عنوان مجموعه اشعار : لب مهتابی اندوه
شاعر : محمد راثی
عنوان شعر اول : ۱چه بیهوده عمرم ورق می خورد
کتابیست در معرض بادها
بر او لکه ای مانده از یاد ها
عنوان شعر دوم : ۲چاهیست اعتماد که ما با ندیدنش
کور و کبود تجربه کردیم درد را
پیروز شد شغاد به مکر ، این نبرد را
عنوان شعر سوم : ۳خسته از این کشاکش و پیکار
دوست دارم کبوتری باشم
شاخ زیتون گرفته در منقار!
سه شعر کوتاه در قالب سه گانی یا نوخسروانی
از آقای محمد راثی پیش روی ماست که تقاضای نقد سخت گیرانه و بی ملاحظه ی
آن ها را داشته اند. از این شاعر گرانقدر به خاطر سعه ی صدر و انتقاد
پذیری شان سپاسگزاریم. البته پیش از این نیز علاوه بر شعرهای بلند نیمایی و
سپید، سه گانی های دیگری برای پایگاه نقد ارسال کرده بودند که منتقد
ارجمند آقای علیرضا بازرگان نقد مفصلی بر آن ها نگاشته بودند.
کوتاه
سرایی در شعر فارسی، پیشینه ای طولانی دارد. در ادبیات کهن فارسی قالب هایی
چون رباعی، دوبیتی، نوخسروانی را داشته ایم و به جز آن « مفردات»، « تک
بیت ها» و «شاه بیت ها» نیز اگرچه به عنوان قالب مستقلی شناخته نشده اند،
همواره مورد توجه و اقبال بوده اند. در شعر معاصر نیز اقبال و توجه شاعران
به قالب های کوتاه بسیار بوده است. قالب هایی چون: طرح، طرح واره، هایکو،
پیرسکه و سه گانی قالب هایی هستند که با شتاب زندگی امروز و نیازهای زمان
سازگاری و تطابق دارند. ( اگرچه برخی از آن ها هنوز کاملاً تثبیت نشده اند و
جایگاه محکمی ندارند) هر کدام از این قالب ها دارای ویژگی ها و مولفه های
ساختاری و محتوایی خاصی هستند و گاهی حتی با مسامحه به جای یکدیگر به کار
می روند و در جاهایی حتی با هم در می آمیزند. به عنوان مثال در برخی موارد
آنچه به عنوان طرح، هایکو یا پیرسکه از آن یاد می شود بسیار به کاریکلماتور
یا گزین گویه و جملات قصار شباهت دارد.
اما سه گانی یکی از قالب های
نسبتاً جدید شعر فارسی است و همان گونه که از نامش پیداست از سه مصرع یا سه
سطر تشکیل میشود. سه گانی را می توان در اوزان گونه گون سرود و شکل های
مختلف قافیه را در آن رعایت کرد که عبارتند از: یک-سه / دو-سه /
یک-دو-سه / یک-دو اما شکل معمول تر آن همان یک- سه است که سطرهای اول و
سوم همقافیه اند. برخی نیز سه گانی های بی وزن و بی قافیه سروده اند.
شعرهای
آقای راثی، سه گانی های موزونی هستند که دو شکل قافیه بندی در آن ها به
کار رفته است؛ در شعر اول و دوم مصراع های دو و سه همقافیه اند و در شعر
دوم مصراع یک و سه.
وجود یک اتفاق شاعرانه یا تصویر خیال انگیز، رعایت
ایجاز و فشردگی کلام و گاهی نیز غافلگیری در پایان بندی شعر، جزء ویژگی های
شاخص این قالب است که در سروده های مورد بحث ما نیز به چشم می خورد.
تنها
نکته ای که به نظرم درباره ی این سه شعر باید گفت بحث زبان و یکدست نبودن
آن در کلیت شعر است. این که آقای راثی زبان فاخر و کهن را می پسندد، هیچ
ایرادی ندارد. این دلبستگی در سروده های دیگر ایشان نیز مشهود است. اما خوب
است هر زبانی برای شعر انتخاب می کنیم بکوشیم در کل شعر، یکدستی و هماهنگی
آن را حفظ کنیم.
مثلا در این شعر:
چاهیست اعتماد که ما با ندیدنش
کور و کبود تجربه کردیم درد را
پیروز شد شغاد به مکر ، این نبرد را
دو سطر نخست نسبتاً امروزی و نزدیک به بافت و نحو زبان امروز است. اما ناگهان در سطر سوم می خوانیم:
پیروز شد شغاد به مکر ، این نبرد را
که به لحاظ نحوی و واژگانی کاملا کهن است و به اصطلاح توی ذوق می زند. یا در شعر سوم:
خسته از این کشاکش و پیکار
دوست دارم کبوتری باشم
شاخ زیتون گرفته در منقار!
دو
واژه ی « کشاکش و پیکار» کاملاً در فضایی متفاوت از حال و هوای زبان دو
سطر بعدی ست. تنها شعر اول است که به لحاظ زبانی یکدست به نظر می رسد.
به
جز نکته ای که ذکر شد، من نقد بی ملاحظه و سختگیرانه ی دیگری نسبت به این
شعرها ندارم و به نظرم سروده های خوب و قابل قبولی هستند.
ضمنا ًمطالعه ی
کتاب «مبانی سه گانی/1391» و «بوطیقای سه گانی/ 1393) هر دو از «علیرضا
فولادی» را به دوست عزیزمان توصیه می کنم( چنانچه تا به حال مطالعه نکرده
اند) در این دو کتاب، مولف به شرح ویژگی های ساختاری و محتوایی این قالب و
اصول و قواعد آن پرداخته است. جز این دو منبع پژوهشی معتبر دیگری در زمینه ی
سه گانی سراغ ندارم.