.

.

.

.

او با غروب رفت

یک لحظه زیستم

 در زیر آسمان بلورین دست او

 باران لطف ها

 سرشار کرد پهنه خشک کویر را

 آن لحظه زیستم

 در لحظه یی که طعم دگر داشت زندگی

 گلدان هر نفس

 پر بود از ترانه زرین یاس ها

 این زندگی و قصه تلخ نبود و بود

 یک لحظه کاش بود

 

هوشنگ بادیه نشین

 مهربون
سه شنبه 28 دی1389 ساعت: 0:0
سلام.داشتم دنبال وبلاگ های فعال می گشتم به شما خوردم.وب خوبی درست کردین امیدوارم همیشه اینجوری وبت سبز باشه.
اگه با تبادل لینک موافقی اوا ما رو با نام (مفید و متنوع) لینک کن و بگو با چه نامی لینکت کنم.منتظرتما
نویسنده: نازنین ( برگ بی برگی )
سه شنبه 28 دی1389 ساعت: 9:52
بسیار زیبا 
نویسنده: علی حیدری
سه شنبه 28 دی1389 ساعت: 13:47
سلام استاد
ممنونم از بنده نوازی شما . راستش من شیفته ی ادبیات و فولکلور آذری هستم چون در آن طراوتی هست که همیشه منو به یاد ییلاقات اردبیل و زیبایی های باغ های سنجد و بادام اطراف عجبشیر می اندازه که در اونجا خدمت کردم. این شعر نظامی(در پایین نوشتم ) رو بارها خوندم( گرچه ترکی من خیلی ضعیفه ) و شنیدم ولی ترجمه اش برام لطف شنیدن اجرای اون بخصوص اجرای بلبل محمداف رو نداره . برام عجیب و تازه بود که فرمودین اینا ترجمه ی ترکی است 
--

هرگئجه‌م اولدو سحر غصه فلاکت سنسیز
هر نفس چکدیم هدر گئتدی، او ساعت سنسیز
سنین اول جلب ائله‌ین وصلینه آند ایچدیم اینان
هجرینه یاندی کؤنول، یوخ داها طاقت سنسیز
اؤزگه بیر یاری نئجه آختاریم ای نازلی صنم
بیلیرم سنده‌دی دل، یوخ یارا حاجت سنسیز
سن منیم قلبیمه حاکیم، سنه قول اولدو کؤنول
سن عزیزسن من اوجوز بیر هئچم، آفت سنسیز
سن "نیظامی"دن اگر آرخایین اولساندا گولوم
گئجه گوندوز آراییب اولمادی راحت سنسیز

میدونین این ترجمه ی ترکی کدام شعر نظامیه ؟؟ یه دنیا تشکر از محبت شما
نویسنده: علی حیدری
سه شنبه 28 دی1389 ساعت: 13:51
این شعر یه دنیا زیبایی داره و آرزو دارم اگه یه روز شعر نو بگم اینجوری زیبا و لطیف باشه.
دنبال نام نویسنده اش میرم . ممنونم 
در اونی که نوشتم عیبی ندیدین ؟؟؟؟؟؟؟
نویسنده: سلام
چهارشنبه 29 دی1389 ساعت: 18:14
سلام جناب راثی پور عزیز.
انتخابهاتون هم از اشعار نیمایی همیشه خواندنی و لذتبخش است.
زمستانتان بهاری.
نویسنده: پویا
چهارشنبه 29 دی1389 ساعت: 19:23
نویسنده: مهدی آخرتی
پنجشنبه 30 دی1389 ساعت: 9:53
با چند تا کار آزاد به روزم

لطفا نظر فراموش نشه
نویسنده: علی حیدری
پنجشنبه 30 دی1389 ساعت: 12:19
سلام استاد عزیز
با ابراز احترام و ادب و تشکر از راهنماییهای ارزنده تون خواهش می کنم که به بنده افتخار بدین ترانه ای کودکانه است و کودکان مشتاق نوازش بزرگترها هستند .
نویسنده: پاییز رحیمی
پنجشنبه 30 دی1389 ساعت: 20:28
سلام استاد نازنین.

مثل همیشه ما از محضرتان دست پر وسرشار بر می گردیم.
شاد زی
نویسنده: سلام 2
پنجشنبه 30 دی1389 ساعت: 20:29
سلام استاد.
در وبلاگ سلام 2 منتظر حضور مهذبان ونقدونظر شما هستیم. ضمنا خبر سه گانی هاتان را به ما برسانید.
سپاس
نویسنده: علی حیدری
پنجشنبه 30 دی1389 ساعت: 20:47
سلام استاد
بنده نوازی فرمودین و بسیار سپاسگزارم.
خانم ساعدی رو نمی شناسم منظورتون کیه ؟؟
کتاب آتالار سوزو از آقای یعقوب قدس رو پدرم سالها پیش خریده بود و من بهش خیلی علاقه دارم جلدهای بعد از جلد اولش بیرون نیامد ؟؟؟

باش یولداشی آز دیر آش یولداشی چوخ دیر .

از این به بعد هر وقت پیشتون بیام یه ضربالمثل ترکی می نویسم خوبیش اینه که برای دوست صادق و باسوادی می نویسم و دیگه اینکه اگه معادلش رو در ترکی میدونین برام بنویسین که یاد بگیرم چون برخی ازین ضربالمثل ها جورهای مختلفی گفته میشند مثلا در نزد آذری های انزلی و نواحی مجاور میگن : قاضی اولما باشینا درده سالما ----- و در کتاب یاد شده اومده قاضی اولما باشین آغریماسون .
پرحرفی کردم ببخشین . شاد و سالم بمانید .
نویسنده: علی حیدری
جمعه 1 بهمن1389 ساعت: 11:14
سلام استاد
کتابو اسکن می کنم و به صورت فایل پی دی اف براتون می فرستم. اگه یه آدرس بهم بدین ممنون میشم . اون مصرع رو تغییر دادم .
قربان شما
نویسنده: Nadir Ezheri
جمعه 1 بهمن1389 ساعت: 13:53
اینتیحار سرگیسی!(6)



(جعفر بزرگ امین تنقید آلانیندا)





1-یانلیش باشا دوشدویو "زبان ابزار شعر"

2- بو قونودا "ژاک دریدا"دان بیر تنقید اؤرنه یی


3- اتو تنقید!
نویسنده: کلاغک
جمعه 1 بهمن1389 ساعت: 20:21
برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه ...

سلام و شب بخیر
دریچه به روز شد 
با روزگار ِ فقر و جنگ

...
نویسنده: باغ ادب
شنبه 2 بهمن1389 ساعت: 0:41
سلام و عرض ادب

پست های اخیر را خواندم و لذت بردم.
نویسنده: مجتبی رافعی
شنبه 2 بهمن1389 ساعت: 12:59
سلام حال شما؟
شما را دعوت می کنم برای شعر به روز شده ام.
حتما تشریف بیاورید: با نقد و حضور مهربان تان.
از رایحه ی شعرتان نیز معطر شدم. 
همیشه شاعر بمانید.
نویسنده: لطف الله
شنبه 2 بهمن1389 ساعت: 18:19
شعر زیبایی بود ای کاش درمورد شاعرش کمی می نوشتید
به من هم سربزنید با چند مطلب به روزم
نویسنده: سینا 30نا
شنبه 2 بهمن1389 ساعت: 21:47
سلام.




فقط نوشته شده...... بیا و بخونش.....!
نویسنده: توتقون
یکشنبه 3 بهمن1389 ساعت: 9:46
سالاملار و سایقی لار دویغولو دَرلمه نیزدن اولدوقجا ذوق آلدیم، یامالیسینیز.
نویسنده: شهاب
یکشنبه 3 بهمن1389 ساعت: 12:27
سلام استاد
بسیار زیبا بود
شعر جدیدی گفتم ، منتظرم که اگر اصلاحاتی دارد گوشزد کنید
نویسنده: لطف الله
دوشنبه 4 بهمن1389 ساعت: 2:1
در ره عشقت ای صنم شیفته بلامنم 

چند کنی ملامتم با غمت آشنا منم

شیر تویی شکر تویی لعبت نوش لب تویی 

خواجه باادب تویی بنده بی ادب منم

....

و چه کسی می داند طاهره قره العین چه کسی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نویسنده: کتاب فروش
یکشنبه 10 بهمن1389 ساعت: 0:5
کتاب راهنمای آزمون دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی منتشر شد.
شامل راهنمایی کامل پیش از آزمون

منابع آزمون

کتاب های مفید برای آزمون

نمونه سؤال های سال های 1385 تا 1389

برای آزمون دهندگان آزمون دکتری سال 1390.
نویسنده: حجری
دوشنبه 16 اسفند1389 ساعت: 3:10
این شعر در نهایت زیبائی است. آدمی از خواندنش سرمست می شود و حرفی برای گفتن نمی یابد. در عین ایجاز از تصاویر زیبا موج می زند.
دستی که به آسمان بلورین می ماند، بلحاظ فرم و فونکسیون.
آسمانی که کویر تشنه را سیراب می کند از رحمت باران.
زندگی طعم می یابد، بسان غذائی و نفس جسمیت می یابد، گلدانواره می شود تا از عطر یاس پر شود، عطری که ترانه می شود و لحظات زندگی با قصه تلخ بود و نبودشان ـ حتی ـ به آرزوئی بدل می شود.
شاعر این شعر باید گذشته اش بهتر از حال باشد.
اکثر اشعارش به حسرت گذشته سرشته اند. این خود بالاخره بهتر از هیچ است. چون امثال من از گذشته بیشتر فرار می کنند تا از حال که خود برهوتی است و نه امید ماندن برمی انگیزد و نه راه فراری در دیدرس دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد