.

.

.

.

کابوس

چه شبهای مهیبی خواب می دیدی

که در واکردی از تابوت

و ناگه، تیزی دندان خون آشام

به خونت ریخت زهری شوم

 

چه شبهای مهیبی خواب می بینی

که در بگشائی از تابوت

و بوی مرگ و ویرانی

مشامت را کند مسموم

 

کدامین شب از استیلای این کابوس ،خواهی رست

و نفرت از وجودت رخت خواهد بست؟

و خواهی دید خواب محواین تابوت

                                  ای فرتوت!

                                 ای تاریخ

چه شبهای مهیبی خواب می دیدی

که در واکردی از تابوت

و ناگه، تیزی دندان خون آشام

به خونت ریخت زهری شوم

 

چه شبهای مهیبی خواب می بینی

که در بگشائی از تابوت

و بوی مرگ و ویرانی

مشامت را کند مسموم

 

کدامین شب از استیلای این کابوس ،خواهی رست

و نفرت از وجودت رخت خواهد بست؟

و خواهی دید خواب محواین تابوت

                                  ای فرتوت!

                                 ای تاریخ


نویسنده: mahmood
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 2:10
سلام-------تبادل لینک؟
اگه ما رو قابل بدونی میخواستم پیشنهاد تبادل لینک کنم
اگه پایه هستی منو با اسم "هر فیلم 100 تومان"یا "1400Film:Internet Movie Center" لینک کن و به من خبر بده.
1400فیلم:
http://1400film.blogfa.com
هر فیلم 100تومان:اخبار نقد و فروش فیلم
6فیلم در یک دی وی دی 800 تومان
مرسی
نویسنده: آذرین
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 6:47
سلام

بر راثی پور

این پیر جهان دیده

این اسطوره ای از تاریخ معاصر ایران

این فرزانه ادیب و دانشمند

این شاعر صمیمیت ها و راوی حقیقت ها

آنچه که جوان در آئینه نبیند در خشت خام بیند .

و ار همه بالاتر دوست همه خوبیها و دشمن همه زشتیها

پرصلابت / پرانرژی / پرطاقت

---------------


محبتت را همیشه به دل داشته ام .


همیشه هات پراز نعمات الهی

پراز نکو نامی

پراز عبودیت به ایزد منان

پراز عشق به بر پاکنندگان حماسه زیبای عاشورا و اربعین باد

همیشه عزیز و ماندگار هستی .




نویسنده: لطف الله
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 9:16
استاد مثل تمام شعرهایت کوتاه و کوبنده بود.
ولی ای کاش چند بند بیشتر داشت مرا به یاد اخوان عزیز انداختی خدایش رحمت کناد و تورا پاینده نگه دارد
نویسنده: الیاس
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 9:47
بسیار زیبا بود.
کدامین شب از استیلای این کابوس ،خواهی رست
نویسنده: نسیم
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 11:7
سلام بر استاد توانا

استاد چه زیبا فرمودند :

شما دوست همه ی خوبیها و دشمن همه ی زشتیها هستید

همواره پایدار و مانا باشید

با نیایش به روزم و خوشحال میشم از حضور پر افتخار شما

نویسنده: فرزانه
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 12:11
سلام
خوشا بحال شاعران که لحظه ناب سرون شعر را تجربه می کنند ... و من خواننده کی می توانم به آن تجربه دست یابم
گرچه با خواندنی عمیق می توان گوشه چشمی به آن لحظه داشت
نویسنده: علی کشکو لی
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 12:34
سلام عزیز گرامی

چه اندازه این شعر دارای بار باشد دست مریزاذ خدا قوت

اسوده خاطران چمن را چه اگهی

از ناله ای که مرغ گرفتار می کند

درود بر شما


از لطف شما ممنونم.
پایدار باشید
نویسنده: پروانه
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 19:1
به روزم
نویسنده: گِل
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 22:17
درود جناب راثی پور عزیز
این شعر در کمال پختگی بود و تجسمی قریب از تاریخ داشت
این تاریخ فرتوت!
شاید هر چی میکشیم از همین تاریخ باشه
نویسنده: سعید دشتی
سه شنبه 13 بهمن1388 ساعت: 23:43
سلام دوست خوبم .
به روزمو منتظر
نویسنده: آوای درون
چهارشنبه 14 بهمن1388 ساعت: 0:4
فوق العاده بود .
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد.
و هر روز ما برگی بر تاریخ می افزاییم تا این فرتوت پیر سالخورده تر گردد
سالخورده و سال خورده .
هزاران سال را و میلیونها انسان را در خود بلعیده است
اما تاریخ با همه سالخوردگی و بزرگی در برابر انسانهایی بزرگ متوقف شده است و آنگاه آنها مبدایی برای تاریخ شده اند و آن را دوباره نوشته اند و تاریخ نتوانسته است تاثیر آنها را و نام آنها را بخورد .
نویسنده: نینا شفیعی
چهارشنبه 14 بهمن1388 ساعت: 0:33
درود
قانع ام به سلام
نویسنده: علی کشکو لی
چهارشنبه 14 بهمن1388 ساعت: 21:48
سلام عزیز گرامی

در این سرداب ها

مرداب ها

وین روز گار پست مردم کش

چه باکی

سینه سنگان بی دل را

اگر پروانه ای سوزد ؟

درود بر شما
نویسنده: قلم
پنجشنبه 15 بهمن1388 ساعت: 0:1
کدامین شب؟...

سلام
بسیار زیبا
زنده باد
نویسنده: ح.ش
پنجشنبه 15 بهمن1388 ساعت: 0:8
سالها می گذرد حرف تازه ای نیست جز....


سلام خیلی شعر پر معنایی بود . یاحق.
نویسنده: توتقون
پنجشنبه 15 بهمن1388 ساعت: 11:36
سلام ، مفهوم شعرزیبا و بوی تازگی داشت ، ولی راستش بخواهید، من از کابوس خیل میترسم.
نویسنده: نسترجهان
پنجشنبه 15 بهمن1388 ساعت: 15:14
سلام مهربان: در این اندیشه ام که آیندگان تاریخ دوران ما را مرور کنند چه قضاوتی می کنند
نویسنده: شهروند
پنجشنبه 15 بهمن1388 ساعت: 19:41
سلام
این نیز بگذرد.مهم هم اینست که بگذرد ما باشیم یا نباشیم مساله نیست مساله پشت سرگذاشتن این کابوس شوم است وبی شک خواهدگذشت گریزی ازآمدن بهارنیست
روسیاهی ذغال ذاتی اوست وکسی که نفرت کارد عشق ندرود
نویسنده: حسین شیردل
جمعه 16 بهمن1388 ساعت: 6:5
سلام استاد گرامی آقای رائی پور !

خوشحال شدم که صبح به این زودی شعر به این خوبی خواندم.
ماشالله زبان محکم و استخوان دار شعر شما تا واژه ی تابوت مرا روی دست برد و به اوج کشاند و با واژه ی فرتوت تلخی حقیقت را در من زنده کرد و با واژه ی تاریخ هم کل کار را از شاعرانگی در آورد هم اینکه تاریخ را مانند پتکی به سرم کوبید و با فلسفه ای نابهنگام روبه رو کرد . شعر شما مانند بادبادکی بود که ناگهان اوج گرفت و ناگهان سقوط کرد اما سقوطی پر از معنا .
زبان سفت شعری شما نشان از مطالعه ی بسیار و دردی است که در واژه واژه ی این شعر نیمایی جریان دارد .
البته خون این شعر سرخ تر است!!!!!!
نویسنده: سید محمدرضا هاشمی زاده
جمعه 16 بهمن1388 ساعت: 7:57
به امید همان صبحی که خود تا چشم بگشایی
پگاه عشق را لبریز از گل..از شکوه سبزه خواهی دید...در ی از کهکشانها روبرویت باز
....................
شعر دلنشین ودرد نامه ای با طنین بلندی بود با تعبیرات ومضامین بکر وتازه
.......................
سلام...گرانمایه همدل صمیمی جناب رائی پور
............
در این زمستان عریانی درخت ها...وکوتاهی بخت ها...وعصر بی تکیه گاهی ها
حضور معطر ونورانی شما باعث شکوفایی دل وجان وتعالی اشعار م خواهد شد
قلم وقدمتان همیشه ی ایام سبز ومعطر ...دوستیتان پایدار
از ما گذشت خوب وبد اما تو روزگار......فکری به حال خویش کن این روزگار نیست
نویسنده: سهراب ساعی
جمعه 16 بهمن1388 ساعت: 12:42
سلام جناب راثی پور عزیز
امیدوارم خوب و سلامت باشین
ممنون بابت تبریکتون برای یکساله شدن وبلاگم
و ببخشین من خیلی خیلی دیر اومدم.
واقعا گرفتارم.
خوشحالم که مطالب وبلاگ من مورد توجه شما دوست فرهیخته قرار گرفته
و امیدوارم این دوستی ها همیشه ماندگار باشه.
سر فرصت می یام و شعرها و مطالبتونو می خونم.
ممنون و موفق باشین
نویسنده: نسیم
جمعه 16 بهمن1388 ساعت: 12:51
سلام و درود بر شما گرامی

متشکرم از حضور سرشار از مهرتان در حریم دل

پایدار و مانا باشید
نویسنده: راد
جمعه 16 بهمن1388 ساعت: 19:15
سلام
با شعر نو " آزادی آزادی" به روز هستم و منتظر تشریف فرمایی شما
نویسنده: روح الله احمدی (بلبل)
جمعه 16 بهمن1388 ساعت: 21:27
سلام مهربان
بی اندازه از این شعر لذت بردم
و بی اندازه به یاد اخوان بزرگ افتادم
شاید قبل از سرودن این شعر "آنگاه پس از تندر" اخوان را خوانده اید...

بیایید برای اشعار جدید بزرگوار... از فرهنگ...
نویسنده: عدالتخواه
جمعه 16 بهمن1388 ساعت: 23:38
سلام
شعرها دیگه لطافت نداره خیلی ضمخت وسیاه شده رونق شعر در ایران به برکت بازی با روح واحساس مردم بوده نه اینهمه سیاهی ومرگ
والعاقبة للمتقین
نویسنده: سید مهدی نژادهاشمی
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 12:17
شعر زیبایتان را خواندم و لذت بردم دوست من
نویسنده: یوسف شیردژم
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 14:48
سلام بر شما

تشکر می کنم از لطفتان

برقرار باشید

نویسنده: زیتون
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 18:34
بسم الله الرحمن الرحیم
به برنامه غذایی پرهیزازغذاهای استرس زا وتوجه به غذاهای حاوی ویتامین ب (طب نبوی یا طب انبیاء)ایمان مطلق آوردم.قبلادرپاسخ حضرت حانیه خانم گفته بودم اگرآنرا رعایت نمی کردم احتمالادچارامبولی یاسکته شدیدمغزی می شدم وکر،کورموقت ودچاراختلال تکلم وفلجی کامل چپ.درحین اکو مخصوص قلب (اکو ریه)وقتی حدود50سانتیمترلوله شبیه شلنگ گازیاکلفتر اما نرم داخل ریه ام بود خنده ام گرفت اکوکاردیوگرافیست محترمه،حضرت مرجانه خانم حاجی آقائی متخصص قلب وعروق وفلوشیپ اکوکاردیوگرافی که مشغول انجام اکوبود ومامان پرستار ناظری که سرم راگرفته بود تاتکان نخوردویک پرستارمسلح به آمپول که تاسه تا تزریق کردتاسرفه بزنم همه تعجب کرده بودند! مرجانه خانم گفت این دیگرچطور بیماری است می خنددبااین وضعیت !!!ااکو که تمام شد چندمرتبه خانم ناظری تاکید کرد سرت گیج نیست ؟گفتم خیرگفت پس ازتخت بیا پائین ! آمدم
نویسنده: زیتون
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 18:35
نویسنده: شازده کوچکولو
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 19:40
سلام
شعر خیلی زیبایی بود
موفق باشید
یا حق
نویسنده: آرمین
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 19:40
سلام و باز هم سلام : از سروده های دلنشین شما که به اعماق روح آدمی نفوذ می کند و ناثیر می گذارد بسیار لذت بردم باغ شعر تان رنگین باد و طبع روان تان در جوشش با احترام
نویسنده: محمد رضا
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 19:42
سلام
وب زیبایی دارید
دلتون شاد وبتون پر شور
نویسنده: روح الله احمدی (بلبل)
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 21:47
نویسنده: راد
شنبه 17 بهمن1388 ساعت: 23:30
سلام دوست عزیزم
با سروده " عشق وطن "
به روز هستم
و منتظر تشریف فرمایی شما

نویسنده: ضیا, مصباحی
یکشنبه 18 بهمن1388 ساعت: 0:45
سلام استاد شعرزیبایی است ودلنشین اما اگر تیزی دندانی بود بهتر بود در هرحال وصف حالی است از....
مانا باشی
نویسنده: خروج
یکشنبه 18 بهمن1388 ساعت: 10:16
محمدرضا راثی پور عزیز - سلام

با :

1- ماراتون نقد یا داوری منبسط (امیر سنجوری)

2- معرفی و فراخوان کنگره ای که بجای داور منتقدانش آثار را بررسی می کنند (شالی)

3-نظرات صاحبنظران ادبیات در این فضای مجازی در ادامه ی مقاله به همراه معرفی آنان و وبلاگ هایشان (از جمله شما)

و....




اولین و تنها وبسایت تخصصی نقد و بررسی کنگره های شعر

به روز است
نویسنده: نسیم
یکشنبه 18 بهمن1388 ساعت: 15:33
سلام استاد گرامی

با شعر برسفریم به روزم و منتظر قدوم مبارک شما
نویسنده: علی کشکو لی
یکشنبه 18 بهمن1388 ساعت: 16:49
سلام عزیز گرامی

بهترین زنان بهشت دخترم فاطمه الزهرا است حضرت رسول الله ص

به روزم

درود بر شما
نویسنده: ستاره
یکشنبه 18 بهمن1388 ساعت: 20:42
سلام دوست گرامی

کابوس سهمگینی است ، تیزی دندان خون آشام ......

پشت دیوارهای بلند

بوی مرگ ......

چه می کند با زنده های بی زندگی

خواندن شعرتان با دلم .....رازی خواند

نویسنده: کلاغ !
یکشنبه 18 بهمن1388 ساعت: 22:11
سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز
وبلاگ دریچه ( استاد جلال رفیع ) با کمی تاخیر به روز شد

http://jalalrafie.blogfa.com/

نویسنده: حسین شیردل
دوشنبه 19 بهمن1388 ساعت: 6:32
سبحانک یا لااله الا انت/ الغوث الغوث / خلصنا من ...



(بروزم عزیز)
نویسنده: نسیم
دوشنبه 19 بهمن1388 ساعت: 11:56
سلام بر عزیزگرامی

متشکرم که افتخار حضور دادید

یک دنیا سپاس از مجبت و بزرگواری شما
نویسنده: دردانه
دوشنبه 19 بهمن1388 ساعت: 15:0
سلام بر جناب راثی پور عزیز

سروده تان واقعا عالی و زیبا یود ..چه خوب تاریخ رو توصیف کرده اید .....که همیشه

بستر حوادث بوده ...با تمام تلخی های آن که بوده تا همیشه ...تاریخ در واقع همان

تابوتی برای زمان است....

دستمریزاد بر این قلم توانای شما...

در پناه حق


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد