.

.

.

.

گلبانگ حق

به قصد جان تو تا تیر غم شتاب گرفت
ز فرط شرم ،زمان چهره در نقاب گرفت
لهیب آه جگر سوز دوستدارانت
ز ابر های گریزان سراغ آب گرفت
دریغ و درد که هنگام استعانت تو
زبان عالمی از دادن جواب گرفت
زهی تلوّن این چشمه های چشم فریب
که در مقام عمل سیرت سراب گرفت
“همای گو مفکن سایه “بر دیارانی
که صدر مسند اعزاز را غراب گرفت
فراز نیزه چو گلبانگ حق برآوردی
ضمیر تیره دلان جمله اضطراب گرفت
خوشا درخشش سرخ تو در سیاههء ظلم
که درس روشنی از خونت ،آفتاب گرفت
رواست خون بگشائی چو راثی از مژگان
کزین حدیث دل عالم التهاب گرفت

حسین شیردل(شعر اهل بیت ع )
سه شنبه 23 آذر1389 ساعت: 4:24
بسم الله
با یاد ابالفضل العباس:
... رو به سوی شاه « قدقامت » گرفت
عشق جان عقل را راحت گرفت...
بروزم!

چقدر مثل همیشه قوی و زیبا و بدون افراط بود در بیان واقعه ی سرخ عاشورا
یاحق
نویسنده: معصوم!
سه شنبه 23 آذر1389 ساعت: 4:24
نویسنده: رضا همراز
سه شنبه 23 آذر1389 ساعت: 10:9
سلام واقعا زیبا بود .
نویسنده: م صلاحی راد
سه شنبه 23 آذر1389 ساعت: 15:38
بسیار عالی! دست مریزاد!
نویسنده: گاه نوشت های دبیر ادبیات
چهارشنبه 24 آذر1389 ساعت: 20:57
سلام

چشمه طبعتان همیشه زلال و جاری باد 
نویسنده: خورشید
پنجشنبه 25 آذر1389 ساعت: 2:1
درود
سروده زیبا و ارزشمندی است، دست مریزاد

بخشی از نوحه هیئت بعثت یزد، سروده "سعید شریف فرد" را در پی می آورم:
همه جا نیرنگ و تباهی، همه جا تزویر و ریا
قحط نور و فصل سیاهی، نامی از دین مانده به جا
سایه ای افکنده غریبی، به سر آیین خدا
بشریت را که رهاند، ز شب تاریک دغا
×××××××××××××××××××××××××××××
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
نویسنده: سلام
پنجشنبه 25 آذر1389 ساعت: 21:31
سلام بزرگوار.
دو پست اخیر را خواندم. شعر زیبا بود و مطلب سودمند.
قلمتان همواره پویا و سوگواریهایتان قبول.
نویسنده: فاطمه اختصاری
پنجشنبه 25 آذر1389 ساعت: 21:50
اینبار آمده ام تا بیشتر از اینها در کنار هم باشیم...
سوغاتی این روزهای دوری
آدرسی برای
دانلود رایگان مجموعه «یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیب زمینی ها»ست
منتظرتان هستم
با دو تا شعر
و کلی خبر و لینک خوب
و غم های مشترکمان که هرگز تمام نخواهد شد
هرگز...
نویسنده: خبری از خبر گذاری کتاب ایران
جمعه 26 آذر1389 ساعت: 10:31
با سلام

انتشار اولین کتاب شعر در سبک زلال با مقدمه ی دادا بیلوردی ( بنیانگذار این ژانر جهانی )

http://www.ibna.ir/vdchwxnw.23nvqdftt2.html
نویسنده: لطف الله
جمعه 26 آذر1389 ساعت: 21:27
عالی و زیبا
مطابق تمام آثارتان
نویسنده: خورشید
شنبه 27 آذر1389 ساعت: 16:4
درود
استاد گرامی، با ("خ" حرف تاثیرگذار) به روزم، گوشه چشمی بیندازید
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
نویسنده: س . جمشیدی
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 22:0
تقریبا 15 – 16 سال پیش با هم آشنا شدیم . سال های دبیرستان رو با هم گذروندیم . شیطنت ها و شادی های اون روزا رو با هم تجربه کریدم . با هم دانشگاه قبول شدیم ...
عاشق بود . هر کاری از دستمون بر میومد انجام دادیم تا بالاخره یه روز زنگ زد و گفت "ساغر ! خونواده ها راضی شدن" 
یه روز زنگ زد و گفت "ساغر ! متن کارت عروسیمون رو تو بنویس" یه روز زنگ زد و گفت "دفاع پایان نامهء ارشدم بیا" یه روز ... یه روز ... یه روز ... تا چند روز پیش . روزهای تعطیلات با مناسبت و بی مناسبت . زنگ زد و گفت "ساغر ! سیامک توی کماست..." 
پریشون خودمو رسوندم به بیمارستان که دیدم مادرش توی خیابون منتظرمه . تا منو دید مثل یه ابر سیاه بغضش صاعقه زد و رگبار اشک امونش نداد . گفت "ساغر ... تموم کرده اما شیوا نمی دونه . فقط تو می تونی بهش بگی. باید بگی که مرگ مغزی شده و دکترا واسه اعضای بدنش رضایت می خوان..." گفت " ما می ترسیم بهش بگیم" .
همهء اینها رو گفتند و گفتم و دو روز بعد صدای گم شده در شیون های شیوا بود که پشت تلفن بهم گفت "ساغر! متن کارت عروسیمون رو تو نوشتی ، نامهء خدا حافظی مون رو هم بنویس..."
من هیچ وقت اون طور با صدای بلند گریه نکرده بودم! 

×××××××××××××××
باز هم دیر آمدنم را ببخشید و باز هم تنهایم نگذارید .
با سوگنامه ای برای شیوا منتظرتان هستم .
نویسنده: مهدوی
یکشنبه 28 آذر1389 ساعت: 22:8
با سلام و درود

اینبار قلم در دستم خندید تا چند سطری را به نیمچه طنزی اختصاص بدهم.طنزی با 

عنوان " هدفمند شدیم حسابی "

خوشحال میشم نظر شما را هم در مورد نوشته ام بدانم

یا علی
نویسنده: توتقون
دوشنبه 29 آذر1389 ساعت: 9:27
به خواب بگویید که امشب نیا به دیده ی ما
جزیره ای که مکان تو بود، آب گرفت...

غزل زیبا و سوزناک بود، دست مریزاد.
نویسنده: دردانه
شنبه 4 دی1389 ساعت: 23:58
سلام .....چون همیشه گیرا و رساست سروده تان .....به خوبی در گلبانگ حق 

از سرور شهیدان یاد کردین در سوگش .....درود و دستمریزاد ..........
نویسنده: متین
دوشنبه 6 دی1389 ساعت: 20:36
سلام و درود بر شاعر عزیز و عزیز شاعر

بسیار دلتگ شما هستیم

کم سعادتی از ما بود که خدمت نرسیدیم

ارادتمندیم

تشریف بیاورید و دلشادمان بفرمایید

نویسنده: حجری
دوشنبه 16 اسفند1389 ساعت: 3:24
چشمه های چشمه فریب: تشبیهی بسیار بدیع و بسیار نادر در اوج زیبانی از هر نظر. محتوای بیت دیالک تیک حرف و عمل را بطرز دیگری تبیین می کند: علیرغم تلون چشمه ها (حرف، جلوه، تظاهر، نمود)، سرابی بیش نیست (عمل، واقعیت، حقیقت پشت پرده) 
علاوه بر این آدمی بی اختیار یاد سعدی می افتد: صورت چشمه و سیرت سراب: دیالک تیک فرم و محتوا. البته در هر دو مورد، ناخوانی تأسف انگیز حرف با عمل، فرم با محتوا.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد