.

.

.

.

هنر مند و شناوری ارزشها

 

 

 

سالها پیش در دهه پنجاه با مرحوم محمد حقوقی مصاحبه ای شده بود و در بین سوالات نظرش را در مورد ترانه های روز جویا شده بودند.ایشان در چند جمله کوتاه بدرستی وضعیت و ماهیت این ترانه ها را توصیف کرده بود و اظهار داشته بود:حقیقتا نوعی تصنع و دوگانگی درمتن  این ترانه ها وجود دارند.هرچند متن این ترانه ها مملو از کلماتی چون عصمت، نجابت ، صداقت و صمیمت است اما نمی دانم چرا هنگام اجرا و شنیده شدن جز مفاهیم وقاحت و گناه و دروغ را القا نمی کند .این آمبی والانس و دوگانگی بعدها توسط دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی شناوری نام گرفت به این عنوان که کلمات از بار معنائی تهی شده و معنای اصلی خود را از دست بدهند.این دگرگونی از کلمات به رفتارها و منش ها و مناسبات اجتماعی تسری می یابد و فضائی پر دروغ و تظاهر را پدید می آورد که جز تباهی طبایع و قریحه ها تبعاتی ندارد.تبعاتی که تا  عصر حاضر  با قی مانده و بدلیل دخالت ابزار های ارتباطی و رسانه های گروهی افکار و آرای مردم به نفع اربابان قدرت سمت و سو داده می شود و حقیقت ها مصادره به مطلوب می شود . حال سوال این است که ،هنرمندان مستقل ،چگونه می توانند وظیفهء خطیر خود را انجام دهند.؟چگونه می توان در شناور شدن ارزشها و بی اعتباری مفاهیم و تعبیر وارونه از خوب و بد بر باورهای خود پافشاری کنند  و تسلیم این جو مسموم نشوند؟

اگر در این مهم ،چشممان به پیش کسوتان باشد ،با توجه به تفاوت دنیا و دیدگاههای ما با آنان،آیا کمیتمان همچنان لنگ نمی ماند.پاسخ به این سوال چندان آسان نیست؛جانمایه هدف   هر هنر مند و شاعر  مستقل  بطور کلی ستایش ارزشها و حقیقت ها و نفی ضد ارزش ها و دروغها و زشتی هاست،به نحوی که پنجره ای فراروی ادراک مخاطبان بگشاید و آفاق تازه ای از معرفت را به آنان بنماید.هر چند این تعریف کوتاه و کلیشه ای همه مطلب را ادا نمی کند ولی اگر هر هنرمندی تنها به این حداقل بسنده کند، در محدوده کار خود کاری کرده است کارستان.

متاسفانه  پیشینیان ما که ذهن و زبانشان در دوران مطلق گرائی نشو و نما یافته بود همه چیز را یا سیاه سیاه می دیدند و یا سفید سفید.بر مبنای چنین دیدگاه انعطاف نا پذیر قادر به درک و تجزیه تحلیل بسیاری از معضلهای پیش روی خود نشدند و با عقب ماندن از جنبش های سیاسی و اجتماعی ناچارجز واکنش انفعالی از خود نشان ندادند.لذا اگر امروز یک نوع بدبینی نسبت به فضای روشنفکری وجود دارد تاوان همین واکنش انفعالیست که ایجاد ارتباط اقلیت نخبه را با بدنه عامه مشکل کرده است.

واکنش انفعالی شعر زمان بویژه شعر نو در بر خورد با انقلاب اسلامی و جاماندن آن از تحولات ایجاد شده و رخوت و سستیی که در شاعران بوجود آمد میدان را برای ظهور مجدد شعر کلاسیک باز کرد و شاعرانی که با استفاده غیر امانتدارانه از امکانات شعر نو در قالب غزل هم با نو آوری های ظاهری شاعران جوان را جذب کالای هنری خود کردند و هم با تخطئه نو سرایان فضائی پر از بدبینی نسبت به انان فراهم آوردند .این نسل شاعران حتی اگر در قالبهای نیمائی طبع ازمائی می کردند غرضشان استفاده از این حربه بر علیه نوسرایان بود:

 


 

ادامه مطلب ...

ادیب الممالک و وجدان بیدار




یکی از نخستین شاعران دوره قاجار که به موازات تحولات و دگرگونی های نهضت مشروطه  شعر خود را در خدمت اجتماع نهاد و از فضای بسته ای که شعرای دربار ی زمان بازگشت ادبی به تبع مقتضیات زمانی خاص دوره خود ایجاد کرده بودند خارج شد،ادیب الممالک فراهانی بود.

ادیب الممالک مثل سایر اسلاف خود شعر و شاعری را با مداحی آغاز کرده بود و.مثلا در جشنی که در سال 1308ه.ق به مناسبت تولد مظفر الدین شاه ترتیب داده شده بود ایشان را که به بزدلی معروف بود چنین ستوده بود:

 

ز هیبتت جگر سنگ خاره نرم شود

چنانکه آهن شد نرم در کف داوود

تو می توانی غلطاند ماه را ز فلک

چنانکه فرهاد از کوه بیستون بنمود

 

ادیب الممالک مدت مدیدی از عمر خود را در دستگاه حکومتی و محیط آلوده قدرت گذرانده بود ولی بر اثر تاثیر برگرفتن از دگرگونی زمان و آشنائی با افکار جدید که طی مسافرت به  روسیه آن زمان به آن دست یافته است  به یکباره تغییر رویه می دهد و ضمن محکوم کردن متحجرین ، بسیاری از هم مسلکان خود را مورد انتقاد قرار می دهد:

 

ای ادبا تا به کی معانی بی اصل

می بتراشید ابجد و کلمن را

ای شعرا چند هشته در طبق فکر

لیموی گلبوی یار و سیب ذقن را

 

این همان حالت است که در اصطلاح امروزی 

(vigilance of consciousness)

نامیده می شود (بیداری وجدان)  نامیده می شود.اما آن تحولی نیست که

ادامه مطلب ...

چند مسئله فنی در باره سه گانی




سالها پیش در جلسات تفسیر شعر حافظ که توسط مرحوم استاد عابد صورت می گرفت کم و بیش شرکت داشتم.

جلسه به این صورت بود که ابتدا غزلی از حافظ خوانده می شد و شرکت کنندگان در جلسه بترتیب دیدگاهها و استنباطهای خود را در مورد شعر و مضمون آن بیان می کردند و در آخر سر استاد ضمن جمع بندی مطالب نظر خود که بیشتر به  تفسیر سودی بسنوی نزدیک بود  بیان می کرد.

در یکی از این جلسات ،یکی از دوستان که تازه کتابهای  صور خیال و موسیقی  شعر را خوانده بود جهد بلیغی داشت که هر بیت را بر مبنای محور عمودی خیال تفسیر کند.نوبت که به جمع بندی استاد رسید فرمودند:

 

البته به هیچ وجه منکر ارزش این کتاب ارزنده و تحقیقی نیستم ولی قبل از همه باید به این نکته توجه داشت که اگر چه دانستن این ریزه کاریها و جزئیات موجب سهولت و افزایش مهارت شاعر می شود ولی هیچ گاه کسی را شاعر نمی سازد.

شما باید به این مسئله توجه کنید که در ابتدا آثار ادبی و چکامه های پارسی سروده شدند و چند قرنی گذشت تا

نظامی عروضی یا شمس قیس آمدند و سعی کردند چهارچوبی برای آئین سرایش و نگارش شعر فارسی تدوین کنند.حتما این حکایت راشنیده اید که روزی رودکی مشغول تماشای گردو  بازی کودکان بود در حین بازی گردوئی خود به خود داخل گودال افتاد و یک از بچه ها فریاد زد

 

غلطان غلطان همی رود تا بن گو

 

رودکی این جمله را موزون یافت و با افزودن سه مصراع دیگر قالب رباعی را ابداع کرد.

 

 .در صورت تسلط کامل بر این مبانی می توان نظمی فنی و قوی تولید کرد ولی متاسفانه قریحه و ذوق خلاقه با آموختن بدست نمی آید.

غرض از ذکر این مطلب مواردی بود که بعد از خواندن برداشتهای دوستانی که در باره سه گانه مطلب نوشته اند  به ذهن من رسید و خواستم  در این اقتراح شرکت داشته باشم

ادامه مطلب ...

شیدای سخن*




هفته ای که گذشت ،جامعه ادبی تبریز شاهد ضایعهء مولمه ای بود و یکی از مشاهیر خدوم و فروتن ادبیات پس از 87 سال عمر پربار، رخ در نقاب خاک کشید.استاد مهربان و با احساسی که شمع حضورش در هر محفل، اسباب رونق و اعتبار آن جمع بود و خیل مشتاقان به فراخور درک خود از خوان فضلش متنعم می شدند.

خدمات شایان استاد یحیی شیدا چیزی نیست که در این وجیزه ء کوتاه  امکان  بازتاب یافتن  داشته باشد اما ذکر شمه ای از آن حداقل به لحاظ اینکه سهم کوچکی از دین به ایشان را ادا می کند خالی از فایده نیست.برای سهولت این نوشته در چند بخش عنوان می شود:

 

الف.فعالیت ادبی

 

استاد یحیی شیدا در سال 1303 هجری شمسی در تبریز دیده به جهان گشود، پدرش مرحوم حسن یوزباشی چرندابی از مجاهدان مشروطه و از محله چرنداب تبریز بود.

استاد شیدا، مدتی در مدرسه طالبیه تبریز رشته علوم دینی را تحصیل کرد و به زبان‌های آلمانی، عربی، ترکی و فارسی آشنایی کامل داشت.

این محقق ادیب در ایام صباوت از محضر بزرگوارانی چون جعفر خندان ،علی فطرت و مولانا یتیم تلمذ کرده بود و اصول مقدماتی فنون بدیع و عروض را فرا گرفته بود بویژه از محضر مولانا یتیم –از اساتید ادبیات رثائی- که دلبستگی خاصی به ایشان داشت و هنگام صحبت از ایشان اشک در چشمانش حلقه می زد. و اما به آموخته های کلاسیک اکتفا نکرد و به منزله دانش جوئی از هیچ فرصتی برای تتبع و تحقیق غافل نشد و در عین حال هیچ گاه محفوظات و دانسته های خود را خطا ناپذیر نمی دانست و بسیار اتفاق می افتاد که وقتی از


ادامه مطلب ...

نگاهی به شعر معاصر تبریز



کم نیستند کسانی که امروزه با توجه به عدم اقبال عمومی نسبت به شعر معاصرین، سخن از انحطاط و رکود شعر معاصر و انقراض بزرگان سخن می‌رانند. و اگر از لحاظ ارقام و آماری این ادعا را بررسی کنیم ممکن است این امر بر ما مشتبه شود ولی ریشه­یابی و بررسی دقیق این مسئله ابزارهای دیگری، صرف نظر از اعداد و ارقام می‌طلبد.

در اینکه امروزه شعر معاصران کمتر با استقبال عمومی مواجه می‌شود و کتابهای شعر برغم تیراژ پایین در قفسه کتابفروشی‌ها خاک می‌خورد حرفی نیست. ولی آیا علت این امر فقر و مسکنت تئوریک و ضعف تکنیکی شاعران است یا پارامترهای دیگری در این امر دخالت دارند؟

قطعاً علت امر هر چه باشد، فقر و مسکنت تئوریک و ضعف تکنیکی شاعران معاصر نیست چرا که معلومات نسل حاضر با توجه به گسترش کتابخانه‌ها و رسانه‌های گروهی و تحصیلات بالائی که نسل حاضر نسبت به منتقدین دارد بسیار بالاست. بعلاوه نسل حاضر این امتیاز را دارد که بلاواسطه یا با واسطه ترجمة اشعار زبانهای دیگر، از تجربه‌های شعری دیگران بهره برد و میدان وسیعی برای شکوفایی خلاقیت خود داشته باشد ولی به قول عزیزی مهمترین عنصر در پدید آمدن نبوغ، عنصر زمان است مثلاً ناپلئون اگر در قرن حاضر در فرانسه بدنیا می‌آمد با توجه به محدودیت‌های ظرفیت زمانی خود نهایتاً تبدیل به یک مقام ارشد نظامی می‌شد و نمی‌توانست با نبوغ جنگی خود سرتاسر اروپا را از اسپانیا تا مسکو به تصرف خود در آورد.

در قرون ماضی، شعر، هنر مادر ایران بود یعنی بدلیل حرام بودن موسیقی و تصویرنگاری بار این دو هنر را نیز به دوش می‌کشید و بعلاوه داستانسرایان و حکیمان برای انتقال سریع حکایات یا اندیشه‌های ناب خود از این قالب استفاده می‌کردند. حتی سرگرمی‌های مردم، از قبیل طنز و لطیفه و معما در قالب شعر ارائه می‌شد که به خاطر سپردن آن آسان بود.

امروزه با ظهور رقیبان قدرتمندی چون سینما، اینترنت، ماهواره و … که ذهن مخاطبان خود را آسانگیر و سهل­الفهم کرده است، شعر مخاطبان فراگیر خود را از دست داده است. مخاطبان امروزی که به زندگی ماشینی خو گرفته‌اند بی حوصله شده‌اند و نمی‌توانند ساعت‌ها وقت صرف کنند تا به درک زیبایی‌های نهفته در یک قطعه شعری نایل آیند.

لذا شعر امروزی مخاطبان خاص خود را حفظ کرده است و مخاطبان

عام خود را، که زمانی جای خالی موسیقی و تصویر را برای آنان پر می‌کرد، از دست داده است.

شعر معاصر تبریز نیز جدا از این قاعده نمی‌تواند باشد و اگر ما در حال حاضر نشانی از شهریار، مفتون امینی، عمران صلاحی و جواد آذر نمی‌بینیم دلیل بر این است که بستری مناسب برای پدید آمدن این نوابغ وجود ندارد. در حال حاضر، شعرای مطرح تبریز کم نیستند و در قالب‌های شعری متنوعی اعم از غزل، قصیده، ادبیات نوحه، شعر نو، شعر سپید و شعر ترکی فعالیت
ادامه مطلب ...