سر برکشیده چه شاداب و افشانده عطری صمیمی
بی اعتنا بر صدای زوالی که می آید از سقف و دیوار
و غرش بولدوزرهای مغرور
سهم بهار از چنین حجم آوار
محدوده کوچکی از حیاطست،
با تکدرختی و حوضی قدیمی
سهم فزون خواهی برج سازان
کابوس فردای اهل محل است
- این غول بیگانه با هر حریمی -
معمار انبوه اندیش
هرقدر قدرت نمائی کند کم می آرد
وقتی که جز ازدیاد تراکم
در پیش اعجاز سبز شکوفه
برگی برنده ندارد!
بهار 88