.

.

.

.

خواندنی ها۷

1.لباس خیس

عمربن عبدالعزیز در زمان خلافت خویش روزی بالای منبر مشغول سخنرانی بود.در خلال سخن گفتن وی مردمی که پای منبر بودند می دیدند خلیفه گاه به گاه دست می برد و پیراهن خویش را حرکت می دهد .این حرکت موجب تعجب حضار و شنوندگان می شد و همه از خود می پرسیدند:چرا در خلال سخن گفتن دست خلیفه متو جه پیراهنش می شود و آن را حرکت می دهد؟مجلس تمام شد و به آخر رسید. پس از تحقیق معلوم شد که خلیفه برای رعایت بیت المال مسلمین و جبران افراط کار هایی که اسلاف و پیشینیان وی در تبذیر و اسراف بیت المال کرده اند یک پیراهن بیشتر ندارد و چون آن را شسته پیراهن دیگری نداشته است که بپوشد ناچار بلافاصله پیراهن را پوشیده است و اکنون آن را تکان می دخد تا زور تر خشک شود    

2.       حقوق کارمندان !

در زمان زمامداری میرزا حسن خان وثوق الدوله وضع مدارس و وزارت معارف آشفته و پریشان بود. حقوق کارمندان دولت و مخصوصاً معلمان چندین ماه به تأخیر می‌افتاد و آنان غالباً برای گرفتن حقوق خود ناچار به اعتصاب می‌شدند.یک بار ظریفی این بیت را طی نامه‌ای برای نخست وزیر فرستاد:

بهار و خزان رفت و دی می‌رسد / ندانم حقوقات کی‌ می‌رسد؟

وثوق الدوله که شاعر نیز بود در ذیل نامه‌اش نوشت:

حقوقـــات نصفش حوالـــه شده بقیه به اقساط هی می‌رسد.

منبع: هزار و یک حکایت تاریخی، محمود حکیمی، ص 198


    3.  ناصرالدین شاه و کریم شیره ای و ابلهان تهران

ناصرالدین شاه به کریم شیره ای گفت نام ابلهان عمده تهران را بنویس ! کریم گفت به شرط آنکه نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی ! شاه به کریم شیره ای قول داد . کریم در اول لیست اسم ناصرالدین شاه را نوشت ! ناصرالدین شاه عصبانی شد و خطاب به کریم گفت : اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نکنی میر غضب را احضار می کنم تا گردنت را بزند ! کریم گفت : مگر تو براتی پنجاه هزار تومانی به پرنس ملکم خان نداده ای که برود در پاریس آن را نقد کند و بیاورد؟! ناصرالدین شاه گفت : بلی همین طور است . کریم گفت : من تحقیق کرده ام ، پرنس همه املاک و اموال خود را در این مملکت نقد کرده و زن و فرزند و دلبستگی هم در این دیار ندارد ،‌اگر آن وجه را به دست آورد و دیگر به مملکت برنگردد و تو نتوانی به او دست یابی چه می گویی!؟ ناصرالدین شاه گفت : اگر او این کار را نکرده و آن پول را پس از بیاورد تو چه خواهی گفت: کریم شیره ای گفت : آن وقت نام شما را پاک می کنم و نام او را در اول لیست می نویسم

ادامه مطلب ...

غزل قدمائی

رم کردی ای غزال و فغانم به درد خاست

واپس نگر که از دل زارم چه گرد خاست

گفتی فروغ مرتعشی بود از حیات

کز واپسین زبانه ء این شمع سرد خاست

چشم گره گشائیم از بخت خفته نیست

زیرا که هرچه خاست ازین خوابگرد خاست

کس چون دلم به حضرت تیغت نیافت راه

در این خطر اگرچه که بسیار مرد خاست

پروای سر مکن چو نشینی به نرد عشق

نتوان سلامت از سر این گونه نرد خاست

جز وادی جنون متصور نمی شود

فرجام آنکه با دل خود در نبرد خاست

راثی چه جای شکوه ز بیداد چشم او

این فتنه ایست کز فلک لاجورد خاست!

 

اسفند 75

ادامه مطلب ...

تحلیل واره ای بر شعر شازده/م.حجری

تحلیل واره ای بر شعر شازده



• محمدرضا راثی پور شاعری از دیار آتش ها ست.
• ایشان تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارند و سطر سطر نوشته های شان ـ به مثابه فرم و قالب ـ از اندیشه لبریز است.
• چنین چیزی در شرایط کنونی که فرمالیسم در همه عرصه های زندگی فرمانفرما ست، واقعا استثنائی است و مثل اغلب چیزهای استثنائی، شادی بخش و شگفت انگیز است.
• در شعر «شازده» شرح حال شاهزاده «بازنشسته ای» بسان فیلمی از جلوی چشمان خواننده می گذرد.
• شاهزاده ای که در برزخ خواب و بیداری با ساز و برگ منقل و وافور و خاطرات در خرابه کاخ مادی و معنوی خویش اسیر اوهام است.

حکم اول

• غوطه ور در خلسه ای سنگین
• می فشارد زانوان را در بغل خاموش
• در سر منگش دوار خاطرات دور
• منقلی در پیش او خاموش
• خفته در خاکسترش وافور

• شاعر این شعر برای تشریح جهان مرده و عاری از جنبش و جوش و خروش، مستحکمترین زبان شعری ممکنه را به خدمت می گیرد.
• اولین سؤالی که بنظر می رسد، این است که چگونه می توان برای تشریح تجزیه و تلاشی و رخوت و رکود، غنی ترین عناصر فرمال را جستجو کرد، یافت و به خدمت گرفت.
• چگونه می توان محتوای متلاشی شونده ای را در فرمی این چنین متکامل بسته بندی کرد و هدیه هر رهگذر نمود؟
• ما باید در روند تحلیل اشعار شاعر به این پرسش نیز پاسخی بجوئیم.

• مفهوم «خاطرات» مرکزی ترین و اصلی ترین مفهوم این حکم را تشکیل می دهد.
• اما خاطرات از کدامین حقیقت امری در جامعه بشری خبر می دهند؟
• هرمان هسه می گفت که «زیبائی بخشی از جادویش را از گذشته می گیرد!»
• ادعا آسان است، دشوار اما اثبات صحت ادعا در کوره پراتیک زنده زندگی است:
• پراتیک، این قاضی القضات عینی سرسخت رشوه ستیز!

• افرادی از قماش ما چه بسا از مرور خاطرات دیروز خود به خشم می آیند، چه برسد به مرور خاطرات دیرین خویش که یادآور جهنمی الیم اند.
• شازده در این شعر نیز به مرور خاطرات دیرین مشغول است.
• چنین کاری دست خود شازده ها نیست.
• مرور خاطرات، حرفه همیشگی اشراف بنده دار و فئودال بوده است.
• شاعر ـ آگاهانه و یا ناخودآگاه ـ حقیقت امر عمیقی را بر زبان می راند و از اینهمه دقت و ریزبینی خواننده را به حیرت می افکند.
• مرور خاطرات یکی از مهمترین «کارهای» نمایندگان بیگانه با کار فئودالیسم در تمامت سیاره زمین بوده است، که بعدها آن را بورژوازی واپسین و معاصر ـ مثل بقیه خزعبلات اشراف بنده دار و فئودال ـ از آن خود کرده است.
• شولتس ـ وزیر امور خارجه آمریکا ـ به رفیقش ادوارد شیوادناتسه که به قول شیمون پرس، «تاریخ را برای ابد تغییر داده بود»، پیشنهاد می کند که خانه نشین خانه سیزده میلیون دلاری جدید خویش در آلمان شود و خاطره نویسی پیشه کند.
• حریفی می گفت:
• «هرکس قادر به تفکر نباشد، یا شاعر می شود و یا خاطره نویس.»
• 
• انسان در مرور خاطرات و سرایش شعر یکه تاز بلامنازع میدان است و هر چه دلش خواست، می تواند بی محابا و بی هراس از پرسش و پاسخ ببافد و تحویل این و آن دهد و چه بسا تحسین درو کند.

• بیهوده نیست که خردستیزترین تئوری ها در قالب شعر و خاطره تحریر می یابند.


ادامه مطلب ...

محک نقد

فاتحه بر شعر خوان اگر که ملاکش
هست همین نثرهای خام عمودی
معنی و زیبائیی در آن نتوان یافت
تا چه رسد اتفاق و کشف و شهودی
گشته چو قیفی ادب،که راه خروجش
هیچ ندارد تناسبی به ورودی
با بزک و با گریم عرضه نمایند
غوک و وزغ را به جای ماهی دودی
قدر علفهای هرز نیز نباشد
لااقل از آن حصول یافته کودی
حرمت شاعر شکسته از متشاعر
کاش که نقاد صم و بکم نبودی
کاش که جرثومه های بی هنری را
با محک نقد شرمسار نمودی


28فروردین1390

ادامه مطلب ...

معرفت و علوم

......به مناسبت میلاد مولای متقیان ،مراسمی در دانشکده ...ترتیب داده شده است.خطیب مشهور و محترم در فرازی از سخنان خود درباب  سجایا ی امیر المومنینن می فرماید:

" روایت می کنند که روزی حضرتشان در مورد فردی شک به شرک برد

 و بلا درنگ ذولفقار از نیام بر کشید و سرش را ازتن جدا کرد.در این بین به ذهنش خطور کرد که ممکن است اشتباه کرده باشد.لذا آب دهان مبارک خود را به گلوی بریده او زد و سر را به پیکرش چسباند که مرد زنده شد و بر لب شهادتین را جاری کرد..."

دستی بالا می رودکه سوالی دارم یا شیخ:

-اگر به معصوم بودن حضرت علی قائل باشیم باید این را هم قبول کنیم که آن امام همام نمی تواند به صرف ظن و شک فردی را بی گناه به قتل برساند!

همهمه ای در بین حضار در می گیرد و خطیب سعی در جمع و جور کردن حرفش دارد:

 

-البته من عرض کردم که روایت شده است!

 

2

به همان اندازه که رصد کردن ستارگان شب ظلمانی به ابزار و آلاتی فراتر از حواس پنج گانه نیاز دارد،تمیزنورهای کم سو شده حقیقت درتو به توی ظلمات شبهات به اتکاء عقل نارس و برداشت فردی آسان نیست و حتی در استوار ترین شناخت ها امکان خطا وجود دارد و ماهیت لغزش پذیر شناخت انسان اقتضا می کند که از بازبینی عقاید و آرا خود بی نیازنباشد و این انعطاف و تحمل را داشته باشد تا به عقاید مخالف و تردید افکن مجال بروزدهد.بشر پای در خاک دارد و سر بر افلاک،از این رو به داشتن امر قدسی نیازمند است و امر قدسی یعنی معرفت و معنویت که جز در پرتو تفکر و ریاضت حاصل نمی آید.

ادامه مطلب ...