.

.

.

.

بچه بودن/ا.خوئی

وقتی که من بچه بودم ،

پرواز یک بادبادک
می بردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید .
آه ،
آن فاصله های کوتاه .
وقتی که من بچه بودم ،
خوبی زنی بود که بوی سیگار می داد ،
و اشکهای درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن می آمیخت .

وقتی که من بچه بودم ،
آب و زمین و هوا بیشتر بود ،
وجیرجیرک
شب ها
درمتن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می خواند .

وقتی که من بچه بودم ،
لذت خطی بود
ازسنگ
تازوزه آن سگ پیر و رنجور .
آه ،
آن دستهای ستمکار معصوم .


وقتی که من بچه بودم ،
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را
که بالش
زین سوی قیچی
باباد می رفت –
می شد،
آری
می شد ببینی ،
و با غروری به بیرحمی بی ریایی
تنها بخندی .


وقتی که من بچه بودم ،
درهرهزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تاخواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد .


وقتی که من بچه بودم ،
زورخدا بیشتر بود .


وقتی که من بچه بودم ،
برپنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند ،
آه ،
آن روزها گربه های تفکر
چندین فراوان نبودند .


وقتی که من بچه بودم ،
مردم نبودند .


وقتی که من بچه بودم ،
غم بود ،
اما
کم بود .


بیستم اردیبهشت 1347

ادامه مطلب ...

خواندنی ها۹

خدا!!


نقل است که روزی میرزا رضا صدیق الدوله نوری ، نزد مظفرالدین شاه رفت و پس از آنکه شاه احوال او را پرسید ، دستور داد تا مبلغ هزارتومان به او کمک کنند ،شاه ضمن دلجویی از صدیق الدوله گفت: حالا این پول را بگیر، انشا الله کارو بار ما که بهتر شد باز هم به تو کمک خواهیم کرد. اما صدیق الدوله به لهجه مازندرانی به شاه می گوید : وقتی در تبریز ولیعهد بودی همین حرف را میزدی حالا که شاه شدی باز هم همان وعده را می دهی ؟مگر قرار است بعد از شاه شدن چه بشوی ؟ نکند قراراست خدا شوی؟

منبع  :     وبلاگ حکایتهای تاریخی


شاخصه ایرانی ها

 در یک تحقیق میدانی پیرامون فرهنگ سیاسی ایرانیان خصوصیات زیر به عنوان شاخصه‌های اصلی فرهنگ سیاسی ما به دست آمده است:
*در سطح فرد: منفی بافی/غرور کاذب/کم فکر کردن/ضعف در هنر گوش کردن به دیگران/کم حوصلگی در تحلیل و شناخت/احساسی و هیجانی بودن فرد/فرصتهای محدود برای رشد. *
در سطح روابط میان شهروندان : بی‌اعتمادی/ضعف در فراگیر شدن شایسته سالاری/احترام قائل نبودن واقعی برای دیگران/ضعف در پیگیری اهداف جمعی/نگاه ابزاری به دیگران/آشنا نبودن با قواعد رقابت/نپذیرفتن تفاوتهای یکدیگر/ظرفیت محدود در فهم منافع و خواسته‌های دیگران/اولویت خواسته‌های فردی بر خواسته‌های جمعی/تمایل به آزار، تحقیر و تخریب دیگران. *
در سطح ساختار‌ها: فرهنگ عمومی
غیر عقلایی/دولتی بودن نظام اقتصادی/بی ثباتی نظام اجتماعی.

منبع: مشروطه ایرانی/نوشته ماشا الله آجودانی

اوزون

در زمان اصلاحات لایحه ای در باره  اقدامات لازم برای حفاظت از لایه اوزون که سوراخ شده بود در صحن مجلس قرائت شد و قرار شد نمایندگان موافق و مخالف این لایحه صحبت کنند.نماینده محترم یکی از شهرستانها به عنوان مخالف پشت تریبون رفت و چنین افاضه فرمود:


ما را چه کار به ترمیم لایه اوزون.هرکی سوراخش کرده برود و با گچ سوراخش را بگیرد.چرا بودجه بیت المال صرف کارهای مهمترینشود!

منبع:روزنامه صبح امروز


ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

خواندنی ها۸

طرح کاد

در ایام ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از صدا و سیما تبلیغ زیادی در زمینه اهتمام دولت به پیشرفت های علمی می شد و اخبار هر روز حکایت از افتتاح و بهره برداری از کارخانه ها ی جدید  و توسعه کشاورزی داشت.
روزی به مناسبت هفته دولت وزیر کشاورزی  آن زمان را دعوت کرده بودند.(جناب مهندس اکبر ترکان).وقتی مجری بر نامه از ایشان خواست تا سوابق تحصیلی خود را بیان کند فرمودند:
-من تحصیلات خود را در مهندسی مکانیک به پایان رسانده ام.
وقتی مجری از ایشان پرسید که چگونه در حالی که رشته تحصیلی تان مهندسی مکانیک بود سکان وزارت کشاورزی را به عهده گرفتید؟
جناب وزیر تبسم نمکینی کرد و گفت:والله به قول دوستان یکی دو سال اول  در وزارت کشاورزی  طرح کاد را گذراندم تا کمی با چم و خم کار آشنا شوم.

منبع:برنامه جنگ هفته سال 1372


قابلیت !

سال پیش به مناسبت سالگرد  انتخابات دهم ریاست جمهوری یکی از نشریات اصول گرا مصاحبه ای با آقای                                         جعفر شجونی –عضو جامعه روحانیت مبارز-انجام داده بود.ایشان در فرازی از مصاحبه شان فرمودند:
یکی دو روز به انتخابات مانده بود که دوستی از من پرسید فکر می کنی در دور دوم احمدی نژاد رای می آورد یا رقیب ایشان.به او گفتم خیالت جمع باشد که به دور دوم نمی کشد و آقای دکتر از همین حالا رئیس جمهور است.
مصاحبه گر از ایشان پرسید از روی چه قراینی به این واقعیت رسیدید؟
جناب شجونی می فرماید:بهر حال قابلیتهائی هست دیگر.به واسطه لطف خدا.
گاها به دستیارم در محضر(محضری در آن کار می کند) می گویم که ببین پائین کی داره ماشین منو دستکاری می کنه؟دستیارم می گه شما مگه از اینجا خیابونو می بینی .می گم تو نیگا کن می بینه واقعا یه نفر می خواد در ماشینو واکنه!

منبع: فکر می کنم ویژه نامه همشهری یا جام جم

ادامه مطلب ...

خواندنی ها۷

1.لباس خیس

عمربن عبدالعزیز در زمان خلافت خویش روزی بالای منبر مشغول سخنرانی بود.در خلال سخن گفتن وی مردمی که پای منبر بودند می دیدند خلیفه گاه به گاه دست می برد و پیراهن خویش را حرکت می دهد .این حرکت موجب تعجب حضار و شنوندگان می شد و همه از خود می پرسیدند:چرا در خلال سخن گفتن دست خلیفه متو جه پیراهنش می شود و آن را حرکت می دهد؟مجلس تمام شد و به آخر رسید. پس از تحقیق معلوم شد که خلیفه برای رعایت بیت المال مسلمین و جبران افراط کار هایی که اسلاف و پیشینیان وی در تبذیر و اسراف بیت المال کرده اند یک پیراهن بیشتر ندارد و چون آن را شسته پیراهن دیگری نداشته است که بپوشد ناچار بلافاصله پیراهن را پوشیده است و اکنون آن را تکان می دخد تا زور تر خشک شود    

2.       حقوق کارمندان !

در زمان زمامداری میرزا حسن خان وثوق الدوله وضع مدارس و وزارت معارف آشفته و پریشان بود. حقوق کارمندان دولت و مخصوصاً معلمان چندین ماه به تأخیر می‌افتاد و آنان غالباً برای گرفتن حقوق خود ناچار به اعتصاب می‌شدند.یک بار ظریفی این بیت را طی نامه‌ای برای نخست وزیر فرستاد:

بهار و خزان رفت و دی می‌رسد / ندانم حقوقات کی‌ می‌رسد؟

وثوق الدوله که شاعر نیز بود در ذیل نامه‌اش نوشت:

حقوقـــات نصفش حوالـــه شده بقیه به اقساط هی می‌رسد.

منبع: هزار و یک حکایت تاریخی، محمود حکیمی، ص 198


    3.  ناصرالدین شاه و کریم شیره ای و ابلهان تهران

ناصرالدین شاه به کریم شیره ای گفت نام ابلهان عمده تهران را بنویس ! کریم گفت به شرط آنکه نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی ! شاه به کریم شیره ای قول داد . کریم در اول لیست اسم ناصرالدین شاه را نوشت ! ناصرالدین شاه عصبانی شد و خطاب به کریم گفت : اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نکنی میر غضب را احضار می کنم تا گردنت را بزند ! کریم گفت : مگر تو براتی پنجاه هزار تومانی به پرنس ملکم خان نداده ای که برود در پاریس آن را نقد کند و بیاورد؟! ناصرالدین شاه گفت : بلی همین طور است . کریم گفت : من تحقیق کرده ام ، پرنس همه املاک و اموال خود را در این مملکت نقد کرده و زن و فرزند و دلبستگی هم در این دیار ندارد ،‌اگر آن وجه را به دست آورد و دیگر به مملکت برنگردد و تو نتوانی به او دست یابی چه می گویی!؟ ناصرالدین شاه گفت : اگر او این کار را نکرده و آن پول را پس از بیاورد تو چه خواهی گفت: کریم شیره ای گفت : آن وقت نام شما را پاک می کنم و نام او را در اول لیست می نویسم

ادامه مطلب ...

تحلیل واره ای بر شعر شازده/م.حجری

تحلیل واره ای بر شعر شازده



• محمدرضا راثی پور شاعری از دیار آتش ها ست.
• ایشان تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارند و سطر سطر نوشته های شان ـ به مثابه فرم و قالب ـ از اندیشه لبریز است.
• چنین چیزی در شرایط کنونی که فرمالیسم در همه عرصه های زندگی فرمانفرما ست، واقعا استثنائی است و مثل اغلب چیزهای استثنائی، شادی بخش و شگفت انگیز است.
• در شعر «شازده» شرح حال شاهزاده «بازنشسته ای» بسان فیلمی از جلوی چشمان خواننده می گذرد.
• شاهزاده ای که در برزخ خواب و بیداری با ساز و برگ منقل و وافور و خاطرات در خرابه کاخ مادی و معنوی خویش اسیر اوهام است.

حکم اول

• غوطه ور در خلسه ای سنگین
• می فشارد زانوان را در بغل خاموش
• در سر منگش دوار خاطرات دور
• منقلی در پیش او خاموش
• خفته در خاکسترش وافور

• شاعر این شعر برای تشریح جهان مرده و عاری از جنبش و جوش و خروش، مستحکمترین زبان شعری ممکنه را به خدمت می گیرد.
• اولین سؤالی که بنظر می رسد، این است که چگونه می توان برای تشریح تجزیه و تلاشی و رخوت و رکود، غنی ترین عناصر فرمال را جستجو کرد، یافت و به خدمت گرفت.
• چگونه می توان محتوای متلاشی شونده ای را در فرمی این چنین متکامل بسته بندی کرد و هدیه هر رهگذر نمود؟
• ما باید در روند تحلیل اشعار شاعر به این پرسش نیز پاسخی بجوئیم.

• مفهوم «خاطرات» مرکزی ترین و اصلی ترین مفهوم این حکم را تشکیل می دهد.
• اما خاطرات از کدامین حقیقت امری در جامعه بشری خبر می دهند؟
• هرمان هسه می گفت که «زیبائی بخشی از جادویش را از گذشته می گیرد!»
• ادعا آسان است، دشوار اما اثبات صحت ادعا در کوره پراتیک زنده زندگی است:
• پراتیک، این قاضی القضات عینی سرسخت رشوه ستیز!

• افرادی از قماش ما چه بسا از مرور خاطرات دیروز خود به خشم می آیند، چه برسد به مرور خاطرات دیرین خویش که یادآور جهنمی الیم اند.
• شازده در این شعر نیز به مرور خاطرات دیرین مشغول است.
• چنین کاری دست خود شازده ها نیست.
• مرور خاطرات، حرفه همیشگی اشراف بنده دار و فئودال بوده است.
• شاعر ـ آگاهانه و یا ناخودآگاه ـ حقیقت امر عمیقی را بر زبان می راند و از اینهمه دقت و ریزبینی خواننده را به حیرت می افکند.
• مرور خاطرات یکی از مهمترین «کارهای» نمایندگان بیگانه با کار فئودالیسم در تمامت سیاره زمین بوده است، که بعدها آن را بورژوازی واپسین و معاصر ـ مثل بقیه خزعبلات اشراف بنده دار و فئودال ـ از آن خود کرده است.
• شولتس ـ وزیر امور خارجه آمریکا ـ به رفیقش ادوارد شیوادناتسه که به قول شیمون پرس، «تاریخ را برای ابد تغییر داده بود»، پیشنهاد می کند که خانه نشین خانه سیزده میلیون دلاری جدید خویش در آلمان شود و خاطره نویسی پیشه کند.
• حریفی می گفت:
• «هرکس قادر به تفکر نباشد، یا شاعر می شود و یا خاطره نویس.»
• 
• انسان در مرور خاطرات و سرایش شعر یکه تاز بلامنازع میدان است و هر چه دلش خواست، می تواند بی محابا و بی هراس از پرسش و پاسخ ببافد و تحویل این و آن دهد و چه بسا تحسین درو کند.

• بیهوده نیست که خردستیزترین تئوری ها در قالب شعر و خاطره تحریر می یابند.


ادامه مطلب ...