-
خاموشانه/سیاوش کسرائی
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1390 01:04
من در صدف تنها چون قطره های روشن باران پیوسته می آمیختم پندار مروارید بودن را غافل که خاموشانه می خشکید در پشت دیوار دلم دریا! سیاوش کسرائی(کولی)
-
سه گا نی ها ۹
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 22:57
۱ بر سر سودای رستگاری انسان غیر مشقت نبرده ایم نصیبی بی که بگیریم تاج خار و صلیبی! ۲ تا همچو طفلی در امان تو بیاسایم ای قصه ء پایان هر تشویش شب را بر آر از گیسوان خویش! ۳ این ابر نیست اینکه چنین تیره و عبوس جان زمینیان به ستوه آرد دلتنگی منست که می بارد! 4 تا حکم دهد بر هلاک حلاج شبلی به کلوخی کند کفایت دامان نتوان...
-
لطایف الشعرا
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 01:04
۱ ملا پناه واقف یکی از شاعران قرن 12 آذربایجان بود که در دربار ابراهیم خان حاکم شهر شوشا(شیشه )خدمت می کرد.یکی از دلائل تشدید دشمنی میان ابراهیم خان و آقا محمد خان قاجار اشعار هجو آمیزی بود که این شاعر برای خان قاجار سروده بود. وقتی خان قاجار شهر شیشه را در محاصره گرفته بود دستور می دهد بر کاغذی این شعر را بنویسند و...
-
مهلت قلیل
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 10:44
هشدار من که در پس این پرده ی نیاز آن بت تراش بلهوس چشم بسته ام روزی که شور عشق تو دیوانه ام کند بینند سایه ها که ترا هم شکسته ام مرحوم نادر نادرپور مهلت قلیل قدرت نقاشیم به غیر بلا نیست گرچه که پهلو زند به مانی و بهزاد شیفته گردد به نقش خویش چو نقاش می شود احوال او حکایت فرهاد! *** آه چه شبها که روی بوم خیالم نقشی از...
-
خواندنی ها 12
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 22:39
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 " در ملکی که عامهی خلق سواد ندارند، در آن ملک هیچ نخواهد بود مگر حماقت و ظلم. این حقیقت را اهل وطن ما حکما خواهد فهمید، اما حیف که خیلی دیر." از نامهی ملکمخان با آخوندزاده 2 روزی خلخالی به هویدا سر زد و از او پرسید که کم و کسری در زندان ندارد.هویدا گفت...
-
بی تاب
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 13:25
گل مهتاب چون نقشی دل انگیز* شکفته در میان مخمل شب طنین می افکند آوای جوبار در اعماق سیاه جنگل شب گهی از گوشه ی یک قصر ویران به گوش آید نوای جغد پیری گهی از اسمان پر ستاره شهابی بگذرد مانند تیری جهانی در حریر پرده ی خواب رهاکردند تن از رنج ایام منم این روح سر گردان بیتاب که نگذارد مرا آسوده آلام شبی بود و من و مهتاب...
-
ادیب الممالک و وجدان بیدار
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 14:06
یکی از نخستین شاعران دوره قاجار که به موازات تحولات و دگرگونی های نهضت مشروطه شعر خود را در خدمت اجتماع نهاد و از فضای بسته ای که شعرای دربار ی زمان بازگشت ادبی به تبع مقتضیات زمانی خاص دوره خود ایجاد کرده بودند خارج شد،ادیب الممالک فراهانی بود. ادیب الممالک مثل سایر اسلاف خود شعر و شاعری را با مداحی آغاز کرده بود...
-
حکایت منظوم
دوشنبه 5 دیماه سال 1390 22:56
گویند راویان که چو از شدت مرض* حجاج-حاکم اموی-گشت محتضر می گفت با طبیب فرومانده در علاج اکسیر تو نکرد چرا ذره ای اثر؟ من آن کسم که پنجه ء بیداد گسترش از شیعیان مجال تنفس گرفته بود در سایه شکنجه و کابوس قهر من در شام کوفه نور حقیقت نهفته بود من آن کسم که گردن ابن جبیر را گفتم به غیر قبله ببرند از غضب وقتی جواب داد که...
-
یاد یاران
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 22:53
من-رضا همراز -محمد فرید تابستان 1371 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بیشتر افراد هم سن و سال من که در فضای ادبی فرهنگی تبریز در سنوات 70 نشو و نما یافتند خواه نا خواه هرو قت که می خواهند یادی از گذشته کنند فضای قهوه خانه های سنتی در ذهنشان تجسم می شود یعنی جائی که می توانستند دور از مزاحمت و اذیت...
-
چند مسئله فنی در باره سه گانی
دوشنبه 21 آذرماه سال 1390 22:57
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سالها پیش در جلسات تفسیر شعر حافظ که توسط مرحوم استاد عابد صورت می گرفت کم و بیش شرکت داشتم. جلسه به این صورت بود که ابتدا غزلی از حافظ خوانده می شد و شرکت کنندگان در جلسه بترتیب دیدگاهها و استنباطهای خود را در مورد شعر و مضمون آن بیان می کردند و در آخر سر استاد...
-
غیور محض
دوشنبه 14 آذرماه سال 1390 10:09
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 به علمدار کربلا صبح دمیدن تو کدامین کرانه بود؟ ای آفتاب خسته که زخمت به شانه بود در بی امان تیر خطر ،ای غیور محض! نستوهی تو مایه بهت زمانه بود افراختی لوای حقیقت بدون دست وقتی تن تو تیر ستم را نشانه بود روحت نتافت گریه طفلان که این خروش بر گردهء حمیتّ تو تازیانه...
-
سفرنامه
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 14:34
* این شعر را دوسال پیش در وبلاگ قبلیم در ورد پرس نوشته بودم.که نقدهائی توسط دوستان نسبت به آن شده بود.در حال حاضر با اصلاحاتی مجددا در این پست عرضه می دارم.برای خواندن شعر اصلاح نشده و نظرهای دوستان به ادامه مطلب مراجعه شود. دیدم دمشق را شهری که همچو قابیل آموخت از کلاغ* در زیر خاکهای فراموشی حقد و حسد چگونه تواند...
-
لطائف الشعرا
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 01:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ۱ ک.ا در ایام جوانی علاقه زیادی داشت که در غزلهایش از کلمات محاوره ای و روزنامه ای استفاده کند و این را برای خود نوعی تشخص می دانست.روزی در انجمن ادبی غزلی خواند که در بیتی از آن کلمه شبکار را به کار برده بود: کار من هر شب شده از عشق تو آه و فغان کامیار خسته را...
-
راز ناشناخته
دوشنبه 23 آبانماه سال 1390 22:49
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 تاریخ هم طراز تو نام آوری ندید چشم زمانه مثل تو روشنگری ندید درج خلوص و صیرفی عشق تا هنوز در پاکی عیار چو تو گوهری ندید در تنگنای روز احد حضرت نبی غیر از تو در هجوم خظر یاوری ندید در هیچ عهد خرمن بیداد پیشگان سوزان تر از عدالت تو اخگری ندید ای محرم تو چاه نخیله ،...
-
شیدای سخن*
دوشنبه 16 آبانماه سال 1390 18:27
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هفته ای که گذشت ،جامعه ادبی تبریز شاهد ضایعهء مولمه ای بود و یکی از مشاهیر خدوم و فروتن ادبیات پس از 87 سال عمر پربار، رخ در نقاب خاک کشید.استاد مهربان و با احساسی که شمع حضورش در هر محفل، اسباب رونق و اعتبار آن جمع بود و خیل مشتاقان به فراخور درک خود از خوان فضلش...
-
پیکار
دوشنبه 9 آبانماه سال 1390 22:47
کوچه در صبح پس از باران مثل خوابی پاک و رویائی بستر امید و خوشبینی ست جنگ پاکی با پلیدی را می توان حتی در این باران تصور کرد گرچه این رویا نخواهد یافت استمرار آرزو دارم شود تکرار صد هزاران بار تا مگر پاکی شود غالب در این پیکار! ۱۲آذر ۷۰
-
خواندنی های ۱۱
دوشنبه 2 آبانماه سال 1390 00:28
۱ هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد . گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در پیچ او را تعقیب کردند . ناپلئون برای نجات جان خود به...
-
پائیزی
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390 00:03
پیرمردی که از احساس برودت ناچار یقه هایش را بالا می زد، دید وقتی که به هنگام سقوط برگ چون شعلهء فانوس به خود می لرزد با خودش گفت که مرگ شاید این باد پریشان گرد است! پائیز 72
-
نگاهی به شعر معاصر تبریز
دوشنبه 18 مهرماه سال 1390 23:22
کم نیستند کسانی که امروزه با توجه به عدم اقبال عمومی نسبت به شعر معاصرین، سخن از انحطاط و رکود شعر معاصر و انقراض بزرگان سخن میرانند. و اگر از لحاظ ارقام و آماری این ادعا را بررسی کنیم ممکن است این امر بر ما مشتبه شود ولی ریشهیابی و بررسی دقیق این مسئله ابزارهای دیگری، صرف نظر از اعداد و ارقام میطلبد . در اینکه...
-
کوله بار رنج
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 22:28
باور مکن که قصه این شب به سر رسد یا از طلوع صبح رهائی خبر رسد با بخل این هزاره قحطی بعید نیست آتش اگر به خرمن هر خشک و تر رسد در نیمه راه صاعقه ء قهر می شود، هر ابر رحمتی که بر این بوم و بر رسد شاخی مصون نماند از آفات و ای دریغ ما همچنان نشسته که فصل ثمر رسد! سودای اوج پخت و ندانست سینه سرخ بس تیر ها از این خطرش بر...
-
با حسین آرزو
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 23:45
حسین آرزو از دوستان قدیمی بنده است که از سال 1370 از طریق نشریه مهد آزادی که در آن زمان مسئول صفحه ادبی آن بود با ایشان آشنا شدم.ایشان در حال حاضر جلای وطن کرده اند و در آمریکا روزگار می گذراند.اخیرا مجموعه ای از اشعار خود را برایم از طریق استاد رضا همراز فرستاده اند که دو شعر از آنها را زیب وبلاگم می کنم.در نظر دارم...
-
سه گانی ۸
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 22:49
*۱ عطر محبوس در گل قالی می کند التماسها بر باد تا از این تنگنا شود آزاد ۲ افسوس که ذهن را فراغت نیست تا بر لب جوی زندگی بینی این آب بجز گریز فرصت نیست ۳ پیغام مرغ باد نما را جز شاعر مدیحه نفهمید چون کوک کرد ساز ثنا را ۴ غروبگاه که در شهر می کنیم نگاه شبیه دلهره ایست بنفش و زرد و سیاه *به قول استاد دکتر فولادی از سه...
-
نقد عمر
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1390 22:37
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 در ایام دبیرستان که تازه به صرافت شاعری و نویسندگی افتاده بودم و هر کتاب ،برایم حکم راهنمائی داشت با کتاب هنر نویسندگی اثر مرحوم علی دوانی آشنا شدم که با زبان ساده ای فوت و فن این روش را توضیح داده بود و با ایجاز و فصل بندی مناسب متد ساده ای را در اختیار علاقه...
-
پژواک آن دریا
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 22:47
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 - سرنوشت ماست گیرم ساز یا ناساز! طاقت آور باز! ......صخره های بی تفاوت ناظر پیکار من بودند، با هجوم اضطراب و یاس گامهای من در این رهکورهء مطرود خطّ تسلیم امید و استقامت بود باز اما در دلم چاووش1 بانگ میزد ساز یا ناساز، طاقت آور باز! او صدایش رفته تا تاریکی تردید،...
-
دریا/ترجمه شعر
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1390 21:58
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یکی از معروفترین شاعران پیشرو ترکیه که نقش بسزائی را در هدایت جریانهای روشنفکری ترکیه داشت ، ناظم حکمت بود که مضامین عمیق و انسانی اشعارش مرزها را در نوردیده است.در این پست سعی شده است یکی از شعرهای این شاعر شهیر ترجمه شود هرچند به اعتقاد خود ناظم حکمت کسی که شعری...
-
درد دلی با مولا
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 22:51
بر منبر از عدالت تو حرف می زند آن واعظ جهول که با لا نشستنش بر رغم سطح دانش پائین نشستگان گویا ترین نشانه ء نقض عدالت است! بسیار واژه های مقدس که روز و شب از هر بلند گو و تریبون تکرار می شود به تواتر اما تفاوت عمل و قول -ضدیت شنیدن و دیدن ها- هر واژه را تهی کند از معنا اینجا زبان غیر خودی ها را داغی چنان الیم گذارند...
-
خواندنی ها ۱۰
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 00:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ۱ وقتی مصعب ابن زبیر ، مختار را کشت عبدالملک مروان برای تصرف عراق به جنگ مصعب آمد و او را شکست داد. می گویند وقتی عبدالملک بر عراق مسلط شد وارد دارالاماره کوفه شد و سر بریده مصعب را جلوی او نهادند. مردی از عرب به نام« ابی مسلم نخعی» برخاست و خطاب به عبدالملک گفت:«...
-
اراده
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 23:05
فرسایش زمین و زمان را بیدستگیری ابر با ریشههای خود به جدال ایستاده است. بر رغم تازیانهی طوفان تن بر قبول خانه به دوشی نداده است. آنسان که گردباد حضورش را مدیون بیقراری شنهاست این خاربن رهین ثبات اراده است. 10 آبان 88
-
شادی
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 00:04
طفلی به نام شادی، دیریست گمشده ست با چشمهای روشن براق با گیسویی بلند به بالای آرزو هرکس از او نشانی دارد ما را کند خبر این هم نشان ما یک سو خلیج فارس / سوی دگر خزر شفیعی کدکنی
-
سه گانی ها۷
شنبه 8 مردادماه سال 1390 23:55
1 مردک صرعی که در پیاده رو افتاد جلب به خود می کند توجه مردم اجرت او-سکه ء سیاه ترحم- 2 این لحظه ها عجول و سراسیمه طی شدند آنسان که آهوان برمند از خروش شیر آنسان که سارها بپرند از صدای تیر! 3 غروب می کوشید که یکنواخت کند هرچه نور و ظلمت بود شب آمد و به فسونی ازو مجال ربود! 4 تاریخ و آن تورق پی در پی شکست باور به خویش...