1
تا کجا که چشم کار می کند
صبح بی آفتاب و سرعت و شتاب
با زمینیان چه کرده است اضطراب؟
۲
زیاد دیده همین جلوه ی موقت را
شب کسالت بار
که سلب می کند از آذرخش فرصت را!
۳
گرچه جلوه اش منوط بر وزیدنیست
بی صدا به خویش جلب می کند نگاه را
بادبادکی که دیدنیست
۴
با دلهره چشم وا کند از خواب
آن ماهی کنج حوض
تا گربه مگر نگیردش از آب