.

.

.

.

تاملی بر چالشهای فرهنگی نهضت حروفیه

یکی از برهه های پر فراز و نشیب تاریخ ایران، دوره حکومت تیموریان بوده است. تیموریان که در سالهای 771 الی 991 هجری قمری بر بخشهای پهناوری از ایران ، شبه جزیره آناتولی و ماوراءالنهار و هندوستان فرمانروایی داشتند از دو پشتوانه استوار و ژرفای دل و جان مردم برخوردار بودند که همراه با نیروی شمشیر راه را بر تاخت و تازهای سعبانه شان هموار می گردانید و به توجیه تعدیات و اجحا فات آنان می پرداخت. یکی از این پشتوانه ها ، تسنن دولتی بود که در سایه آن و ادعای برپاداشتن اسلام و روش سنت و جماعت به اقدامات زیادت طلبانه حکمرانان این سلسله رنگ شرعی میزد و مخالفان و جریانهای رقیب را با اتهام کفر و زندقه سرکوب می کرد و شاید یکی از علل قدمت استبداد و حکومت های مطلقه در ایران همین تلفیق و آمیختگی دیانت و دولت در هم بود

چنان که در مقایسه تمدن ایران و یونان تصریح شده است که ایرانی زمین را به آسمان روانه کرده و یونانی آسمان را به زمین فرود آورده است. یعنی یونانی چون شخصیت بشری به خدایان خود بخشیده بود و از روی روانشناسی پیچیده انسانی آنها را به قضاوت گذارده بود. مطیع و مقهور فرمانروایان و ارباب قدرت خود نمی شد و آنها را مورد بازخواست قرار می داد و ایرانی از دیرباز برای حاکمان و فرمانروایان خود فره ایزدی قایل بود و سرپیچی از فرمان او را عصیان در برابر مشیت الهی میدانست (1) و این تفکر چه در دوران پیش از اسلام و چه در دوران پس از اسلام بر ذهن نخبگان جامعه ایرانی حاکم بوده است و در دوره تیموریان با توجه به گرایشات مذهبی خاص این سلسله شدت بیشتری یافته بود.

پشتوانه دیگر حکمرانان تیموری سلسله های صوفیه و مشایخ اهل طریقت بود. نهضت صوفیه هر چند در ابتدا به عنوان یک نهضت اصلاحگرانه توانسته بود آفاق تازه ای از اندیشه را فراروی نخبگان و حقیقت جویان عرضه داردو شکافی در فضای بسته آن ایام پدید آورد ولی به مرور زمان و با نفوذ عناصر سست عنصر و فرصت طلب دستخوش انحراف شده و از شعارهای اولیه خود مبنی بر آزاد اندیشی و انقیادناپذیری عدول کرده و به دستاویز خودسازی و صلاح اندیشی برای خلق ، پیوستن به حکام جور یا حداقل سکوت در برابر مظالم آنان را جایز می دانست و تبلیغات این فرق که همانا اعراض از امور دنیوی و گرفتن رویه انفعال و تسلیم در برابر پیش آمدها بود جز به تقویت و تثبیت اقتدار حکام تیموری نمی انجامید و به منزله آب سردی ،‌آتش عدالت خواهی و حق طلبی را در طبقات ستمدیده خاموش میکرد. به مدد تعامل این دو بازوی تبلیغاتی بود که جنایات تیمور موسس این سلسله ، یکی از سیاه ترین برگهای تاریخ ایران را می سازد. چنان که در تواریخ ثبت شده است، وی مردم خوارزم را قتل عام می کند. در سیستان 2000 اسیر را زنده زنده به خاک می سپارد. در حلب و دمشق 20 کله مناره برپا کرده و در اصفهان 70000 نفر را به قتل می رساند و در فتح بغداد به هر یک از 200 هزار سپاهی خود دستور می دهد که 2 سر بریده تحویل دهد.(2)

یکی از برهه های پر فراز و نشیب تاریخ ایران، دوره حکومت تیموریان بوده است. تیموریان که در سالهای 771 الی 991 هجری قمری بر بخشهای پهناوری از ایران ، شبه جزیره آناتولی و ماوراءالنهار و هندوستان فرمانروایی داشتند از دو پشتوانه استوار و ژرفای دل و جان مردم برخوردار بودند که همراه با نیروی شمشیر راه را بر تاخت و تازهای سعبانه شان هموار می گردانید و به توجیه تعدیات و اجحا فات آنان می پرداخت. یکی از این پشتوانه ها ، تسنن دولتی بود که در سایه آن و ادعای برپاداشتن اسلام و روش سنت و جماعت به اقدامات زیادت طلبانه حکمرانان این سلسله رنگ شرعی میزد و مخالفان و جریانهای رقیب را با اتهام کفر و زندقه سرکوب می کرد و شاید یکی از علل قدمت استبداد و حکومت های مطلقه در ایران همین تلفیق و آمیختگی دیانت و دولت در هم بود

چنان که در مقایسه تمدن ایران و یونان تصریح شده است که ایرانی زمین را به آسمان روانه کرده و یونانی آسمان را به زمین فرود آورده است. یعنی یونانی چون شخصیت بشری به خدایان خود بخشیده بود و از روی روانشناسی پیچیده انسانی آنها را به قضاوت گذارده بود. مطیع و مقهور فرمانروایان و ارباب قدرت خود نمی شد و آنها را مورد بازخواست قرار می داد و ایرانی از دیرباز برای حاکمان و فرمانروایان خود فره ایزدی قایل بود و سرپیچی از فرمان او را عصیان در برابر مشیت الهی میدانست (1) و این تفکر چه در دوران پیش از اسلام و چه در دوران پس از اسلام بر ذهن نخبگان جامعه ایرانی حاکم بوده است و در دوره تیموریان با توجه به گرایشات مذهبی خاص این سلسله شدت بیشتری یافته بود.

پشتوانه دیگر حکمرانان تیموری سلسله های صوفیه و مشایخ اهل طریقت بود. نهضت صوفیه هر چند در ابتدا به عنوان یک نهضت اصلاحگرانه توانسته بود آفاق تازه ای از اندیشه را فراروی نخبگان و حقیقت جویان عرضه داردو شکافی در فضای بسته آن ایام پدید آورد ولی به مرور زمان و با نفوذ عناصر سست عنصر و فرصت طلب دستخوش انحراف شده و از شعارهای اولیه خود مبنی بر آزاد اندیشی و انقیادناپذیری عدول کرده و به دستاویز خودسازی و صلاح اندیشی برای خلق ، پیوستن به حکام جور یا حداقل سکوت در برابر مظالم آنان را جایز می دانست و تبلیغات این فرق که همانا اعراض از امور دنیوی و گرفتن رویه انفعال و تسلیم در برابر پیش آمدها بود جز به تقویت و تثبیت اقتدار حکام تیموری نمی انجامید و به منزله آب سردی ،‌آتش عدالت خواهی و حق طلبی را در طبقات ستمدیده خاموش میکرد. به مدد تعامل این دو بازوی تبلیغاتی بود که جنایات تیمور موسس این سلسله ، یکی از سیاه ترین برگهای تاریخ ایران را می سازد. چنان که در تواریخ ثبت شده است، وی مردم خوارزم را قتل عام می کند. در سیستان 2000 اسیر را زنده زنده به خاک می سپارد. در حلب و دمشق 20 کله مناره برپا کرده و در اصفهان 70000 نفر را به قتل می رساند و در فتح بغداد به هر یک از 200 هزار سپاهی خود دستور می دهد که 2 سر بریده تحویل دهد.(2)

سفرنامه کلاویخو ، سفیر پادشاه اسپانیا که برای برقراری روابط اسپانیا با حکومت تیموری و اتحاد بر علیه عثمانی به ایران آمده است گواه مستندی از اوضاع مردم را در آن زمان نشان می دهد ، کلاویخو نقل می کند:‌در هنگام عزیمت به دربار تیمور وقتی که با ملازمت سربازان حکومتی از روستایی می خواهند عبور کنند چنان که رسم است از طرف روستائیان با هدایای فراوانی مورد استقبال قرار می گیرند و کدخدا و چند تن از بزرگان روستا با ناله و تضرع اظهار می دارند که چیزی بیش از آن ندارند تا به عنوان هدیه تقدیم سربازان کنند. ولی عذر آنها توسط فرمانده سربازان پذیرفته نشده و به دستور فرمانده سربازان ،آنها بشدت تحت ضرب و شتم قرار می گیرند و وقتی نویسنده دلیل این امر را می پرسد، فرمانده می گوید که اگر با آنها چنین رفتاری نکنیم آنها از ما نخواهند ترسید و بعداً دیگر برای ما هدیه نخواهند آورد.(3)

در برابر این شرایط که زور و زر و دین و طریقت ابزار و حربه حاکمان تیموری شده بود پدید آمدن جریان فکری مخالف لازمه پشتوانه فکری و دینی عمیق و منسجمی بود و این شرایط کمابیش در نهضت حروفیه و افکار بنیان گذاران آن محقق شده بود. حروفیه با الهام گرفتن از روشهای تشکیلاتی اسماعیلیه و دیگر فرقه های تندرو شیعه و شعائر اولیه مکاتب صوفیه (پیش از انحراف یافتن) در هین ایستادگی در برابر دستگاه تبلیغاتی تیموریان سرآغازی برای پراکندن برداشتهای روشنگرانه فلسفی و عقیدتی شد که در آثار سخنوران این فرقه بازتاب یافته است.

اگر رکن الدین امامزاده، یکی از پیشوایان طریقت نقشبندیه ، در اوج قتل عام و کشتارهای تیمور در پاسخ به شکایت یکی از مریدانش می گوید: خاموش باش، باد بی نیازی خداوند است که می وزد. سامان سخن گفتن نیست. (4) بنیانگذار مکتب حروفیه ، سیدفضل ا.. حروفی که در اثر مراقبت و طاعت و عبادت به آن مراتب از صفای باطن دست یافته است که با شنیدن بیتی از مولانا با عنوان:

از مرگ چه اندیشی چون جان بتان داری

در گور کجا گنجی چون نور خدا داری

به یکباره دچار تحول شده در مسیر اصلاح جامعه و مبارزه در راه حق گام نهد. از دگرگون کردن جامعه و برنتافتن احکام در باب قدرت سخن می گوید:

ای کاروان ای کاروان من دزد شبرو نیستم

من پهلوان کشورم ، من تیغ رویارو زنم

قاضی چو باشد پیش من مفتی چه داند کیش من

چون پشت و پای نیستی بر حکم و بر یرغو زنم

خاقان اردودار اگر از جان نگردد ایل من

صاحب قران عالمم ، بر ایل و بر اردو زنم(5)

و اگر شیخ محمود آتشخوار جوزجانی پیر اهل طریقت خراسان هنگامی که توسط سربازان حکومتی دستگیر می شود و از او می پرسند ترا چه باید کرد، می گوید فرمای تا تیربارانم کنند و بدین نحو بر مبارزه منفی و گزیدن انزوا و سلب اختیارکردن از خود صحه می گذارد.(6)

نسیمی، دیگر سخنور برجسته جنبش حروفیه در مقام تعریض به این صوفیان(7) می گوید:

این زاهد بی یقین ابله بنگر

کاین سان شده ابله و مطیع شیطان

و در حقیقت تبلیغات حروفیه پادزهری برای سموم یاس و دلمردگی است که توسط مدعیان اعراض از دنیا بر اذهان جامعه دمیده شده و ریشه حق طلبی و عدالت خواهی را در آنان می خشکاند ، مبلغان حروفیه این عدم تعهد و مسئولیت داعیان تصوف را در خصوص مسائل اجتماعی بر نمی تابند و به انحاء‌مختلف سعی در رسوا کردن و آشکار کردن چهره حقیقی آنان دارند.

صورت صوفی گری گشته ترا دکان کسب

غیر از این برگو کرامات تو و کار تو چیست

می کنی دعوی که من سیر مقاماتم بود

نقل کن ای خر، در این ره کسب رهوار تو چیست؟(8)

تعلیمات و اندیشه های فضل ا.. حروفی با توجه به حقانیتی که داشت با سرعت شگفت انگیزی به گوشه و کناری راه می یابد و چون با بهره کشی فرمانروایان سازشی نداشت واکنش های سرکوب گرانه ارباب قدرت را برمی انگیزد. و زمامداران عثمانی و تیموری به بهانه پاسداری از مرز و آیین دست به قتل عام هواداران و پیروان سید فضل ا... حروفی می یازند و در این مسیر نظر تایید آیین فقهای سنت را با خود دارند که پیشاپیش در اجماعی در سمرقند به ریختن خون وی فتوی داده اند. و گویی سید فضل ا... حروفی از عاقبت کار خویش آگاهی دارد که سرنوشت خود را در شعری چنین پیش بینی می کند:

در همه عمرم مرا یک دوست در شروان نبود

دوست کی باشد کجا ، ای کاش بودی آشنا

من حسین وقت نااهلان یزید و شمر من

روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا(9)

و بدینسان در شروان ، سر فضل ا.. حروفی به دستور میران شاه پسر تیمور بریده شده و جنازه بیجانش ابتدا توسط ستوران در شهر گردانده شده و سپس به‌آتش کشیده می شود.

سید صائن الدین علی ترکه از دیگر معتقدان این فرقه نیز بر اثر سعایت مفتیان دین به دنیافروشی مغضوب و زندانی شده و آنچنان مورد اذیت و آزار قرار می گیرد که زبان به شکایت می گشاید.

از جور بی حفاظی و از ظلم بی خودی

ز ایشان چها ندیدم و بر من چها نرفت(10)

و در شعر دیگری مشت مبلغان دینی را چنین باز می کند:

اگر چه طاعت این شیخکان سالوس است

که شور و ولوله در جان انس و جان انداخت

ولی به کعبه که گر جبرییل طاعتشان

به منجنیق تواند به آسمان انداخت

و عماد الدین نسیمی برجسته ترین شاعر این نهضت به دستور خشکه مقدسان و زهدفروشان زنده زنده پوست کنده می شود چرا که اظهار می دارد:

ظالم اندر کشتزار خویش خواهد کاشت ظلم

ظلم و شر در مزرعه البته عصیان پرورد(11)

و متاسفانه نظایر این سخن سرایان در تاریخ ادبیات ما از انگشتان دست تجاوز نمی کند و حجم طویل قصاید مدیحه پردازانی که به ستایش بیدادگران پرداخته اند ناظر بر غلبه روحیه اطاعت پذیری استبداد زدگی بر عدالت خواهی و حقیقت طلبی است و شاید دلیل اقبال عام نیافتن آثار این سخنوران مبارز ، صرف نظر از مسائل ادبی صنایع شعری ، مطابقت نداشتن با عرف عام بوده است که بحث در این زمینه ،‌مجالی دیگر می طلبد.

ماخذ

مرزهای ناپیدا، ‌محمدعلی اسلامی ندوشن ، انتشارات طرح نو

حروفیه ، اکبر ثبوت ، نشریه خلق جلد دوم

سفر نامه کلاویخو ترجمه شهرام رجب زاده

تاریخ جهانگشا ، تصحیح محمد قزوینی ، ج 1 ، ص 128

منبع شماره 2

مبارزات مردم ماوراءالنهر در برابر بیداد مغولان و تاتار، دکتر لقمان بایمت اف، مجله کیهان فرهنگی ، ش 172

7 و 8 و 9 و 10 و 11 ـ منبع شماره


من میگم . . .
سه شنبه 12 مرداد1389 ساعت: 0:37
افزایش بازدید وبلاگ شما
کاملا رایگان
لینک مطالب وبلاگ خود را کاملا رایگان در وبسایت ما قرار دهید
به صفحه اول وبلاگ خود لینک ندهید
افزایش بازدید = افزایش رتبه در گوگل
www.manmigam.com
نویسنده: عه تا
سه شنبه 12 مرداد1389 ساعت: 5:12
فرهیخته ی گرامی جناب اقای محمد رضا راثی پور
از شما دعوت می کنم در گفتمان تئوریک پیرامون ژانر خواندیدنی شرکت و نظر روشنگر خود را به دوستداران نوپای شعر و ادب حوزه ی مجازی هدیه فرمایید .
با کمال احترام و دوستی
عه تا
نویسنده: فرشید
سه شنبه 12 مرداد1389 ساعت: 11:51
سلام
این غزل پایینی زیباست
البته "شباهت بردن" کمی غریب بود به نظزم
.............
سلام
به روزم
با داد و بیداد
دو غزل
و پاییز زودرسی که...

با احترام:
فرشید باغشمال
نویسنده: علی حیدری
سه شنبه 12 مرداد1389 ساعت: 16:10
سلام بسیار آموزنده بود سپاس فراوان
نویسنده: علی حیدری
سه شنبه 12 مرداد1389 ساعت: 16:12
سلام بسیار آموزنده بود سپاس فراوان
نویسنده: آذرین
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 0:0
سلام

بر راثی پور عزیز و گرانقدر

خیلی جالب و مبسوط بیان فرمودین

استفاده کردم .





ویرایش فرمائید .انتهای سطر ششم
نویسنده: یک دیوانه زنجیری
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 1:5

من دچار بیماری روانی هستم .چه کنم؟؟؟




راستی چه مشکلی با من داری
دردت چیه
نویسنده: خورشید
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 4:9
درود
دست مریزاد
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
نویسنده: علی کشکولی
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 6:5
سلام عزیز گرامی

جناب شهید عشق نعیمی و شهید عشق نسیمی و دختر نعیمی فاطمه که همسر نسیمی باشد همه از سادات ان زمان بودند که با ظلم ان زمان به پا خواستند و به شهادت رسیدند روح شهدای این نهضت شاد نسیمی گوید

گر انالحق های ما را بشنود منصور مست

هم بخون ما دهد فتوی هم دار اورد

انالحق از من عاشق اگر ظاهر شود روزی

مرا عارف بسوزاند

کشد منصور بر دارم

عالی بود خواهم امد
نویسنده: بسیم
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 10:48
به یاد رفتگان و دوستداران
موافق گرد با ابر بهاران
نویسنده: محمد هادی حسینی جهان آبادی
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 11:5
سلام گرامی!

نقاب پوش مسخره ی رقص تعریف

در سنگ باوجود اصول انحصار

یادگار موسمی دستنبوی کدام چرند ماخذ را

در برهنگی گچبری مدارا

از استاد نوکر حیرت

نو آموز بلوغ اعیان شده

تا

---------

به روزم با //تیرگی صداقات خدمت//

خرسد بادی!
نویسنده: saeid
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 16:20
با تو که این چنین بی تاب گریه ابــر ،چشمهایت را به آسمان دوخته ای
که شاید !!
قطره اشکی ببارد و قلب تو را نیـــــــــز بارانی کند
تا تلنگری باشد برای هق هق زدن دلی که دیر زمانیست
به دنبال بهانه ای برای گریستن بوده ...
آری ...
من دیر زمانی ست که
اشکهایـم را به دامان ابرها ریخته ام
خنده هایـــــم را به آفتاب بخشیـــــده ام
و خاطـــره های با تو بودن را به باد هدیه کرده ام
اما غم های یک عمر زندگی را به دوش خود گرفته ام ...

سلام عزیزم مرسی که سر زدی لطف کردی زحمت کشیدی
خیلی خوشحالم کردی
مرسی ممنون عزیزم
نویسنده: علی حیدری
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 16:49
سلام استاد بزرگوارم
از بنده نوازی شما سپاسگزارم . شاد و سالم بمانید .
نویسنده: نسترچهان
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 18:30
سلام مهربان دوست ارجمند:ممنون از حضور پرمهرتان :بسیار جالب بود و برای من اگر میخواستم این همه اطلاعات را در این خصوص بدست بیاورم کلی وقت و حوصله می برد و شما عالی و در یک جمع بندی مفید و رسا براطلاعات ما افزودید و بسی هنوزم از این عرفان و عقاید وجود دارد که یکی هم همین صوفیان است که گاهی دچار تلنگرهایی می شوند و بازم ممنون و کمی دیر امدنم را ببخشائید
نویسنده: شرحه شرحه
چهارشنبه 13 مرداد1389 ساعت: 19:18
با سلام و عرض ادب!

مطلب دقیق ، عمیق و کارشناسانه است.

در بخشی آورده اید: "چنان که در مقایسه تمدن ایران و یونان تصریح شده است که ایرانی زمین را به آسمان روانه کرده و یونانی آسمان را به زمین فرود آورده است."

شاید بتوان گفت که اسلام ناب و اصیل و بی پیرایه و یا همان دین امام علی (ع) ایجاد تعادل بین این دو تفکر بود آنجا که می فرماید برای دنیایت آنچنان زندگی کن که گویی تا ابد زنده ای و برای آخرتت آنچنان که گویی آخرین لحظه ی زندگی توست.

اشو حکیم و فیلسوف و عارف هندی تبار در این زمینه اشاره ی زیبایی دارد و کتابی به همین نام از او منتشر شده بنام زوربای بودایی . او می گوید زوربا قهرمان یونانی بسیار زمینی است و بودا بسیار آسمانی و زوربای بودایی چیزی است میانه ی این دو تفکر.
اصولا اگر عدالت و یاهمان قرار گرفتن هر چیز در جایگاه خود در هر جامعه ای برقرار شود تمامی این چه کنم چه کنم ها مرتفع خواهد شد.
و این عدالت نه چیزی من در آوردی بلکه چیزی است که در کل جهان آفرینش برقرار است.
به قول این شعر زیبا :
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست

این عدالت دقیقا در فیزیولوژی بدن خود ما نیز برقرار است. تصوربفرمائید اگر جای چشم با کلیه و غوزک پا با مغز سر عوض شود چه بلوایی بپا خواهدشد.
اینکه در تمامی ادیان و اکثریت جوامع هنوز که هنوز است چشم به مصلحی جهانی دوخته اند در حقیقت انسان کاملی است که بیاید و به این بی نظمی ها و افراط و تفریط ها با سرانگشت تدبیر و برپایی نظامی بدور از منیت ها پایان بخشد.

شاد و سربلند باشید......
نویسنده: محمد
پنجشنبه 14 مرداد1389 ساعت: 0:11
سلام

شما با 5 هزار تومان چی کار می توانید انجام دهید ?!

- سینما می روید ؟
- یک بسته سیگار می خرید؟
- یک پرس غذا می خورید ؟

حتما شنیدید که میگن : شانس در خونه ی آدم رو یکبار می زنه ؟! اینبار شانس
در خونه ی همه ی ما رو زده... می خواهم یک سیستم نوین درآمدزایی رو
معرفی کنم که ببینید با 5 هزار تومان چیکار میشه کرد......

منتظر شما هستیم....

www.5tomane.blogfa.com
نویسنده: لطف الله
پنجشنبه 14 مرداد1389 ساعت: 0:12
استاد عزیز تاریخ مملکت ما دایم در معرض تحریفه حتی تاریخی که جلوی چشمان ما اتفاق می افتد دولتمردان به راحتی حرفی را که جلوی چشمان هزاران بیننده و دوربین گفته ان تکذیب می کنند وای به حال هزار سال پیش
نویسنده: دردانه
پنجشنبه 14 مرداد1389 ساعت: 2:19
سلام ......از خواندن مطلب عالی شما بهره بردم و استفاده کردم ......

مطالبی که بی نهایت برایم آموزنده و ارزشمند هستند....

از لطف شما نیز ممنونم .....مانا باشید و در پناه حق
نویسنده: دردانه
پنجشنبه 14 مرداد1389 ساعت: 2:23
هم به زیبایی به معرفی جنبش حروفیه و مریدان آن پرداختین و هم بسیار عالی برای مطالب منابع ذکر نمودین که بی نهایت سپاس گزارم......
نویسنده: حسین شیردل
پنجشنبه 14 مرداد1389 ساعت: 6:47
سلام آقای راثی پور عزیزم
من از این جنبش دیوان عماد الدین نسیمی رو به یادگار دارم که اشعار گرانبهایی رو سروده . و اینکه چه دلیرانه و با صلابت در برابر جور و ظلم زمان ایستادگی کردند.
هم جناب نعیمی هم جناب نسیمی هم جناب فاطمه (دختر نعیمی ) و همه ی کشته های این جنبش و یاران آن جنابان
که در حقیقت به مانند کشته های عاشورا - همونطور که در متن آوردید !_ آنها جانشان را بر سر ایمان و ستیز با ظلم و ستم حاکمان دادند .
التماس دعا
یا حق
نویسنده: ایپک
پنجشنبه 14 مرداد1389 ساعت: 8:34
نویسنده: فرزانه
جمعه 15 مرداد1389 ساعت: 0:8
سلام
جالب بود تا حالا چیزی درباره این فرقه نخوانده بودم
نویسنده: شهاب
جمعه 15 مرداد1389 ساعت: 12:55
ممنون از مطلب پربار و زیبای شما

آقای راثی پور ظاهرا شعر جدیدم مشکلات فنی داره ، خوشحال میشم شما هم شعر بنده رو بررسی کنید
نویسنده: دبیرادبیات
جمعه 15 مرداد1389 ساعت: 23:7
سلام و عرض ادب

سپاسگزاریم.
نویسنده: ژیلاراسخ
جمعه 15 مرداد1389 ساعت: 23:9


سلام وسپاس از حضورتان ومطلب ارزنده شما /
نویسنده: گِل
جمعه 15 مرداد1389 ساعت: 23:27
درود
سوژه جالبی رو انتخاب کردی
جنبش حروفیه شاید از اولین جنبش های روشنگری اجتماعی در کل جهان بوده و خیلی میشه درش تامل کرد
این هم شعری از دختر شیخ استر ابادی
در مکتب عشق جز نکو را نکشند
لاغر صفتان زشت خو را نکشند
در پیرو عشقی تو ز مردن نهراس
مردار بود هر انکه او را نکشند
نویسنده: دست خیال
جمعه 15 مرداد1389 ساعت: 23:45
ترجیح میدم به جای هر حرفی سکوت کنم و لذت ببرم.
نویسنده: شهاب
شنبه 16 مرداد1389 ساعت: 0:12
سلام و خسته نباشید خدمت شما
استاد ممنونم از این همه زحمتی که کشیدید
امیدوارم بتونم از تجربیاتتون استفاده کنم و تو کارای بعدی جای شک وشبهه باقی نگذارم
باز هم مممنون
نویسنده: پاییز(طوفان بی ملاحظه)
شنبه 16 مرداد1389 ساعت: 19:41
سلام استاد.
مثل همیشه علمی وقابل استفاده. هرچند وقت نکردم همه ی مطلب رو بخونم.
به امید موفقیت هر روز شما
نویسنده: حسن پاکزاد
شنبه 16 مرداد1389 ساعت: 20:22
ممنون که سر زدید
متن پرباری بود
نویسنده: کلاغک
شنبه 16 مرداد1389 ساعت: 23:3
_ چرا غذا نمی خوری ؟ خجالت نکش ...
_ روزه دارم ...
_ نمی توانی روزه دار باشی ، رها کن ...
_ نه واقعا روزه گرفته ام ...
_ چگونه باور کنم که روزه گرفته‌ای ، در حالی که هم اکنون دیدم که افطار کردی ؟!
_ افطار با چی؟ .......

سلام و درود و شب بخیر ...
دریچه به روز شد
رمز رمضان ...

...


نویسنده: مهسا زهیری
یکشنبه 17 مرداد1389 ساعت: 0:55
سلام
ممنون از حضورتون
--
مطلبتون رو مطالعه کردم
اطلاعات مفیدی رو در اختیار گذاشت
استفاده کردم
ممنون
نویسنده: خورشید
یکشنبه 17 مرداد1389 ساعت: 1:36
درود

شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
نویسنده: ضیا, مصباحی
یکشنبه 17 مرداد1389 ساعت: 1:42
سلام مطالبتان کاملا آموزنده است امیدوارم چشم وگوش خیلی هارا باز کند
مانا باشید
نویسنده: رضا شیبانی
یکشنبه 17 مرداد1389 ساعت: 23:6
سلام دوست
زنده باشی
و دست مریزاد بابت این مطلب .باید سر فرصت خوب تر بخونمش .اما همین قدر بگم که بالاخره حروفیه هم به نوعی صوفیه بودند.از نظر روش تاویلشون از حقیقت.
نویسنده: علی کشکولی
دوشنبه 18 مرداد1389 ساعت: 6:21
سلام عزیز گرامی



تقدیم به مادرا ن رفته در خاک

و مادران در قید حیات


به روزم

درود بر شما
نویسنده: قاسم ترکان
دوشنبه 18 مرداد1389 ساعت: 7:4
2
بیش از صد سال از مشروطه می گذرد همیشه سخن از مشروطه بوده است من دو نفر را از این نهضت در اوج دیدم که به آستانه معرفت راه یافته بودند یکی ستارخان و یکی نیز ثقه الاسلام شهید. بقیه نیز یلی بودند و نام آورو حرمتشان واجب. اما در طول یک قرنی که سپری شد هرگز همایشی برگزار نشد تا یکی هم به واکاوی اندیشه مخالفان این نهضت بپردازد. من به شیخ فضل الله همیشه با دیده احترام نگاه کرده ام که مردانه پای در آستانه دار نهاد و بر سر حرف و عقیده اش مردانه جان باخت همانند ثقه الاسلام .
امیر ارشد قره داغی کم مردی نبود . یا دیگر مخالفان. این چه سودایی بود که میرزا جلیل قلیزاده با همسرش فریده خانم وقتی از قفقاز می گریزند د رخاروانا سه ماه میهمان امیر ارشد می شوند؟ امیر ارشد برایش می گوید در خاروانا بمان من دستگاه چاپ بیاورم تو ملانصرالدین را دراینجا منتشر کن. بایستی به این نکته توجه داشت که می توان ضد مشروطه شد ولی این دلیل بی فرهنگی یا ضد فرهنگی نمی شود خیزش مشروطه با اندیشه چنان نسبتی ندارد که اگر کسی مشروطه را نخواست فاقد اندیشه به شمار بیاید.ظاهرا که طی این صد سال چنین قضاوت شده است.
می گویند هویدا مرد فاضلی بود از ادبیات و هنر و مسایل روز بطور حیرت انگیزی مطلع بود و در هر مجلسی لب به سخن می گشود همه را مسحور می ساخت اما خلخالی همان که رژیم مثل کاغذ دستمالی ازش استفاده ها کرد و سر انجام دور انداخت از هویدا و اندیشه هایش چه می فهمید؟ خوب نمی فهمید که درهای ائوین رابست و تلفن ها را قطع کرد و حکم را صادر و فورا جاری کرد.
آنچه رفت ربطی به مطلب حضرتعالی نداشت و گزافه گویی بود.اما اسمعیلیه، حروفیه،نقطویان و پسیخانیان و غیره که مبتنی بر اندیشه و ایدئولوژی بودند اگر به حاکمیت می رسیدند کم از تیمور نمی شدند. مگر نه تیمور در تمامی لشکرکشی هایش مسجد ومحرابی عظیم بار اسیران وبردگان کرده و یدک می کشید تا نمازش قضا نرود و خدایش فراموشش نشود. مسلمان نابی بود که ختم قران کرده بود و اندیشه اش استوار بر اسلام ناب محمدی بود از نوع اصیل تسننش.
نویسنده: راثی پور
دوشنبه 18 مرداد1389 ساعت: 11:1
جناب قاسم ترکان دوست عزیز
سلام و عرض ادب

ممنون از نظر دقیق و قابل تاملی که دادید.البته این از مقالات قدیمی من است.فکر می کنم سال 78یا 79.و امروز نظری دیگر دارم.
اما در خصوص مطلبتان عارضم که سالها که در سپاه خدمت می کردم و در محل خدمتم تنها روزنامه کیهان بود ناگزیر و ناچار مطالب آن را دنبال می کردم و آن هنگام مصادف بود با اولین دوره ریاست خاتمی و طرح توسعه سیاسی.و شریعتمداری در بوق و کرنا می دمید که اولویت با توسعه اقتصادیست نه توسعه سیاسی و مردم نان ندارند بخورند.
با خودم فکر می کردم که مهم تر از توسعه سیاسی یا اقتصادی توسعه فرهنگی است و ایجاد تحمل و سعه صدری که بتوانیم عقیده خود را با منطق و دلیل و نه به ضرب و زور بر منصه اثبات بنشانیم.اثبات حقانیت را چه حاجت به قدار کشی انصار حزب الله و دمونستریشن خیابانی دانشجویان.
موفق باشید
نویسنده: علی حیدری
دوشنبه 18 مرداد1389 ساعت: 15:45
سلام استاد
به روزم و آرزومند دیدار
نویسنده: مصطفی نمازیان
دوشنبه 18 مرداد1389 ساعت: 16:46
بنام خدا. با مطلبی تحت عنوان" نامه واقعی فرزند سید حسن مصطفوی" به روزم. بخوانید و نظر دهید. یا علی


سلام دوست من.
نوشته طنزتان را خواندم.طنزتان کمی عصبیست.
ارباب قدرت از من و تو به عنوان نردبان و پلکان استفاده می کنند و پس از گذشتن خرشان از پل یادی از من و تو نمی کنند.من و تو پیاده نظام و کشتگان این نبرد همیشگی هستیم که افتخار فتح و کشور گشائیش نصیب کسی دیگر می شود.کسی که بر شانه باورمان می نشیند و بعد احساس می کند که واقعا این جا جای ازلی و ابدی اوست.
2500 سال تاریخ استبداد و استحمار بس نیست ؟تو که دانشجوئی و اهل تحقیق.تو چرا فریب این بازی قدرت و حرفهای ظاهر الصلاح را می خوری.تمام انقلاب ها و جنگ ها برای این است که جای طبقه ای با طبقه ای عوض شود .
شهید هر انقلاب آرمانهای پاکیست که زیر ساطور مصلحت فدا می شود.هر اسم می خواهی روی آن بگذار.
راستی قالب وبلاگتان بسیار زیباست.ممنون که با دعوتتان مرا با سایت مای تم اشنا کردید.



نظرات 1 + ارسال نظر
هزار تبلیغ سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://www.1000tabligh.com

مدیران وبلاگ ها طرح جدید برای شما
برای افزایش بی نهایت بازدید برای شما مدیرانی که بازدید بیش از 100 نفر در روز را دارند برای تبادل لینک بنر سایت ما را در وبلاگ خود قرار دهند تا شما را در سایت هزار تبلیغ که روزانه 200000 هزار بازدید دارد ثبت شوید .
--------------------------
برای گرفتن بنر تبلیغاتی کد زیر را از فایل زیر بگیرید و در قسمت تنظیمات وبلاگتان قرار دهید

http://jajajojo.persiangig.com/baner.rar

و بعد از آنکه وارد کردید آدرس وبلاگتان را به شماره 09379696199 ارسال نمایید.برای هر گونه راهنمایی با شماره بالا تماس بگیربد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد