.

.

.

.

درنگ

رد پای مانده بر جاده

چون خطی هر چند ناخوانا

با شتاب من ،سخن ها داشت:

-با درنگی می توان این راه را سنجید،

هر نشیب و هر فرازش را

صحنه ای پنداشت از دیروز یا فردا

کودکی را دید

گرم چندان از تب بازی که سرمای زمستان را نمی فهمد

و جوانی که تجسم می کند اصلاح دنیا را

از ورای عینکی از آرمانهایش!

پیر مردی دید،

که فقط با جست و خیز کودکان پارک

می تواند خویشتن را زنده انگارد!


با درنگی می توان فهمید

تا چه مایه کفش فرسودیم

و در این دلگیری ِ تکرار

جز به دور خود نپیمودیم!

دوم خرداد 89

حسین

دوشنبه 3 خرداد1389 ساعت: 23:23
سلام . وبلاگ فوق العاده ای داری . من که واقعاً لذت بردم . خوشحال میشم از وبلاگ من هم دیدن کنی - حاوی مطالب علمی و تخصصی در رابطه با ویندوز و شبکه است. اگه واست مشکلی نیست ممنون میشم من رو با نام "راه حل مشکلات" لینک کنی
نویسنده: fafa
دوشنبه 3 خرداد1389 ساعت: 23:25
سلام
[گریه]
من تو بلاگ اسپات وبلاگ دارم واسه همین هیشکی پیشم نمیاد
من حرفامو با عکسام میزنم.تازه ی مرجع عکس واسه وبلاگ تو هم میتونم
باشم
منو با اسم: فافا(emo pix) لینک کن[نیشخند](به خدا گناه دارم)
منتظر نظرت هستم
نویسنده: shabestanekhiyal
دوشنبه 3 خرداد1389 ساعت: 23:40
درود بر شما
وبلاگ زیبایی دارید .
در امر نوشتن پیروز و موفق باشید .
منتظر حضورشما در شبستان خیال هستم .
نویسنده: mosafer
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 0:1
م رب المهدی السلام علیک یااباصالح المهدی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

بهترین راه رسیدن به وصال دوست کسب فیض "معرفت" است. و زیباترین روش برای رسیدن به این

شرط واجب(معرفت) ٬داشتن "تقوا" است .

حالا تقوا چیه ؟ و چطور باید عمل کرد و به تقوارسید!؟!

رفقا همه اینا به یک شرط واجب بستگی داره !!!

شرط واجب "عمل" کردن!

تا حالا چندتاشرط شد؟

اصلا چرا اینقدر شرط!

خب اصلا "شرط" یعنی چی ؟
نویسنده: حسین شیردل
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 1:49
سلام با یک چهار پاره منتظر قدوم شما هستم !
نویسنده: قاسم ترکان
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 4:40
سلام. دایره ای را می پیماییم، نه آغازی دارد نه پایانی ، و دور خود می گردیم تا به واسطه زمان روزی جوانی را بگوییم که چندپیراهن بیش از وی پاره کرده ایم. و مست غرور شویم که چه بدبختی هایی را پشت سر نهاده ایم. زیبا بود مثل همیشه دست مریزاد .بعد از اذان صبح، در سکوت پگاه، برایم دلچسب بود
نویسنده: آذرین
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 7:11
سلام

سر زدن بدون دعوت در وبلاگهای دوستان چون شما همیشه خوشحالم میکند

این دفعه هم اول صبح با شگفتی شعر موزون شما روبرو شدم و از خواندن

آن لذت بردم .

تقریبا میتوانم بگم مرا یاد مرحوم اخوان ثالث انداخت


دستت درد نکند

---------------------------

کودکی را دید

گرم چندان از تب بازی که سرمای زمستان را نمی فهمد

و جوانی که تجسم می کند اصلاح دنیا را

از ورای عینکی از آرمانهایش!

پیر مردی دید،

---------------------


نویسنده: الیاس
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 7:39
خیلی زیبا بود. خیلی.
من استعاره ها و تشبیه هاش رو بسیار پسندیدم.
رد پای مانده بر جاده

چون خطی هر چند ناخوانا

با شتاب من ،سخن ها داشت:


-با درنگی می توان این راه را سنجید،

هر نشیب و هر فرازش را

صحنه ای پنداشت از دیروز یا فردا
نویسنده: من
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 8:6
زندگی اجباراست
زندگی روح روانی دارد
زندگی آغازاست
لحظه ی خنده ی آن آفاق است
زندگی یک راه است
که ته مقصدآن یک رازاست
کودکی ازدوردست می آید
که به ناچار از آن سوی جهان می آید
کودکی باغم دل می آید
ولی افسوس که گریان وپریشان آید
کودکی می نگردسوی افق
کودکی بادل خودمی گوید
که چه رازیست دراین چرخ زمان
که زهرراه روی مقصد آن یک راز است
زندگی چون گذر احساس است
گذرمرگ زمان , لحظه ای هم یاد است
یادآن خاطره ها یادآن آفاق است
بازهم لحظه ی آن غم آمد
بازهم کودک غم ، غمگین است
که چرا لحظه ی آن مرگ زمان زود آمد
بازهم گریان است که به ناچار رود سوی جهانی دیگر
بازهم وقت وداع آمده است وقت آغاز زمانی دیگر
او دگر راز جهان می داند
رازاین چرخ زمان احساس است
اودگر می داند که دراین عرصه ی سرد
زندگی بایدکرد
زندگی اجباراست
زندگی یک رازاست
نویسنده: مهدی فر زه
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 9:59
نویسنده: فرشید
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 13:9
این روزها متاسفانه قالب نیمایی تقریبا به یک قالب رو به زوال تبدیل شده
خیلی کم نیمایی خوب می بینم در کتابها و مجلات و حتی انجمن ها...
:
ممنون به خاطر این نیمایی زیبا
با همه یاسی که دارد...
یا حق
نویسنده: سیدمحمدرضا هاشمی زاده
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 16:34
سلام عزیز بزرگوار صمیمی جناب رائی پور
........................
خوش آمدی که خوش آمد دلم ز آمدنت..هرچند دیر دیر اما بازهم خوب وصمیمی
چقدر خوشحال شدم که در این عصر بی تکیه گاهی به هوای تنهاییم
بال وپرگشودی....وباعث تعالی شعر م...وصفای دل وجانـــــم شدی..
همسفر محبت وصمیمیتت مستدام....
................
از شعرنیمایی ارزشمند مفید وباطراوتتان که مجموعه ای از گلواژه های معطر و نو
اندیشه های های دلنشین و فضایی باطراوت با زبانی صمیمی و ساختاری
در راستای شعر پیشرو زمان بود لذت وبهره کافی بردم. شعر با نشیب وفراز های درد های زمین وزمان در آمیخته..وپایانی محکم در اتدیشه ی خواننده...افعالی مثل انگارد..در این شعر تازه بافضایی زلال چندان.... زیبا نمی نشیند....قلم وقدمتــــــــــا ن
همیشه ی ایام سبز ومعطر....دوستیت پایدار
با درنگی می توان فهمید

تا چه مایه کفش فرسودیم

و در این دلگیری ِ تکرار

جز به دور خود نپیمودیم!.....(کاری به جز بیهوده بودن سر نکردیم.....تقویم ها گفتند وما باور نکردیم) قیصر.....
نویسنده: ژیلاراسخ
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 17:16


درود /

با درنگی می توان فهمید

تا چه مایه کفش فرسودیم

و در این دلگیری ِ تکرار

جز به دور خود نپیمودیم!

خیلی زیبا وقابل تأمل /

نویسنده: گاه نوشت های دبیر ادبیات
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 23:24
سلام و عرض ادب


بگذار تجسم کند....

بگذار خویشتن را زنده بینگارد..
نویسنده: مهدی فر زه
چهارشنبه 5 خرداد1389 ساعت: 9:10
نویسنده: حسین میدری
چهارشنبه 5 خرداد1389 ساعت: 12:11
درود،

"یک ساحل پُر از شعر" با شش دوبیتی،

آمدن مهربانانه ی شما را چشم براه مانده است..
نویسنده: بهنازجعفری
چهارشنبه 5 خرداد1389 ساعت: 12:55
نویسنده: نسترجهان
پنجشنبه 6 خرداد1389 ساعت: 11:13
سلام مهربان: یارمهربان،دانا و خوش بیان،شفیق، همدل، همراه، که همیشه مهرو محبت تان بر وب حقیر سایه می افکندو رهنمودهایتان درخت اندیشه مارا سبز و باطراوت می نماید و اینک با آبیاری سبزتان جرعه ای بنو شانید... شعرزیبا و با حال و هوای روز و پرازحرفهای نگفته و درون دل نهفته و قابل تحسین
نویسنده: سهراب ساعی
پنجشنبه 6 خرداد1389 ساعت: 14:12
سلام جناب راثی پور عزیز
خوب هستین؟؟؟
ممنون بابت تبریکتون دوست خوبم
ببخشین من خیلی وقته سر نزدم.
خیلی خیلی گرفتارم و در هفته شاید یک روز بتونم به بقیه سر بزنم و جواب دوستان خوبی همچون شما را بدهم.



با درنگی می توان فهمید

تا چه مایه کفش فرسودیم

و در این دلگیری ِ تکرار

جز به دور خود نپیمودیم!




عالی بود دوست عزیز.درود بر شما.بسیار زیبا بود
واقعا که داریم دور خودمون می چرخیم بدون هیچ سود و منفعتی یا به قول خود حقیر گنهکارم:
این عمر طی شد در گناه و پوچی و بیهودگی
دیگر زمـــــــــان آن رسیده تـــــا ز دنیا دل برید

ممنون و موفق باشین
نویسنده: رضا
پنجشنبه 6 خرداد1389 ساعت: 16:53
سلام راثی پور گرامی و سایر دوستان،
" شما در کدام دسته جای دارید؟ خانم جلسه ای ها، حاج خانم ها یا مرواریدهای کمیاب؟" عنوان مطلب جدید در وبلاگ نسیم دماوند.

همچنین توجه شما را به تئوری روانشناسی " چهار نای " آقای هلاکویی در وبلاگ نسیم دماوند جلب می کنم.
http://www.nasimedamavand.blogfa.com
شاد باشید
نویسنده: نفس سبز
پنجشنبه 6 خرداد1389 ساعت: 18:46
سلام دوست عزیز.آمدم با وبلاگ جدید.لطفا سر بزنید.موفق سبز و در پناه خدا باشید.
نویسنده: یک میشویم
پنجشنبه 6 خرداد1389 ساعت: 18:51
بسیار عمیق و قابل تعمق بود !

سلامت باشید

نویسنده: پروانه عزیزی فرد
پنجشنبه 6 خرداد1389 ساعت: 22:12
درود،

"کرانه های کارون" با شش دوبیتی،

چشم براه گامهای مهربان شماست..
نویسنده: علی(وبلاگ ادبی طرفه)
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 11:43
سلام
بسیار زیبا آفریده اید.
من همیشه "اگر چه هر یک از آن ابر ها می اندیشید " را به خاطر دارم.
وبلاگ ادبی طرفه بروز شد.با شرح یک داستان زیبا از شاهنامه فردوسی منتظرم
نویسنده: کوچ وا
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:1
با " ترانه فروش عاشق "
منتظرتان هستم
چشم انتظارم نگذار
نویسنده: setar
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:2
افرین ..
درود بر شما
احساس و تفکر توی این شعر موج میزنه
ممنون از اینکه شاعرید..
نویسنده: رویا 64
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:2
با درنگی می توان فهمید

تا چه مایه کفش فرسودیم

و در این دلگیری ِ تکرار

جز به دور خود نپیمودیم !

زیبا بود
یا حق
نویسنده: marzye
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:3
بی نهایت زیبا....
نویسنده: بابک
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:4
خوب بود......سبز
نویسنده: akbary
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:4
سلام جناب رایی پور
بسیار زیبا بود
مؤید باشید
نویسنده: سلطان
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:5
ممنون
نویسنده: shilam
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:6
ی نهایت زیبا بود واقعا با درنگی میتوان !!!
نویسنده: srghd
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:6
پر محتوا و عمیق بود ..موفق باشی
نویسنده: hamid
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:7
خوب بود...پاینده باشید
نویسنده: اوکتای
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:27
داشتم روزنامه می خواندم/و خبرها تمام بحرانی
یاد آن اخم و تخم افتادم/یاد آن سرو ماه پیشانی

ای غرور و صلابت چشمت/تیتر رسوائی من شیدا
کی کنم در درون آن پیدا/قصهء مهرهای پنهانی

آگهی فلاکت من بود/تا دل من اسیر عشق تو شد
نه فلاکت،هلاکت من بود/سوختن در شرار حیرانی

"پهن کن روزنامه" خانم گفت!/سبزی تازه مانده در یخچال
پاک کن سبزی و نکن جنجال/بس کن از شعرهای طولانی!
نویسنده: آبگینه
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:30
گرم ، چندان از تب بازی که سرمای زمستان را نمی فهمد
و
تا چه مایه کفش فرسودیم …
عالی بود.
موفق باشی.
نویسنده: انوش
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:31
سلام جناب راثی پور

ممنون از اظهار نظر جالبتون در مورد شعر بنده. (f)
نویسنده: دریا موسوی
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:33
درود بر تو شاعر خوب

این شعرت را دوست داشتم.
تقابل های کودکی و جوانی و پیری را خیلی خوب نشان دادید اما به نظرم خیلی بهتر بود اگر آخر شعر را خودتان نتیجه گیری نمی کردید.یا به قولی نکته ی شعر را رو نمی کردید.
شعرتان آنقدر گویا و خوب بود که خواننده خودش به آنچه باید ، پی ببرد.

شاعر بمانید
نویسنده: احمد تمیمی
جمعه 7 خرداد1389 ساعت: 22:34
سلام .
با نظر خانم دریا موسوی موافقم.

تا فردایی بهتر.
نویسنده: فرزانه
شنبه 8 خرداد1389 ساعت: 0:44
سلام
نمی دانم برداشتم درست است یا نه ؟
مضمون این شعر با مناسبت دوم خرداد نزدیکی ندارد ؟
اگر این طور باشد که بازی زیبایی با الفاظ کرده اید در خلاقانه ترین شکل ممکن
نویسنده: نسیم
شنبه 8 خرداد1389 ساعت: 8:47
سلام استاد گرامی و فرزانه

راه بس دراز است و کفش تنگ !

کاش شجاعت پیمودن راهی را داشتیم که درست می دانیم.

شعرتون خیلی زیبا و عمیق و قابل تامل بود

پایدار و سربلند باشید.

نویسنده: خورشید
شنبه 8 خرداد1389 ساعت: 20:49
درود
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشی
بدرود
نویسنده: ضیا, مصباحی
یکشنبه 9 خرداد1389 ساعت: 0:0
درودبرشما عذرتاخیرم را بپذیر
شعرزیبایست با دقایقی قابل تامل
مانا باشی
نویسنده: وحید پورداد
یکشنبه 9 خرداد1389 ساعت: 6:32
سلام .
دوباره تازه شدم تا مرا ورق بزنی .
منتظرم .
نویسنده: گِل
یکشنبه 9 خرداد1389 ساعت: 12:38
درود
خوش وقت باشی
زیبا بود و شاید تلخ
چون از زندگی می گفت
و من هنوز درگیرم که زندگی شیرینه یا تلخ
نویسنده: سولماز
یکشنبه 9 خرداد1389 ساعت: 13:40
دست مریزاد
نویسنده: لطف الله
دوشنبه 10 خرداد1389 ساعت: 9:2
یکی از زیباترین شعرهای نیمایی بود که خوتندم
این روزها شعر نو شده سالاد کلمه
نه سرش پیداست نه تهش
دست مریزاد
نویسنده: هادی بیگی
دوشنبه 10 خرداد1389 ساعت: 12:29
جناب آقای راثی پور
این کار شما را من هم دوست داشتم. کارتون شیرین بود و مثل همیشه زبان خاصی داشت که نمیشد ازش صرفنظر کرد. تنها نکته ای که به ذهنم رسید همانی بود که دریای عزیز گفت.
نویسنده: سمیه
دوشنبه 10 خرداد1389 ساعت: 12:34
گروه: عضو فعال
تاریخ عضویت: 23/01/1389
تعداد مطالب: 6
تعداد نظرات: 113
با درنگی می توان فهمید

تا چه مایه کفش فرسودیم

و در این دلگیری ِ تکرار

جز به دور خود نپیمودیم !

خوب بود
نویسنده: امیر شکیبا
دوشنبه 10 خرداد1389 ساعت: 12:57
سلام محمد رضای عزیز
موفق باشید
: حسین کرمی
دوشنبه 10 خرداد1389 ساعت: 12:58
با سلام و آرزوى موفقیت
بسیار عالى
نویسنده: رضا
دوشنبه 10 خرداد1389 ساعت: 21:56
سلام دوست عزیز،
کلید واژه های زیبایی دارد. درنگ و تکرار!
واقعا چقدر کفش فرسودیم پای این دو واژه ها! درنگ و تکرار!
استعاره های استادانه ای بود.
این جاده فراز و نشیب زیاد دارد. اما هیچگاه به پیچی نرسید تا هوای خواب آلود را از چشمان خسته این تکرار بزداید.
شاد باشید
نویسنده: علی حیدری
پنجشنبه 13 خرداد1389 ساعت: 15:28
سلام استاد
بسیار زیبا و عمیق بود دست مریزاد
نظرات 3 + ارسال نظر
باقری شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

بگذارید وبگذرید ببینید ودل مبندید چشم بیندازید ودل مبازید که دیر یازود باید گذاشت وگذشت(مولا امیرالمومنین علی علیه السلام)


روزی بهلول درقبرستان کنار قبری نشسته بود
شخصی از اوپرسید: اینجا چه کار میکنی؟
گفت: درمیان جمعی نشسته ام که همسایگان خود را اذیت نمی کنندواز این وآن نیزغیبت وبدگوئی نمی کنند..............
عرض ادب واحترام به شما بزرگوار

سایت دیده تک شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ http://www.didetak.com/index.php?DPT=IP18

با سلام
دوست عزیز اگر تمایل به تبادل لینک داری به سایت ما سر بزن
موفق باشی

دست خیال چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ب.ظ http://dastekhial2.blogsky.com

سلام دوست عزیز و سپاس بابت نگرانی و احوالپرسی و پوزش بابت تاخیر در حضور.خوشبختانه کسالتم برطرف شده و مجددا در خدمت دوستان خواهم بود.
***
دوسالگی وبلاگ هم مبارک.امیدوارم سالهای سال بماند و بمانی و بنویسی و بخوانیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد