.

.

.

.

طرح

به جز آذرخش بی صبر

کسی از درون آشفتهء او خبر نیارد

به چه فکر می کند ابر؟



فروردین 88


به جز آذرخش بی صبر

کسی از درون آشفتهء او خبر نیارد

به چه فکر می کند ابر؟



فروردین 88

یسنده: عباس
شنبه 2 آبان1388 ساعت: 6:56
سلام
وب خوبی داری بهت تبریک میگم امیدوارم همین طور وب نویسی رو ادامه بدی.

نویسنده: دررودی
شنبه 2 آبان1388 ساعت: 11:45

نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی زا ده
شنبه 2 آبان1388 ساعت: 14:48
اگر تو سبز تر وجاری تر بباری رعد وآذرخش بپای تو نخواهند رسید ..شعر ی زیبا ومضمونی دلنشین بود
................
همدم صمیمی اندیشمندم ســــــــلا م.....
.............................
در نیمه را پاییز که هنوز گرما دست از سرمان برنمی دارد ...از کرانه های خلیج فارس 
تا نخلستانهای باسخاوت جنوب وقتی با پیامت دلنشینت از باغ با طراون وسر سبز 
اندیشه ات دریچه ای به خلوت تنهاییم میگشایی....دل وجانم تازه میشود.عشق 
وامید در قلبم شکوفا وانگیزه رویش وتعالی ونو اندیشی در شعر هایم بیشتر می گردد
قدم وقلمت همیشه ی ایام سبز ومعطر..دوستیت پایدار
دلِ آزاده ی خو درا به دلــــــم بند بزن
مثل گل باش و به روی همه لبخند بزن
هرکجا...هر قفسی بود...بیا در باشیم
دوشقایق...دوهم آوا....دو کبوتر باشیم.....هاشمی زا ده.

نویسنده: آذرین
شنبه 2 آبان1388 ساعت: 21:8
سلام 

فکر بدیعی و سروده منثور زیبائی است . 

دراین فاصله بازدید از وبلاگ جنابعالی خواستم از این سروده منثور یک دوبیتی بسرایم 

در وبلاگ من گزینه شعر سرائی آنلاین را کلیک فرمائید و یک نگاهی بیاندازید . 


نویسنده: علی(وبلاگ ادبی طرفه)
شنبه 2 آبان1388 ساعت: 21:49
سلام جناب راثی پور
خیلی جالب بود. این روز ها شعر های جدید زیاد می خوانم.اما ایده ای قدیمی با طرحی جدید بی نظیر بود.
همان حکایت ابر و باران و برق اما روایتی جدید.
فقط کلمه خبر نیاردکمی ذهن منو به خودش مشغول کرد.
به نظر شخصی بنده فکر می کنم خبر نیاورد یا خبر نمی آورد کمی جالب تر است.
همیشه سلامت و برقرار باشید

نویسنده: شفق
شنبه 2 آبان1388 ساعت: 23:34
سلام محمدرضا جان
ابر به همون چیزی فکر می کنه که من فکر می کنم
منتها من همون آذرخش رو هم ندارم
حالم زیاد خوش نیست بعدا برمی گردم و مطالب دیگرت رو هم می خونم.
همیشه برام آموزنده هستن.
زنده باشی

نویسنده: شیوا فرازمند
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 0:13
سلام...

دوست من..با خیال آبی شعر به روزم..سر بزن شاید خیال تورا رنگ کنم آنجا...


منتظرم و ممنون

نویسنده: آذرین
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 0:15
جناب راثی پور 

سلام و تشکر 

ایراد که ندارد یک زمانی این دو بیتی را پست نمایم 

البته جمله کوتاه با تشکر از جناب راثی پور را به همراه هم دارد .؟


نویسنده: لطف الله
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 9:27
دوست عزیز مطابق همیشه
عالی بود و به جا

نویسنده: فرزانه
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 9:28
سلام 
به باران هایی که خواهد گریست
به زمین های تشنه ای که سیراب خواهد کرد

نویسنده: آفریدگاران فروتن شعر
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 10:4
کلاه از سر بردارید !
مقاله ای از مازیار نیستانی پیرامون شعر محسن کاشانی .
" آفریدگاران فروتن شعر " به روز است .

نویسنده: شیدا
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 20:46
سلام بر جناب راثی پور عزیز

از همه لطفتون به این حقیر سپاسگذاری مجدد.
در خزانی که همه مرگ طبیعت را به نظاره نشسته اند,گلی رویانده ام از غزل,که امید است به بویش گل را در خاطر عزیزتان زنده کند.

منتظر حضور پر مهرتون

نویسنده: اصلاح طلب
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 20:55
سلام .
شعرزیبایی بود.



من بعد مدتها به روزم کردم...
تشریف بیارید...


نویسنده: علی محمد محمدی
یکشنبه 3 آبان1388 ساعت: 22:8
سلام 
می توان هزاز دلیل آورد که صفت صبر صفت خوبی برای آذرخش نیست و هزار دلیل دیگر که اتفاقا صفت مناسبیست ! ولی کاش غیر از این را می آوردی چون واقعا طرح قشنگ و موجزیست! خصوصادرون آشفته و فکر کردن ابر ، همگی حکایت از اندیشه ی والای شاعر دارد !


درود و بدرود!

نویسنده: من
دوشنبه 4 آبان1388 ساعت: 1:50
سلام .
ممنون از لطفتان ... البته من در خیالم فقط سعی کردم آینه ی حضرت بشوم ...
و البته تر همین هم مستعد اعتماد به نفس زیادی ست _که ما داریم !_
...

طرح خیلی زیبایی بود ...

یاحق

نویسنده: سردبیر نارنج سبز سیاسی اجتماعی
دوشنبه 4 آبان1388 ساعت: 11:9
سلام
ممنون از پیامتان
طرح جالبی برای یک شعر است اگر آن را ادامه بدهی و چند جمله یا بیت به ان بیفزایی
موفق باشید

نویسنده: فریبا یوسفی
دوشنبه 4 آبان1388 ساعت: 12:52
سلام. 
از نگاه محبت آمیزتان متشکرم. من همیشه شاگرد بوده ام و تا همیشه نیز چنین خواهد بود. 
به هر حال مهم این است که "به چه فکر می کند ابر"

نویسنده: دست خیال
دوشنبه 4 آبان1388 ساعت: 12:54
ابرم ، چه تیره ، چه انبوه ، چه بی مکان
ابرم ولی باران نمی شوم

نویسنده: انوش
سه شنبه 5 آبان1388 ساعت: 0:54

نویسنده: دردانه
سه شنبه 5 آبان1388 ساعت: 1:20
و به گواهی آذرخش درون ابر پر از صدای فریادی است که می غرد در درون 

و جرقه های اندیشه که می جهد چون نور

...............................................................
سلام :

هر چند کوتاه اما بسیار زیبا بود و خبال انگیز 

در پناه حق باشید 

نویسنده: الیاس
سه شنبه 5 آبان1388 ساعت: 14:22
سلام
اگه جای نیارد و خبر عوض بشه قافیه هم پیدا می کنه؟
به جر اذرخش بی صبر 
کسی از درون آشفته او نیارد خبر
به چه فکر می کند ابر
ببخشید فضولی کردم
موفق باشید


سلام.ممنون از حضورتان.در اون صورت وزن شعر می شکند

نویسنده: رضا
سه شنبه 5 آبان1388 ساعت: 15:54
امروز دانشگاه آزاد واحد جنوب هم شلوغ شد
تا دانشجوها هرچه بیشتر آماده 13 آبان بشن
برادر مرکزی
جنوبیم باهاته...

نویسنده: علی اصغر
سه شنبه 5 آبان1388 ساعت: 16:20
سلام و درود بر محمد رضای عزیز 
خدا قوت
از تشریف فرمایی و زحمتی که کشیدید بسیار ممنون 
راستش بنده اصلاً شاعر که نیستم هیچی ، شعر گفتن رو همین چند هفته گذشته همینطوری شروع کردم. شاید ادامه دادم
از لطفی که کردید دوباره تشکر می کنم
التماس دعا

نویسنده: سهراب ساعی
سه شنبه 5 آبان1388 ساعت: 17:26
سلام جناب راثی پور عزیز
ممنون که سر می زنید و خبرم می کنید

به جز آذرخش بی صبر
کسی از درون آشفتهء او خبر نیارد
به چه فکر می کند ابر؟

شعر نیمایی زیبا و دلنشین و محکمی بود.درود بر شما...

ممنون و موفق باشین

نویسنده: میرنگار
چهارشنبه 6 آبان1388 ساعت: 1:46
بس که می ترسم از جدایی ها ××× می گریزم ز آشنایی ها 
روز شادی همه کس یاد کنند از یاران*یاری آنست که ما را شب غم یاد کنند .چند وقتی بود از علیرضا خورشیدنام نویسنده وبلاگ خورشید 85 (کلیک کنید ) و مسئول خبرگزاری پانا دفتر استان یزد خبر نداشتم و روز گذشته در خیابان او را دیدم . پس از سلام و احوالپرسی مطلع شدم ترکشهای انتخابات متاسفانه به او هم اصابت کرده و مصداق این شعر که : شب اگر با مسیح در فلکی مورد تهمتی اگر ملکی به دلایل واهی از ادامه فعالیت در خبرگزاری پانا باز مانده است . قابل توجه اینکه در مدت فعالیت او در خبرگزاری پانا چندین مرتبه استان یزد حائز رتبه کشوری شد و با رفتن او چندین نفر از خبرنگاران زبده این خبرگزاری نیز به نشانه اعتراض همکاری خود را به پایان رساندند و توضیحاتی که داد این شعر به یادم افتاد که : بستند پای ما و شکستند بال ما سنگ است آن دلی که نسوزد برای ما . به هر حال برای این خبرنگار ارجمند آروزی موفقیت دارم و امیدوارم انشا الله مشکلاتش زودتر حل شده و مجددا شاهد حضور وی در عرصه رسانه های استان یزد باشیم . خمیر مایه دکان شیشه گر سنگ است عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

نویسنده: ستارگان سوخته
چهارشنبه 6 آبان1388 ساعت: 12:51
با وجود اختصار شعرتون بسیار گویا و خوب بود و حکایت از جوشش آنی ضمیرتان داشت
سبز باشید و آزاده

نویسنده: شیدا
چهارشنبه 6 آبان1388 ساعت: 14:28
سلام استاد

ممنون از حضورتون و راهنماییتون.

سر بلند باشید.

نویسنده: آذرین
چهارشنبه 6 آبان1388 ساعت: 18:27
سلام 

با 

نافع است یا دغل 

به روزم 



پایدار باشی و سرافراز 




نویسنده: سعیده وطنی
چهارشنبه 6 آبان1388 ساعت: 22:29
بخوانید و خودتان قضاوت کنید:

________حین تجاوز میگفت دارم رایت را پس میدهم!

نویسنده: مهدی
چهارشنبه 6 آبان1388 ساعت: 23:6
سلام راثی پور عزیز
شعر کوتاه و زیبایی بود
من هم بعد از مدتها با شعری به روز شدم.
خوشحال میشم که نقد و نظراتت رو بدونم

نویسنده: حاج مهدی
پنجشنبه 7 آبان1388 ساعت: 1:23
باز هم نبض خیابان همه جا
چشم در راه دل یاران شد
باز هم بغض خداوند شکست
اشک او زمزمه ی آمدن باران شد
لحظه ای باز به فتوای دلت گوش بکن
که پر از واژه ی زیبای رهایی شده است
نازنین،هم نفسم باش
بیا با گل و مهتاب ،به همخوانی من
که در این شهر غریب
من شدم راوی سرسبزترین قصه ی تو
تو شدی یار دبستانی من
به دل عاشق سهراب قسم
و به چشمان ندا
که در این قحطی با هم بودن
باز هم ما همه با هم هستیم
و به آواز شقایق سر گلدسته ی آزاد شدن دل بستیم
سوگواران همه اینبار غزلخوان شده اند
همصدا با دل یاران شده اند
کوله ات را پر از ایثار بکن ،چند شبی
در دل گرم خیابان،همه مهمان شده اند

نویسنده: نازنین ( برگ بی برگی )
پنجشنبه 7 آبان1388 ساعت: 18:50
خیلی زیبا بود ... 

نویسنده: درفشی
جمعه 8 آبان1388 ساعت: 6:14
سلام جناب رائی پور عزیز

طرح زیبا و توفنده ای بود.
با تصویری که در ذهنم ساخته شد چنین اندیشیدم که آذرخش با آن خطوط شکننده اش مانند شکاف هایی است که در کیسه ی احساسات ابر ایجاد می شود و دیگر ابر را یارای نباریدن نیست. مانند بغض انسان که گاه با فریادی می ترکد (ترک برمی دارد) و چشم می بارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد