.

.

.

.

شهریار در دوراهه سنت و مدرنیته



شاید در طول‌ تاریخ‌ ادبیات‌ معاصر، آثار هیچ‌ شاعری‌ در حیطة‌ادبیات‌ کلاسیک‌ به‌ اندازة‌ شهریار مورد مداقه‌ و بررسی‌ قرار نگرفته‌ ودر این‌ مورد اظهارنظرهای‌ مختلف‌ و گاه‌ ضد و نقیض‌ هم‌ ابراز نشده‌است‌ و در این‌ خصوص‌، کم‌ نبوده‌اند کسانی‌ که‌ موفقیت‌ شهریار را درمواجهه‌ با رقبای‌ قدرتمندی‌ چون‌ امیری‌ فیروز کوهی‌، ابوالحسن‌ورزی‌ و رهی‌معیری‌ و... در قدرت‌ و تسلط‌ شاعرانه‌ و دلیل‌ اقبال‌ عام‌به‌ آثار او را شاهکار بودن‌ و شعریت‌ محض‌ دانسته‌اند. صرف‌ نظر ازاین‌ عقیدة‌ شیفته‌ وارانه‌، که‌ خود جای‌ بحث‌ دارد، باید گفت‌ که‌موفقیت‌ شهریار مدیون‌ وجهی‌ دیگر است‌ که‌ همواره‌ از نظر ناقدان‌این‌ عرصه‌ پنهان‌ مانده‌ است‌. هر چند که‌ امروزه‌، رنه‌ولک‌، نظریه‌پردازنقد جدید، به‌ کلی‌ منکر ارزش‌ نقد تکوینی‌ شده‌ است‌ و اعتقاد دارد که‌آثار ادبی‌ باید فارغ‌ از مقتضیات‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ زمان‌ خود دربوتة‌ نقد قرار گیرد، اما آثار شهریار روشن‌ترین‌ مصداقی‌ است‌ که‌ ما رادر پذیرفتن‌ نظریة‌ رنه‌ولک‌ دچار تردید می‌کند. چرا که‌ بررسی‌ شعرشهریار بدون‌ در نظر گرفتن‌ مقتضیات‌ زمانی‌ ممکن‌ نیست‌.
در تاریخ‌ تطور ادبیات‌ ایران‌، هیچ‌ مقطع‌ زمانی‌ به‌ اندازة‌ مقطع‌ زمانی‌فعالیت‌ ادبی‌ شهریار دستخوش‌ بحران‌ و رفورماسیون‌ نبوده‌ است‌ چراکه‌ در این‌ برهه به‌ دنبال‌ روی‌ کار آمدن‌ حکومت‌ پهلوی‌ و اصراری‌ که‌

در مدرنیزه‌ کردن‌ بافت‌ سنتی‌ جامعه‌ وجود داشت‌، جامعه‌ با دگرگونی‌های‌ ساختاری‌ و بحران‌هویت‌ و شناور شدن‌ ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها مواجه‌ شده‌ بود و شهریار نماینده‌ای‌ از این‌ نسل‌است‌ و هیچ‌ یک‌ از آثار ادبی‌ او بی‌تأثیر از این‌ تحولات‌ نیست‌.



شاید در طول‌ تاریخ‌ ادبیات‌ معاصر، آثار هیچ‌ شاعری‌ در حیطة‌ادبیات‌ کلاسیک‌ به‌ اندازة‌ شهریار مورد مداقه‌ و بررسی‌ قرار نگرفته‌ ودر این‌ مورد اظهارنظرهای‌ مختلف‌ و گاه‌ ضد و نقیض‌ هم‌ ابراز نشده‌است‌ و در این‌ خصوص‌، کم‌ نبوده‌اند کسانی‌ که‌ موفقیت‌ شهریار را درمواجهه‌ با رقبای‌ قدرتمندی‌ چون‌ امیری‌ فیروز کوهی‌، ابوالحسن‌ورزی‌ و رهی‌معیری‌ و... در قدرت‌ و تسلط‌ شاعرانه‌ و دلیل‌ اقبال‌ عام‌به‌ آثار او را شاهکار بودن‌ و شعریت‌ محض‌ دانسته‌اند. صرف‌ نظر ازاین‌ عقیدة‌ شیفته‌ وارانه‌، که‌ خود جای‌ بحث‌ دارد، باید گفت‌ که‌موفقیت‌ شهریار مدیون‌ وجهی‌ دیگر است‌ که‌ همواره‌ از نظر ناقدان‌این‌ عرصه‌ پنهان‌ مانده‌ است‌. هر چند که‌ امروزه‌، رنه‌ولک‌، نظریه‌پردازنقد جدید، به‌ کلی‌ منکر ارزش‌ نقد تکوینی‌ شده‌ است‌ و اعتقاد دارد که‌آثار ادبی‌ باید فارغ‌ از مقتضیات‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ زمان‌ خود دربوتة‌ نقد قرار گیرد، اما آثار شهریار روشن‌ترین‌ مصداقی‌ است‌ که‌ ما رادر پذیرفتن‌ نظریة‌ رنه‌ولک‌ دچار تردید می‌کند. چرا که‌ بررسی‌ شعرشهریار بدون‌ در نظر گرفتن‌ مقتضیات‌ زمانی‌ ممکن‌ نیست‌.
در تاریخ‌ تطور ادبیات‌ ایران‌، هیچ‌ مقطع‌ زمانی‌ به‌ اندازة‌ مقطع‌ زمانی‌فعالیت‌ ادبی‌ شهریار دستخوش‌ بحران‌ و رفورماسیون‌ نبوده‌ است‌ چراکه‌ در این‌ برهه به‌ دنبال‌ روی‌ کار آمدن‌ حکومت‌ پهلوی‌ و اصراری‌ که‌

در مدرنیزه‌ کردن‌ بافت‌ سنتی‌ جامعه‌ وجود داشت‌، جامعه‌ با دگرگونی‌های‌ ساختاری‌ و بحران‌هویت‌ و شناور شدن‌ ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها مواجه‌ شده‌ بود و شهریار نماینده‌ای‌ از این‌ نسل‌است‌ و هیچ‌ یک‌ از آثار ادبی‌ او بی‌تأثیر از این‌ تحولات‌ نیست‌.
از دیدگاه‌ جامعه‌شناسی‌ یکی‌ از مهم‌ترین‌ دلایل‌ سنت‌گرائی‌ مردم‌ ایران‌، عدم‌ وجود حلقة‌روشن‌ فکری‌ کارآمد و مؤثر بوده‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر طبقة‌ خواص‌ و نخبگان‌، علاوه‌ بر اینکه‌درصد ناچیزی‌ از جامعه‌ را تشکیل‌ می‌دادند، به‌ دلیل‌ آمار بالای‌ بی‌سوادی‌ و عدم‌ وجودرسانه‌های‌ ارتباطی‌ مطلوب‌ و نیز بی‌اعتمادی‌ مردم‌ نسبت‌ به‌ اهداف‌ و نیات‌ آنان‌، قادر به‌ سمت‌و سو دادن‌ افکار عمومی‌ نبوده‌اند و لذا عامة‌ مردم‌ در ورطة‌ این‌ بحران‌ هویت‌ که‌ متعاقب‌ مواجهه‌با نشانه‌های‌ تمدن‌ جدید حادث‌ شده‌ بود، تنها و بی‌راهنما قرار گرفته‌ بود و ناگزیر از واکنش‌انفعالی‌ بودند.
شعر شهریار، روایت‌گر این‌ انفعال‌ و کنش‌پذیری‌ عامة‌ مردم‌ است‌ و از این‌ روست‌ که‌ مورداقبال‌ عام‌ قرار می‌گیرد.
رقبای‌ شهریار، در مواجهه‌ با این‌ دگرگونی‌ها، براساس‌ واکنشی‌ که‌ نشان‌ دادند به‌ دو گروه‌ تقسیم‌شدند. گروهی‌ همچون‌ مرحوم‌ امیری‌ فیروزکوهی‌، رهی‌ معیری‌ و... بی‌تفاوت‌ از این‌ مسئله‌گذشتند و چرخة‌ شتاب‌انگیز تحولات‌، تأثیری‌ در دنیای‌ ساکن‌ و سنت‌گرایانة‌ آنها به‌ جای‌نگذاشت‌
غافل‌ از اینکه‌ با پاک‌ کردن‌ صورت‌ مسئله‌، هرگز مسئله‌ حل‌ نمی‌شود و مشکل‌ به‌ جای‌ می‌ماندو روند تکاملی‌ جامعه‌، خواه‌ ناخواه‌ سنت‌گراترین‌ لایه‌های‌ جوامع‌ را به‌ پذیرش‌ حقیقت‌ وجودخود وامی‌دارد و منادیان‌ این‌ رویه‌ را ناگزیر در حصارهای‌ انزوای‌ خود خواسته‌ زندانی‌ می‌کند. 
گروه‌ دوم‌ همچون‌ نیمایوشیج‌، شاملو و... با توجه‌ به‌ موقعیت‌شناسی‌ و فراستی‌ که‌ واجد آن‌بودند پیام‌ این‌ نوگرائی‌ را پیش‌ از جامعه‌ دریافتند و به‌ سنت‌ شکنی‌ پرداختند و هرچند که‌ ارزش‌تاریخی‌ کار آنها کماکان‌ محفوظ‌ بود اما با توجه‌ به‌ عدم‌ متابعت‌ جامعه‌ از آنان‌ و کند بودن‌ روندتکامل‌ و دگرگونی‌ در قشر مردم‌، تنها ماندند و همچون‌ بدعت‌ گزارانی‌ که‌ قوانین‌ و عرف‌ روندتکامل‌ و دگرگونی‌ در قشر مردم‌ تنها ماندند و همچون‌ بدعت‌گزارانی‌ که‌ قوانین‌ و عرف‌ را زیر پانهاده‌اند، مورد طعن‌ و تعرض‌ قرار گرفتند.
شگرد شهریار این‌ بود که‌ با این‌ روند تغییر، قدم‌ به‌ قدم‌ همراه‌ شد و نه‌ چون‌ سنت‌گرایان‌ عقب‌ماند و نه‌ چون‌ نوآوران‌ پیش‌ افتاد و لذا در هر برهه‌ از زندگی‌ هنری‌ خود احساس‌ هم‌ ذات‌ پنداری‌و همدردی‌ جامعه‌ را برانگیخت‌:

ای‌ وارث‌ عزیز
میراث‌ خود بگیر و به‌ حرمت‌ نگاه‌ دار
چیزی‌ بر آن‌ فزای‌ و از آن‌ هیچ‌ کم‌ مکن‌
ملیت‌ تو چیست‌ جز آداب‌ و جز سنن‌
سنت‌شکن‌، صیانت‌ خود را شکسته‌است‌

حالت‌ شهریار، در برخورد با مظاهر تمدن‌ جدید، همچون‌ عامة‌ مردم‌، همانند کودکی‌ است‌ که‌در برخورد با چیزی‌ ناشناس‌، هم‌ کنجکاویش‌ برانگیخته‌ می‌شود و هم‌ ترس‌ بر او عارض‌می‌شود و به‌ رغم‌ همة‌ اصرار و تاکیدی‌ که‌ در شعر شهریار بر حفظ‌ سنت‌ می‌شود، کلمات‌ وتعبیرات‌ خارجی‌ به‌ طور مفرط‌ استعمال‌ می‌شود.

نقاش‌ عزیز
این‌ تابلو اگر خوب‌ درآمد از کار
در موزة‌ روزگارها خواهد ماند
در آلبوم‌ یادگارها خواهد رفت‌
بگذار «نوبل‌» به‌ نور چشمان‌ بدهند!

این‌ کنجکاوی‌ و شیفتگی‌ در جای‌ جای‌ آثار او دیده‌ می‌شود. چه‌ در آنجا که‌ با استعمال‌ لغات‌خارجی‌ و غیر ادبی‌ حریم‌ ممنوعة‌ غزل‌ فارسی‌ را در هم‌ می‌شکند:

گو آسمان‌ وظیفة‌ شاعر نمی‌دهد
گو نام‌ ما به‌ خفیه‌ بلیسد زلیستم‌
سر باز مفت، این‌ همه‌ در جا نمی‌زند
سرهنگ‌ گو ببخش‌، به‌ فرمان‌ ایستم‌

و چه‌ در منظومة‌ حیدربابا، که‌ در حقیقت‌ نگاهی‌ نوستالژیک‌ به‌ دنیای‌ کودکی‌ شاعر است‌ وشاعر در جای‌ جای‌ آن‌ از عشق‌ و علاقة‌ خود به‌ زندگی‌ سنتی‌ سخن‌ می‌گوید و می‌خواهد که‌درد و بلای‌ زائران‌ سفر کربلا نصیب‌ تمدن‌ شود، به‌ طور بی‌مقدمه‌ و غیرمترقبه‌، یکی‌ از آشنایان‌خود را به‌ تولستوی‌ - نویسندة‌ روسی‌ - تشبیه‌ می‌کند. و جالب‌ این‌ است‌ که‌ در جدال‌ بین‌ کهنه‌پرستان‌ با نیما و نوگرایان‌، شهریار تنها شاعر غزلسرائی‌ است‌ که‌ در مقام‌ قبول‌ و پذیرش‌پیشنهادات‌ نیما درآمده‌، و به‌ این‌ ترتیب‌ با شکاف‌ انداختن‌ در حلقة‌ مخالفان‌ شعر نو، مراتب‌ترویج‌ و گسترش‌ شعر نو را فراهم‌ می‌آورد:

نیما غم‌ دل‌ گو که‌ غریبانه‌ بگوییم‌
سرپیش‌ هم‌ آریم‌ و دو دیوانه‌ بگرییم‌
من‌ از دل‌ این‌ غار و تو از قلة‌ آن‌ قاف‌
از دل‌ به‌ هم‌ افتیم‌ و دو دیوانه‌ بگرییم‌
شهریار در منظومه‌های‌ «دو مرغ‌ بهشتی‌» و «هذیان‌ دل‌» از نیما متأثر می‌شود و این‌ خود زمینة‌مقبولیت‌ شعر نیما را پدید می‌آورد:

مرغان‌ خیال‌ وحشی‌ من‌
تنها که‌ شدم‌ برون‌ بریزند
در باغچة‌ شکفتة‌ شعر
با شوق‌ و شعف‌ بجست‌ و خیزند
تا می‌شنوند صوتی‌ از دور 
برگشته‌ چو باد می‌گریزند
در حجلة‌ خلوت‌ دماغم‌

علت‌ این‌ رفتار دوگانه‌ در شهریار، بیش‌ از همه‌ به‌ شخصیت‌ رومانتیک‌ و احساساتی‌ او مربوط‌می‌شود. او روشن‌ فکری‌ نیست‌ که‌ از زیج‌ نخبه‌گرائی‌ به‌ رصد پدیده‌ها بپردازد و قدرت‌ تجزیه‌ وتحلیل‌ مسائل‌ را داشته‌ باشد و البته‌ این‌ توقع‌ از یک‌ شاعر احساساتی‌ بی‌جاست‌. شهریار بامظاهر مدرنیته‌، رویکردی‌ انفعالی‌ دارد. او فاقد برنامه‌ریزی‌ و تفکر از پیش‌ اندیشیده‌ شده‌ است‌و با هر یک‌ از پدیده‌های‌ نو، به‌ طور موردی‌ برخورد می‌کند. مثلاً در قصیده‌ای‌ با ردیف‌ «پیش‌ماست‌» شاعر به‌ کلی‌ خط‌ بطلان‌ بر دستاوردهای‌ قرن‌ جدید می‌کشد و فرهنگ‌ سنتی‌ سرزمینش‌را می‌ستاید.

جان‌ من‌، بازآ به‌ جای‌ خود که‌ جانان‌ پیش‌ ماست‌
مدعی‌ آرایش‌ تن‌ می‌کند، جان‌، پیش‌ ماست‌
علم‌ اگر ماه‌ فلک‌ باشد چراغی‌ بیش‌ نیست‌
گو چراغی‌ هم‌ نباشد چشم‌ وجدان‌ پیش‌ ماست‌
با چراغ‌ علم‌، راه‌ بت‌پرستان‌ می‌روند
کعبه‌ چشم‌انداز ما و راه‌ ایمان‌ پیش‌ ماست‌

البته‌ غرب‌ ستیزی‌ شهریار، با غرب‌ستیزی‌ هیستریک‌ جلال‌ آل‌احمد و پیروانش‌ فرق‌ می‌کند وهدفی‌ ایده‌آلیستی‌ را به‌ دنبال‌ ندارد.
ما از شهریار انتظار نداریم‌ که‌ به‌ عنوان‌ نظریه‌ پرداز اجتماعی‌ به‌ کالبدشکافی‌ بحران‌ هویتی‌ وآسیب‌شناسی‌ آن‌ بپردازد ولی‌ حداقل‌ توقع‌ داریم‌ که‌ واقع‌ بین‌ باشد و کاستی‌ها و نواقص‌فرهنگمان‌ را در ضمن‌ ستایش‌ ویژگی‌های‌ آن‌ از نظر دور ندارد. و گرنه‌ برخورد سطحی‌ و شعارگونه‌ با کشفیات‌ جدید عصر حاضر همچنان‌ که‌ در شعر «پیام‌ به‌ انیشتین‌» وجود دارد گرهی‌ از کارفرو بستة‌ این‌ سرزمین‌ نمی‌گشاید:

انیشتین‌ ناز شست‌ تو
نشان‌ دادی‌ که‌ جرم‌ و جسم‌ چیزی‌ جز انرژی‌ نیست‌
اتم‌ تا می‌شکافد جزو جمع‌ عالم‌ بالاست‌
به‌ چشم‌ موشکاف‌ اهل‌ عرفان‌ و تصوف‌ نیز جهان‌ ما حباب‌ روی‌ چین‌ِ آب‌ راماند
من‌ِ ناخوانده‌ دفتر هم‌، که‌ طفل‌ مکتب‌ عشقم‌
جهان‌ جسم‌، موجی‌ از جهان‌ روح‌ می‌دانم‌
اصالت‌ نیست‌ در ماده‌
در قطعة‌ «مومیائی‌» که‌ به‌ دنبال‌ دیدار شاعر از زادگاه‌ خود، پس‌ از غربت‌ چندین‌ ساله‌ سروده‌شده‌ است‌، با گریز نامناسبی‌ به‌ مقدسات‌ روبرو هستیم‌:

شانه‌هایم‌ در فشار تنگنا و تیرگی‌
یک‌ ستاره‌ کور، سوسو می‌زند آن‌ بیخ‌ها
روزن‌ عشق‌ و امید
چشم‌هائی‌ خیره‌ می‌پاید
غرش‌ تمساح‌ می‌آید به‌ گوش‌
دست‌ موسی‌ و محمد با من‌ است‌
می‌رویم‌
وعدة‌ انجا که‌ با هم‌ روز و شب‌ را آشتی‌ است‌
صلح‌ چندان‌ دور نیست‌
شب‌ به‌ خیر

این‌ ناکجاآباد که‌ شب‌ و روز را در آن‌ با هم‌ آشتی‌ است‌ زائیدة‌ توهم‌ قدرتمند شاعر است‌. ماایرانیان‌ اصولاً مردم‌ متوهمی‌ هستیم‌ و همواره‌ میل‌ به‌ رجعت‌ به‌ گذشته‌ داریم‌، شاید به‌ این‌ دلیل‌که‌ می‌خواهیم‌ از واقعیت‌های‌ عریان‌ زمانمان‌، یعنی‌ به‌ حساب‌ نیامدن‌ در معادلات‌ بین‌المللی‌،عقب‌ماندگی‌ و سهم‌ نداشتن‌ در علم‌ و دانش‌ فرار کنیم‌ و به‌ گذشته‌ای‌ پناه‌ ببریم‌ که‌ هنوز طعم‌ تلخ‌شکست‌ در نبرد نابرابر با قدرت‌های‌ غربی‌ را نچشیده‌ بودیم‌ و این‌ رویه‌ بی‌شباهت‌ به‌ واکنش‌های‌بیمار گونة‌ دفاعی‌ نیست‌. گریز به‌ دنیای‌ بی‌مسئولیت‌ کودکی‌، آنچنان‌ که‌ شهریار در منظومة‌حیدربابا به‌ آن‌ می‌پردازد از همین‌ مقوله‌ است‌.
طبیعی‌ است‌ که‌ این‌ تقریرات‌ شهریار، زبان‌ دل‌ روحیة‌ شکست‌ خوردة‌ عامة‌ مردمی‌ است‌ که‌دوشادوش‌ شهریار ناظر تحولات‌ بوده‌اند و می‌خواهند به‌ چیزی‌ دل‌ خوش‌ کنند و از این‌ رهگذرشعر شهریار اقبال‌ عام‌ می‌یابد، چون‌ شهریار آئینه‌ای‌ در برابر نقائص‌ و عیوب‌ جامعه‌ نمی‌گذارد وبا همة‌ ضعف‌ها و کاستی‌ها جامعه‌ را می‌ستاید. از این‌ روست‌ که‌ با واکنش‌ طرد و انکاری‌ که‌نصیب‌ همیشگی‌ نوآوران‌ و سنت‌ شکنان‌ این‌ مرز و بوم‌ شده‌ است‌ مواجه‌ نمی‌شود.

مآخذ:
1- نظریة‌ ادبیات‌، رنه‌ ولک‌ و اوستین‌ اوبر، ترجمة‌ ضیاء موحد و پرویز مهاجر
2- چکیدة‌ روان‌شناسی‌، کاپلان‌ و ساروک‌، ترجمة‌ دکتر پورافکاری‌
3- دیوان‌ شهریار، انتشارات‌ رسالت‌
4- به‌ همین‌ سادگی‌ و زیبائی‌، جمشید علیزاده‌، نشر مرکز
5- گفتگو با شهریار، جمشید علیزاده‌
6- گرایش‌های‌ متضاد در ادبیات‌ معاصر، عبدالعلی‌ دست‌ غیب‌
7- شهریار، این‌ ترک‌ پارسی‌گو، حسین‌ منزوی‌، انتشارات‌ برگ‌
8- شعر و شاعران‌، محمد حقوقی‌
9- از مهتابی‌ به‌ کوچه‌، احمد شاملو
10- از پنجره‌های‌ زندگانی‌، محمد عظیمی‌
 

 یسنده: شیدا

یکشنبه 29 شهریور1388 ساعت: 4:44
سلام خدمت شما 
جناب راثی پور

اول اینکه عیدتون مبارک

بعدشم بنده به روزم

تشریف بیارید

خوشحال میشم

نویسنده: نیلوفر
یکشنبه 29 شهریور1388 ساعت: 5:5
به روزم با:

مهندس علی ابادی ، وزارت نیرو ، کشف توطئه های براندازی مخملی علیه نظام درسازمان تربیت بدنی توسط نامبرده و متن نامه سرگشاده توماس ادیسون به علی ابادی 
عید رمضان امد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این امد و صد حیف که ان رفت
سلام بابت تاخیر این چند وقته معذرت میخوام از طرفی درگیر امتحان بودم و از طرف دیگه سرعت پایین نت که مزید بر علت شد .عیدتون مبارک

نویسنده: علی(وبلاگ ادبی طرفه)
یکشنبه 29 شهریور1388 ساعت: 10:25
سلام
ممنون.بسیار استفاده کردیم.
روز عید سعید فطر را بر شما و خانواده محترم تبریک عرض می کنم.
وبلاگ ادبی طرفه با یک بخش جدید به روز شد.
با پستی برای دانلود رایگان کتب الکترونیکی منتظرم.

نویسنده: احسان افشاری
یکشنبه 29 شهریور1388 ساعت: 11:15
سلام 
چند مرتبه برای گذاشتن پیغام به وبلاگتون اومدم اما نتونستم پیغامی بگذارم
مطلب موجز و گیرایی بود 
در ادامه و تایید این بحث عرض می کنم که نیمه ی سنتی شهریار نیمه پررنگ تری از نیمه ی نوگرای اون بود .
حتی من معتقدم اون تو نوگرایی خودش هم از سنت ها پیروی می کرد.
شهریار کمی دیر متولد شد اما حافظه ی ادبی روزگار ما اون رو پذیرفت .
از نگاه انتقادی و معتدلتون بهره بردم.

نویسنده: منصورگروسی
یکشنبه 29 شهریور1388 ساعت: 14:11
باسلام




خدمت اقای راثی پور عزیز





عجب بازی گرفته سرعت این بار

که نتوان یک نظر دادن بر یار




بنده هم ایم عید سعید را خدمت شما و خانواده ی محترمتان تبریک عرض میکنم


بی اغراق پس از قریب یکساعت موفق به ارسال یک کامنت شدم



موفق باشید و پایدار

نویسنده: حاج مهدی
دوشنبه 30 شهریور1388 ساعت: 3:1
سلام دوست عزیز عید فطر رو خدمت شما هموطن عزیزم تبریک میگم براتون روزهای خوبی رو آرزومندم

نویسنده: لطف الله
سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 9:19
دوست عزیز بابت مطالب زیبایی که می نویسید از شما متشکریم ولی ما طالب شعرهای شما هستیم مخصوصا غزل های حافظ گونه. این را بگویید که اگرچه شهریار در شعر فارسی جزو شعرای طراز اول نبود ولی در شعر ترکی استاد بود ولی این مشکل تمام شعرای ترک است که فارسی می نویسند

نویسنده: س (دردانه )
سه شنبه 31 شهریور1388 ساعت: 22:27
سلام جناب راثی پور گرامی :

امیدوارم روزگارتون خوش .مقاله خوب و مطلب درستی بود .(حداقل به نظر من).در تصدیق این مطلب باید اشاره کنم به دو سروده شهریار که در مجموعه کلیات اشعار ترکی شهربار آمده است .یکی شعری با عنوان "صنعتی مملکت " یعنی مملکت صنعتی و دیگری شعری با عنوان "انسان ساز انقلابمیز" یعنی انقلاب انسان ساز ما است که هر دو به نظر من حکایت از اوضاع زمان استاد شهریار دارد.
در پناه حق

نویسنده: خورشید
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 0:12
درود
راستش این مقاله برای من سنگین بود! ولی آنچه با توجه این روزها از آن برداشت کردم شگرد شادروان "شهریار" است که به کار اهالی "جنبش سبز" می آید:
"شگرد شهریار این‌ بود که‌ با این‌ روند تغییر، قدم‌ به‌ قدم‌ همراه‌ شد و نه‌ چون‌ سنت‌گرایان‌ عقب‌ماند و نه‌ چون‌ نوآوران‌ پیش‌ افتاد و لذا در هر برهه‌ از زندگی‌ هنری‌ خود احساس‌ هم‌ ذات‌ پنداری‌و همدردی‌ جامعه‌ را برانگیخت‌"
این همان شگرد خاتمی بود در سیاست، که گروهی که طرح "عبور از خاتمی" را پی ریزی کردند نگذاشتند تا اندیشه های او به درستی نهادینه شود!
به هر حال بهره بردم و دست مریزاد
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود

نویسنده: آذرین
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 9:15
سلام و تبریک عید بر شما دوست عزیز و گرانمایه 

از سرعت وب گشته پریشان دلها


نویسنده: آذرین
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 9:17
سلام راثی پور عزیز 

یکی از اهداف مهم من در ایجاد وبلاگ اشاعه سعر سرائی آنهم به شکل کلاسیک 

آن بوده است همانگونه که شما و شیدا و دادا و گروسی و تعدادی دیگر از دوستان 

میسرایند و قابل قدردانی میباشید و میباشند . 

میخواهم این پیشتهاد را داشته باشم که انشا’ الله با دوستان عزیز کلاس شعر 

سرائی آنلاین راه بیاندازیم و موضوعی را که انتخاب شده برای شعر سرائی موزون

و کلاسیک در معرض دید عموم قرار بدهیم و هر کسی فراخور بضاعت خود در این 

رابطه نظری ارائه نماید و باز همان نظر ها را به داوری همگان بگذاریم و بهترین ها را 

انتخاب نماییم . 

این روزها کامنت گذاری به دلائلی سخت شده و بعضی از کامنت ها درج نمی گردد

برای دوستان دیگر نیز این پیشنهاد معتبر است و به زودی درج خواهد شد . 

من الله التوفیق 

نویسنده: اصلاح طلب
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 9:59
سلام.
خوبین؟
من بارها اومدم مطلب شمارو خودنم اما متاسفانه چند روزه که قسمت نظرات باز نمیشه.یا من نمی تونم باز کنم.
به هر حال:
د مورد شهریار حق مطلب رو ادا کردین اصلا دلیل ماندگاری اشعار ایشون در حافظه ملی میتونه همین مطلب باشه.
دلیل سنتی بودن قشر عظیمی از مردم ایران متاسفانه باورهای غلط به خصوص دین باورزی نادرست بوده و هست.دیانتی که بیش از اینکه مردم رو به خدا متصل کنه حجابهایی رو به وجود آورده و تبدیل به سنت شده

نویسنده: قلم
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 16:4
سلام به همه‌ی دوستان و آشنایان عزیز
برای مدتی نامعلوم، به دلایلی که اکنون مجال اظهارش نیست، از مراجعه به اینترنت معذورم
والعذر عند کرام الناس مقبول

زنده باد

نویسنده: سویدا
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 16:37
سلام. با تاخیر عید شما هم مبارک.
با تحلیلتون خصوصا در مورد دلایل فاصله میان مردم و روشنفکران کاملا موافقم و همینطور دلایل ماندگاری اشعار مرحوم "شهریار". استفاده کردیم.
سبز باشید.

نویسنده: فرزانه
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 16:45
با سلام 
نقد تحلیلی تا بر اشعار شهریار را خواندم شخصاً منش و شخصیت خاکی شهریار را دوست دارم و شعر جاودانه حیدر بابایش را واقعاً ستایش می کنم 
اما همراهی بی چند و چون او با سیاست حاکم و مدیحه سراییهایش را نه می فهمم و نه دوست دارم

نویسنده: روح الله احمدی (بلبل)
چهارشنبه 1 مهر1388 ساعت: 22:13
سلام خدمت شما
هم به رباعی های به احتمال زیاد بداهه تان عادت دارم و هم به این نوشته های عمیق خواندنی
بد عادت کردید دیگه...
ممنونم از شعر
همیشه برام بنویسید

نویسنده: عادل
پنجشنبه 2 مهر1388 ساعت: 1:15
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی دارید اما اگر به فکر کسب درآمد از وبلاگت افتادی خوشحال می شم تو وبلاگم راهنمائیت کنم پس منتظرتم دیر نکنی ها

نویسنده: توتقون
پنجشنبه 2 مهر1388 ساعت: 22:37
با سلام و خسته نباشید ، تشکر می کنم از اینکه ، اینجانب را مورد لطف بی آلایشتان قرار داده اید . مقاله تحلیلی خواندنی تان را درمورد شعر مرحوم استاد شهریار بادقت و حوصله خواندم و لذت بردم ، واقعا که دست مریزاد . اما بنده " سهندیه " استاد را شاهکار کلیه آثارش می دانم . یاشاسین

نویسنده: آذرین
جمعه 3 مهر1388 ساعت: 1:18
سلام 

راثی پور عزیز 

راه بهشت را دریاب 

نویسنده: لطف الله
جمعه 3 مهر1388 ساعت: 11:36
استاد سلام دست مریزادماکه هرروز به وبت سرمی زنیم به امیددیدن شعرهای حافظ گونه ات

نویسنده: یافته ها ودریافته ها
جمعه 3 مهر1388 ساعت: 13:17
سلام و عرض ادب
مقاله سودمند و عالی است. 
بنده همیشه اعتقاد داشته ام سال تولد شخص تاثیر مهمی بر روندعلمی و معیشتی او دارد شما تصورکنید ابن سینا یا زکریای رازی در این عهد به دنیا می آمدند نهایت پیشرفت آنها رسیدن به درجه فوق تخصص در یکی از رشته های پزشکی بود ویا حافظ شیرازی اگر امروز شعر می سرود باید شب وروز به التماس وزارت فرهنگ می نشست تا اجازه چاپ بگیرد.... شهریار نیز دقیقا همیگونه است در بحبوحه تحولات و تولد رویکردی جدید در شعر فارسی گام نهاد و استعداد ویژة خود را نشان داد و با اقبال عمومی روبروشد.

استاد خصوصی را هم چک کنید.

نویسنده: علی(وبلاگ ادبی طرفه)
جمعه 3 مهر1388 ساعت: 15:43
سلام
وبلاگ ادبی طرفه به روز شد.با مطلبی درباره ایرج میرزا منتظرم

نویسنده: شفق
جمعه 3 مهر1388 ساعت: 19:14
سلام آقای راثی پور
جدا درباره ی شهریار تابحال اظهارنظر این مدلی ندیده بودم.
جالب بود خوشم اومد. به من هم وقت کردی سری بزن. با معرفی کتاب و یک چهارپاره به روزم. 
زنده باشی.

نویسنده: ققنوس خ
شنبه 4 مهر1388 ساعت: 8:46
سلام. مقاله قابل استفاده و خوبی بود. ممنون
و برداشت جالبی از بیت نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم ....

نویسنده: آذرین
شنبه 4 مهر1388 ساعت: 11:12

نویسنده: مهدی فر زه
شنبه 4 مهر1388 ساعت: 11:44
سلام.

مقاله ی شما را ذخیره کردم تا با دقت مطالعه کنم. موفق باشید.


نویسنده: شیوا فرازمند
شنبه 4 مهر1388 ساعت: 12:8
سلام..حقیقتا خوب به تحلیل شهریار و اوضاعی که شرایط شاعرانگی وی در آن بود پرداخته اید....
ممنون از دعوت...

نویسنده: سهراب ساعی
شنبه 4 مهر1388 ساعت: 17:10
سلام جناب راثی پور عزیز و گرامی
مقاله بسیار زیبا و پر محتوایی بود.از خواندنش لذت بردم و بسیار آموختم.آفرین بر شما دقیقا به نکته خوبی اشاره فرمودید و آن هم اینکه چه آثار استاد شهریار و چه آثار دیگران باید بر اساس مقتضیات زمانی که سروده شده اند و تالیف گشته اند مورد بررسی قرار گیرند.
جامعه و فرهنگ ایرانی جامعه و فرهنگی است که همیشه به کندی به مدرنیته می رسد و همیشه پای در گذشته و سنت دارد که دلیل اصلی اش به نظر فرهنگ ایرانی اسلامی است و به نظر می رسد پست مدرنیسم که هیچ هنوز هم در ابتدای مدرنیته دست و پا می زند و به همین دلیل همانگونه که اشاره کرده اید آثار دیگرانی همچون شاملو و نیما و غیره با اینکه سنت شکنی در حال حاضر پدید آمده است و چشمگیر می باشد اما هنوز به استقبال شعر شهریار نیست و به نظر حقیر به خصوص غزل های ناب عاشقانه شهریار برای ایرانیان همیشه گرفتار عشق هم بی تاثیر در استقبال آنان نبوده است.البته نکته ای دیگر هم به نظر من در این استقبال تاثیر بسزایی دارد که نمی خواهم وارد آن مسئله بشوم چون برداشت بد از آن می گردد و شاید به مذاق عده ای خوش نیاید...
ممنون و موفق باشین.

نویسنده: دست خیال
شنبه 4 مهر1388 ساعت: 22:58
سلام
تحلیل جالبی بود تا به حال از این بعد به شهریار نگاه نکرده بودم مضافا اینکه مبحث توهم هم واقعا درست بود این بیماری تاریخی ما.
×××
نکته ای داشتید در مورد نقد تکوینی و ... برای من هم همیشه این تردید وجود دارد که چگونه می توان مرزی ترسیم کرد و ادبیات را بدون توجه به عرصه های سیاسی و اجتماعی و تاریخی و ... و فقط و فقط به صرف ادبیات محض مورد بررسی قرار داد.مگر هنر مند می تواند بدون توجه به دیدگاه های درونی اش اثری خلق کند؟آن وقت هنر بند میشود یا هنرمند؟اصولا رمز ماندگاری هنر در تار و پود تنیده شده اش از همین عرصه هاست.حداقل هنر وطنی ما که در گذر سالهای سال تاریکی و استبداد اینگونه بوده.

نظرات 3 + ارسال نظر
دانشجو جامعه شناسی سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:28 ب.ظ http://hayat110.blogfa.com

سلام آقای عزیز
اگر مردم ایران متوهم هستن شما هم بی هویت هستید!
ملت ایران نگاه آرمان گرایانه به گذشته نداره بلکه واقعیت رو میبینه که امثال شما چشماتونو روش بستید!
درحالیکه لایه های فاسد مدرنیستم و لیبرال سرمایه داری در غرب پوسیده و سالهاست شاهد پست مدرنیسم هستیم امثال شما هنوزم دسته بندی ایدئولوژیک سنت - مدرنیسم رو تکرار میکنید درحالیکه این دسته بندی ها در پست مدرنیسم بی اعتبار و یه مشت توهماته...
نگاه به گذشته عقب گرد نیست! مگه نگاه غرب به یونان عقب گرد بود!
ضمنا ما در رشد علمی در دنیا اول هستیم بهتر واقع بینانه تر نگاه کنیم!خوشحال میشم تو وبلاگم بهم جواب بدید
ببخشید اگه تند صحبت کردم باعثش قضاوت های تند و البته بدون ارائه مستند شماست

علیک السلام آقای عزیز

اگر از چیزی خوشتان نیامد می توانید نخوانید .این برداشت من بود و قرار نیست حتما من مثل شما فکر کنم
شاید روزی شود و شما به دیدگاه من برسید

دانشجو جامعه شناسی پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:03 ب.ظ

سلام

دوست عزیز من در مقام بحث تعصب رو عیب میدونم البته به آینده امیدوارم و خواهم بود انشاالله
بهتره کمی چشمهامون رو به واقعیت باز کنیم (آماری که به شما دادم از موسسات جهانی بود) . من خیلی انتقاد دارم چه به پهلوی و چه به دوران حاضر ولی نکات مثبت رو هم میبینم .
منظور من از بی هویت فحش نبود ! اگه شما به ملت ایران فحش دادید منم به شما دادم ...
ضمنا من نقد کردم و تقریبا کل مطلب شما را هم خواندم و استفاده کردم ، بهتر بود جواب علمی میدادید
موفق باشید

سلام.
من یک مقاله تحلیلی نوشته بودم.خلاصه کردن این مطلب در نسبت دادن متوهم به مردم ایران و تعبیر آن به فحش دادن کار نادرستی است.بهتر است اول از همه زود قضاوت نکنیم و طرف خطاب خودمون رو بشناسیم.
انتقاد از رفتارهای جامعه برابر با فحش دادن نیست.

متاسفانه نقد علمی برابر با برکشیدن چند جمله و تحلیل آن با یک حرف مبهم و کلی نیست.کامنت شما یک اظهار نظر احساسی و جانبدارانه بود.

شما هم موفق باشید

دانشجو جامعه شناسی چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:44 ق.ظ

دوست عزیز من نگفتم به ملت ایران فحش دادید!!!
بهتره دوباره و بهتر بخونید نظر منو
من به شما آمار دادم ، شعر نگفتم!!!
ببخشید اگه مزاحم شدم
شهریار شاعری فوق العادست ، امیدوارم بیشتر با شهریار باشید.
یاعلی

سلام
سلام دوست عزیز.متاسفانه من منظور شما را از این کامنتها و حرفهایتان نفهمیدم.در وهله اول آمدید و هرچه دل تنگتان می خواست گفتید .بعد وقتی شما را به مودبانه صحبت کردن دعوت کردم برای توجیه کار بدتان گفتید که شما به ملت ایران فحش دادید.

وقتی مجابتان کردم که انتقاد کردن معادل فحش دادن نیست.(وقتی من می گویم اصولا ما ایرانیان آدم متوهمی هستیم خودم را نیز قاطی ملت ایران کرده ام و مستثنی نکرده ام.این دیگر فحش دادن نمی شود)آمده اید می گوئی من نگفتم به ملت ایران فحش دادم.
مومن مسلمان بجای ایراد گرفتن و توهین کردن اول به نوشته های من نگاه کن ببین طرف حسابت چه افکاری دارد بعد نظر بنویس.مجبورت نکرده اند که پس از خواندن هر نوشته ای از روی احساس چیزی بنویسی.شهریار را من هم می شناسم و از بسیاری از کارهایش لذت می برم . و بر اساس معیار هائی در مرد ایشان نظری داده ام.ممکن است به مذاق حضرت عالی خوشایند نباشد اما شما حق ندارید نظر کسی را به زور عوض کنید.
چون مشغله زیادی دارم دوست دارم این بحث را کش ندهید چون بحث زمانی نتیجه می دهد که طرفین در حداقلهائی توافق داشته باشند .

باقی بقای شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد