.

.

.

.

خواب گردی

چون خوابگردی که با دیگران ارتباطش بریده ست

در پرسه ای انفعالی

طی می کند گامهایم مسیری خیالی!



در ازدحام شتابنده ی شهر

بی اعتنایم به هر جنب و جوشی

در چشم من رهگذاران

تنها به اندازه ی سایه ای گنگ

گردد پدیدار و آنگاه پنهان

و وصله های مدرنیته بر جامه ی شهر

فرسودگی را نماید دو چندان



ناگه در آن اصطکاک صداها

آوای گامی طنین افکند نرم



گفتی به حوض رکودم

افتادن سیب سرخی

چین افکند نرم



او-آنکه اسمش ندانم-

اما در اندیشه ی تیشه ی من

جز خلق تندیس او غایتی نیست

-هرجند این آرزوی محالیست-

می آید از دور و هرقدر نزدیک

با گامهای زمین و زمان کوب

از فرط طنازی و ناز

سازد دل و هوش منکوب!



او –آنکه در زشتی هرچه بینم-

زیبائیی بی نظیر است

جامی کند بر سریر نگاهم

و بر اثیر تن نازنینش

لغزد حریر نگاهم



من خیره بر آن وقار و تناسب

غافل که پشت سرم مرد معتاد

تا بیشتر رقت انگیزد از خلق

همراه خود می کشد طفل مسکین

غافل که آمیزه ای از دروغ و وقاحت

ماسیده بر بیلبورد میادین

و پیش خوان جراید

حرفی ندارد به غیر از فضاحت



آنسان که اینجا نگهبان اخلاق

حساس بر جلوه ی تار موئیست

در حد توبیخ و شلاق



باکی ندارد که بر رغم تعزیر

در جلد این رهگذاران

میل معاصی گسسته ست زنجیر!



تا از تفکر در آیم

او رفته از منظر من

و بار انبوه اندوه

آوار شد بر سر من



فریاد ازین فکرهائی که حتی در این خواب گردی

دست از سرم بر ندارد

و حظّ زیبائیی راستین را

ناقص گذارد




فروردین 71

alireza

سه شنبه 27 اردیبهشت1390 ساعت: 0:22
انسان نه فقط احمق ترین حیوانات است...بلکه درنده ترین و شریرترین آنهاست
نویسنده: مجید
سه شنبه 27 اردیبهشت1390 ساعت: 0:29
سلام
ایا شما هم مثل همه ی وبمستر ها به امار بازدید سایت/ وبلاگ خود اهمیت میدید؟
برای اطاعات بیشتر به وبلاگ من مراجعه کنید
نویسنده: بهروز
سه شنبه 27 اردیبهشت1390 ساعت: 1:59
سلام

به روزم با :

گل را از هر طرف که بچینی بو دار است

آنقدر مجال نرسیدن هست که از قم تا امامزاده عباس چین بخورد/خورد!


و ســـــــــــــــوغاتی

فعلا"
نویسنده: دردانه
سه شنبه 27 اردیبهشت1390 ساعت: 15:38
سلام و درود استاد بزرگوار .....
سروده تان نگاه فوق العاده ایست بر عادت ...به نوعی خرق عادت در دید که واقعیت ها در آن جلوه می کند ...دیدنی که من نیک سرشت را می نمایاند

...و وصله های مدرنیته بر جامه ی شهر
فرسودگی را نماید دو چندان...

درود و سپاس ......مانا باشید
نویسنده: لطف الله
سه شنبه 27 اردیبهشت1390 ساعت: 16:16
باکی ندارد که بر رغم تعزیر

در جلد این رهگذاران

میل معاصی گسسته ست زنجیر!

زیبا بود و به جا دقیق توصیف جامعه غرق در ادبار ما
نویسنده: فصل بی پرنده(م.صابری)
سه شنبه 27 اردیبهشت1390 ساعت: 22:29
سلام...

چه خوب وپراز مفهوم گفته اید،استاد.

مانا باشید.
نویسنده: سلام
چهارشنبه 28 اردیبهشت1390 ساعت: 0:27
سلام استاد.
خوشا به حالتان که دست کم در خوابگردی می یابیدش.
شعری روایی با زبانی استوار و احساسی پایدار و آرمانی زیبا که البته تلخی واقیعتها را نیز با خود دارد.
دست مریزادی بزرگ به شما.
نویسنده: رضا
چهارشنبه 28 اردیبهشت1390 ساعت: 11:8
سلام
زیبا بود
لذت بردم از سروده تون
ممنون که سر زدید..
نویسنده: مجید لشکری
چهارشنبه 28 اردیبهشت1390 ساعت: 16:20
سلام دوست عزیز
ممنون از دعوتت
زیبا بود
ممنون که به یاد ما هستی
علی علی...
نویسنده: محمد پوردامغانی
پنجشنبه 29 اردیبهشت1390 ساعت: 0:5
درود بر مهربانی شما و تشکر از لطفی که فرمودید.
سال 71 من کجا بودم ؟
تا پاییز پای آن رودخانه به انتظار
و بعد هم این زندگی که دیگر گون شد ...
فراموش کردیم که مانده ایم
پس خاموش خواندیم
دیگر سو
نیم سوز
و صد البته خام
سلام
حلاوت آشنایی شما را قدر خواهم دانست.
نویسنده: نیلوفر جهانگیر
پنجشنبه 29 اردیبهشت1390 ساعت: 12:3
سلام بزرگوار
عالی بود و عمیق
مانا باشید
نویسنده: ناعمه ساداتی
پنجشنبه 29 اردیبهشت1390 ساعت: 17:25
سلام

به روزم و منتظر انگشتان انتقاد...
نویسنده: خورشید
جمعه 30 اردیبهشت1390 ساعت: 22:18
درود

زیبا بود، دست مریزاد

"خواندنی ها 7" را هم خواندم و لذت بردم، ماجرای عمربن عبدالعزیز آموزنده است برای بعضی ها، اگر بخوانند و بکار بندند!

شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
نویسنده: همراز
شنبه 31 اردیبهشت1390 ساعت: 13:45
سلام و عرض ادب
راجع به حسین آرزو یک چند سطریدر وبلاگ نوشتم
نویسنده: حجری
شنبه 31 اردیبهشت1390 ساعت: 19:44
با سلام
شعر بسیار ژرف و زیبائی است.
دست شاعر درد نکند و عمرش دراز باشد به دو دلیل:
اولا از آن رو که شاعر اندیشنده شعورمند در این روزگار کیمیا ست.
ثانیا از آن رو که چنین شاعری منشاء خیر و برکت معنوی است و خلایق را به سیرنوشی از سرچشمه اندیشه های نابش نیازی مبرم هست، مبرم تر از هر زمان و زمانه ای.


از لطفتان ممنونم
نویسنده: من
شنبه 31 اردیبهشت1390 ساعت: 21:14
سلام

آقای راثی پور از شما بعید است. چنین نفرمایید. اولا اینکه من به سید مهدی موسوی و شعرش نتاخته ام. من به حرکت مضحک آن سینه چاک سید مهدی موسوی تاختم.

در ثانی همانطور که در متن کامنت هم هویداست عمرا جمال خانم جولی را با بعضی ها مقایسه کنم مقایسه کنم.
نویسنده: یئنی وئبلاگ
یکشنبه 1 خرداد1390 ساعت: 14:29
یئنی وئبلاگ
نویسنده: نسترجهان
یکشنبه 1 خرداد1390 ساعت: 17:43
سلام مهربان: ممنون از حضورتان و سوم خرداد، میلاد زهراءاطهر(س)برشما و همه شیرزنان خانواده محترمتان مبارک و همچنین روزمادر بر مادر عزیزتان مبارک و انشاالله خداوند عمر باعزت عطایشان کند و سایه شان را بر سر تان مستدام باشد.

کشور آباد است و میهن سرفراز

زن نبد گر در جهان رازی نبود

شعر و سوز و ساز و آوازی نبود

بانوی کاشانه دلهاست زن

روشنایی بخش محفلهاست زن

کهکشان زندگی دامان وی

اختران سعد فرزندان وی

حسن زن دلجویی و آزرم اوست

زیور زن مهر و خوی گرم اوست

**دوست عزیز شعر را خواندم و درنوع خود عالی و درخورتحسین بود و بنده از ان راضی و خرسند شدم
بدرود و درپناه حق
نویسنده: محمد مرادی نصاری
یکشنبه 1 خرداد1390 ساعت: 23:54
سلام /ممنون از حضورت ...
نویسنده: پاییز رحیمی
یکشنبه 1 خرداد1390 ساعت: 23:58
سلام استاد بزرگوار...

ببخشید که من به خاطر گرفتاری دیر رسیدم...
شما که خوابگردیتون اینقدر پرمغز و اندیشه مند است وای به حال بیداریتون!!!

خیلی فخیم و شیرین بود.
تندرست باشید
نویسنده: خورشید
دوشنبه 2 خرداد1390 ساعت: 3:45
درود

با "جوشکاری سودمند" آشنا شوید در "کشکول"

شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
نویسنده: مهدی نادری نژاد
دوشنبه 2 خرداد1390 ساعت: 15:4
با سلام
فرمودید:
"فریاد ازین فکرهائی که حتی در این خواب گردی

دست از سرم بر ندارد

و حظّ زیبائیی راستین را

ناقص گذارد
بی شک اهمیت و تاثیر تفکر فراتر از آ است.
نویسنده: اویاق
دوشنبه 2 خرداد1390 ساعت: 23:30
سلاملار!
حورمتلی دیلداشیم دگرلی وب صایفانیزدان اولدوقجا فایدالاندیم.
شعر چلنگی (بایاتی فالی) یازیسی ایله یئنیلندی بویوروب اوخویا بیلرسیز. یوروملاریز داها اونملی اولاجاق.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد