سیولیشه مجله ای الکترونیکی است که به حوزۀ فرهنگی-هنری متعلق است و محلی است برای معرفی و عرضۀ آثار نیمایی. سیولیشه به صورت خصوصی اداره میشود و وابسته به هیچ نهاد دولتی یا غیر دولتی نیست. این وبسایت دست همۀ شاعران نوسرا را به گرمی میفشارد و از حضور همه استقبال میکند. تنوع و تکثر مورد حمایت سیولیشه است، اما سیولیشه لزوما مؤید همۀ آرای نویسندگان خود نیست.
این وبسایت به هیچ وجه وارد مباحث مستقیم سیاسی نخواهد شد. تنها هدف ما در این مجله اینترنتی روشن نگاه داشتن چراغ شعر نو با ارائه آثار گزیده و زیباست. ملاک ما نیز اولاً شعر نیمایی و ثانیاً شعریت شعر است.
کسانی که مایل به همکاری با ما هستند، می توانند آثار خود را به ایمیل داده شده در زیر بفرستند تا پس از بررسی مورد استفاده قرار گیرد.
ssiolishe@gmail.com
منتظر حضور و نظر سازنده شما هستیم.
ادامه...
به خلوت تنهایی ام خوش آمدید..از اینکه در این عصر بی تکیه گاهی وغربت بازهم بمن سر میزنید وفراموشم نمیکنید بسیار سپاسگزارم...واز اینکه به علت مشکلات جسمی. بخصوص ناراحتی های مستمر چشمی..و عدم فرصت کافی نتوانستم نقدی در خور آثار ارزشمند شما داشته باشم پوزش می خواهم....دوستی معطر وزلالتان مستدام ............... باران شروع شکوه شکفتن است از زمزمه شعر دلنشین وباطراوتتان که بامضامین ارزشمند وتعبیرات محکم ونواندیش.وتازه.وحال وهوایی لبریز از احساسی معطر..وزبانی صمیمی وزلال همرا بود لذت بردم...همیشه به عطر شعر معطر باشی...ودرمسیر زلال شعر جاری. ............. نگاه هر خیابان بــــر گ، پاییز.......و آوای درختـان، بــرگ ،پاییز طنین خسـته ی نـارنجی شهر....هوای گـریه، باران،بـرگ، پاییز ........... نـــگاه آینــــه یـــکرنگی من.......شب وبارن عصر سنگی من وصیت کرده ام مال تو باشد.....تمـــام وسعت دلتــنگی من...
سلام بر جناب راثی پورنازنین ومهربانم.میدانم که تاخیرم رامی بخشید.بازهم سروده ای دلنشین وپرازاندیشه گی راازشما بزرگوارشاهدبودم.اماحیف که به قول استادشفیعی آخرین برگ سفرنامه باران آرزوی ما رابرآورده نمی کند.بازهم ممنونم.وچشم انتظارحضورسبزتان.
سلام و درود استاد ارجمند ......ایام نان نبک و موفق سروده تان معنایی ارزشمند و آرزویی نیکو در قالب تمثیلی زیبا بود ....امید که این رویا روزی حقیقت پیدل کنه ....چقدر بعد زمانی شعرتان وسیع است آشناس حال دوران .....سپاس
آرزو یر جوانان عیب نیست
درود استاد.
مثل همیشه فنی و دلنشین و اندیشهورزانه.
دست مریزاد.
سلام و ادب خدمت شما عزیز گرامی
عالی پستی بود دست مریزاد
وقتی کسی اندا زه ت نیست ، دست بـه اندازه ی خودت نزن . . .
درود بر شما
سلام عزیز بزرگوار صمیمی . جناب رائی پور
به خلوت تنهایی ام خوش آمدید..از اینکه در این عصر بی تکیه گاهی وغربت بازهم بمن سر میزنید وفراموشم نمیکنید بسیار سپاسگزارم...واز اینکه به علت مشکلات جسمی. بخصوص ناراحتی های مستمر چشمی..و عدم فرصت کافی نتوانستم نقدی در خور آثار ارزشمند شما داشته باشم پوزش می خواهم....دوستی معطر وزلالتان مستدام
...............
باران شروع شکوه شکفتن است
از زمزمه شعر دلنشین وباطراوتتان که بامضامین ارزشمند وتعبیرات محکم ونواندیش.وتازه.وحال وهوایی لبریز از احساسی معطر..وزبانی صمیمی وزلال همرا بود لذت بردم...همیشه به عطر شعر معطر باشی...ودرمسیر زلال شعر جاری.
.............
نگاه هر خیابان بــــر گ، پاییز.......و آوای درختـان، بــرگ ،پاییز
طنین خسـته ی نـارنجی شهر....هوای گـریه، باران،بـرگ، پاییز
...........
نـــگاه آینــــه یـــکرنگی من.......شب وبارن عصر سنگی من
وصیت کرده ام مال تو باشد.....تمـــام وسعت دلتــنگی من...
سلام
الله ولی الذین آمنو...
درود
دست مریزاد استاد٬ چقدر زیبا و لطیف سروده اید درست به لطافت باران!
چشم براه گوشه چشمتان به کشکول هستم
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
درود بر شما
بروزم با یک شعر عاشورایی و منتظر نقد و نظر شما
یا حق
بسیار لذت بردم ازشعر این پست و خواندنی های پست پیشین
ایام به کام .
سلام آقای دکتر
خسته نباشید . مقاله رفعت پیشتر به ایمیل شما ارسال گردیده بود . با احترام - سیزین همراز
سلام بر جناب راثی پورنازنین ومهربانم.میدانم که تاخیرم رامی بخشید.بازهم سروده ای دلنشین وپرازاندیشه گی راازشما بزرگوارشاهدبودم.اماحیف که به قول استادشفیعی آخرین برگ سفرنامه باران آرزوی ما رابرآورده نمی کند.بازهم ممنونم.وچشم انتظارحضورسبزتان.
آرزو دارم شود تکرار
صد هزاران بار
تا مگر پاکی شود غالب در این پیکار!
جالب بود، ممنون از حضورتون خسته نباشین.
درود بر عزیز دلم جنای راثی پور .
از خواندن پیغام ارجمندت در تارنمای نیزار بسی شادمانم شد . همواره نوشته و شعر های زیبایت را پی می گیرم . شادمانی ات را از بن جان آرزومندم .
سلام و درود استاد ارجمند ......ایام نان نبک و موفق
سروده تان معنایی ارزشمند و آرزویی نیکو در قالب تمثیلی زیبا بود ....امید که این رویا روزی حقیقت پیدل کنه ....چقدر بعد زمانی شعرتان وسیع است آشناس حال دوران .....سپاس
کوچه در صبح پس از باران
مثل خوابی پاک و رویائی
بستر امید و خوشبینی ست
جنگ پاکی با پلیدی را
می توان حتی در این باران تصور کرد
گرچه این رویا نخواهد یافت استمرار
آرزو دارم شود تکرار
صد هزاران بار
تا مگر پاکی شود غالب در این پیکار!
۱۲آذر ۷۰
[ دوشنبه 9 آبان ماه سال 1390 ] [ 10:47 PM ] [ راثی پور ] [ نظرات (13) ]
*******************
سلام و ممنونتم.
درود بر شما
نیمائی زیبا و لطیفی بود به ویژه در این روزهای بارانی.
قلمتان همواره سبز.
ممنون از حضورتون
salam.salam.Dr.bye.memnon az lutfetan.
درود
استاد گرامی به روزم با ماجرای «پل روستای چالش آباد»
چشم به راه خواندن دیدگاه شما هستم
شاد و پیروز و تندرستو سبز و نویسا باشید
بدرود
سلام قشنگ بود افرین
فقط در عبارت جنگ بین پلیدی و پاکی شعارزدگی وجود دارد
تا مگر پاکی شود غالب در این پیکار!
ان شاءالله روز پیروزی پاکی مطلق رو به ناپاکی به چشم ببینیم.
لایک.....
درود بر شما///
اولین بار است به وب ارزشمند شما می آیم و تعدادی از پست ها را خواندم!
شعر زیبایی بود استاد!
سه سطر اول که خیلی زیبا بیان شده بود! فقط جسارتا به جای جنگ پاکی با پلیدی را ، عبارت نو تری جایگزین کنید!
همین طور سطر آخر!
ببخشید استاد! در محضر شما فقط درس پس دادن است و بس!
پاینده باشید!
یا علی!