-
بچه بودن/ا.خوئی
شنبه 8 مردادماه سال 1390 23:53
وقتی که من بچه بودم ، پرواز یک بادبادک می بردت از بام های سحرخیزی پلک تا نارنجزاران خورشید . آه ، آن فاصله های کوتاه . وقتی که من بچه بودم ، خوبی زنی بود که بوی سیگار می داد ، و اشکهای درشتش از پشت آن عینک ذره بینی با صوت قرآن می آمیخت . وقتی که من بچه بودم ، آب و زمین و هوا بیشتر بود ، وجیرجیرک شب ها درمتن موسیقی ماه...
-
حصار جهل
شنبه 8 مردادماه سال 1390 23:49
چگونه دست بر آریم استجابت را که نیست روزنه ای پرتو اجابت را بر آن گروه که غیر از صلیب کینه نساخت، مسیح نیز دریغ آورد طبابت را در آن صدف که کشاند به کام کوسه ترا، طمع مکن به عبث گوهر نجابت را خیال قتل برادر بپرورد قابیل حسد چو پنبه کند رشته قرابت را گشوده بال تعرض عقاب جور ولی نیافت تیر دعا فرصت اصابت را!* اگر رقیب دم...
-
حافظه تاریخی/م.سرشک
شنبه 8 مردادماه سال 1390 23:45
نظمیست هرنظامپذیری را/ گرخواندی در اول موسیقا بعد از سقوط سلطنت، در همین چند سال اخیر، روشنفکران و کتابخوانان ایران تازه به این فکر افتادهاند که «ما حافظه تاریخی نداریم.» راست است و این حقیقت قابل کتمان نیست. در کجای جهان، در قرن بیستم، اگر فرّخی یزدی (غرض شخص او نیست، بلکه منظور شاعری آزاده و میهن دوست و شجاع از...
-
تضمین
شنبه 8 مردادماه سال 1390 23:42
می گفت رهنما هر خشت این عمارت و تالار و سرسرا چون برگهای دفتر تاریخ ناظر به اتفاق بزرگی بود: ایام بار عام و ملاقات چاکران، احصاء مالیات ولایات ابراز چاپلوسی اشراف و شاعران! ای بس هراس توطئه از خواب می پراند چشمی که جز اطاعت و کرنش ندیده بود بیهوده می شتافت بدنبال قرص خواب! تسکین این هراس گلوی بریده بود! گفتم که این...
-
به بهانه ۴ سالگی وبلاگ
شنبه 8 مردادماه سال 1390 15:12
جوانی که در جهان سوم به دنیا می آید برای خود سندرمی ست.مجموعه ایست از خواستن ها و نتوانستن ها.پا در هر راهی که می خواهد بگذارد با دیوارهای انکار و مخالفت رو برو می شود.همه می خواهند مومی باشد در دست آنها که فقط به شکل مجاز از نظر آنها در آید.وگرنه پاداش این تمرد خود را نه یکبار که چندین بار خواهد دید.فرصتها را از دست...
-
جنگ و گریز
شنبه 8 مردادماه سال 1390 15:10
صبح همراه خود آورده چو خرس قطبی زمهریر سوزان کوچه ها دالان ها مثل سردابه ی واکرده دهان در خیابان عبوس سیل یاجوج و ماجوج روان می شتابم که به این جنگ بپیوندم باز کسل از خواب سراپا کابوس آسمان از نفس سربی خیل ماشین رنگ رو باخته است مردمان ریخته دور اتوبوس همچو گرگان به سر لاشه ی یک قربانی ترس تاخیر از آن مضطربان جنگ جو...
-
خواندنی ها۹
شنبه 8 مردادماه سال 1390 15:09
خدا!! نقل است که روزی میرزا رضا صدیق الدوله نوری ، نزد مظفرالدین شاه رفت و پس از آنکه شاه احوال او را پرسید ، دستور داد تا مبلغ هزارتومان به او کمک کنند ،شاه ضمن دلجویی از صدیق الدوله گفت: حالا این پول را بگیر، انشا الله کارو بار ما که بهتر شد باز هم به تو کمک خواهیم کرد. اما صدیق الدوله به لهجه مازندرانی به شاه می...
-
سه گانی ها۶
شنبه 8 مردادماه سال 1390 14:10
1 این ستاره نیست روی نعش آفتاب سکه ء ترحم فرشته ایست 2 مثل شکنجه ایست شدید و سخت در ازدحام آهن و سیمان و دود شهر تنهائی درخت 3 از اهل سیاست سخن راست مجو کس نشنود از کلاغ لحن داوود از حنجر دود کش فقط خیزد دود! 4 چشم درانده تا بترساند دیکتاتور درون این پوستر نفرت خلق را نمی داند! 26اردیبهشت 90 سه گانی های 6 - 22 نظر...
-
خواندنی ها۸
شنبه 8 مردادماه سال 1390 14:07
طرح کاد در ایام ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از صدا و سیما تبلیغ زیادی در زمینه اهتمام دولت به پیشرفت های علمی می شد و اخبار هر روز حکایت از افتتاح و بهره برداری از کارخانه ها ی جدید و توسعه کشاورزی داشت. روزی به مناسبت هفته دولت وزیر کشاورزی آن زمان را دعوت کرده بودند.(جناب مهندس اکبر ترکان).وقتی مجری بر نامه از ایشان...
-
خواب گردی
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:29
چون خوابگردی که با دیگران ارتباطش بریده ست در پرسه ای انفعالی طی می کند گامهایم مسیری خیالی! در ازدحام شتابنده ی شهر بی اعتنایم به هر جنب و جوشی در چشم من رهگذاران تنها به اندازه ی سایه ای گنگ گردد پدیدار و آنگاه پنهان و وصله های مدرنیته بر جامه ی شهر فرسودگی را نماید دو چندان ناگه در آن اصطکاک صداها آوای گامی طنین...
-
خواندنی ها۷
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:26
1.لباس خیس عمربن عبدالعزیز در زمان خلافت خویش روزی بالای منبر مشغول سخنرانی بود.در خلال سخن گفتن وی مردمی که پای منبر بودند می دیدند خلیفه گاه به گاه دست می برد و پیراهن خویش را حرکت می دهد .این حرکت موجب تعجب حضار و شنوندگان می شد و همه از خود می پرسیدند:چرا در خلال سخن گفتن دست خلیفه متو جه پیراهنش می شود و آن را...
-
غزل قدمائی
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:22
رم کردی ای غزال و فغانم به درد خاست واپس نگر که از دل زارم چه گرد خاست گفتی فروغ مرتعشی بود از حیات کز واپسین زبانه ء این شمع سرد خاست چشم گره گشائیم از بخت خفته نیست زیرا که هرچه خاست ازین خوابگرد خاست کس چون دلم به حضرت تیغت نیافت راه در این خطر اگرچه که بسیار مرد خاست پروای سر مکن چو نشینی به نرد عشق نتوان سلامت از...
-
تحلیل واره ای بر شعر شازده/م.حجری
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:18
تحلیل واره ای بر شعر شازده • محمدرضا راثی پور شاعری از دیار آتش ها ست. • ایشان تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارند و سطر سطر نوشته های شان ـ به مثابه فرم و قالب ـ از اندیشه لبریز است. • چنین چیزی در شرایط کنونی که فرمالیسم در همه عرصه های زندگی فرمانفرما ست، واقعا استثنائی است و مثل اغلب چیزهای استثنائی، شادی بخش و شگفت...
-
محک نقد
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:13
فاتحه بر شعر خوان اگر که ملاکش هست همین نثرهای خام عمودی معنی و زیبائیی در آن نتوان یافت تا چه رسد اتفاق و کشف و شهودی گشته چو قیفی ادب،که راه خروجش هیچ ندارد تناسبی به ورودی با بزک و با گریم عرضه نمایند غوک و وزغ را به جای ماهی دودی قدر علفهای هرز نیز نباشد لااقل از آن حصول یافته کودی حرمت شاعر شکسته از متشاعر کاش که...
-
معرفت و علوم
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:12
......به مناسبت میلاد مولای متقیان ،مراسمی در دانشکده ...ترتیب داده شده است.خطیب مشهور و محترم در فرازی از سخنان خود درباب سجایا ی امیر المومنینن می فرماید: " روایت می کنند که روزی حضرتشان در مورد فردی شک به شرک برد و بلا درنگ ذولفقار از نیام بر کشید و سرش را ازتن جدا کرد.در این بین به ذهنش خطور کرد که ممکن است...
-
سه گانی های ۵
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:07
1 به چشم من ایام هزار بار اگر نو شود همان کهنه ست که گفته قصه بی اعتباریش خیام 2 از پله چهل که فرا رفتی هرگز غمت مباد که افتادی از نفس زیرا ازین به بعد سرازیری است و بس 3 عقربه های شتابناک چه دانند زیج نشینان پیری -این حرکت را- دشمن بی انعطاف عمر بخوانند 4 برفی که بر آئینه ء تو بارید گویای وداع تو از جوانی ست آغاز...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 مردادماه سال 1390 11:02
دستان اسیر موج کف بر لب بی واژه از اتفاق غمناکی می گفت و نمی شنید امدادی ما تابع بادبان نومیدی گفتیم که نیست رام ما ،سکاّن یعنی چو وقوع آن تصادف بود منجیش بجز همان نخواهد شد غافل که در این مضیق فرصت سوز قطعیت مرگ بی تعارف بود بازیچه ء موجها هزاران بار دستان غریق خویش را دیدیم دیدیم و از این سکون نجنبیدیم مهرماه 89 این...
-
امید
شنبه 8 مردادماه سال 1390 10:59
شور و نشاط عید و شتاب دقیقه ها حسی ست مثل حسّ تهی گشتن از درون حسّی چنان سقوط که هر لحظه، در بهتِ ساعتِ شنیِ ذهنم طوفانی از تلاطم و وحشت روان کند: ....این برگها که کَنده شد از تقویم شیرازهء حیات مرا پاره پاره کرد، این اضطراب را آیا توان به یاری صحّاف ،چاره کرد؟ می گویدم امید: که این سبزه را ببین هرچند ازو مضایقه شد...
-
خواندنی ها۶
شنبه 8 مردادماه سال 1390 10:58
1. تعظیم یکی ازشیطنت های عجیب معمر قذافی –دیکتاتور استکبار ستیز لیبی- این بود که سران کشورهائی به اصطلاح دوست و برادر را بجای کاخ ریاست جمهوری در خیمه اختصاصی خود به حضور می پذیرفت و ارتفاع ورودی این چادر را تعمدا کوتاه کرده بود که شخص وارد شونده ناچارا خم می شد گوئی در حال تعظیم به قذافیست و عکاس مخصوصش بدون فوت وقت...
-
نامرادی
شنبه 8 مردادماه سال 1390 10:51
مبین خاموش ماندن را دلیلی بر رضای من همین خاموشی ام گویاست از خشم رسای من اگر زنجیر عصیان را به روح من نمی بستند نمی دیدی بجز پرخاش عصیان در ورای من شبی با من بمان ای ماندنت معنای آرامش که گیرد رنگ اطمینان و ایمان خوابهای من هزاران بار افتادم ولی از پای ننشستم که امّید رسیدن بود تنها اتّکای من اگر دستم رسد روزی که...
-
نسخه جدید مردی
شنبه 8 مردادماه سال 1390 10:49
گر نوکر و چاکر امیری، مردی منصب به تملّق بپذیری، مردی مردی چه بود؟ لگد به مظلوم زدن گر جانب ظالمان بگیری، مردی! ابن محمود .. نسخه قدیمی: گر بر سر نفس خود امیری، مردی ور در نظر خویش حقیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتادهای بگیری، مردی! (پوریای ولی) مصطفی دوشنبه 9 اسفند1389 ساعت: 23:57 سلام با مطلب: انقلاب...
-
توجیه
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 14:33
به چشم جوی من آن سنگ خارایم که این سیالی و وارستگی را بر نمی تابم زلال خواب او را با سیاهی ها می آلایم به چشم من همین جوبار گریز فرصت و عمر و توانائیست و از آن روی بر این جوی ُخود را می کنم دیوار! من از جوی جوانی همچو سنگی بر نشیب راه جا ماندم همین بس نیست در توجیه این رفتار؟ اسفند ۸۷ alireza سه شنبه 3 اسفند1389 ساعت:...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 14:30
جمال امامی، سناتور معروف زمان شاه روایت می کند که روزی سرلشکر زاهدی که با کودتای28 مرداد شاه را دو باره به اریکه سلطنت باز گرداند و از این لحاظ لقب تاج بخش گرفت پیش وی از شاه گله می کند که شاه رفتارش با وی تغییر پیدا کرده است و مانع پیشرفت کارهای دولت می شود. وی به زاهدی می گوید که با شاه ملاقات خواهد کرد و موضوع را...
-
سه گانی ها4
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 14:27
اگر این خطای دید است چرا هنوز برجاست؟ و برغم این چراغانی بی حساب گوید ظلمات حکم فرماست! 2 چگونه برگ خزانی نترسد از جانش؟ که مثل شعلهء فانوس رو به خاموشی به فوت باد گره خورده است پایانش 3 گفتی که وقتی بیائی گرمای مهرت کند پاک اشک جدائی قندیل بسته ست اشکم کجائی؟ 4 یک لحظه از خزیدن و تشویش دادنم جانش نیآرمید این عقربک که...
-
شازده
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 13:40
غوطه ور در خلسه ای سنگین می فشارد زانوان را در بغل مدهوش در سر منگش دوار خاطرات دور منقلی در پیش او خاموش خفته در خاکسترش وافور در جلو خان سرای کهنه اسلوبش شازده کز کرده همچون جوجه ای بیمار! پا گرفته در رگ و پودش خمودی گنگ ...می شود رویای او شیرین و شیرین تر خواب او آرامک آرامک شود سنگین و سنگین تر بر تنش سر می کند...
-
سه گانی ها 3
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 13:38
نیم آن ترس است و نیم دیگرش اعجاب آنچه هر شب می رباید روح تو از تو اژدهای بالدار آسمان خواب! ۲ پنداشته این عنکبوت ،قوتست! غافل که بهم ریخته بنایش صیدی که گسسته ست تارهایش ۳ صبح سراسیمه مثل رعشه ء صرعی در تن این شهریان رمق نگذارد بی سببی نیست کس قرار ندارد ۴ گردبادی که پیچیده در این صحاری آشنا با جنون است خاربنها چه...
-
او با غروب رفت
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 13:34
یک لحظه زیستم در زیر آسمان بلورین دست او باران لطف ها سرشار کرد پهنه خشک کویر را آن لحظه زیستم در لحظه یی که طعم دگر داشت زندگی گلدان هر نفس پر بود از ترانه زرین یاس ها این زندگی و قصه تلخ نبود و بود یک لحظه کاش بود هوشنگ بادیه نشین مهربون سه شنبه 28 دی1389 ساعت: 0:0 سلام.داشتم دنبال وبلاگ های فعال می گشتم به شما...
-
سه گانی های 2
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 00:25
1 تا اصطکاک نعل سمند صبح آتش جهاند از همه آفاق ناگهان برخاست دود تیرگی از دشت آسمان! ۲ هر چند نا رواست می پروریم در دل خود اضطراب را این موریانه ای که بقایش زوال ماست ۳ مچاله می شود این آرزوی دور و دراز که بادبادک شادی در این وزیدن یاس فراز بام تو آید دوباره در پرواز ۳ هرچه تعلل کند بر او حرچی نیست قاصدک شرمسار تا که...
-
خواندنی ها 4
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 23:54
1 روزی به ناصرالدین شاه خبر دادند که جمعی از رعایای یک ولایت آمده اند تا مراتب تشکر و رضایت خود را نسبت به انتصاب والی جدید ابراز کنند و از خدمات او قدردانی کنند.شاه قاجار بشدت متغیر شد و به فراشانش دستور داد: همه این پدر سوخته ها را به فلک ببندید تا بار آخرشان باشد که جسارت کنند و در امور مربوط به ما مداخله کنند! ۲...
-
سه گانی ها 1
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 23:50
1 تا کجا که چشم کار می کند صبح بی آفتاب و سرعت و شتاب با زمینیان چه کرده است اضطراب؟ ۲ زیاد دیده همین جلوه ی موقت را شب کسالت بار که سلب می کند از آذرخش فرصت را! ۳ گرچه جلوه اش منوط بر وزیدنیست بی صدا به خویش جلب می کند نگاه را بادبادکی که دیدنیست ۴ با دلهره چشم وا کند از خواب آن ماهی کنج حوض تا گربه مگر نگیردش از آب...