.

.

.

.

نسیان

گاهی گاهی به لبخندی نوید مهر می آرند

به شکل اژدها وحشت می افشانند


اینگونه چشم عالمی را خیره می دارند

 

فریاد ازین نسیان که از اینسان هزاران بار


دیدند و اما باز حیرانند


آیا نمی دانند


این بادبادکها به دست باد رقصانند*

 

*ما همه شیران ولی شیر علم
حمله مان از باد باشد دمبدم

 

 

ادامه مطلب ...

تاملی در اشعار انتخاباتی 3

سیدی تنها به رنگ سبزنیست

هیچ دانی مادر سادات کیست؟؟؟

سبز یعنی عاشق مولا شدن

پشت درب حیدری زهرا شدن

 سبز یعنی عشق تا شوروبلا

 باحسین فاطمه در کربلا

سبز یعنی ساقی ومست هدف

 همچو حیدر آن یل وشاه نجف

 طالب سبزم نه آن سبز ریا

سبز هم بازیچه شد مهدی بیا
(شعر از فرزاد جمشیدی)

3.بررسی اجمالی چند شعر از چند شاعر

شعر فوق که تعریضی به میر حسین موسوی دارد که رنگ سبز را به عنوان رنگ تبلیغاتی خود بر انتخاب کرده است توسط فرزاد جمشیدی سروده شده است.به نظر می رسد آقای جمشیدی در سرودن این شعر از همه قدرت خود استفاده نکرده است و ابیات قوی ندارد.و تقلیدی ضعیف از مثنوی های احمد عزیزیست:

یاس را آئینه ها رو کرده اند
یاس را پیغمبران بو کرده اند

براعت استهلال شاعر در بیت دوم  بدلیل پرداخت ضعیف و ترکیب زهرا شدن در پشت درب! مولا فدا می شود.

سبز یعنی عاشق مولا شدن
پشت درب حیدری زهرا شدن

 

بیت چهارم بسیار ضعیف است و در بیت پنجم که شاعر خواسته حرف اصلی را بزند با بی مقدمه آوردن مهدی بیا لطف آنرا از بین می برد .غرض شاعر از این بیت شدت یافتن ریا و تزویر است که حتی به شعائر دینی هم تسری یافته است که شاعر دست به دامن حضرت مهدی شده است ولی اینگونه عنوان کردن بی حال و بی مقدمه به کل شعر صدمه می زند..جمشیدی شعر دیگری نیز به تاسی از خلیل جوادی سروده است که باز ضعفهایی در آن مشهود است:

هرجا بری از کنیا تا کره
کاپشن احمدی نژادی پره.

ادامه مطلب ...

تاملی در اشعار انتخاباتی 2

من به خوبی های تو ای شیخ دارم اعتراف
حیف باشد در جناح دوستان افتد شکاف
کم کمک از رای دادن می کنی ما را معاف
دور ایمیل است می باید حذر از تلگراف
شیخ اصلاحات جان مادرت الانصراف!

این همه شغل این همه مسند ، چه می خواهی دگر؟
می روی این روزها از خرج خود دائم سفر
گاه هم جای سیاهی لشکرت ما را ببر
حضرت شیخ اجل! بد نیست گاهی انعطاف
شیخ اصلاحات جان مادرت الانصراف!

ساز داری، سازه داری، مرحبا بر شیخنا
تو در و دروازه داری، مرحبا بر شیخنا
گر چه طرح تازه داری، مرحبا بر شیخنا
شد دهان این همه مستضعفان امروز صاف
شیخ اصلاحات جان مادرت الانصراف!

فکر کن از فکر، یک باراک”اوباما” می شود
کار کن از کار کردن کار پیدا می شود
طرح پنجاهیت پس کی قسمت ما می شود؟
انتخابات است و جز یک تن همه باشند اضاف
شیخ اصلاحات جان مادرت الانصراف!

دور دور راستی ها و چپی ها شد رفیق!
دور هیپی ها و دوران رپی ها شد رفیق!
روز هاپوها و دوران هپی ها شد رفیق!
پیچ در پیچ است و سر در گم دریغا این کلاف
شیخ اصلاحات جان مادرت الانصراف!

پیش از ا ن بودی رییس کل بنیاد شهید
مدتی هم سرمربی باش در تیم امید
می توانی بود در هر جا یکی فرد مفید
می توانی بود امیرالحاج در وقت طواف
شیخ اصلاحات جان مادرت الانصراف!

پیش از بحث در باره ادامه مطلب گذشته باتوجه به کامنت های دوستان لازم دیدم مطلبی را عرض کنم و آن اینکه عده ای از دوستان عزیز با ورود شعر به این عرصه مخالف بودند .بنده هم قویا بر این عقیده هستم و شخصا نظرم این است که اگر قرار باشد شعر به عنوان ابزاری برای توجیه ارباب قدرت به کار رود همانا عدمش به ز وجود.ولی از طرفی دخالت نداشتن شعر را در تعارضات و مسائل پیش روی جامعه را نمی پسندم و به زیان بقای شعر می دانم.مقایسه کنیم نقش شعر در اعصار پیشین را که به تنهائی بار داستان ،موسیقی،تصویرسازی و حتی مقالات تعلیمی را بدوش می کشید و در کل هنری بود جامع الاطراف با الان که از آن همه طنطنه و طمطراق چیزی جز بازی های کودکانه کلامی و موجهای مصنوعی باقی نمانده است که حتی به زور رسانه های گروهی و جراید ادبی توجهی بر نمی انگیزد.بی شک مسببان این امر هیچ کسی جز برخی منتقدین ادبی نیست که با گرته برداری از تئوری های شعر غرب ایهام را ابهام و پیچیدگی را با تعقید و مغلق گوئی اشتباه گرفتند و نو آمدگان را به زبانی هدایت کردند که جز یاجوج و ماجوج از آن سر در نمی آورد.:

ادامه مطلب ...

تاملی در اشعار انتخاباتی 1

 تـــو کشــور چهـــــا ر چر خ پنـچر  

 میخوای بیای چیکـار کنی بــرادر؟*

  چه می کنی با این همه کراکی

 اینایی کـه زدن به جــاده خــاکی 

  چه می کنی با اقتصاد خسته   

   بـا این همـه شرکت ورشکسته 

 زبـــان بد بـــریده چشم بـد کـــور 

  اگـه بـــازم شدی رئیس جمهــور

  نذار کسی ســــوار مـــردم بشه  

   نذار دلار هـــای مـــــا گـــم بشه

  به قـــول یک نفر بیـــا و چی کن

  وزیــــــر فــــرهنــگو معــرفی کن

  وزیـــــر فرهنگی کــه مـرد باشه  

  اهل کمــــــال و اهل درد بـاشه

  فک نکنـه قصیــــده  بنــد رخـتـه  

 مُنجیک تَرمذی یـه جـور درخـتـه *

  کـار نداریم شمــا  الی یــــا بلی 

 حدَّ اقلّش اینـه کـــه خــوشگلی

 در باره شعر های انتخاباتی که در چند صباح  اخیر باب شده به دو دلیل سخن گفتن چندان آسان نیست . نخست از این لحاظ که کمتر نظری در این باره ابرازشده ومبنی و ملاکی برای ارزیابی و ارزش گذاری این اشعار وجود ندارد و دیگر اینکه پرداختن به این مسئله حساسیت برانگیز بدلیل پاره ای محذورات و خط قرمزها کامل نخواهد بود..این کمترین سعی کرده ام در این وجیزه در حد بضاعت مزجاة خود برداشت ها و نکته نظرهایم را بدون هواداری و طرف گیری شخص و جناح خاص ابراز کنم و برای پرهیز از تصدیع خاطر خوانندگان این مطالب را در سه قسمت

۱/ویژگی هاو خاستگاه  اشعار انتخاباتی
۲/ارزش ادبی و تکنیک های به کار رفته
۳/بررسی اجمالی چند نمونه از چند شاعر
محدود کنم.امید است با افزودن انتقاد ها و هم فکریتان بتوانم از عهده این کار برآیم.


۱/ویژگی ها و خاستگاه اشعار انتخاباتی

معمولا این اشعار در کاتگوری ادبیات غیر رسمی جای می گیرند .ادبیات معترض به فرهنگ رسمی و مناسبات و محدودیت های دست و پاگیرش که موجب ایجاد تعارض در ضمیر ناخودآگاه خالق و سراینده آن شده است.وجود قوانین محدود کننده در هر اجتماع انسانی اجتناب ناپذیر است تا تصادم غرایز نفع طلب موجبات فروپاشی اجتماع را فراهم نیاورد.اما ذهن و ضمیر هر انسانی ،ماهیتی الاستیک دارد که برای فشار و محدودیتی را که بر او وارد می شود بازخورد و عکس العملی پیدا می کند..

ادامه مطلب ...