.

.

.

.

بی تو



بی تو بغض نهفته ام بی تو

آسمان گرفته ام بی تو

بی تو تاریک همچو تنهائی

باغ در برف خفته ام بی تو

باد هردم مرا کشد سوئی

برگ بر باد رفته ام بی تو

تا کشیدی تو دست مهر از من

دامن غم گرفته ام بی تو

تا نسیم محبتت نوزد

غنچه ای ناشکفته ام بی تو

نیست سنگی صبور تا شنود

حرفهای نگفته ام بی تو

ای تو ابر گشاده دست بهار

بی تو صحرای تفته ام بی تو


اسفند ۱۳۷۱


۵

شماره جدید سیولیشه را


همراه با پرونده ای برای شعر زلال بخوانید در



اینجا