.

.

.

.

ناصر خسرو و معاد

 

مردکی را به دشت گرگ درید

زو بخوردند کرکس و دالان

این یکی ریست بر یکی بن چاه

آن یکی رفت بر سر ویران

این چنین کس به حشر زنده شود

..........بر ریش مردم نادان*

 

قطعه فوق یکی از  شعر های مورد مناقشه ء منسوب  به  حکیم نا صر خسرو قبادیانی

است که یکی از اصول ثابت و غیر قابل انکار دین یعنی معاد را به چالش کشیده است.حال

آنکه در قرآن کریم اشارات و بیّنات صریحی در مورد اثبات معاد وجود دارد و منکران این

اصل را به  کژ فهمی و بی بصیرتی متهم می کند:

 

و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظام و هى رمیم×قل یحییها الذى انشاها

آیه 78 سوره یس

"..و برای ما مثلی زد در حالی که خلقت خود را فراموش کرد،و پرسید چه کسی این

استخوانهای پوسیده را زنده می کند،بگو همان که ترا آفرید...

 

گویندهء این اشعار اگر فردی عادی بود بر او حرجی وارد نبود چرا که به مرور زمان و با

نشستن غبار نسیان ،قبح سخنش از یادها می رفت.اما این سخن شخصیتی اخلاق گرا و

بزرگوارست  که با مجاهدتها و ریاضتهای خود فصلی تازه را در ادبیات گشوده است و

ابیات جاودانه اش در رد مدیحه سرائی پادزهری شد  بر فضای مسمومی که شاعران هنر

به مزد بی سیرت آفریده بودند:

 

پسنده ست با زهد عمار و بوذر

کند مدح محمود مر عنصری را

من آنم که در پای خوکان نریزم

مر این قیمتی درّ لفظ دری را

 

خسرو

مردکی را به دشت گرگ درید

زو بخوردند کرکس و دالان

این یکی ریست بر یکی بن چاه

آن یکی رفت بر سر ویران

این چنین کس به حشر زنده شود

..........بر ریش مردم نادان*

 

قطعه فوق یکی از  شعر های مورد مناقشه ء منسوب  به  حکیم نا صر خسرو قبادیانی

است که یکی از اصول ثابت و غیر قابل انکار دین یعنی معاد را به چالش کشیده است.حال

آنکه در قرآن کریم اشارات و بیّنات صریحی در مورد اثبات معاد وجود دارد و منکران این

اصل را به  کژ فهمی و بی بصیرتی متهم می کند:

 

و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظام و هى رمیم×قل یحییها الذى انشاها

آیه 78 سوره یس

"..و برای ما مثلی زد در حالی که خلقت خود را فراموش کرد،و پرسید چه کسی این

استخوانهای پوسیده را زنده می کند،بگو همان که ترا آفرید...

 

گویندهء این اشعار اگر فردی عادی بود بر او حرجی وارد نبود چرا که به مرور زمان و با

نشستن غبار نسیان ،قبح سخنش از یادها می رفت.اما این سخن شخصیتی اخلاق گرا و

بزرگوارست  که با مجاهدتها و ریاضتهای خود فصلی تازه را در ادبیات گشوده است و

ابیات جاودانه اش در رد مدیحه سرائی پادزهری شد  بر فضای مسمومی که شاعران هنر

به مزد بی سیرت آفریده بودند:

 

پسنده ست با زهد عمار و بوذر

کند مدح محمود مر عنصری را

من آنم که در پای خوکان نریزم

مر این قیمتی درّ لفظ دری را

 

این ابیات جاودانه که در مقابل مناعت و شکوه آن، مجموعه دیوانها و سفاین  شاعران

درباری  آن زمان حقیر می نماید خواه ناخواه تعلق خاطر و ارادتی در دل ادب دوستان

نسبت به خالق آن ایجاد می کند و شخصیتی مثالی از ناصر خسرو می آفریند که از هر

عیب و ایرادی مبراست لذا به همین دلیل است که بسیاری** منکر انتساب این قطعه به

ناصر خسرو شده اند تا به زعم خود این شخصیت مثالی شان دست ناخورده باقی بماند.البته

برای مدعای خود دلایلی هم دارند و رکاکت بیت سوم و سخافت معنای آنرا با دیگر سروده

های ناصر خسرو ناهمخوان می دانند.نگارنده  در این نوشته در پی اثبات انتساب این شعر

به ناصر خسرو نمی باشد و نیز قصد توجیه و تبرئهء ایشان از حرفشان ندارد بلکه می

خواهد بحثی در این زمینه باز کند و نظر دوستان اهل فضل را در این زمینه جویا شود.


علیرغم معنای غلط اندازی که این قطعه دارد ،ناظر به دیدگاه خاص ناصر خسرو است که

قائل به مذهب اسماعیلی ست لذا معاد را بر مبنای این مذهب قبول کرده و پذیرفته است.

اسماعیلیه در رابطه با معاد معتقدند که معاد جسمانی نیست بلکه روحانی است و به بهشت و

جهنم و ملائکه و جن ایمان دارند ولی تفسیرشان از این امور با شیعه امامی تفاوت دارد.

تعدادی از مسلمانان و دانشمندان اسلامی هستند که به معاد جسمانی باور ندارند بلکه آن را

به سخره می گیرند و آن را انکار می کنند.. دلیل شان هم این است که وقتی انسانی می     

میرد بدنش که از جنس خاک است، پوسیده شده به خاک بر می گردد. درحالیکه موضوع 

معاد مربوط به روح انسان است.                                                                                                                                                                                                             

نظر جناب حسین میر مبینی در مورد این ابیات بر این قرار است:

 روحی که خدا در جسم (خاک) انسان دمید تا که او را به روح زنده کند. از اینجا است که

می گویند روح از خدا است و ودیعه ی الهی است و همو است که پس از مردن بر می

خیزد (رستاخیز می کند) و به سوی خدا می رود که حساب پس بدهد. (انا للله و انا الیه

راجعون). بنابراین معاد مربوط به روح می شود . ناصرخسرو قبادیانی نیز با این قصد که

باور قشریون مذهبی را در ارتباط با معاد جسمانی باطل گرداند، به سخره  می گیرد.

سخن ناصرخسرو به هیچ وجه نافی باور داشتن به قیامت و روز جزا نیست. درواقع اگر

خوب دقت کنیم می بینیم که سخن او بیشتر و بهتر از "علمای شیعه" زمان ما به حکمت

عقلی معاد نزدیک تر است. کسی که بخواهد او را از زمره اسلام و حتا "تشیع واقعی"

بیرون اندازد جز آنکه بر نادانی خویش صحه گذاشته باشد، نکرده است.

وقتی قرآن می فرماید: "کل من علیها فان" و یا "کل شیی هالک" آنگاه براحتی می توان

ثابت کرد که قالب جسمانی انسان مثل هر شیی ای از حالت جسدی و جسمانی اش معدوم

می شود و چیزی که معدوم شد (حداقل) دیگر به همان صورت اولیه اش اعاده نمی گردد.

سلول های بدن انسان به گونه ای اند که هر روز برخی شان می میرند و جایشان را به

سلول های نو می دهند. گفته می شود که در هر دوره زمانی 13- 12 ساله تمامی سلول

های بدن انسان می میرند و جای شان را به سلولهای جدید می دهند. بنابراین اصرار

"علمای شیعه"در اثبات درستی نظریه معاد جسمانی چالش بر انگیز و به نظر من حتا می

تواند بدآموزی آورد و اصل حکمت عقلی معاد را نیز زائل کند

در عین حال باید توجه داشت که موضوع آیات قرآنی در این باره صرفا جنبه تنبیهی و

اعتقادی دارند تا آنکه انسانها با باور داشتن به قیامت و "روز جزا" از تقلب کاری و ظلم

کردن پروا داشته باشند. ازاینرو  با خواندن آیات قرآنی در این باره نمی توان صد در صد

به این نتیجه رسید که خدا در روز قیامت انسانها را با همین پوست و گوشت و استخوان

شان محشور می کند.

متن فوق یکی از این نظرهای در دسترسی بود که در مورد این شعر ناصر خسرو ارائه

شده اما انچه به ذهن ناتوان حقیر می رسد این است که اول از همه این که تردید در مورد

انتساب این شعر به ناصر خسرو تنها پاک کردن صورت مسئله است.و گویا متاسفانه این

شعر ازآن ناصر خسرو است چرا که  رباعی چون چرخ به کام یک خردمند نگشت در

حقیقت پاسخی است که خیام به لطیفة ( مردکی را به دشت گرگ درید ) ناصر خسرو و

داده  است:

 

چون چرخ به کام یک خردمند نگشت

خواهی تو فلک هفت شمر خواهی هشت

چون باید مرد و آرزوها را هشت

چه مور خورد به گور و چه گرگ به دشت

 

مسئلهء دوم همان اعتقادات دینی ناصر خسرو است که اسماعیلی بودن این شاعر بزرگ

حقیقتی ست کتمان ناپذیر .این شاعر بزرگ از دریچه ء اعتقادات خود به معاد نگریسته

است.

نگارنده اطلاعات بسیار محدودی در زمینهء مسائل دینی و عقیدتی دارد ولی تا آنجا که به

ذهن من می رسد روحانی بودن معاد نمی تواند درست باشد.چرا که در چند آیه از قرآن به

صراحت آمده است که در روز جزا اعضا و جوارح بدن گناهکاران به جای آنان سخن

خواهد گفت و این دلیل بر این است که علاوه بر روحانی بودن معاد ،جسمانی نیز هست:

 

 

وَ یَوْمَ یُحْشَرُ اَعْداءُ اللّه ِ إلی النّارِ فَهُمْ یُوزَعُون حتّی إذا ما جاؤُوها شهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ

أبْصارُهُمْ و جُلُودُهُمْ بِما کانوُا یَعْمَلوُنَ و قالوُا لِجُلوُدِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالوُا أنْطَقْنا اللّه ُ الَّذی

أنْطَق کُلَّ شی ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ اوّلَ مَرَّةٍ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»(5)

 

 

 

مفاد سه آیه مذکور این است: روزی که دشمنان خداوند به جانب آتش گردآوری می شوند و

آنها برای پیوستن بقیه نگه داشته می شوند تا آنگاه که به آتش رسند گوش و چشمها و

پوستهایشان، علیه آنان نسبت به رفتاری که داشته اند گواهی خواهند داد. آنها به

پوستهایشان می گویند: برای چه به ضرر ما شهادت دادید؟ و آنها می گویند: آن خداوندی که

هر چیز را به سخن آورد، ما را گویا ساخت. و خداوند شما را اول بار آفرید و به سوی او

برگردانده می شوید.

 

 آیه دیگر یادآوری می شود که روز قیامت بر دهان گنهکاران مهر زده می شود و دستهای

آنان است که سخن می گوید و پاهای آنان است که نسبت به عملکرد آنان گواهی می دهد                                                           :

ألْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أیْدیهمْ وَ تَشْهَدُ أرْجُلُهُمْ بِما کانوُا یَکْسِبوُنَ

 

 

قرار نیست که همه ء وجوه فردی و شخصیتی ناصر خسرو ، برای اینکه یک شخصیت

شبه معصوم و مثالی از او بیافرینیم مصادره به مطلوب شود.همان کاری که عده ای از      

  شیعیان افراطی(همچون قاضی شوشتری) با افزودن اشعاری به شاهنامه فردوسی  سعی         

کرده اند او را شیعه جلوه دهند و تمهید شان به دلیل فرق زبان آنها با زبان فردوسی      

رسوا   شده است.                                                                                 

تعصب دینی ناصر خسرو چنان بوده که حتی اعتراض محققی منصف و بی نظر هم چون

دکتر محمد علی اسلامی ندوشن که خواه ناخواه با افراط و تفریط های شعرای سبک

خراسانی اداپته است ،بر انگیخته است که اظهار می دارد:

آنجا که ناصر خسرو به مدح و تبلیغ خلفای فاطمی مصر می پردازد از قالب یک شاعر

آزاده در آمده و به مبلّغی افراطی و خشک بدل می شود ،چگونه است که هر تجملی در

دربار خلفای عباسی اسرافست و تبذیر و حاصل اجحاف بر مردم ولی شکوه و عظمت

دربار خلفای فاطمی دلیلست بر مجد و عظمت این خاندان و لیاقت ذاتی ایشان؟

طبق نظر استاد اسلامی ندوشن ناصر خسرو یک جای دیگر نیز از خط قرمز دینی رد شده

و اظهار می دارد که شعرش هم ارز آیات قرآن است:

 

مرا دیوان چو درج در از آن است    

   بخوان دیوان من بر جمع دیوان

 که آیات قران و شعر حجت    

   دل دیوان بسنبد همچو پیکان

 

اما آن بزرگواران که سخافت و رکاکت این قطعه را دلیل عدم انتساب این شعر به ناصر

خسرو می دانند بهتر است به هجوهائی که این شاعر بزرگ در مورد موسسان مذاهب

چهارگانه اهل سنت نوشته است عنایت داشته باشند

علی ایحال این قطعه و انتساب و عدم انتساب آن چیزی از قدر و منزلت ناصر خسرو کم

نمی کند.مهم در این میان آشنا شدن با افکار بزرگان و دیدگاه انان در مسائل مختلف است و

اهمیت آن بدین لحاظ است که متوجه شویم بزرگان ما چه برخوردی با اندیشه های مخالف

خود داشتند و حتی گاه آنها را به تمسخر نیز می گرفتند و این خودرایی و استبداد حتی در

زمینهء فرهنگ و مبانی منطقی و اعتقادی  ما نیز وجود داشته لذا مرتفع کردن این بلیه 

اهتمامی جدی می خواهد ومحتاج همکاری همهء نخبگان صرف نظر از  هر گرایش

فکری است.

 

 

*اولین بار این قطعه را از استاد علی نظمی تبریزی شنیده ام که از اساتید فحل و صاحب

نام شعر و ادبیات است و غزلیاتی دارد که از حیث جزالت و عذوبت با اشعار سعدی پهلو

می زند.

**ادیب و شاعر معاصر تبریز جناب جمشید علی زاده نیز بر این اعتقاد است

                      

نویسنده: http://fatemeyeshahide.blogfa.com/
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 0:39
http://fatemeyeshahide.blogfa.com/
نویسنده: آذرین
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 10:40
سلام

من هر چیزی را در قدرت خداوندی ممکن میدانم

اصلا با فکر و اعتقاد ما که نیست هر چه بنگریم همانی خواهیم بود که برای آن ساخته شده ایم

از یک ال ای دی نمیتوان انتظار داشت که نورش استادیوم را روشن کند

ما در مقابل عظمت خلقت چند در چندیم مگر

اینجا دیگه اعتقاد را با خیال باید مقایسه کرد

همانطور که خیالت ترا به دور ترین سیاره های موجود در انتهای کهکشانهای

جهان هستی در یک طرفه العین میبرد

از یزدان پاک و مقتدر با کن و یکون همه آنچه که در فکر و خیال ما ممکن نیست

و حتی خیلی بالاتر ممکن است .

واتمها ها ی همه قطعات عالم میتواند راه عقبگرد را در پیش بگیرند

خصوصا اینکه اعتقاد به خلقتی مثل زمان هم میتواند و باید همه این مسائل را حل بکند .


آذرین






هر اعتقادی از جانب بشر برای حشر اگر باشد پسندیده است ولی انکار توانائی یزدان

بخشودنی نیست .



نویسنده: آذرین
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 10:43
سلام

عاشقفانه های بیشتر

در شعر کهن پارسی


آذرین

نویسنده: حرکت آزادیبخش ایران شمالی
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 12:23
سلام هموطن عزیز


اخبار و رویدادهای ایران شمالی را در

iraneshomali.blogfa.com

مطالعه فرمایید

پاینده و پیروز باشید /
نویسنده: خالوراشد
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 12:59
سلام استاد
نویسنده: دست خیال
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 14:26
اطلاعی از این قطعه نداشتم اما فارغ از صحت و سقم انتساب قطعه مزبور, بالاخره ناصر خسرو هم انسانی بوده با تمام کمالات و نقائص انسانی.از آنجایی که مستنداتی دال بر بی اعتقادی اش به خدا یا مفاهیمی از این دست در دست نیست می توان اینگونه گفت که حالات روحی شاعر همیشه به یک منوال نیست و شاید زمانی اثرات روحی خاصی باعث دلتنگی شده و ... اما نمی توان از این نکته هم عبور کرد که اشتباهات انسان های بزرگ به همان بزرگی است با تاثیراتی بزرگ بر دیگران.
×××
راستی از لطفتان ممنونم دوست عزیز.
نویسنده: حر
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 14:40
سلام
درود بر شما و مطالب نغزتان
پیروز باشید
نویسنده: آذرین
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 14:55
سرحال نبستی ها ؟

؟

نویسنده: سید محمدرضا هاشمی زاده
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 17:19
سلام عزیز بزرگوار
مطلب زلال ..صمیمی ومعطرتان را زمزمه نمودم..سراسر درس حکمت وچگونه زیستن وزندگی زلال بود
...............
از حضور صمیمی ومعطرتان در کلبه ی تنهاییم ...دلم شکفت واز این جهت مقدمتان
را گرامی میدارم....در فضایی که هربیت شعر بنده پیشکسوت شصت ساله وخون دل خورده این مملکت صدجور تعبیر نامربوط میشود چه باید کرد؟؟؟؟....چرا چنین.؟...ای نازنین
..........
هردم از این باغ بری می رسد......تازه تر از تازه تری می رسد
نویسنده: پارتیانا
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 17:30
او که فریاد زند آمده کافر هرجی نیست
من اگر حق فلک خواهم و گویم به عنادم
نویسنده: پگاه امیرسرداری
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 17:46
سلام آقای راثی پور.خوب هستین؟؟ پوزش بابت تاخیرم
نویسنده: روح الله احمدی (بلبل)
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 19:57
سلام خدمت شما دوست بزرگوار و خوش اندیشه ام
کار خوبی کردید با این نوشته
اما خوب همونطور که خودتون گفتید منسوبه... حالا راست یا دروغش پای کسانی که نسبت دادن
از این دست شبهات در شعر زیاد داریم از شاعران مختلف
کاش خودشان زنده میشدند و جواب میدادند...
نویسنده: گِل
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 22:3
درود
دوست عزیز
تحقیق جالبی بر این شعر ناصر خسرو انجام دادی
اما من دیدگاه کلیت را در این نقدو تحقیق نمی پسندم و این شعر چه از ناصر خسرو باشد و چه از هر کس دیگر من به وجود چنین اشعاری در ادبیات فارسی افتخار میکنم که نشان از نگاهی عمیق تر و منطقی تر از اعرابی سوسمار خور به جهان آفرینش و هستی هست
و این تابو شکنی ها در میان ادبیات فارسی کم نیست
کما این که خود ناصر خسرو در پایان قصیده ای بلند خطاب به خدا می گوید
تو که ریگی به کفش خود نداری
چرا بایست شیطان افریدن
دوست عزیز تقدس و جزمیت باعث کور شدن منطق می شود و تعقل و نقد در همه چیز باید اصل باشد حتی در کتابی که ادعای اسمانی بودنش می رود
در سایه خرد باید زیست

سلام.ممنون از توجهتان.فقط به حضورتان عارضم که بیت اگر ریگی به کفش خود نداری قطعا از ناصر خسرو نیست و توسط یکی از شاعران سبک هندی در عصر صفویه سروده شده است
نویسنده: نازنین ( برگ بی برگی )
سه شنبه 4 اسفند1388 ساعت: 23:1
در چنین مواردی ترجیح میدم صبر کنم تا ببینم چی پیش میاد ... فکر کنم این جور چیزها را نه میشه اثبات کرد نه رد ...
نویسنده: پاییز
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 0:16
سلام آقای راثی پور.
انتخابتان جالب بود.دست شما درد نکنه.
سالم باشید
نویسنده: علی کشکو لی
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 0:29
سلام عزیز گرامی

این را بگویم و ختم کلام کنم و نظر کلی خودم را نگویم

در این دنیا هر نا ممکنی ممکنه ؟

یا حق
نویسنده: ژیلاراسخ
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 0:44
سلام/ ممنون از مطالب ارزشمند شما، در هردو کرشمه بروزم
نویسنده: م.ر.ت
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 1:44
این ابیات در چاپ تقوی از دیوان ناصرخسرو آمده و در چاپ منقح تر مینوی محقق نیامده و برخی عقیده دارند که سستی مضمون و رکیک بودن آنها نشان می دهد از ناصر نیست. ادوارد براون البته اصرار دارد اینها از ناصر است تا از او شاعری ملحد بتراشد!
اما به فرض که این ابیات از ناصر باشد می توان در جهان بینی تاویلی اسماعیلیه آنها را توجیه کرد زیرا خوب می دانیم که اسماعیلیه به بهشت و دوزخ تاویلی باور دارند نه بهشت و دوزخ ظاهری و گاه مفهوم بهشت و حهنم را بر افراد و اشخاص مخصوصی انطباق می دهند.(من در کتاب پارسای پارسی در حد مجال توضیحاتی در این زمینه داده ام) بنابر این این ابیات می تواند ناظر به رد بهشت و دوزخ ظاهری باشد و اثبات این مفاهیم بر اساس نگره تاویلی اسماعیلیه!
علی ای حال از امثال براون که از این مباحث بویی نبرده توقع نیست که درک درستی از سخن امثال ناصر خسرو داشته باشد.
در برخی کتابها جوابی نیز از زبان خواجه نصیرالدین طوسی که از منتقدان اسماعیلیه بوده ذکر شده است.وی بر آن است که معاد جسمانی و ظاهری هیچ استبعادی ندارد و نیازی نیست که در پذیرش معاد به راه تاویل برویم چرا که آفرینش بعد از معاد از آفرینش بار نخست در ابتدای خلقت سخت تر نیست:

این چنین کس به حشر زنده شود
گر نمایند عنصرش چون جو

ز اولین بار نیست مشکل تر
تیز بر ریش ناصر خسرو!

خوشحال شدم از خواندن مطالب ارزشمندتان.
نویسنده: کریمه ملزم
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 1:46
سلام دوست عزیز. از دست نویسی های خوب تان مستفید گردیدم
بسیار زیبا و عالی سروده شده مانا باشید.
نویسنده: ازاورادگل سرخ
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 1:54
بر فرض صحت انتساب -که بعید می دانم - باز از شخصیت متعصبی چون ناصر خسرو بعید نیست . و البته چنین اندیشه هایی در عصر ناصرخسرو چندان بی سابقه هم نبوده است .
درباب تعصب ناصر هم فحش هایی که نثار مخالفان عقیدتی خود می کند و مبالغه هایی که در ستایش خلفای فاطمی روا می دارد شاهدی بر مدعا ست .
نویسنده: لطف الله
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 7:34
استاد این یکی از بحث انگیزترین مسایل دین و دنیاست و تاکنون هیچ بنی بشری هم به آن جواب نداده است
چون خواجه نیست معذور دار ما را
نویسنده: شرحه شرحه( م.ن.پروا )
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 7:51
سلام و عرض ادب:

مطلب قابل تعمقی است.
در صحت و سقم اینکه آیا ابیات اول از ناصرخسرو هست یا نه ، من نمی دانم.
اما اینکه خودم در درون بی پیرایه ام با حضرت حق گاه دچار تضاد و شک می شوم که چه چیزی حق است و چه چیزی باطل ، هیچگونه تردیدی ندارم.

متاسفانه یکی از بزرگترین اشتباهات بشر بت و بت سازی است، علی الخصوص در مورد شاعران.در قرآن کریم نیز داریم که می فرماید: ای محمد شاعری شایسته ی مقام تو نیست.
دلیل مهم آن به نظر بنده اینست که شاعران بیشتر تحت تاثیر احساسات اند ، تا عقل و منطق و افراد احساساتی به همان میزان که عاشق می شوند ، فارغ هم می شوند.
و اما در مورد آیات قرآنی ، در اینکه ما در جهان مجهولات به سر می بریم و گذشته ی تاریخ بشر نیز شاهد تحقق بسیاری از ناممکن های عقل ناقص بشری بوده ، هیچگونه شک و تردیدی نیست و همانگونه که خودتان در آیه اشاره کرده اید ، هیچ کاری برای حضرت حق غیر ممکن نیست. بنده خود وبلاگ دیگرم در مورد مباحث روح شناسی و متافیزیک است ، که در آنجا به این مطالب پرداخته ام.
پس در اصل مطلب هیچگونه شک و تردیدی نیست ، اما اینکه آیات قرآنی را هم تک به تک و بدون نگاه موشکافانه به شان نزول و اصلا دلیل نازل شدنشان صد در صد بپذیریم و منتظر وقوعشان باشیم ، آنهم ما را دچار جمود فکری می کند.
قرآن زبان رمز و راز است و همانگونه که خداوند خود اشاره فرموده لایمسه الا المطهرون.
و مطلب دیگر اینکه بشر همواره در یک حالت روحی نیست. ممکن است در حالت عصیانیت و بی قراری گاه کلماتی را بر زبان آورد ، که بعدا خودش هم تعجب کند!

نهایتا باید پذیرفت که شاعران هم بشرند و در معرض اشتباه و در بست پذیرفتن و یا رد کردن آنها عاقلانه نیست.
به قول قرآن کریم که فرمود : فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبون احسنه ، ما
ماموریم بگردیم خوبیها و زیباییها را بیابیم و سرلوحه ی اعمال و رفتارمان قرار دهیم.

مولا علی بن ابیطالب فرمود: به کلام بنگرید ، نه گوینده ی آن.

یک سبد گل مهر و دوستی نثارتان.........
نویسنده: نسترجهان
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 11:38
سلام مهربان: ممنون از خبرتون: اما همه چیز وجود داردو و هر کس اعتقاداتی دارد که خود جوابگوی آن است و خداوند بر همه عالم واقف است و میمیراند و زنده می کند که در قران امده. و شاید تعبیرها به گونه دیگر باشد. و اصل یکی باشد.
نویسنده: فرزانه
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 15:12
سلام
چقدر عالی!!! همه ناصر خسرو را با چوب کفر زده اند و بعد هم بنده نوازی کرده و گفته اند خوب هر کسی ممکن است اشتباه کند و اشکالی ندارد و انشالله که او نگفته و انتساب شعر درست نیست و ...
سوال من این است که خود شما عزیزان از کجا مطمئنید که اشتباه نمی کنید؟
اصلاً مهم نیست این بیت ها را ناصر خسرو گفته یا نه ؟ مهم سوالی به بزرگی تاریخ است که در ذهن بشر هست
ما می توانیم برای رسیدن به حقیقت جست و جو کنیم قضاوت کار مانیست
نویسنده: دردانه
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 17:26
سلام جناب راثی پور عزیز

نوشته جالب و در خور تاملی بود ...به عقیده من نیز هر شخص نمی تواند کاملا مبرا باشد و بی شک حکیم "ناصر خسرو قبادیانی "نیز مستثنی نیست...اینکه اندیشه انسان توانایی درک خیلی از مسائل ماورائی مانند معاد راندارد نیزروشن است و آنچه باعث باور می شود اعتقادات آدمی است ...و این که ناصر خسرو قبادیانی قائل به مذهب اسماعیلی بودند بعید به نظر نمی رسد........بی شک معاد و رجعت انسان (هم روح و هم جسم آدمی ) توامان در روز حشر انکار ناپذیر است ...بی شک جزای بسیاری از کرده های آدمی در آن دنیا با کالبد و جسمش و روحش خواهد بود....
و اینکه جسم آدمی گواهی بر کرده های ما در آخرت خواهند بود و شهادت خواهند داد نیز قابل انکار نیست و این شعر بی شک به اعتقادات شاعر باز می گردد......

امیدوارم همیشه کامیاب باشید و قلم تان جاری
نویسنده: گاه نوشت های دبیر ادبیات
چهارشنبه 5 اسفند1388 ساعت: 23:55
سلام و عرض ادب
یک اثر ادبی در طول مسیر با تغییرات زیادی مواجه می شود. گذشته از غلط های املایی که نسخه نویسان بر اثر تحمیل می کردند گاه نیز معاندان در راه مخدوش کردن یا دوستان در مسیر کامل کردن اثری به آن دست می یازیدند که هردو ضربه های مهلکی است بر اصل آن شعر یا کتاب. به همین جهت است که امروزه نمی توان دونسخه شبیه به هم از یک مصدر یافت. شاید این شعر ناصر خسرو هم در گذر زمان در دیوانش روییده باشد. الله اعلم ...
نویسنده: نادر سهرابی
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 0:6
سلام بر دوست بزرگوارم و ممنون از دعوتتون
متن بالا رو خوندم وبهتون از نکته سنجی و طرح مسئله ای که کردید تبریک میگم
اما من هم بعیدمیدونم که اون بیگ ریگی به کفش واسه ناصر خسرو باشه.
نویسنده: کلاغک
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 0:24
سلام و درود بی پایان بر شما دوست عزیز
وبلاگ دریچه ( استاد جلال) با دو مطلب به روز شد

http://jalalrafie.blogfa.com/

نویسنده: هفت رنگ
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 5:0
با سلام و احترام

ابزارهای جالب و مفید برای وبلاگ شما در هفت رنگ

شمارشگر آمار بازدیدکنندگان::
به چند صورت مختلف فلش و بدون فلش با امکانات جالب وزیبا

سرویس آب و هوا::
با استفاده از این سرویس می توانید وضعیت آب و هوای شهر مورد نظرتان را در سایت یا وبلاگ خود نمایش دهید.

سرویس پیج رانک::
رتبه سایت شما در گوگل وچنداطلاعت مفید دیگر از سایت شما را نمایش می دهد

سرویس حدیث::
احادیثی از ائمه را برای استفاده در سایتتان نمایش دهید.

سرویس اوقات شرعی::
اوقات شرعی شهر مورد نظرتان را در سایت یا وبلاگ خود نمایش دهید.

سرویس نظرسنجی::
براحتی وبه زیبایی نظر سنجی های مورد نیازتان را انجام دهید.

سرویس اخبار::
آخرین اخبار مورد علاقه خود را با انتخاب گروه خبری مورد نظر در وبلاگتان نمایش دهید.
نویسنده: اصلاح طلب
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 8:37
سلام.
خسته نباشید.
به هر حال همین دوبیت از شعر او نمایان کننده کل افکار و شخصیت وی نیست.
چون ناصر خسرو ابیاتی دیگر هم دارد که دقیقا برعکس چنین مضمونی را دربردارند.
نتیجه مطلب برام مهم بود که
منهم میتوانم بگویم موافقم با آنچه شما بیان کردین.
نویسنده: نینا شفیعی
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 9:12
بادرود
باید توجه داشت انسان در هربرهه از زمان دارای تغییر تفکر است یا رشد عقلانی ومعرفتی ناصر خسرو هم ممکن است در هر برهه از زمان برداشت خودش را داشته باشد
ما راحت چکش قضاوت را بر میز محکمه میکوبیم نه در مورد شخص ایشان که بنده ناصر را نمی شناسم خسرو اش را چرا
جهت مزاح
از یک بیت شعر شما هم تشکر که بدل نشست
نویسنده: عدالتخواه
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 15:38
سلام
به هر حال هنرمندان علی الخصوص افرادی که اهل شعرند طبع ازادی دارند گاهی فراتر از اون ازادی که میشه مطابق عرف و قانون تصور کرداین ازادی ناشی از وسعت وعمق افکار انهاست اما قراره از دل این ازادی حرف هایی بیرون بیاد که هم حق باشه هم نو باشه هم مردم پسند وهم مردم اموز اگه هنری فکری چنین نتیجه ای نداشته باشه چه معاد رو چه هر چیز دیگری را زیر سوال ببره یا نبره هنر نیست
والعاقبة للمتقین
نویسنده: عدالتخواه
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 15:43
سلام
نگاه من به مساله فتنه مثبت نیست واتفاقا علل و عواملشو ناخوشایند میدونم نگاه من به مسئله ای که اتفاق افتاد نگاه عبرت بینی ودرس گیرانه بله می شد این اتفاقات نیافته و دوست ودشمن در ارامش شناخته بشوند اما افتاددلایلشم واضح بود اگر باور دینی واعتقادی ما خراب باشه دنیارا سیاه می بینیم اما اگر بینش و بصیرت بود در لابلای حوادث موضوعاتی را در ک می کنیم اشاره من به الطاف خفیه الهی بود که خود مبحثی گسترده در معنی وتفسیر دارد
والعاقبة للمتقین
نویسنده: حسین میدری
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 17:40
درود فراوان،
شعر قابل تامل ناصر خسرو جاودانه یاد را خواندم و استفاده بردم..
سپاس از آمدن و فراخوانتان،
چشم براه سروده های دیگر،
بشکوه و آریایی بمانید...
نویسنده: تاویر
پنجشنبه 6 اسفند1388 ساعت: 18:10
درود بر شما
بر ما منت نهادید و سری به وبلاگ ملاپریشان زدید
سپاستان می گویم
خوب بسیاری از اشعار به شاعران بزرگ ما منسوب می شود که جای تامل بسیار دارد
خیلی راحت با یک جمع بندی از اشعار ناصر خسرو بی تردید می توان به افق اندیشه ی وی نزدیک شد و یک اجماع نظر در مورد طرز فکر او بدست آورد
اما شاید نتوان با یک یا چند بیت که محل مناقشه نیز باشد اندیشه ی این بزرگ مرد ادب پارسی را اثبات نمود
شاد و تندرست باشید
نویسنده: BABAK
جمعه 7 اسفند1388 ساعت: 9:52
باقرار دادن کد لینک باکس "بانک لینک ایران" آمار بازدیدکنندگان خود را روزانه به 1000 نفر برسانید
<SCRIPT language="javascript" type="text/javascript">
document.write ('<center><ifr');
document.write ('ame width="420" height="500" src="http://www.banklink.gigablog.ir/index.php" style="border: 0px;"');
document.write (' border="0" scrolling="auto"></ifr');
document.write ('ame>');
</SCRIPT>

وب/وبلاگ
نویسنده: وحید(تنها)
شنبه 8 اسفند1388 ساعت: 1:22
سلام

خسته نباشی

آپم

شاد باشید
یاحق
نویسنده: علی(وبلاگ ادبی طرفه)
شنبه 8 اسفند1388 ساعت: 7:23
سلام
متاسفانه اطلاعات زیادی درباره ناصرخسرو ندارم.اما فکر می کنم باید به زمان سرودن این شعر نیز دقت کرد.همچنین اینکه آیا می شود چنین ابیاتی را در اشعار شاعران با نمونه هایی که خیام در رباعیات خود آورده مقایسه کرد یا خیر.
البته فکر می کنم حساب خیام و رباعیاتش جدا باشد.
وبلاگ ادبی طرفه بروز شد.با دانلود پنج کتاب الکترونیکی و نیز افتتاح قسمت نقد شعر منتظرم.
نویسنده: hoolooo
شنبه 8 اسفند1388 ساعت: 12:12
خیلی بی ادبی


مطمئنید درست اومدید؟؟؟؟؟؟
نویسنده: کویری
شنبه 8 اسفند1388 ساعت: 13:45
سلام آفای راسی پور
من اومدم بگم که قالب وبلاگ قبلی بهتر بود
شرمنده که این نظر رو میدم
نویسنده: دیوانه ایی که وقتی زلزله شد خواب بود
شنبه 8 اسفند1388 ساعت: 16:50
ممنون از ارسال این مطلب
سربلند
موفق
پیروز باشید
نویسنده: توتقون
یکشنبه 9 اسفند1388 ساعت: 8:55
با سلام و خسته نباشید، درمورد ابیات مطرح ناصر خسرو، بنده اگرچه با آثار ایشان چندان آشنا نیستم اما باید بگویم که این مسئله ( معاد) بسیاری از اندیشمندان ، شعرا، نویسندگان ، حتی پیامبران الهی را در وادی فکر و اندیشه حئیران گذاشته است که یکی هم ایشان ( ناصر خسرو) بنظر من ، منظور شاعر انکار معاد نیست . موفق باشید
نویسنده: رضاپارسی پور
یکشنبه 9 اسفند1388 ساعت: 8:56
سلام بر آقا رضای عزیز و گل...ببخش اگر کمی با تاخیر خدمت رسیدم.یک سر و هزار سوداست.ممنونتم.شاد و سلامت باشی.
نویسنده: پری سا
یکشنبه 9 اسفند1388 ساعت: 17:16
من آنم که در پای خوکان نریزم ...
این دوبیت وصف حال کسانیست که معنای غرور را به نیکویی درک کرده اند
غرور در مقابل انسان نما های پست و خم نشدن در مقابل آنها
لذت بردم
و درضمن اگر اجازه بدید شما را در لیست دوستان با افتخار قرار می دهم
نویسنده: دررودی
یکشنبه 9 اسفند1388 ساعت: 20:31
جاسوس دوجانبه

منتظرتم
نویسنده: مهدی فر زه
دوشنبه 10 اسفند1388 ساعت: 6:17


سلام.
نویسنده: علی
دوشنبه 10 اسفند1388 ساعت: 19:1
سلام بیایید
نویسنده: مینی...بوس
دوشنبه 10 اسفند1388 ساعت: 19:59
کی رفت جهنم؟ که آمد ز بهشت؟ (خیام)
وای اگر از پس امروز بود فردایی (حافظ)
همینکه گفتی (تاصرخسرو)
شاعرای قدیم انگار به هیچی اعتقاد نداشتند. یه چند سالیه که شاعرا الحمدلله همشون اسلام آوردن تا رستگار بشند!
نویسنده: مختار رنجیده
دوشنبه 10 اسفند1388 ساعت: 23:21
.
=
سلام
---------

با آواز صبحی خاکستری

تورا من چشم در راه ...





       

 

نظرات 3 + ارسال نظر
علی جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:02 ب.ظ http://www.pars.im

سلام دوست گلم [گل][گل][گل]

وب قشنگی داری واقعا بهت تبریک میگم [قلب] کارت حرف نداره عزیز [گل]

اگه دوست داری از وب قشنگت درآمد داشته باشی یه سر به سایت زیر بزن

http://www.pars.im

سایت واقعا عالیه ای هست کارش حرف نداره[بوسه]

این رو برای این نمیگم که خودم عضوش هستم چون کارش با همه سیستم های کلیکی دیگه فرق داره میگم بزار چند تا از مزیت هاش رو بگم

برای هر کلیک تا 80 تومن پول میده که این واقعا عالیههههههههه

هیچ کلیکی رو الکی حذف نمیکنه ( این بزرگ ترین خوبی این سیستمه )

پشتش یه تیم مدیریتی عالیه و به بهترین شکل ممکن مدیریت میشه

پرداخت هاش کاملا تضمین شدست هر موقع درخواست بدید 24 ساعت بعد پول تو حسابتونه

کار باهاش خیلی راحته [قلب]

حد اقل پرداختش فقط و فقط 9000 تومان هست که 2000 تومانش رو هم همون اول هدیه عضویت میده که این واقعا عالیهههه و مزیت عالی این سیستمه نسبت به سیستم های دیگه

امکان عضو گیری و دریافت پورسانت از زیر گروهاتون این واقعا عالیه یعنی خیلی عالیه

دوست من اگه خواستید عضو بشید حتما از لینک زیر عضو بشید [بوسه][قلب]

http://www.pars.im/signup.php?from=ali222&ref_code=a6d8e04479f67f3e58d048d1d6ab64cc

یا موقع عضویت ای دی منو به عنوان معرف وارد کنید

ali222

دوست عزیز سایتت هر چقدر هم بازدید داشته باشه باز هم میتونی ازش درآمد کسب کنی

مطمئن باش اگه 100 تا هم روزانه بازدید داشته باشی باز هم میتونی درآمد خوبی داشته باشی از این سیستم

عضو شو کدش رو تو وبت بزار بعد هر موقع به حد نصاب رسید در خواست پرداخت کن همین هیچ کار دیگه ای هم لازم نیست بکنی همین کد مخصوص بلاگ فا هم میده [قلب]

من که ازش واقعا راضی هستم این آدرس وب منه من که واقعا ازش راضی هستم

http://1900.mihanblog.com

عضو بشید از تک تک بازدید های وبتون درآمد کسب کنید

حداقلش اینه که هزینه کارت اینترنت و زمانی که صرف سایتت کردی رو در میاری پس این فرصت رو از دست نده

از دامینش هم اعتبار سایت مشخصه کارشون حرف نداره

http://www.pars.im

امیدوارم عضو بشی و درآمد خوبی هم کسب کنید منو هم دعا کنید مطمئن باشید پشیمون نمیشید

پس یه امتحان کنید

دوستون دارم

بای[بوسه]

emad جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:28 ب.ظ http://nuttertools.mihanblog.com/

سلام دوست عزیز وب جالبی داری اگه با تبادل لینک موافق هستی منو بنام مرجع عکس لینک کن وخبر بده موفق باشی

نصیبه سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ق.ظ

سلام
خسته نباشید ودمتون گرم
خیلی مطالبتون بهم کمک کرد ممنون
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد