.

.

.

.

دو رباعی از استاد جلیل صفر بیگی

برای ایران دزد زده

گنجی است که غارت شده است از آغاز
از چارطرف شده ست درهایش باز
این گنج مگر چقدر گوهر دارد؟
دزد آمد و...نه!نرفت و دزد آمد باز


برای ایران دزد ها


عمری ست اسیر دامتان است ایران

غارت شده ی تمامتان است ایران
شاه و شیخ و امیر و سردار و وزیر
ارث پدر کدامتان است ایران؟

پل



آن واژه ی رازناک سِحرآمیز،

آن واژه کجاست؟

                      من نمی یابم

آن معجزه،

              اسم اعظم جاوید

تعقید و غموض را گشاینده

 

 

آن واژه کجاست

                  تا پلی باشد

بین من ِ بی مخاطب امروز

با نسل علاقه مند آینده!

 

8فروردین 71

۵ سالگی از هر دری سخن



یکی از اولین شاعران حرفه ای و اسم و رسمدار که با ایشان آشنا شدم مرحوم محمد سهرابی متخلص به صدیق بود که همکار اداری برادر بزرگم بود و  متاسفانه در اوائل فروردین ماه امسال دار فانی را وداع گفت..ایشان علاوه بر شاعری به چندین هنر دیگر آراسته بود وخط  نستعلیق را بسیار زیبا می نوشت.روزی در خدمت ایشان بودم و شعری را که به شیوه  نستعلیق نوشته بودند برایم خواندند.بنده نیز به عنوان اظهار نظر گفتم :زیبائی شعر وقتی که با این خط زیبا نگاشته شود دو چندان می شود.جناب صدیق تبسمی کردند.چندی نگذشت که به جمع ما جناب سئوینج –شاعر ترکی سرا-اضافه شدند و بحثی در مورد هدف هنر مند از آفریدن اثر هنری شد که در بین بحث آن مرحوم با اشاره به تعریف من گفت: یک جنبه مهم نیاز هنرمند به جلب تحسین است. چه رضایتی بالاتر از این که من آثار خود را در معرض نقد و داوری دوستان قرار می دهم و دوستان با تحسین و تشویق خود موجب استمرار کار من می شوند.

بر اساس این دیدگاه متین و قابل تامل شاید دلیل تداوم این وبلاگ و رسیدن به پنج سالگی همین جنبه باشد.بنده این وبلاگ را در سال 87 با سیستم ورد پرس و در آدرس azhardarisokhan.com  شروع کردم که بدلایل فنی و قطع و وصلهای پیاپی و گاه عدم امکان ورود به سیستم ازسال 88 از  سرویس بلاگفا استفاده کردم که متاسفانه این سیستم هم بدون اشکال نبود و در مواجهه با فضای پر التهاب سال 88  گاه وبلاگی بدون دلیل مسدود می شد لذا احتیاطا وبلاگی یدکی را در بلاگ اسکای درست کردم و مطالبم را همزمان در آن وبلاگ هم انتشار می دادم.و این نوشتن با توجه به تشویقها و اقبال دوستان همچنان ادامه داشت تا سال 90.که متاسفانه وبلاگم در بلاگفا که پیج رنک بالائی هم داشت هک شد و محلی شد برای تبلیغ دستگاه ماساژور و گوشواره های مغناطیسی کاهش وزن!

برغم پیگیری ها و نامه نگاری های فراوان مدیر محترم سایت بلاگفا ترتیب اثری نداد تا اینکه اخیرا این وبلاگ را در بلاگفا مسدود کرده است که لازم است از این اقدام هرچند دیررس اما لازم ایشان تشکر کنم.

این محیط مجازی هر ایرادی هم داشته باشد باز محلی است برای طرح دیدگاهها و دغدغه ها و آشنائی با دوستانی که با ا ختصاص وقت خود حقیر را شرمنده می کنند.

دوستان فرهنگ دوست و شاعران عزیزی که نظر هر کدامشان برایم عزیز است و محترم .

روی هم رفته پدیده وبلاگ نویسی پدیده مبارکی ست که ظاهرا تا آنجا که اطلاع دارم در هیچ کشوری مانند ایران  مورد استقبال قرار نگرفته است.شاید دلیل آن طرح آزادانه دیدگاههائی است که در جامعه تک صدائی امروز امکان بازتاب ندارد.از سوئی این پدیده تمرینی است برای فرا گیری آداب گفتگو آنهم در جامعه ای که بزرگان و مصادر امر اکثرا متکلم وحده بودند .البته هنوز این روا داری کاملا نهادینه نشده است و راهی طولانی در پیش است .به عنوان حسن ختام می خواستم با ذکر خاطره ای از وبلاگ نویسی مطلبم را به پایان ببرم.

 در اوائل که وقت زیادی برای وبگردی صرف می کردم یک روز چشمم به وبلاگی با عنوان پر طمطراق "تارنمای رسمی انجمن شاعران وبلاگ نویس " خورد.کنجکاوانه مطالبش را خواندم که عبارت بود از چند نثر بی سر وته عمودی به عنوان شعر  و چند متن کوتاه به عنوان مقاله و تحقیق.در مقاله !!!ای که به اندازه کمی بیش از نصف صفحه A4 نمی شد محقق فاضل چنین افاضه کرده بود که دلیل پدید آمدن مکتب وقوع همه گیر شدن همجنس گرائی در طبقه  شاعران بود که ادبیات و زبانی نو می خواست.

به عنوان کامنت برایش نوشتم که بررسی و تحلیل مکتبی چون مکتب وقوع چیزی نیست که در یک متن نیم صفحه سر و تهش به هم آید و فرو کاستن آن به مسئله هم جنس گرائی اگر شرم آور نباشد حد اقل خیلی ساده انگارانه است.

روز بعد کامنتی از طرف محقق مذکور  به اندازه یک صفحه تمام A4 برایم ارسال شده بود که جناب علامه هر فحش و توهین که بلد بود به من نسبت داده بود که مودبانه ترینشان نسنجیده گوئی ،بی منطقی بود.اولا حضرتشان بسیار ناراحت شده بود که بنده به چه حقی و با چه صلاحیتی  در مورد مطلب وزینشان اظهارنظر کرده ام و در آخر برای فهم و درک من متاسف شده بود.

در پاسخش نوشتم که کاش این حوصله ای را که برای فحش دادن مبذول داشه اید صرف نوشتن آن مقاله می کردید که لااقل الآن آن مقاله به اندازه دو  و نیم برابر اندازه فعلی بود.


نظر دوست عزیزم مسعود ناظم الرعایا را در ادامه مطلب می خوانید:

ادامه مطلب ...

سه گانی ها ۱۲



۱

از بس که پای بند سکون است و انجماد

انسان از ابتدا

ترجیح داد سنگ پرستد به جای باد!


۲

کاش خبر داشت دیکتاتور که پس از او

می شود آماج ریشخند و اهانت

پوستر در دست چاکران ثنا گو!


۳

در آسمان تهی از بشارتی روشن

غنیمتی ست عبور پرنده ای هرچند

پرنده ای که سفر را گزید بر ماندن!


۴

اگر این ابر جای ما زبانی داشت

برای شرح درد ما

زمین را از طنین رعد می انباشت!

نگاهی به معمای هویدا



مرور زندگی و منش بازیگران عرصه سیاست بویژه حکومت قبلی که بدلیل از بین رفتن حساسیتهای ناشی از حب و بغض امکان طرح آزادانه تر انتقاد وجود دارد سرگرمی ارزشمندیست بویژه اگر نگارنده کتاب در کارش خبره باشد و فارغ از تعصبات کور تکه هائی از پازل حقیقت را به ما نشان دهد.

چه بسی می توان با خواندن فرازهائی از این کتاب و قرار گرفتن در متن پاره ای از رویدادها به بازسازی و تطابق آن با رویداد های زمان خود پرداخت و بر این مبنا خرد و عقلانیت زمامداران کنونی را به قضاوت نشست  .

در ایام تعطیلات فرصتی به من دست داد که کتاب ارزشمند معمای هویدا نوشته دکتر عباس میلانی را مطالعه کنم.و از زاویه ای دیگر به قضاوت در باره این شخصیت بد فرجام بنشینم. جالب اینست که در باره هویدا پیش از این در  کتاب هویدا-سیاستمدار پیپ و عصا و گل ارکیده – نوشته خسرو معتضد و از سید ضیا تا بختیار  بقلم مسعود بهنود و نیز سیاستمداران ایران بقلم محمود طلوعی و نیز خاطرات خلخالی مطالبی خوانده بودم و لذا اطلاعات جدیدی با خواندن این کتاب برایم حاصل نشد ولی نحوه پرداخت و نگاه متفاوت مورخ باعث شد که کتاب برایم ارزشمند و خواندنی جلوه کند.

] (عباس ملک زاده میلانی(متولد ۱۳۳۸) مورخ، ایران‌شناس و نویسنده‌ای ایرانی و ساکن آمریکا است. میلانی مدیر برنامهٔ مطالعات ایرانی در دانشگاه استنفورد و استاد فراخوانده دانشکدهٔ علوم سیاسی آن دانشگاه است. او همچنین همکار و یکی از سرپرستان پروژه دموکراسی ایران در مؤسسه هوور است.

میلانی در ۱۳۴۵ از دبیرستان فنی اوکلند فارغ‌التحصیل شد و مدرک لیسانس خود را در علوم سیاسی و اقتصاد از دانشگاه برکلی، کالیفرنیا دریافت نمود و در ۱۹۷۴ دکترای خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه هاوایی گرفت

ادامه مطلب ...