.

.

.

.

خواندنی ها۹

خدا!!


نقل است که روزی میرزا رضا صدیق الدوله نوری ، نزد مظفرالدین شاه رفت و پس از آنکه شاه احوال او را پرسید ، دستور داد تا مبلغ هزارتومان به او کمک کنند ،شاه ضمن دلجویی از صدیق الدوله گفت: حالا این پول را بگیر، انشا الله کارو بار ما که بهتر شد باز هم به تو کمک خواهیم کرد. اما صدیق الدوله به لهجه مازندرانی به شاه می گوید : وقتی در تبریز ولیعهد بودی همین حرف را میزدی حالا که شاه شدی باز هم همان وعده را می دهی ؟مگر قرار است بعد از شاه شدن چه بشوی ؟ نکند قراراست خدا شوی؟

منبع  :     وبلاگ حکایتهای تاریخی


شاخصه ایرانی ها

 در یک تحقیق میدانی پیرامون فرهنگ سیاسی ایرانیان خصوصیات زیر به عنوان شاخصه‌های اصلی فرهنگ سیاسی ما به دست آمده است:
*در سطح فرد: منفی بافی/غرور کاذب/کم فکر کردن/ضعف در هنر گوش کردن به دیگران/کم حوصلگی در تحلیل و شناخت/احساسی و هیجانی بودن فرد/فرصتهای محدود برای رشد. *
در سطح روابط میان شهروندان : بی‌اعتمادی/ضعف در فراگیر شدن شایسته سالاری/احترام قائل نبودن واقعی برای دیگران/ضعف در پیگیری اهداف جمعی/نگاه ابزاری به دیگران/آشنا نبودن با قواعد رقابت/نپذیرفتن تفاوتهای یکدیگر/ظرفیت محدود در فهم منافع و خواسته‌های دیگران/اولویت خواسته‌های فردی بر خواسته‌های جمعی/تمایل به آزار، تحقیر و تخریب دیگران. *
در سطح ساختار‌ها: فرهنگ عمومی
غیر عقلایی/دولتی بودن نظام اقتصادی/بی ثباتی نظام اجتماعی.

منبع: مشروطه ایرانی/نوشته ماشا الله آجودانی

اوزون

در زمان اصلاحات لایحه ای در باره  اقدامات لازم برای حفاظت از لایه اوزون که سوراخ شده بود در صحن مجلس قرائت شد و قرار شد نمایندگان موافق و مخالف این لایحه صحبت کنند.نماینده محترم یکی از شهرستانها به عنوان مخالف پشت تریبون رفت و چنین افاضه فرمود:


ما را چه کار به ترمیم لایه اوزون.هرکی سوراخش کرده برود و با گچ سوراخش را بگیرد.چرا بودجه بیت المال صرف کارهای مهمترینشود!

منبع:روزنامه صبح امروز


ادامه مطلب

خدا!!

نقل است که روزی میرزا رضا صدیق الدوله نوری ، نزد مظفرالدین شاه رفت و پس از آنکه شاه احوال او را پرسید ، دستور داد تا مبلغ هزارتومان به او کمک کنند ،شاه ضمن دلجویی از صدیق الدوله گفت: حالا این پول را بگیر، انشا الله کارو بار ما که بهتر شد باز هم به تو کمک خواهیم کرد. اما صدیق الدوله به لهجه مازندرانی به شاه می گوید : وقتی در تبریز ولیعهد بودی همین حرف را میزدی حالا که شاه شدی باز هم همان وعده را می دهی ؟مگر قرار است بعد از شاه شدن چه بشوی ؟ نکند قراراست خدا شوی؟

منبع  :     وبلاگ حکایتهای تاریخی


شاخصه ایرانی ها

 در یک تحقیق میدانی پیرامون فرهنگ سیاسی ایرانیان خصوصیات زیر به عنوان شاخصه‌های اصلی فرهنگ سیاسی ما به دست آمده است:
*در سطح فرد: منفی بافی/غرور کاذب/کم فکر کردن/ضعف در هنر گوش کردن به دیگران/کم حوصلگی در تحلیل و شناخت/احساسی و هیجانی بودن فرد/فرصتهای محدود برای رشد. *
در سطح روابط میان شهروندان : بی‌اعتمادی/ضعف در فراگیر شدن شایسته سالاری/احترام قائل نبودن واقعی برای دیگران/ضعف در پیگیری اهداف جمعی/نگاه ابزاری به دیگران/آشنا نبودن با قواعد رقابت/نپذیرفتن تفاوتهای یکدیگر/ظرفیت محدود در فهم منافع و خواسته‌های دیگران/اولویت خواسته‌های فردی بر خواسته‌های جمعی/تمایل به آزار، تحقیر و تخریب دیگران. *
در سطح ساختار‌ها: فرهنگ عمومی
غیر عقلایی/دولتی بودن نظام اقتصادی/بی ثباتی نظام اجتماعی.

منبع: مشروطه ایرانی/نوشته ماشا الله آجودانی

اوزون
در زمان اصلاحات لایحه ای در باره  اقدامات لازم برای حفاظت از لایه اوزون که سوراخ شده بود در صحن مجلس قرائت شد و قرار شد نمایندگان موافق و مخالف این لایحه صحبت کنند.نماینده محترم یکی از شهرستانها به عنوان مخالف پشت تریبون رفت و چنین افاضه فرمود:

ما را چه کار به ترمیم لایه اوزون.هرکی سوراخش کرده برود و با گچ سوراخش را بگیرد.چرا بودجه بیت المال صرف کارهای مهمترینشود!

منبع:روزنامه صبح امروز

پرمنگنات


در اولین دوره مجلس مشروطه و پس از ترور میرزا علی اصغرخان اتابک صدراعظم ،محمدعلی شاه میرزا احمدخان مشیر السلطنه را به مقام صدارت عظمی انتخاب کرد.و طبق رسوم کشورهای مشروطه لازم شد صدر اعظم برنامهء کاری(پروگرام) خود را در نطقی در مجلس برای نمایندگان تشریح کند.

 و این امر برای مشیر السلطنه که قبلا میر آخور دربار بود و سواد چندانی نداشت کاری شاق بود.به توصیه یکی از منشیان قرار شد متنی نوشته شود و مشیر السلطنه پروگرام خود را از روی آن قرائت کند.
در جلسه قرائت متن حوصله مشیر السلطنه از خواندن آن متن که پر از اصطلاحات خارجی از قبیل پروگرام و پتانسیل بود سر رفت.ناچار کاغذ متن مذکور را در جیب گذاشت و به صحبتهای معمولی پرداخت و چون فکر می کرد پروگرام و پتانسیل همان پرمنگنات پتاسیم است وسط صحبتهای خود فرمودند:
حالا که قرار شده دولت پرمنگنات خود را در پتاسیم بریزد و تشریح کند من هم برای این کار آمده ام.
نمایندگان که در حالت رسمی و جدی به سخنان صدراعظم گوش می دادند نتوانستند جلو خنده خود را بگیرند و مجلس تبدیل به جلسه نشاط و شوخی شد.مشیر السلطنه همچنان کم نیاورد و ادامه داد:
زهر مار...الدنگهای قرمدنگ چطور وقتی مرحوم اتابک پرمنگناتش را در پتاس می ریخت کسی مسخرگی نکرد.پدرتان را در می آورم یابو ها...

منبع: روزنامه اعتمادسال 1382
  گلابتون بانو

دوشنبه 16 خرداد1390 ساعت: 23:54
مطلب جالبی بود. موفق باشید.
نویسنده: علی
دوشنبه 16 خرداد1390 ساعت: 23:54
با سلام مثل همیشه فیض بردم مخصوصا با شاخصه ایرانیها
فکر میکنم مطلب جدیدم براتون جالب باشه البته فکر میکنم
منتظرم
نویسنده: حجری
سه شنبه 17 خرداد1390 ساعت: 2:24
با سلام
فارسی هم یادمان رفته.
منظور از فراگیر شدن شایسته سالاری چیست؟


حق با شماست.ولی به خاطر رعایت امانت تغییری ندادم
نویسنده: نازنین ( برگ بی برگی )
سه شنبه 17 خرداد1390 ساعت: 8:18
جالب بود ممنون
نویسنده: حجری
چهارشنبه 18 خرداد1390 ساعت: 3:36
با سلام
نظراتی که آمارگیرها مطرح می کنند، بیشتر به درد عوامفریبی می خورند:
ظاهر منظور او این است که در همه جا باید شایسته ها سالار شوند، به زبان خودمان سوار بر توده مردم شوند که اکنون انگ ناشایست هم می خورند.
خوب شایسته ای که سالار شود، یعنی سوار توده به اصطلاح ناشایست شود، دیر یا زود جلاد می شود. پدر من آدم خوبی بود، برای اینکه هیچکاره بود و از کاره ای شدن هراس داشت، چون می دانست که خصلت انسان ها با تغییر شیوه زیست شان تغییر پیدا می کند.
ثانیا بر اساس کدام معیار عینی و واقعی می توان یکی را شایسته و دیگری را ناشایسته تلقی کرد؟
از پدرم پرسیدم چرا یزید آدم بدی بوده؟
گفت سگباز بود و سر پا ادرار می کرد، نماز هم نمی خواند. پسر همسایه مان و طایفه شان همه خصایل یزید را داشتند. چه می توانستم کرد؟
اگر قرار بر این باشد که شایسته ها بر اساس معیار سوبژکتیف تعیین شوند، یا بوسیله قلدری تعیین خواهند شد و یا تعیین کننده ها از انتخاب الکی و سرسری خود پشیمان خواهند شد.
ثالثا چرا شایسته کذائی حتما باید سالار باشد؟ مگر برابر حقوقی و تقسیم کار بنا بر توان هرکس چه عیبی دارد؟
بگذریم.

پدر همکلاسی ام برای کشیدن راه آهن به ایران رفته بود و سالم برگشته بود. پرسیدم چی می گفت.
گفت نظرش این بود که ملت ایران ملتی کودن است.
رنگم پرید. چه می توانستم بگویم. ملت خود او شش میلیون نفر را در داخل مثل زباله سوزانده بود و پنجاه میلیون نفر را در خارج. تا بماند آنچه که نباید بماند: نظام مبتنی بر ارباب و نوکر، ببخشید سالار و زباله.
نویسنده: جواب من
چهارشنبه 18 خرداد1390 ساعت: 23:38
سلام بر دوست عزیز.متاسفانه با شما موافق نیستم.
این خطه گل و بلبل بر خلاف سایر ممالک راقیه از فیض داشتن دیکتاتور صالح محروم بوده است در نتیجه احترام به قانون در بین بدنه جامعه نهادینه نشده است.
ساز و کارهای مدنی از ابتدا بنا نشده و نضج نگرفته است و هر چه بوده تقلیدی صوری و سطحی و با استفاده از روشهای قهریه بوده است.
نمونه اش این که هیچ کشوری را سراغ ندارید که برای میلیتاری سرویس اصطلاح اجباری را به کار ببرد.
این ذهنیت ارتجاعی ناگزیر از تبعیت از نخبگان و لایه روشن فکران است وگرنه تبدیل به سیر ویرانگری می شود که در صورت زنجیر گسستن جز ویرانی و بازگشت به عقب در سر ندارد.
نویسنده: فریبا شیروانی
جمعه 20 خرداد1390 ساعت: 11:55
سلام
با مجموعه سوم سه گانی ها به روزم
نویسنده: مجید لشکری
جمعه 20 خرداد1390 ساعت: 19:43
سلام
با غزل مثنوی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به روزم
مشتاق نگاه و نظراتتان هستم
علی علی...
نویسنده: سلام
جمعه 20 خرداد1390 ساعت: 21:44
درود استاد عزیز درود.
واقعا آموزنده است.
تندرست و شاد و پیروز باشید.
نویسنده: احسان مهدیان
شنبه 21 خرداد1390 ساعت: 17:56
سلام
در این صفحه با :
اسطوره ....
شعر هایی که قرار است با صدای کسی خوانده شود
به همراهی علی حسن زاده

به روزم هجوووووم
نویسنده: کورش آقامجیدی
شنبه 21 خرداد1390 ساعت: 20:39
سلام بر استاد راثی پور عزیز
بسیار زیباست و به یاد ماندنی خواندنی های این پست ؛ ویژه ، بخش شاخصه ایرانی ها . یاد کتاب زیبای "جامعه شناسی خودمانی از دکتر حسن نراقی انداخت مرا .سه گانی های پست قبل را هم بسیار دوست داشتم .جسارتا فکر می کنم اگرمی شد ـ مثلا اگر وزن اجازه می داد ـ کلمه" کفاره" را جایگزین " ترحم " در سه گانی اول بیاورید ، بهتر جواب می گرفتید . بر قرار باشید .
نویسنده: دبیرادبیات فارسی
شنبه 21 خرداد1390 ساعت: 23:12
سلام و عرض ادب

حکایات تلخ اما زیبایی بودند. به هر حال تاریخ ایران مملو است از این اشباح الرجال! که در این کشور قحط الرجال!سروری کرده اند.

به قول مولانا:
احمقان سرور شدستند و ز بیم .... عـــاقلان سرها کشیده در گلیم

ایام به کامتان.


نویسنده: بنیامین
یکشنبه 22 خرداد1390 ساعت: 8:47
وبلاگ " خروش ملت" منتظر بازدید شماست. " 22خرداد سالگرد شکست سنگین و شرم آور چپ راست و کارگزار در مقابل اراده ملت و خدمتگزار ملت" مطلب جدید این وبلاگه. لطفا مطلب را کامل و با دقت و حوصله بخوانید و نظر دهید. ضرر نمی کنید از خوندن مطلب. آینده از آن حزب اللهی ها است.
نویسنده: پاییز رحیمی
یکشنبه 22 خرداد1390 ساعت: 19:44
سلام استاد!

مگر می شود این صفحه را باز کرد و دست خالی رفت؟

خسته نباشید.
مفید و شیرین بود
نویسنده: علی
دوشنبه 23 خرداد1390 ساعت: 12:58
با سلام مجدد
دوست عزیز در غیاب شما ما مورچگان تند و تند بروز میشویم
مشتاق نظر گرانقدرتان هستم
نویسنده: خورشید
دوشنبه 23 خرداد1390 ساعت: 18:39
درود

امیدوارم خوب و خوش باشید،

به روز هستم به "از خودم حجالت می کش!"

شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد