.

.

.

.

سکه

در این نطع،این نطع خونین

که هول و ولا لحظه لحظه

دو چندان کند هیبت مرگ ما را

 

چه کار آید از دست بسته

و از چشم مبهوت بر عقربکهای بی رحم

که پیمانهء مهلت ما بکوبند بر سنگ خارا

 

کجایند اینک بشارت فروشان

که تردید مارا ببینند و قطعیت ماجرا را

 

چه میشد که هر آرزو سکّه ای بود در قلّک ذهن

و گنجینه ای داشت این کودک ذهن

در این قحط سال مدارا.

 

خرداد 88

 

*با الهام از رمان "ابله" داستایوسکی


نویسنده: دافی نگار
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 0:27
زیبا بود. موفق باشی

نویسنده: w w w . g o o g l e L o r d . c o m
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 0:34
یه سایت سرا دارم چیزای تازه داره .....

میدونم میخوای یه نگاه بهش بندازی ....

یه دنیا گوگل در ........... گوگل لرد www . g o o g l e L o r d . com

نویسنده: مصطفی نمازیان
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 8:7
بنام خدا. با مطلبی تحت عنوان"آمریکا ما غلط کردیم" به روزم. یاعلی

نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی زا ده
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 8:56
deleted

نویسنده: مصطفی
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 9:46
سلام و روزتان خوش

لذت بردم //قلمتان پایدار

نویسنده: الیاس
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 10:24
بسیار عالی بود
مخصوصا واژه بشارت فروشان و قحط سال مدارا

نویسنده: مسعود ناظم رعایا
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 14:49
با سلام و عرض ادب.شعرتان را که در کامنت فرستادید خواندم و حظ کردم.حظی واقعی کاش اجازه می دادید ان را چاپ کنم.به هر حال من هم در همان زمینه چیزکی نوشته بودم اما به دلایلی که می دانید................
از محبتتان ممنونم.شعر تازه ای را که گذاشته بودید به دلم نشست اما نه به اندازه اشعار قبلی.نمی دانم چرا/شاید مشکل پسند شده ام.قربانت مسعود

نویسنده: آذرین
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 17:23
سلام بر راثی پور بزرگ 

خیلی الهام جالبی است 

رمان ابله از داستایوسکی 

آفرین بر شما 


نویسنده: اسماعیل
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 17:28
روایتی است از بشارت دهنده که بشارت داده شدگان را فراموش میکند . 

آنها به گنجینه ای که خود میتوانستند با سکه های آرزوشان بسازند حسرت میخورند . 
آنها با دستهای خالی و چشمانی مبهوت نظاره گر سنگ فرش خوبین قطعیت ماجرای مرگ هستند که ساعت لحظه به لحظه محکم و بی محابا نزدیکی زمان مرگ را در زمانه ای که مدارائی در کار نیست یادآوری میکند .

نویسنده: خیلی آشنا
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 17:33
سلام 

ضمن شگفتی از این پست شما میخواستم ازتون تشکر کنم . 

آری راثی پور عزیز 

چشمهایتان خوش تیپ میبیند . 

اگه یادتان باشد من هم خواسته بودم که خود نمائی کنی که نکردی . 

اشعار همی گوئی ، در روزنه ماضی ..

عزمم شده دیدارت ، قامت بنما راثی . 

در ضمن وضع چشاتون چطوره ؟ 

نیاز به اسفند هست ؟ 

ممنون از همه خرد شما .. 


نویسنده: اکرم حیدری
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 20:37
سلام
کامنت خبررسانی تون خیلی خیلی قشنگ وجذاب بود.با اجازه تون چند جا کپی پیست شد برای دوستان
خیلی خوشحالم که امروز همه می نویسند.به گفته ی خانم بهبهانی عزیز این وظیفه ی هر شاعر ونویسنده ایه که رویدادهای این روزها رو روی کاغذ بیاره.
موفق باشید

نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی زا ده
شنبه 16 آبان1388 ساعت: 21:51
زبان در دهن ان ای خردمند چیست..کلید در گنچ صاحب هنر
چو در بسته باشد چو داند کسی...که گوهر فروش است یا پیله ور
شعر تان دلنشین ونواندیش ومعطر بود
................

همدم صمیمی اندیشمندم ســــــــلا م...
...........................
بیاییم با همه رنگهایش وغم اندوهش پاییز را بهار دیگری بنگریم...تا احساسهای زخمیمان شکفته شود..باید برای رویش گلهای تازه ای....زیباتر از بهار به پاییز بنگریم
...........
دراین عصر بی تکیه گاهی وخلوت تنهایی وجود عزیز شما به وسعت عشق وامید
در هوای غربتم گل کرد...در نیمه راه پاییز در حوالی جنوب ماکه هنوز گرما دست 
ازسرمان بر نمی دارد ..از کرنه های خلیج فارس تا نخلستانهای باسخاوت جنوب 
وقتی باپیام دلنشینت از باغ با طراوت وسر سبزاندیشه ات دریچه ای به خلوت 
تنهاییم می گشایی دل وجانم تازه میشود عشق وامید در قلبم شکوفا وانگیزه رویش وتعالی ونو اندیشی در شعر هایم بیشتر میگردد
...قدم وقلمت همیشه ی ایام سبز ومعطر..دوستیت پایدار
دلِ آزاده ی خو درا به دلــــــم بند بزن
مثل گل باش و به روی همه لبخند بزن
هرکجا...هر قفسی بود...بیا در باشیم
دوشقایق...دوهم آوا....دو کبوتر باشیم.....هاشمی زا ده.

نویسنده: شیدا
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 2:14
سلام استاد

جالب بود
لذت بردم

نویسنده: فرزانه
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 9:42
سلام 
چقدر عالی است که آدم خودش بتواند کلماتی خلق کند شعری بنویسد و...
رمان ابله را با ترجمه سروش حبیبی باید بخوانم لیست خواندنی هایم خیلی طولانی است

نویسنده: لطف الله
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 9:49
استاد از محبتهایتان متشکرم
مهیب بود و زیبا لخظه مرگ برای هزکسی ترس اور است بخصوص برای افرادی که بشارتی شنیده اند و اکنون می بنند که ان دروغی بیش نبود

نویسنده: آذرین
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 11:14
سلام 

بر دوست بزرگوارم راثی عزیز 

ممنون از توجه شما به دوستانتان

ممنون 

نویسنده: پیام سیستانی
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 14:45
سلام.شعر استوار و گرانسنگتان به دلم نشست.دست مریزاد

نویسنده: مرید
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 14:45
سلام.عجب شعری بود

نویسنده: حسین اکبری نودهی
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 15:2
.: بسم رب الحسین .:. 
( این الطالب بدم المقتول بکربلا ؟)

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة
و فی کل ساعة ولیاٌ و حافظاٌ و قائداٌ و ناصراٌ و دلیلاٌ و عیناٌ 
حتی تسکنه ارضک طوعاٌ و تمتعه فیها طویلاٌ

( "مهدی" امید قلب زار شیعیان است )
( او خواهد آمد ؛ این حقیقت ؛ بس عیان است )
-------------------------------------------------------------------
سلام و عرض ادب به محضر شریف شما 
بکوشیم همواره در راه ترویج " اندیشه های ناب " گام برداریم . 
یادمان باشد که : زنگ تفریح دنیا ؛ گذرا می باشد . زنگ بعد ؛ حساب داریم !!
-----------------------------------------------------------------------------------------------

" میر و خلیفه " کز سقیفه پا بگیرد
هرگز نشاید در دل من جا بگیرد


من " حیدری " هستم ؛ امیرم از " غدیر " است
خوش باشد آن کو چون " علی " مولا بگیرد


یاعلی ... و همواره با "علی"

در پناه حضرت " مهدی موعود موجود "

در "کلبه فرهنگی" ام همواره منتظر یک مهمان تازه و عزیز هستم .
www.nodehaki.blogfa.com/page/salaam.aspx

بدرود تا درودی دیگر
----------------------------


نویسنده: س (دردانه)
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 22:39
سلام به شما جناب راثی پور گرامی :
...

چه کار آید از دست بسته

و از چشم مبهوت بر عقربکهای بی رحم

که پیمانهء مهلت ما بکوبند بر سنگ خارا

...
بسیار زیبا و عالی از این رمان برای سرودن الهام گرفته بودید .دستمریزاد 

خوشحال میشم اگر نظر شما بزرگوار رو در مورد پست اخیرم بدونم.

پایدار مانید 

نویسنده: کمپین
یکشنبه 17 آبان1388 ساعت: 22:44
با درود و سلام



خانم ماندانا عسکری؛ نقاش؛ گرافیست نشریه توقیف شده «علم موفقیت» و نویسنده نشریه «اخبار کودکانه» در تاریخ دوم خرداد ماه 1388 در همایش انتخاباتی اصلاح طلبان واقع در ورزشگاه آزادی؛ به دست ماموران امنیتی و به جرم «اقدام بر علیه امنیت ملی» دستگیر و به مدت دو ماه به زندان اوین منتقل شد.

ایشان در طی مدت زندان؛ نه تنها با انواع فشارها و توهین ها روبه رو بود که از کلیه حقوق شهروندی؛ حقوق زن و حتی تا مدتی از حق دیدار دختر نه ساله خود محروم بود.



باخبر شدیم که دادگاه ایشان در تاریخ 23 آبان ماه برگزار خواهد شد. 



ما؛ جمعی از دوستان ایشان در انتظار نتیجه ی این دادگاه بوده و امیدواریم دستگاه قضایی کشور؛ تحت مدیریت و سرپرستی جدید خود؛ با حکم بر برائت خانم عسکری و بازستانی حقوق پایمال شده ایشان و خانواده شان؛ مرهمی بر زخم ها و ظلم های روا شده گذارد. 



در پایان؛ مطلب را به سخنی از امام علی «ع» مزین می کنیم که:

« ستمگر ترین مردم کسی است که ستم خود را عدل تصور کند ». 

کمپین دفاع از خانم ماندانا عسکری

نویسنده: آذرین
دوشنبه 18 آبان1388 ساعت: 0:56
سلام و ارادت 

میخواستم وبلاگ یکی از دوستانم را به شما معرفی کنم 

بفرمائید که از طرف .......... آمدین 

خانمی فرزانه استاد دانشگاه بنام خانم صادقی 

و وبلاگ های ایشان 

http://jooyemoolian.persianblog.ir ,

http://poetika.blogfa.com


نویسنده: مهدی موسوی
دوشنبه 18 آبان1388 ساعت: 13:14
سلام
خواندم
برقرار باشید

نویسنده: گروه پاسارگاد
دوشنبه 18 آبان1388 ساعت: 13:31
انگار پای ثانیه ها لنگ می شود
وقتی دلی برای دلی تنگ می شود
پیشم بیا... خوشحالم کن

فروشگاه محصولات زناشویی

این سایت را به دوستان خود نیز معرفی کنید

نویسنده: مژگان عباسلو
دوشنبه 18 آبان1388 ساعت: 16:16
جناب آقای رائی پور،
فکر نمی کنم شایسته باشد در وب سایت دیگران شما درباره ی شخصی دیگر که حضور ندارد و قدرت دفاع نیز زبان به هجو (بخوانید هتاکی از نوع مودبانه) بگشایید. ندیده ام آقای قزوه در شعرهایش ولو تعلق خاطردار به یک جناح خاص، از کسی نامی برده باشد و نوک قلم را به سمت او گرفته باشد از جمله شما. لطف می کنید من بعد جملات و شعرهای قصارتان را بر دیوار دیگری بنویسید.


با تشکر از حضور شما.انتظار این پاسخ را از شما داشتم.شمائی که واجب را که دفاع از حقیقت است فرو گذاشته و به مستحبات پرداخته اید.به این می گویند پیچاندن کلام و نعل وارونه زدن.لابد این ابیات استاد نیز مزاح است و مطایبه

جمعی وضو نکرده دویدند در صفوف

آخر نماز جمعه نخواندند و شب رسید

صفین و نهروان و جمل نوش جانشان

این کوفیان که مِهر علی شان به سب رسید

هر کس که دم زد از ادب مرد حرف بود

هر کس که فحش داد به فیض ادب رسید


ولی سر هرکرا بخواهید کلاه بگذارید سر خود را نمی توانید کلاه بگذارید

نویسنده: محمد روحانی ( نجوا کاشانی )
دوشنبه 18 آبان1388 ساعت: 16:45
سلام وعرض ارادت
شعرتان را خواندم و لذت بردم
اما زیر نویس آن توجهم را بیشتر جلب کرد
.......
ابتدا فکر کردم این " الهام "
خانمی بوده " ارزمان " فامیل
کمکی کرده وقت گفتن شعر
تا دهد زحمت تو را تقلیل
.....
یا که در چارچوب همکاری
جفتتان شعر مشترک گفتید
شعر ٍ شیرین و آبدار و لطیف
شعر ٍ زیبای بی کلک گفتید
.... 
بعد معلوم شد که خنگی من
باز هم کار دست من داده
نمره ی ارتباط این الهام 
روی الهام دیگر افتاده
.....
گر چه تقصیر کار ، من بودم
که حواسم به جا نبود درست
بی خطر نیست خاطر ٍ الهام
در شما نیز باید عیبی جست 
......
کاش وقت گرفتن الهام
دقت بیشتر روا می شد
جای آن چار حرف نا مربوط 
دیگری ملهم شما می شد

نویسنده: دررودی
دوشنبه 18 آبان1388 ساعت: 22:25
به روزم

نویسنده: نازنین ( برگ بی برگی )
سه شنبه 19 آبان1388 ساعت: 0:55

نویسنده: اصلاح طلب
سه شنبه 19 آبان1388 ساعت: 10:1
سلام.
خوبی؟
عالی بود.
ولی اگر هر آرزوو یه سکه بود این قلک منفجر میشد...

نویسنده: من
سه شنبه 19 آبان1388 ساعت: 21:7
سلام جناب آقای راثی پور ، شما همان آقا انوش هستید دیگر ؟!
این سوال را نه به خاطر همسویی نظرتتان یا نزدیکی زمان نظر گذاشتنتان یا پست مشترک وبلاگتان بلکه به خاطر اینکه در قسمت آدرستان آدرس آقا انوش نوشته شده ! می پرسم

و اما بحث فتنه ، حضرت استاد حتما می دانید که فتنه یک کلمه عربی است و در زبان عرب مخصوصا در قرآن به معنای "آزمایش" و "امتحان" به کار می رود ، با این تعریف درست است : ما در یک فتنه ی بزرگ قرار گرفتیم ، یعنی دریک آزمایش بزرگ ، اگر جانب باطل را بگیریم یا در طرفداری از حق کوتاهی کنیم در این آزمایش و امتحان شکست خورده ایم . من هم برای مقابله با باطل دست به قلم بردم تا بیش از این در آزمون الهی سر افکنده نشوم ... شاید بعدا به تفصیل بیشتری بنویسم

من اهل فضل و کمال نیستم ،از لطف شما ممنونم ولی هر وقت بگویید حاضر به بحث هستم

ممنون از وقتی که گذاشتید


یاعلی


انوش از ماست

نویسنده: جواب من
سه شنبه 19 آبان1388 ساعت: 23:9
سلام.
مثل اینکه نتوانستم منظور خودم ا درست توضیح بدهم.شما می فرمائید که در ایام فتنه ما در معرض امتحان قرار گرفته ایم تا از حق دفاع کنیم و در مقابل باطل کوتاه نیائیم.چه کسی به ما این ادراک فراتر را داده است.آیا نه اینست که ما جایز الخطا هستیم.آیا احتمال نداردبه جای حق از باطل طرفداری کنیم.نه استاد ،بازی سیاست پیچیده تر از اینهاست.سیاست مرد میدان خودش را می خواهد.مردی که گاه بلوف می زند گاه وعده ای می دهد که 100درصد احتمال می دهد که آنرا عملی نخواهد کرد.خلاصه اینکه چون بت عیار هر لحظه به شکلی می آید.این ماهیت با ماهیت هنر و هنر مند که نشات گرفته از صفا و صمیمیت است زمین تا آسمان فرق دارد.و هر اهل هنری که قاطی این بازی می شود نه تنها فاتحهء هنرش خوانده می شود بلکه دچار تعارض و سر خوردگی می شود.نمی دانم اسم اسماعیل نوری علا را شنیده اید یا نه.ایشان زمانی شاعری بود روشن فکر در زمان شاه که بعدها بشدت مذهبی شد.در بحبوحه انقلاب که اصل ولایت فقیه مطرح شده بود بشدت و حدت از این اصل دفاع می کرد و آنرا ضامن برپائی دموکراسی می دانست.بعدها 180 درجه تغییر عقیده داد و از مبلغین لائیسیته شد که یکبار که ابراهیم نبوی آن جریان دفاع از ولایت فقیه را به او یاد آور شده بود بشدت بر آشفته بود.من با تمام احترامی که به ایشان و کارهایش قائلم نمی توانم به نظر ایشان که 180 درجه عوض شده تاسی کنم.چه بسا از این رای نیز ایشان بر گردد.این معضل مملکت ماست کاش ما هم در این مملکت گل و بلبل تقسیم کار داشتیم و سیست را به سیاست ورزان می گذاشتیم.

نویسنده: فرید صلواتی
سه شنبه 19 آبان1388 ساعت: 23:27
می خواهید باور کنید .می خواهید باور نکنید

نویسنده: من
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 0:35
مسلما انسان همیشه در معرض خطاست و اتفاقا همین است که وظیفه ی او را خطیر می کند و بصیرت را برای او واجب . شناخت حق و حقیقت سخت است اما واجب است باید حق را پیدا کرد و باید آن را برای دیگران روشن کرد. اینکه نمی شود ما از ترس اشتباه بگذاریم سر امام حسین را ببرند ، البته بر کسی که نمی تواند حقیقت را پیدا کند واجب نیست عقیده ای را بی سبب فریاد بزند . من آقای نوری علا را نمیشناسم اما "حسان بن ثابت" را خوب می شناسم ، کسی که در زمان پیامبر با تمام قدرت شاعرانگیش از حق و حقیقت دفاع کرد و پیامبر می گفت تا زمانی در دفاع از ما هستی روح القدس بر زبانت جاری می کند ، البته همین فرد در زمان حضرت امیر که فتنه اوج گرفت گمراه شد . من دعبل را و فرزدق را و کمیت را می شناسم که همگی مدافع حق و حقیقت بودند ، من سید حسن حسینی را می شناسم.
و اما در مورد ادراک فراتر : درست است ما هیچکدام ادراک فراتر نداریم(و من هم نگفتم دارم) در سطر های بالا هم گفتم که باید خیلی تلاش کرد ، اما باید بگویم که ادراک فراتر وجود دارد ادراکی که مافوق عقل اکثریت بشر است و آن ادراک الهیست ... در حوادث فتنه یکی از مهم ترین راههای رسیدن به این ادراک را حضرت موعود (عج) برای ما تعیین کردند :
فاما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله علیهم :
یک شیعه در تصمیم گیری با یک لائیک برابر نیست ، شیعه پایبند به دین خداوند است و بر اساس عقلش(که می گوید عقل خدا بر تر از عقل انسان است) دین را بر برداشت خود مقدم می دارد ، امام می گوید در این حوادث به راویان حدیث و عالمان بزرگ مراجعه کنید نه طیف روشنفکر نه بی بی سی نه اصولگرا نه رسانه ها نه ...
وقتی میبینیم مراجع بزرگ ما (که اکثریت مسلمانان مقلد ایشان هستند) از جمله آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله صافی گلپایگانی ، آیت الله نوری همدانی ، آیت الله سیستانی ، آیت الله جوادی آملی ،آیت الله حسن زاده آملی ، آیت الله علوی گرگانی ، آیت الله سبحانی و ... (که همگی از مفاخر شیعه هستند و وابسته به هیچ دسته ای نیستند) بالاتفاق حامی نظام اسلامیمان هستند دیگر حجت بر ما تمام می شود

یاحق

نویسنده: جواب من
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 15:29
سلام.فکر میکنم اختلاف دیدگاه من و شما همین مورد است.می فرمائید ما از ترس اشتباه بگذاریم سر امام حسین را ببرند.به نظر من تشبیه دو طرف دعوا به جبهه حق و باطل اشتباه است.وقتی برداشت ما از امری با طرفی مخالف است چرا با استفاده ابزاری از دین و معتقدات سعی در منکوب کردن او داشته باشیم.
دومین مور هم این است که ما در عصر امام حسین به سر نمی بریم.آیات عظام مورد اشاره شما معصوم نیستند و علم لدنی ندارند لذا پیروی بی چون و چرا از حضرتشان در حکم تعطیلی عقل و خاموش کردن چراغ خرد است.در بهترین شرایط ایشان عالم مسائل دینی هستند ولی هیچ کدام دعوی صاحب نظر بودن در سیاست ،اقتصاد ،جامعه شناسی و......را ندارند.می دانید علت اینکه در حوادث اخیر اینان موضع روشنی نگرفتند چیست؟علت اینست که آنها هم احتمال خطا و اشتباه می دادند. 
خواهش می کنم یکبار بی طرفانه به متنی که نوشته اید نگاه کنید.آیا چیزی جز تکرار تحلیل های فارس نیوز و رجا نیوز ارائه داده اید.همین کار را شخص دیگری هم می تواند با تکرار تحلیل های نوروز و نواندیش انجام دهد و به چند آیه هم به عنوان تایید نظر خود استناد کند.
مشکل ما مشکل احمدی نژاد یا موسوی و کروبی نیست.مشکل ما این دیدگاه یا همه یا هیچ است.مادام که این مملکت به طور هیاتی و قومی قبیله ای اداره می شود در بر همین پاشنه می چرخد.اگر به تحزب و تقویت نهاد های مدنی بها داده شده بود و سیاستمداران در خانه شیشه ای زندگی می کردند و در تیر رس رسانه ها قرار داشتند کار ما به اینجا نمی کشید.

نویسنده: شیدا
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 16:50
سلام عزیز مهربان


بابت همه محبتتاتون,سپاس

گلی رویانده ام از شعر اینجا..........که از بویش شود سر مست دنیا
به دیـــدارم بیا,ای یار دیریــن..........به سیل گــــل نشـــاید رفت,تنها


با غزلی به روز و منتظر نفس گرمتون هستم


نویسنده: سهراب ساعی
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 17:30
سلام جناب راثی پور گرامی
ممنون از شعر زیبایتان در جواب به قزوه

رویت سیاه باد که با این همه دلیل
انکار صبح روشن و توجیه شب چه بود

مصداق آنچه گفت "سروشی" ز ما مرنج
ترجیح منتصب عوض منتخب چه بود

درود بر شما که پاسخی کوبنده و به حق بود.
---------------------------------------------------------

شعری زیبا از استاد کدکنی بود.امیدوارم استاد دکتر شفیعی کدکنی هر جا که هستند سلامت باشند و سایه ایشان همواره بر سر ادبیات این مرز و بوم مستدام.تا جایی که اطلاع دارم چند ماهی است که به خارج و فکر کنم آمریکا رفته اند.متاسفانه قدر این گوهرها را نمیدانند و نمی دانیم.

------------------------------------------------------------

چه میشد که هر آرزو سکّه ای بود در قلّک ذهن
و گنجینه ای داشت این کودک ذهن
در این قحط سال مدارا.

زیبا بود و دلنشین بود و الهام جالبی بود از رمان ابله.درود بر شما
ممنون و موفق باشین

نویسنده: ناظمی
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 18:32
مخلص جناب راثی پور.

نویسنده: من
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 18:48
سلام
اولا اینکه ما دقیقا در عصر امام حسین به سر می بریم : "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" ! صحنه ی تاریخ همیشه شاهد تقابل حق و باطل بوده و خواهد بود و این با ماست که ببینم و بشناسیم و انتخاب کنیم .
دوما من که این حرف ها نوشتم دو طرف دعوا را "تشبیه" به حق و باطل نکردم ، بلکه من مدعی هستم تحقیق کردم فکر کردم و حق و باطل را در دو طرف دعوا "دیدم" و البته درست است که کسی که بصیرت ندارد و نمی تواند حق و باطل را ببیند نباید هیچکس را به حق و باطل تشبیه کند.
سوما من فکر نمی کنم عالمان مورد اشاره را معصوم و صاحب علم لدنی خطاب کرده باشم بلکه همانطور که برایتان نوشتم ، استدلال من بر مبنای سخن امام زمان است ، ایشان که دیگر معصوم هستند و علم لدنی دارند ، ایشان گفتند در اینگونه فتنه ها رجوع کنید به عالمان دینی ، و اگر این روایت و اینگونه روایات نبود سخن فلان مرجع تقلید با سخن من یک ارزش داشت.
چهارما اتفاقا مراجع تقلید همگی موضع روشنی گرفتند و به خاطر همین هم بر مسلمان ها تکلیف ایجاد می شود ، یک دفعه برای جناب انجمن دانا لینک های سخنان مراجع درباره ی حوادث اخیر را نوشتم اما گویا کامنتمو پاک کردند ... حالا اگه فرصت کردم یک پست در این باره می نویسم . ان شا الله.
پنجما من متن خودم را چند بار پس از نوشتن خواندم (چون همان لحظه که نوشتم منتشر کردم مجبور شدم برای ویرایش احتمالیش چندبار بخوانمش) و فکر نمی کنم که تکرار تحلیل های آنان باشد (فارس که خیلی تو کار تحلیل نیست و رجا را هم کمتر از نو اندیش می خوانم !) اما اگرهم چنین باشد باز هم دلیل بر نادرستیشان نیست ، بالاخره من کلی استدلال آوردم ، اگر شما بخواهید سخن من را نفی کنید باید استدلال ها را رد کنید نه اینکه بگویید یکی هم می تواند جوابت را بدهد ... در هر حال من منتظرم هر کس با هر تحیلی می خواهد جواب مرا بدهد
ششما من فکر نمی کنم ما به تحزب نیازی داشته باشیم ، حزب هم برای خودش مشکلات خودش را دارد ، ما به اخلاق و تقوا نیاز داریم همین ، اگر اینها باشد دیگر به هیچ چیز نیازی نداریم ...

یاحق

نویسنده: شفق
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 22:49
سلام رضا جان.
روند فکری در شعرت برام قابل توجه بود اما درمورد خود شعر خوب من سررشته ای در شر سپید ندارم.
همیشه زنده باشی.
به من هم سری بزن

محبوب خود را دیدم و چیزی نگفتم

در سرزمین خورشیدهای روبه غروب چشم به راه قدم مبارکت هستم

نویسنده: جواب من
چهارشنبه 20 آبان1388 ساعت: 23:26
سلام.اول از همه در مورد حدیثی که اشاره کردید کل یوم عاشورا کل ارض کرب بلا 2 سال پیش مجله شهروند مظلبی نوشته بود که این حدیث سندیت و اعتباری ندارد .دوم اینکه هدف من نفی نوشته شما و اثبات فرد دیگر نیست.کلا این رویه وارد شدن هنر مندان به دعوای سیاسی را یک کار بیهوده و باطل می دانم البته نه به این لحاظ که هنرمند نباید دیدگاه سیاسی داشته باشد بلکه از این لحاظ که تحلیل سیاسی را به اهلش واگذار کند.اصلا این سیاسی شدن فضا و جامعه یکی از بلایا آفات است که جز تحلیل انرژی و تفکر فایده ای ندارد.سری به دنیای مجازی بزنید و ببنید چه بازار آشفته ایست.غافل از اینکه همه تصمیم های سرنوشت ساز سیاسی در پشت در های بسته و بدون دخالت دادن رای و نظر مردم انجام می گیرند ولی مردم خیال و تصور می کنند با این بحث های بیهوده سیاسی در میدان سیاست حضور دارند.منظور من از فتنه همین فضای فریب کارانه است.
30 سال است در این فضای فریبکارزانه تنفس می کنیم و در همین دور باطل می چرخیم.یک دوره همه ضعف و ندانم کاری ها را به زمان طاغوت نسبت می دهیم.یک دوره به جنگ تحمیلی و یک دوره به وجود دشمنان درونی و بیرونی که بالاخره یک روز این غده چرکی سرباز می کند.یکبار در بحبوحه ایام انتخابات در راه بندان گیر کرده بودم و نا گزیر از تماشای دمونستریشن جوانانی بودم که با رنگ سبز فکر می کردند می توانند به سیاهی ها پایان دهند.با خود فکر کردم مسئولا ن ما را چه شده که این انرژی های سازنده را با سوء مدیریت ها و ندانم کاری ها تبدیل به موج مخرب و مخالف می کنند.

نویسنده: من
پنجشنبه 21 آبان1388 ساعت: 1:46
سلام . اول از همه اینکه آن عبارت عربی را (اگر کامنتم را دوبار بخوانید متوجه می شوید) بنده نگفته ام که حدیث است ، آن عبارت از یکی از شاعران دوره ی امام صادق است و من آن را به عنوان یک اندیشه طرح کردم ، اینکه: (حداقل با نگرش دینی) تاریخ همیشه صحنه ی تقابل حق و باطل است .
دوم اینکه تا سیاسی و سیاست چه باشد که پرداختن به آن مزموم و یا ممدوح باشد ، زمانی مراد از سیاست همان "پدر سوختگی" های رضاخانی ست و زمانی همان "عین دیانت" مدرسی . هنگامی که اشتغال به سیاست برای مقاصد کثیف باشد آن سیاست هم رزالت و پستی ست ولی هنگامی که اشتغال به سیاست برای اهداف مقدس و الهی باشد آن سیاست عین دیانت و عبادت و خوبی ست ، از همین رو اهل سیاست هم دو گونه اند، گونه ی اول مزموم و گروه دوم ممدوح.
دنیا کلا بازار آشفته ایست اما آشفتگی بازار نباید باعث بشود ما از سود و زیان بگذریم و سر خود را در گریبان فرو کنیم ، چه اینکه این سود و زیان سود و زیان جاودانی ست اگر همراه با اعتقاد باشد
سوم اینکه از این عبارت " سی سال است در این فضای فریبکارزانه تنفس می کنیم " خیلی تعجب کردم ، نه اینکه بخواهم بگویم در این سی سال ما در یک اتوپیا زندگی می کردیم خیر ولی من اعتقاد دارم این سی سال با تمام نقاط تاریک و زیر و بمهایش باز هم از نورانی ترین دورانهایی ست که این خاک تجربه کرده است(و حد اقل از زمان طاغوت بسیار بهتر بوده است) ، من اعتقاد دارم حرکت ما در این سی سال _هر چند کند_یک حرکت رو به جلو بوده است و خواهد بود ان شا الله .
چهارم همین بحث ها است که بر روند اداره کشور ما اثر می گذارد شما به همین آشفته بازار اینترنت نگاه کنید و ببینید به خاطر تقویت رسانه ای یکی از گروهها اکثریت جامعه ی مجازی به چه کسی رای دادند و چه افکاری دارند ...

نویسنده: جواب من
پنجشنبه 21 آبان1388 ساعت: 15:13
سلام.راستش فکر نمی کردم اینقدر با شما اختلاف نظر داشته باشم.
اما در مورد جوابهای شما.من آن مطلب را 2 سال پیش خوانده بودم ولی صحبت من در مورد حدیث یا عبارت بودن آن عبارت نبود.در آن مقاله از امام صادق نقل شده بود که همانا بدتر از روز عاشورا ،روزی برای خاندان ما وجود نداشته است .یعنی چیزی کاملا بر خلاف مضمون آن عبارت لذا در درست بودن و سندیت آن تردید ابراز شده بود.
اما این تقسیم بندی سیاست شما برایم جالب بود که یک تقسیم بندی قراردادی و نادرست است.سیاست سیاست است و نوع پدر سوخته و نوع دینی ندارد و با اضافه کردن یک پسوند ماهیت آن عوض نمی شود.
آیا می دانستید که همین مدرس در یک دوره از طرفداران جدی رضا خان شد و بقدری رابطه خوبی با ایشان پیدا کرد که هر کس کاری داشت اول به مدرس رجوع می کرد تا برای رضا خان توصیه بنویسد.(منبع کتاب خاطرات دکتر فاطمی-برادر شهید فاطمی-).آیا تابه حال چیزی در این مورد شنیده اید.این تصویر وارونه و تحریف شده ای که غول رسانه ای رسمی از تاریخ معاصر به خورد خلق الله می دهد خود نشانگر چگونگی دیانت سیاست گذاران این رسانه هاست و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
اما این 30 سال را نورانی ترین سالها دانستن و بهتر از زمان طاغوت دانستن هم حرف کوچکی نیست.کسی می تواند بی طرفانه داوری کند که اطلاعی از تاریخ داشته باشد و تاریخ را نه از روزنه تنگ دستگاه تبلیغات حکومتی بلکه در عین اطلاع از نظریات طرفین دعوا بنگرد.
اما شمائی که حتی فضای رسانه ای سمج و کنجکاو غرب را تضمینی برای عدم خلاف کردن دولتمردان نمی دانید بروز این همه پرونده فساد مالی و اسراف و تبذیر را در حکومت ما که زبانا به حرف شما اذعان دارد را چگونه توجیه می کنید.
آیا نه این است که ملاک مورد نظر شما چیزیست دور از دسترس و سنجیدن

نظرات 2 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:31 ق.ظ http://ali-4545.blogsky.com

سلام دوست عزیزم خسته نباشید. دادنامه یک جانباز جنگی

از حمله به خوابگاه دانشجوئی
رسیدند به حمله به شبستان مساجد!

علی پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:07 ب.ظ http://ali-4545.blogsky.com

سلام.نامه یک مادر و پاسخ آیت الله منتظری.

به جای قاتل ندا نامزد او را دو ماه زندانی کردند!!!!

چه افرادی و ارگان هائی می توانند عامیلن قتل دکتر پوراندرجانی باشند؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد