نیامد آنکه بگشاید ازین
دل مردگان زنجیر
و ما ماندیم و رو در رو همان بند و همان زنجیر
چنان راه نفس بستند فریاد عدالت را
که از این ظلم طاقت سوز ، آمد در فغان زنجیر
مزامیر رهایی در تبار من نمی گیرد
که غالب گشته بر اندام خواب آلودشان زنجیر
به قهر آورد رو،خود کامه و نشنید از تاریخ
که روزی بشکند از انقلابی ناگهان زنجیر
هنوز از شوق جان در مقدم آزادی افشاندن
سبکبار ست روح من به رغم این گران زنجیر
گرفتم اینکه تن را در نگین انقیاد آرد
چه خواهد کرد با عصیان پابر جای جان زنجیر
مگر تا بر فرازد سر درفش کاوه ای دیگر
که گستردست ضحّاک از زمین تا آسمان زنجیر
سلام واقعا عالی بود .
سلام و عرض ادب خدمت استاد و برادر عزیزم
از حضور گرم و ترجمه ی زیبایتان سپاسگزارم . البته ترکی استانبولی من بسیار ضعیفه و از ترکی آذری هم کم میدونم و این شعر رو هم ندیده بودم.
این شعر زیبای شما برام بسیار جالب بود . سرشار از استواری سخن و روح بلند آزادگی. شاداب و سرزنده بمانید.
yasha.Dr.
سلام ودرود
با دو غزل بروزم و منتظر نظرات دوستان
در پناه حق[گل]
سلام
با نقد غزل کشاورز به روزیم
یکی از ان غزل های زیبا و باحالی است که همیشه و همه جا متاسفانه مصداق دارد انگار ما جهان سومی ها برای همیشه محکومیم در غل و زنجیرجهالت و استبداداسیرباشیم به امی روزی که شاهدشکستن زنجیرباشیم هم زنجیر بیرونی(استبداد)هم زنجیر درونی(جهالت)
selam eziz.Dr.
سلام
دوست و استاد بزرگوارم
از بابت تاخیر در عرض ادب پوزش می طلبم چون دیگر روحیه و نشاط سابق را ندارم و سعی می کنم کمتر با رسانه های نوشتاری و دیداری و...سر بزنم چون جز افسردگی نتیجه ای ندارند.
در ضمن شعر زیبای شما را خواندم باید بر قلم شما به سبب سرودن چنین غزلی بوسه زد.
سلام استاد عزیز.
بسی زیبا با تصویرسازیهایی تازه.
همواره باشید و بسراید.
سلام جناب رائی پور
.........
غزل ارزشمند ووزین با این حال وهوا وتعبیرات محکم...ودرد های روشن ومشترمک مردم زمانمان را که دلنشین سرودید زمزمه کردم...فقط دونکته۱..کلماتی که امروز در زیبان مردمی
کار بردی ندارند مثل..مزامیر..انقیاد و....از طراوت شعر کمی میکاهد..۲..به دردهای ومضمونهایی که میخواهید درشعرتان بپردازید مستقیم اشاره نفرمائید..این دردها ومضامین را با تشبیهات وتصویر گر ی های زیبا وزلال در بیت بیت شعر تان بسرائید..طراوت شهر خیلی بیشتر خواهد شد
سلام و درود بزرگوار گرامی
سخن گفتن از دردها در قالب شعر و فریاد آزادی خواهی و عدالت را سرودن نشان از اوج و ارزش قلم تان دارد .....بی نهایت عالی و محکم سروده اید .....سپاس
سلام علیکم
با زندگی نامه ی کوتاهی از ابو شعیب هروی ششمین شاعر قرن 4 بروزم .
منتظر حضور سبزتان هستم !
[گل]
سلام دکتر عزیز.لطف دارید که روانشاد فریدون بورناصح یکی از عزیزترین عزیزان این بنده حقیر بوده اند و هستند و خواهند بود.
اخرین روز اسفند روز رفتن ان عزیز بود.شنیدم دوستان و خانواده ایشان ویزه نامه یی می خواهند(به مناسبت اولین سالگرد ایشان) حاضر کنند این بنده این ۲شعر را به ان نازنین عزیز سروده ام.اگر لطف فرمایید در وبلاگ بنده چاب فرمایید.ممنون لطف شما خواهم بود.با احترام حسین ارزو۲۰۱۲-۲-۲۳ایوا
*حسرت هشت ضلعی*
برای فریدون بورناصح-دوست نازنین ام
: او راه اش را بیدا کرد
و
به راه اقتاد
و
رفت
رفت
رفت
......................
(۸)
مرگ ماندن بود
ترا
توقف داد
؛اراز؛ را
؛ارومیه؛ را
با گذشته ی دریاچه اش
ماندن مرگ بود
؛اراز؛ داد
ارس-ارومیه
اقیانوس گریه های تو
ای بختور!
(۷)
بیست و یک اذرماه هر ماه
برف باریده به تبریز مه الوده
غم نیالوده.
گاهی همیشه می بارد
این برف
بر یام های برفی ما
همیشه گاهی می بارد.
....بر بام های برفی ما
همیشه گاهی می بارد.
(۶)
از خیل خیال
خالی
این شعر سکوت تو
برخیز راه بیا
با من
به راه بیا.
(۴)
دست
روی دست می گذارد
و
حرف بشت گوش
روبروی روی تو ایستاده
سالیان سال
این همیشه
همراز تو
همراه.
(۳)
این رفتار ما
برای رفت وامد ما حیران شده.
گوساله ی بی مادر دشت تاریک جنگل تاریک
نزدیک خانه ی خانواده ی خان بزرگ.
(۲)
امدم به دنبال چیزی
به اینجا
به حالا
و
حالا
فراموش ام
حیات تهی
از متن من من.
*هشت بله تا به تو برسی!
۳نقطه و سلام
۳نقطه خداحافظ*
:به استاد نازنین و برادر بزرگ و بزرگوار
فریدون بورناصح عزیز.
بااحترام این کمترین حسین ارزو-ایوا-۲۰۱۲-۲-۲۳
(۷)
تبریز را
همیشه با هندوانه
مزه مزه می کنم
شب چله
گجیل قابی سی.
(۶)
گربه ی سیاه
به گربه ی سفید نگاه می کرد
تمام شب
من
شعر می نوشتم.
(۵)
برای اولین بار نبود
همدیگر را فریب دادیم
سیب را
نصف کردیم.
(۴)
سراسر شب
بیدار بودیم
و
به خواب هایی که دیده بودیم
فکر می کردیم.
سلام بر شما تلاشگر عرصه ی ادب و هنر
خدای توانا را شکر که باز از احساس پاکتان نوشیدیم و محظوظ و مستفیض کلام شیرینتان می باشیم.
با یک زلال از جناب لولی وش و با یک اطلاعیه و خواهش، به روز و منتظر نکته نظراتتان هستیم:
http://www.sherezolal101.blogfa.com
سلام بر شما تلاشگر عرصه ی ادب و هنر
خدای توانا را شکر که باز از احساس پاکتان نوشیدیم و محظوظ و مستفیض کلام شیرینتان می باشیم.
با یک زلال از جناب لولی وش و با یک اطلاعیه و خواهش، به روز و منتظر نکته نظراتتان هستیم:
http://www.sherezolal101.blogfa.com
درود
از خواندن این سروده های سنگین، جدی و پرصلابت لذت می برم و افتخار می کنم، دست مریزاد
هفته پیش، «اسفند دانه دانه» را نوشتم، چنانچه بخوانید سپاسگزار می شوم
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
سلام.عزیز.یاشا.چوخ یاشا.لطف ایله دیین.اللر اغریماسین.
سلام استاد عزیز
مطمئنم مگر می تونستیم از حکیم ناصرخسرو نظرش رو در باره ی این شعر بپرسیم می گفت که بهش افتخار می کنه . صلابت این سراینده ی بزرگ در شعر شما هست. یاشاسین استاد
برادر و استاد عزیزم. بنده نوازی فرمودین. سپاسگزارم . در هر شرایط : .. از خاک کمتریم .. قربان شما
سلام .. این پست عالی بود .. جناب راثی پور .. ممنونم ..
اینجا رو خیلی دوست دارم ..