پشت این شیشه که دنیای مرا به همین عادت و تکرار تنزّل دادست بی کرانیست پر از تجربه های تازه! کاش فریاد کمک خواهی این ماهی تنگ می توانست ازین شیشه فراتر برود دی ماه 88
کاش فریاد کمک خ.اهی این ماهی تنگ
می توانست ازین شیشه فراتر برود.
کاش
ماهی اگر خواهد بیرون تنگ برود باید که دیگر ماهی نباشد
جداً حظ کردم. بسیار موجز و زیبا و بدرد نیزهم!
سلام دوست عزیز.به رسم ادب باید برای هر دیدی بازدیدی انجام داد ولی متاسفانه قسمت مربوط به کامنت گذاری در وبلاگ شما غیر فعال شده .لذا جواب ندادن مرا به حساب کم توجهی نگذارید
http://a3manesabz.blogfa.com/
مثل تمام شعرهایتان
در ارزوی چاپ و انتشار تمامی انها در یک جلد کتاب هستم
تا دل سیر بخوانم
بسیار عالی بود.به ویژه اینکه طرح یک داستانک نیز در درون آن نهفته بود.
اما وقتی به لایه های درونی تر این قطعه بیشتر فکر می کنم واقعا لذت می برم.
کاش فریاد کمک خواهی ما هم می توانست ازین شیشه فراتر برود...
برقرار باشید
.................
سلام عزیز همدل صمیمی رایی پور
.............
در این عصر بی تکیه گاهی گاه گاهی به هوی هم بال وپری بزنیم..همانطور
که شما با پیام معطر خود تان باعث شکوفایی دل وجان و تعالی ورویش تازه ای
در اشعارم شدید...قلم وقدمتان همیشه ی ایام ومعطر..دوستیتان پایدار
هر کجا حجم قفس بود بیا در باشیم.....آسمان مال من وتوست کبوتر باشیم
هاشمی زاده....
چه باید گفت وقتی یک شعر از هر جهت از بختگی رنج نمی برد دست مریزاذ
بسیار عالی بود
خواهم امد
تصویر دیوار شیشه ای گویای سد و مانعی است که هم نامرئی است هم شیک و هم در ظاهر ضعیف ودر عین حال خاصیت بازدارندگی خود را دارد. ماهمه ماهی های کوچکی هستیم که در تنگ های شیشه ای گیر افتاده ایم .عالی بود استاد .دست مریزاد!
وبلاگ استاد رفیع بدون هیچ گونه تاخیری به روز شد !
http://jalalrafie.blogfa.com/
بفرمایید لطفا !
خوب هستین بزرگ مرد دنیای شعر و ادب
خیلی عالیه
یاد صمد بهرنگی مرحوم افتادم
ماهی سیاه کوچولو
عشق میکردیم با این داستان
-------------------------------
هزاران گل
فقط هوس نکنی از تنگ بپری بیرون که امروز هزینه ی تجربه های اونور شیشه زیاد شده
و 2 تا کار جدید نوشتم خوشحال میشم ...
روزگاری ست دلم را فرسود
خواب من تازه تر از زندگی است
با نگاهی تازه به درون می نگرد
و مرا در رویا
می برد کوی به کوی
می برد دشت به دشت
تا دلم تازه کند
عادت او این است
که مرا منع کند از تکرار
سلام و عرض ادب خدمت شما برادر بزرگوار.ممنون از جواب سنجیدهء شما
سروده بسیار زیبا و عالی بود .....وقتی غبار و رخوت تکرار آئینه نگاه را تار کند دیگر
پیش رو پر از سیاهی و تیرگی تکرار است ..اما وقتی نور معرفت دیده را روشن کند
پیش رو پر از تازه ها و شگفتی هاست ...چشم ها را باید شست ،جور دیگر
باید دید شاید پشت دریا ها شهری باشد....
درود بر قلم گیرا و توانمند شما....قلم تان همیشه نویسا
از نظر ارزشمند شما هم بی نهایت سپاس گزارم
http://dusharge.blogfa.com/
از لطف بی نهایتتان ممنونم
پست موقت
آدمهای پلید دنیای مجازی
کوتاه و آهنگین و در عین کوتاهی بسیار ژرف و خیال انگیز
داستان این ماهی تنگ ماجرای این روزهای همه ما میتواند باشد
شاعر وظیفه اصلی اش که حرف زدن از طرف مردم است را خوب انجام داده
ممنونم مهربان
کدام شیشه است که میتواند دنیای انسانیت را به عادت و تکرار تنزل بدهد.
باید آن شیشه را شکست
نیمایی کوتاه و روانی بود با اندیشه ای قدرتمند و عاطفه ای گیرا..
حکایت ماهی میتواند حکایت هر یک از ما آدمهای دور مانده از دریا باشد..
سپاس از آمدن و فراخوانتان،
چشم براه سروده های دیگر،
بشکوه و جاودانه بمانید...
خوبین!!!
آخی!!!
چه زیبا!!
یاد یه قطعه کوتاهی افتادم شبیه این سروده شما:
چرا گرفته دلت
مثل اینکه تنهایی
چقدر تنها
خیال میکنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی
دچار یعنی عاشق
وفکر کن
که چه تنهاست...
اگر چه ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد...
(البته نمیدونم همش رو درست نوشتم یانه)
وبلاگ فریاد سکوت به روز شد
http://faryadesokout.blogfa.com
منتظر حضور گرم و پر مهرتان هستم
که افتخار بدهید
مینا ارشدی
استفاده کردیم. پست قبلی، بنده را به یاد این گفته فضل بن یحیی از رجال حکومت عباسی انداخت که می گویند:
مردم چهار دسته اند:
1-پادشاهان که سزاوار تقدم اند.
2- وزیران که هوش و رای ایشان را برتری بخشیده است .
3- بزرگانی که ثروت و سرمایه، ایشان را پایگاه بخشیده است
4- طبقه ای که از رهگذر ادب به این افراد نزدیکی یافته اند
و مردمان دیگر خار و خاشاک اند و کف دریا و احمق و کودن...
ایام به کامتان
داخل این شیشه تنگ خداهست پس بلند فریاد بزن که گوشی هست برای شنیدن
والعاقبة للمتقین
خدا فریاد بر نکرده ،به مکنونات قلبی ما اشراف دارد عزیز
با توجه به پست قبلی یک سئوال فنی برایم پیش آمد که گفتم ز دانشمند مجلس بپرسم:
« آغا» از لحاظ لغوی یعنی: بانو، خانم ، خاتون و...ظاهرا با توجه به مقطوع النسل بودن محمدخان قاجار به جای آقا ، آغا استفاده می شود. حال سئوالی که محضر استاد دارم این است :آیا در زمان حیات این پادشاه نیز به این صورت یعنی آغا خطاب می شده است یا تحریف تاریخ است؟ مثلا در نامه نگاری های درباری آغا می نوشتند یا آقا؟
باتشکر
سلام و عرض ادب و ممنون از التفات و لطف همیشگی تان.هر چند در این باره زیاد صاحب نظر نیستم اما
در مورد آغا تا آنجا که اطلاع دارم با آقا فرق دارد و به معنی رئیس ایل و عشیره می باشد.بهر حال آغا محمد خان رئیس تیرهء اشاقه باش ایل قاجار بوده .کما این که در نواحی عشایر نشین ترک مثل شمال اردبیل هنوز این اصطلاح رایج است.برای تانیث در زبان ترکی از پسوند م استفاده می کنند.مثلا بیگم که مونث بیگ است.اما برای افراد خواجه اصطلاح خدیم را به کار می برند که فکر می کنم تداعی کنندهء خدمتکاران خواجهء حرمسرای اشراف و سلاطین باشد.
سلام
ترا هر گز نمیبخشم ، نمودی بهر رویا شد
خود خود دانی نمی گنجد به عشقم جز لطافت ها
تو آخر کن به شهنامه ، می است و حافظ قرآن
به عشق پاک یزدانی ، صفا داده شرارتها
هر سه پرده غزل
ترا هرگز نمی بخشم
به روی صحنه رفته است
وبلاگ "زبان سرخ" با شعر " تلخ ترین مبتذل واره " به روز شده و انتظار نظر ارزشمند شما را می کشد.
ایزد نگهدارتان
با تلاش دوستان عزیزمان نسخه جدیدی از نوار ابزارجنبش سبز جهت دسترسی سریعتر و گذر از فیلترینگ دولت کودتا تهیه شده است.باپخش این ابزار به اطلاع رسانی جنبش سبز یاری رسانید
همیشه سبز باشید
http://rapidshare.com/files/348302963/Green_Wave_Toolbar.rar.html
http://www.megaupload.com/?d=V24SW81A
احسنت ! بر روح بلند و طبع لطیف و قلم سحر آمیزشما.بسیار زیبا و شیوا سروده اید.
از حضور معطرتان در شرحه شرحه بینهایت سپاسگزارم.
در پناه حضرت عشق جل و اعلی از جمیع بلیات زمینی و آسمانی در امان باشید.
شعر زیبایی بود.
کوتاه و لذت بخش.
لذت بردم.
قلمتان سبز.
دلتنگی شما در این شعر مشابه حرف های من در پست جدیدم هست
البته کمی
نمی دانم سر زدید یا نه
ولی دعوتتان می کنم
با شعر ماهی ها در خدمتم
ضمنا در پیوندهای من آقای یاغی هستند که نیمایی بسیار خوبی را ارائه دادند .
می خواهم که به وبلاگ این دوستم هم سر بزنید و بخوانید .
http://yaghianeh.blogfa.com/
یا علی مدد
نیمای سروده اید عالی و زیبا
با صلابت بزرگ
همه نوشته های تان عالیست
ا ندیشه ی بزرگ تان را میستایم
کام گار باشید.
خروج در نظر دارد در ابتدای سال ٨٩ به گذر اجمالی و بررسی کنگره های سال ٨٨ و مقایسه ی آنان با سال قبل از آن و همچنین بررسی علل ضعف و قوت آنان به همراه طرح شکایات و انتقادات شاعران از این کنگره ها نماید.
در این زمینه سعی می کنیم با مسئولین اصلی و برگزیدگان هم مصاحبه کنیم . افرادی که در این کنگره ها ذینفع بوده یا مسئولیتی داشته و یا برگزیده بوده اند و تمایل به ابراز نظر دارند می توانند از این فضا به صورت عادلانه استفاده کنند . ما تا اول سال ٨٩ (بعد از تعطیلات) این فرصت را به آنان خواهیم داد.
در اولویت خواهند بود:
١- فجر (استانی و کشوری)
٢- دفاع مقدس (استانی و کشوری)
٣- شب های شهریور (که سال ٨٨ برگزار نشد)
۴- کنگره های دانشجویی
به حمایت و اطلاع رسانی و نظرات و گزارشات شما نیازمندیم
جمال مرد در زبان اوست
حضرت رسول الله ص
به روزم
اگه روی کلمه وب سایت در پایین همین صفحه کلیک کنی
مهتاب آجری باز میشه
وبلاگی با یه شعر جدید
وبلاگی که نویسندش منتظر شماست.
من چون ماهی گرفتار در تنگ هستم که فریادم فقط به خودم می رسد
زدست غیر ننالم چرا که همچو حباب
همیشه خانه خراب هوای خویش ام
دوماهی قرمز کوچک میان سفره جان دادند
درست آن لحظه ساعت ها بهاری نو نشان دادند
دو ماهی قرمز کوچک در آن ساعت که می رفتند
فقط دستی به آرامی برای ما تکان دادند . . .
همیشه بلند پرواز ، آزاد ، پیروز و تندرست باشید .
باقرار دادن کد لینک باکس "بانک لینک ایران" آمار بازدیدکنندگان خود را روزانه به 1000 نفر برسانید
<SCRIPT language="javascript" type="text/javascript">
document.write ('<center><ifr');
document.write ('ame width="420" height="500" src="http://www.banklink.gigablog.ir/index.php" style="border: 0px;"');
document.write (' border="0" scrolling="auto"></ifr');
document.write ('ame>');
</SCRIPT>