامن صبح قیامت سر به دامانها از این آیینه دریا مشت آبی زد به چشم خود پریشان شد ز آشوب خیالش خواب طوفانها مرا تلخاست بیداری چه آرم زین جهان بر تو که خواب کاکل روحت نگردد از پریشانها من آن داوود بینایم همین بیناییام خوشتر که گر تابم به نی سوزاند افغانش نیستانها سخن از محشر...
-
سکه
جمعه 22 آبانماه سال 1388 17:48
در ا ین نطع،این نطع خونین که هول و ولا لحظه لحظه دو چندان کند هیبت مرگ ما را چه کار آید از دست بسته و از چشم مبهوت بر عقربکهای بی رحم که پیمانهء مهلت ما بکوبند بر سنگ خارا کجایند اینک بشارت فروشان که تردید مارا ببینند و قطعیت ماجرا را چه میشد که هر آرزو سکّه ای بود در قلّک ذهن و گنجینه ای داشت این کودک ذهن در این قحط...
-
جواب به قزوه
یکشنبه 17 آبانماه سال 1388 13:25
ای قزوه این اسائه و هتک ادب چه بود بر آرزوی سبز جوانان غضب چه بود حکم کلوخ داشت به حلاج،شعر تو آلودن کلام به غیظ و شغب چه بود رویت سیاه باد که با این همه دلیل انکار صبح روشن و توجیه شب چه بود واجب به پا نداشته در نفی جائرین اصرار در گزاردن مستحب چه بود صیاد تا به مرفقش آغشته شد به خون کوچک نمائی تو به مشت و وجب چه بود...
-
جواب به قزوه
جمعه 15 آبانماه سال 1388 12:24
ای قزوه این اسائه و هتک ادب چه بود بر آرزوی سبز جوانان غضب چه بود حکم کلوخ داشت به حلاج،شعر تو آلودن کلام به غیظ و شغب چه بود رویت سیاه باد که با این همه دلیل انکار صبح روشن و توجیه شب چه بود واجب به پا نداشته در نفی جائرین اصرار در گزاردن مستحب چه بود صیاد تا به مرفقش آغشته شد به خون کوچک نمائی تو به مشت و وجب چه بود...
-
طرح
جمعه 8 آبانماه سال 1388 11:54
به جز آذرخش بی صبر کسی از درون آشفتهء او خبر نیارد به چه فکر می کند ابر؟ فروردین 88 به جز آذرخش بی صبر کسی از درون آشفتهء او خبر نیارد به چه فکر می کند ابر؟ فروردین 88 یسنده: عباس شنبه 2 آبان1388 ساعت: 6:56 سلام وب خوبی داری بهت تبریک میگم امیدوارم همین طور وب نویسی رو ادامه بدی. وب سایت پست الکترونیک نویسنده: دررودی...
-
1984
جمعه 8 آبانماه سال 1388 11:53
کتاب 1984 نوشتهء جرج ارول را سالها پیش خوانده بودم ،زمانی که جو جامعه غیر سیاسی بود و این همه مطلب و تحلیل سیاسی بطور ساری و جاری در جراید و مطبوعات نوشته نمی شد و دانش سیاسی من بسیار محدود بود ؛لذا نتوانستم ارتباط زیادی با آن کتاب پیدا کنم.اخیرا فرصتی شد که دوباره این اثر بسیار عمیق را مطالعه کنم و متوجه ابعادی شوم...
-
فرجام
جمعه 8 آبانماه سال 1388 11:50
یاد آن زمانی که یادت ،تسکین آلام من بود صبح شکر خندهءتو، روشنگر شام من بود یاد آن زمانی که چون غم، می کرد آهنگ جانم آغوش گرم خیالت، پایاب آرام من بود زلف تو تا می فشانید، چتر امان بر سر من گفتی همای سعادت، گرد در و بام من بود هرجا که می رفت صحبت، درباب درج محبت روشنترین گوهرانش، نام تو و نام من بود دردا که گرد کدورت،...
-
دونامه
جمعه 8 آبانماه سال 1388 11:46
"...ای جوان کم تجربت،باز نصیحتی از پدر بشنو ؛از برای قبولاندن مذهب تازه ات خون مسلمانان را مریز.فرستادن پوست سر شیبک خان سلاطین شجاعت آئین عثمانی را دچار خوف و تلاشی نمی کند.بعضی اشخاص بلعنت اختصاص را به این مملکت(منظور سرحدات عثمانی)فرستادن و جهال نیک و بد نفهم این ممالک را بوسیله ایشان با لاغفال به ایران...
-
سیه خواب
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1388 23:45
فقط به اندازهء دو گامی میان آن گوی سحر آمیز و دست من مانده بود باقی که آرزوهای رنگ رنگم شود محقق... درنگ کرد اسب و شیهه سر داد و روی پاهای خلفی استاد دوار وحشت چو گردبادی مرا ز خود برد چه دره ای بود دهان گشوده به انهدام من و هزار آرزوی دیرین! خیال کردم که خواب بود این ولی دریغا که هر شب و روز من گذشته ست درین سیه خواب...
-
شهریار در دوراهه سنت و مدرنیته
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1388 23:41
شاید در طول تاریخ ادبیات معاصر، آثار هیچ شاعری در حیطةادبیات کلاسیک به اندازة شهریار مورد مداقه و بررسی قرار نگرفته ودر این مورد اظهارنظرهای مختلف و گاه ضد و نقیض هم ابراز نشدهاست و در این خصوص، کم نبودهاند کسانی که موفقیت شهریار را درمواجهه با رقبای قدرتمندی چون امیری فیروز کوهی،...
-
عدالت مظلوم
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1388 23:38
زان دم که تیغ توطئه فرق ترا شکافت زخم زمین به هیچ دوائی شفا نیافت شب از نیام فتنه چه شمشیر برکشید کز هول و هیبتش جگر آسمان شکافت دستی که بسته بود کمر بر زوال تو معنای رستگاری جاوید درنیافت آنشب نسیم کوفه چه کابوس دیده بود کآسیمه سر به کوه و در و دشت می شتافت بعد از تو ای عدالت مظلوم،دست کین بر پای پیروان تو زنجیر ظلم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 آبانماه سال 1388 00:06
مرحوم جواد کناره چی متخلص به آذر از اساتید طراز اول و بنام شعر تبریز بود که متاسفانه بنده توفیق بهره گیری از دریای فیض ایشان را نیافته بودم ولی از طریق استاد عابد که افتخار تلمذ در محضر ایشان را داشتم با گوشه ای از کمال و دانش آن شاعر بزرگوار آشنا شده ام.ایشان در طرز هندی از اساتید مبرز بود ،علاوه بر این تصنیفهای...
-
از روزمرگی ها
یکشنبه 26 مهرماه سال 1388 10:45
"در حال خوردن ناهار بودم که هوشنگ از راه رسید.بدون تعارف نشست و یک لقمه کله گنجشکی گرفت: -من امروز نمی توانم با شما ناهار بخورم،بماند برای بعد.کارهای ناتمام روی روی هم تلنبار شده است و من نمی دانم دست تنها چکار کنم،باید سریعا برگردم و آنها را سرو سامان دهم. او دولپی می خورد و به ما فرصت پرسیدن هم نمی داد: -می...
-
صدای باد ویرانی
جمعه 24 مهرماه سال 1388 23:46
شبی از آن شبان تلخ و دلگیر*****خبر آورد بر من نالهء تیر که در تاریک این آفاق غمناک*****فرو افتاد سروی باز بر خاک ازاین آئینه تا من_وسعت درد_*****حریق ریشه داری سر برآورد نمی دانم چه اندوهیست بامن*****که می سوزد ازین آئینه تا من چو رعد خفته ای در سینهء ابر*****سکوتم می دراند پردهء صبر "چه خواهد شد بگوئید ای...
-
حبیب ساهر و تجربه های مستقل از نیما یوشیج
یکشنبه 19 مهرماه سال 1388 14:07
حبیب ساهر و تجربه های مستقل از نیما یوشیج نوآوریهای حبیبساهر، به رغم آنکه در فضای ادبیات معاصر، انعکاس چندانی نیافته، از نقطه نظر تاریخ تطور شعر فارسی حائز اهمیت است.چرا که از یک طرف، بدعتهای او در شکستن قالبهای کلاسیک، مستقل از تجربة نیما یوشیج بود و از طرف دیگر، اقتباس و ترجمههائی...
-
آنسوی تصور
یکشنبه 19 مهرماه سال 1388 14:03
پنداشتی کرامت قدیسان باطل کند دسیسهء شیطانی اینگونه در حصار گمان،کردی عصیان ته نشین شده زندانی برتربت عقیم یقین سودی پیشانی خلوص هزاران بار هول و ولای خوف و رجایت سوخت در شعلهء ریاضت و استغفار اما چو ابر تیرهء ناکامی بارید بر قلمرو پندارت دیدی کلید معجزه کاری نیست بر قفل زنگ خوردهء انکارت وقتست با جرقه ای از تردید آتش...
-
شعری از استاد شفیعی کدکنی
شنبه 18 مهرماه سال 1388 14:15
نوح جدید ایستاده بر در کشتی کشتی او پر ز موش و مار صحاری لیک در آن نیست جای بهر کبوتر لیک در آن جای نیست بهر قناری نوح جدید ایستاده بر در کشتی گوید"آنک عذاب کفر و تباهی ! هرکه نباشد درون کشتی من نیست ایمن،از موج خیز خشم الاهی " نوح نو آئین ستاده بر در کشتی خیره در ابری که نیست بر همه آفاق گوید "وایا به...
-
آن کاشف فروتن
جمعه 17 مهرماه سال 1388 19:35
این شعر در مرداد 1379 به مناسبت در گذشت شاملو نوشته شد و در مراسمی که به همت امیر آذرطلعت –شاعر طراز اول و استاد –و منصور آرام شاعر نوپرداز و آقای دادیزاده مدیر انتشارات سپهر که از رجال خوشنام و فرهنگ دوست تبریز است برگزار شده بود قرائت شد.به این دلیل به این موضوع اشاره کردم که تقدیری کرده باشم از شجاعت و پایمردی این...
-
مهدی آذر یزدی معلم بزرگ کودکان
جمعه 17 مهرماه سال 1388 19:15
شاگردان مکتب خانه در فاصلهء بین دو درس فرصت کوتاهی داشتند تا با آنچه از خانه آورده اند سد جوع کنند.هرکس به فراخور تعین خانواده اش چیزی آورده بود.یکی نان و پنیر آورده بود.یکی به قرص نانی خالی قناعت کرده بود.و دیگری که گویا بزرگزاده ای بود نان و حلوا آورده بود.در اثنای صرف غذا کودکی که نان و پنیر می خورد از آن یکی خواست...
-
وصف حال
جمعه 17 مهرماه سال 1388 19:13
اگر گاهگاهی در قالب های کلاسیک تفننی می کنم فقط به خاطر آنست که درسهائی که فراگرفته ام از یادم نرود.همین: بوی باران بوی گریه بوی خاک سوگواران مو پریشان سینه چاک حسرتی پرپرزنان در موج اشک آرزوئی خفته در قعر مغاک بانگ الرحمن مشتی دین به مزد با سکوت گورها در اصطکاک باز در کام سراب آرزو تشنه ای از فرط بی تابی هلاک آه ازین...
-
کارنامه محمد حقوقی
جمعه 17 مهرماه سال 1388 19:00
زنی و حشمت نیلو فری میان کویر در استمالت تنهایی بزرگ بزرگ که بر صحیفهء پیشانی مراثی ماست زنی و هیبت چشمی که بارها باری بر آستانه در مرگ را به تن لرزاند..... صحبت در باره محمد حقوقی شاعر و منتقد معاصر که اخیرا در گذشت آسان نیست.چرا که از یک سو ما با شاعری صاحب سبک سر و کار داریم که برغم اینکه آثارش از اقبال عام...
-
تردستی
جمعه 17 مهرماه سال 1388 18:47
دیدی چه سان کبوتری از جوف آن کلاه بیرون کشید و حیرت خلقی عظیم را بر خویش جلب کرد اما تردستیی شگفت تر از آنچه دیده ای آزادی از کبوتر بیچاره سلب کرد! شنبه 13 تیر1388 ساعت: 11:17 شنبه 13 تیر1388 ساعت: 11:17 دیدی چه سان کبوتری از جوف آن کلاه بیرون کشید و حیرت خلقی عظیم را بر خویش جلب کرد اما تردستیی شگفت تر از آنچه دیده...
-
خود شیفتگی فرهنگی و ناکامی قومی/دکتر احمدعلی نوربالا
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:55
توضیح: روان شناسی ،هیچ کاربردی هم که نداشته باشدحداقل برای توجیه چرائی و ماهیت بسیاری از عکس العمل ها و واکنشهائی که از اشخاص سر می زندجوابی دارد؛و کتابهائی چون "آناتومی ویران سازی انسان"نوشتهء اریک فروم یا خط سوم نوشته دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی گواه روشنی بر این مدعاست.اخیرا به مقاله ای با همین مایه ها...
-
دریغ
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:51
سالها پیش که مجموعه غزل "از پنجرهء غروب "را انتشار دادم،بودند دوستانی که به فضای سرد و مایوس کنندهءاین اشعار خرده گرفتند و این حال و هوا را منافی با لحن غزل دانستند.چندان که دوستی پا از این فراتر گذاشت و در نقدی با عنوان"تفنن در نیمهء خالی لیوان "مرا از زمره افرادی خواند که تنها به نیمهء خالی لیوان...
-
آواز کوچه باغی
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:47
پارسال حول و حوش همین ایام نوشتن در وبلاگ از هر دری سخن را را آغاز کردم و امسال می خواستم که در باره یکساله شدن وبلاگم مطلبی بنگارم .دیدم بهترین حرف همان اولین پستیست که ارسال کرده ام.در عین حال خوشحالم که در دنیای مجازی دوستانی یافته ام که فهیم و اهل فضل بوده و پرتو نظرشان همیشه و همواره راهنمای این کمترین است. آواز...
-
نسیان
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:30
گاهی گاهی به لبخندی نوید مهر می آرند به شکل اژدها وحشت می افشانند اینگونه چشم عالمی را خیره می دارند فریاد ازین نسیان که از اینسان هزاران بار دیدند و اما باز حیرانند آیا نمی دانند این بادبادکها به دست باد رقصانند* *ما همه شیران ولی شیر علم حمله مان از باد باشد دمبدم گاهی به لبخندی نوید مهر می آرند گاهی به شکل اژدها...
-
تاملی در اشعار انتخاباتی 3
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:18
سیدی تنها به رنگ سبزنیست هیچ دانی مادر سادات کیست؟؟؟ سبز یعنی عاشق مولا شدن پشت درب حیدری زهرا شدن سبز یعنی عشق تا شوروبلا باحسین فاطمه در کربلا سبز یعنی ساقی ومست هدف همچو حیدر آن یل وشاه نجف طالب سبزم نه آن سبز ریا سبز هم بازیچه شد مهدی بیا (شعر از فرزاد جمشیدی) 3.بررسی اجمالی چند شعر از چند شاعر شعر فوق که تعریضی...
-
تاملی در اشعار انتخاباتی 2
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:16
من به خوبی های تو ای شیخ دارم اعتراف حیف باشد در جناح دوستان افتد شکاف کم کمک از رای دادن می کنی ما را معاف دور ایمیل است می باید حذر از تلگراف شیخ اصلاحات جان مادرت الانصراف! این همه شغل این همه مسند ، چه می خواهی دگر؟ می روی این روزها از خرج خود دائم سفر گاه هم جای سیاهی لشکرت ما را ببر حضرت شیخ اجل! بد نیست گاهی...
-
تاملی در اشعار انتخاباتی 1
جمعه 17 مهرماه سال 1388 12:02
تـــو کشــور چهـــــا ر چر خ پنـچر میخوای بیای چیکـار کنی بــرادر؟ * چه می کنی با این همه کراکی اینایی کـه زدن به جــاده خــاکی چه می کنی با اقتصاد خسته بـا این همـه شرکت ورشکسته زبـــان بد بـــریده چشم بـد کـــور اگـه بـــازم شدی رئیس جمهــور نذار کسی ســــوار مـــردم بشه نذار دلار هـــای مـــــا گـــم بشه به قـــول...