.

.

.

.

عاشورائی

ای سرو سبز باور من بر سرت چه رفت

در برگریز فتنه به برگ وبرت چه رفت

بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان

ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت

زخم تبر به صبر شگفت آورت چه کرد؟

گاه خطر به روح صفا گسترت چه رفت

هنگامه آفرین اثیری تبار عشق

در ازمون دوست،بگو بر سرت چه رفت

وقتی خطر محک به خلوصت زد،ای شگرف!

با آن دل تپندهء غوغا گرت چه رفت

تا آفتاب روی تو از شرق نیزه تافت،

با ابر چشم غمزدهء دخترت چه رفت

خاموش باش تیر،در افکند چون صفیر

با نای تشنه کام علی اصغرت چه رفت

اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین!

ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت

 

راثی روان کن از مژه خونابهء جگر

آگاه کن زمانه که با سرورت چه رفت

 

خرداد 74


نویسنده: مصطفی
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 13:53
خاموش باش تیر،در افکند چون صفیر

با نای تشنه کام علی اصغرت چه رفت

اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین!

ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت

سلام //لذت بردم جناب آقای دکتر //قلمتان پایدار

نویسنده: نرگس
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 14:28

نویسنده: من و اون
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 14:30
بی ذکر او 
بی نام او دنیای من چه دلگیره
یا حسین

نویسنده: حفره
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 15:2
درود بر تو ... زیبا بود

نویسنده: سید محمدرضا هاشمی زاده
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 15:29
سلام دوست گرانمایه صمیمی رانی پورعزیز 
این غزل زیبا راباید از چند جهت به تماشا نشست
1....ساختاری تازه ولبریز از لحظه های بکر وباطراوت ونواندیش
2....ترکیبات تازه ومضامین معطر ونوشکفته
2...قافیه هایی دلنشین وکمیاب که به زیبایی غزل کمک شایانی نموده است
وغزلی با چندین شاه بیت..ومعطر به عطر عشورا وخاک کربلا
اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین!
ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت
راثی روان کن از مژه خونابهء جگر........خونابه ی
آگاه کن زمانه که با سرورت چه رفت
............
درکرببلا حماسه ی خون آمد........خورشـــید شرف به صحن گردون آمد
در وصف حسین بن علی میگویم.....از عشق هر آنچه بود.. بیـــــرون آمد
.......................
محرم باتمام فضای حماسی ومعطرش..باکاروان عشق وایثار از راه رسید
ونینوای خون سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین ویارانش..در همه ی آفاق
طنین انداز شد...محرم ماه بیکران عشق وایثار بر عاشواییان تسلیت
...........................
ساده وصمیمی مثل عطر گل به هوایم پرکشیدی.. خوشحال شدم که. در این عصر دلتنگی ها وبی تکیه گاهی ها.شما همدل بامحبتم باحضورصمیمانه ات.یک دشت گل سرخ وسفید عشق ومحبت و زلال دوستی را در سرزمین دلم نشاندی وبا اندیشه ی روشنت باعث تعالی ورویش بیشتر اشعارم شدید..مهربانی وصمیمیت زلالت را برایم به ارمغان آوردی....قلم وقدمت همیشه ی ایام سبز....دوستیت پایدار
جان خوش است اما نمی خواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خــوش تـــــری باشد که آن گویم تورا

نویسنده: دست خیال
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 21:49
ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت...
×××
دوباره محرم, دوباره عقل و عشق و تنهایی

نویسنده: قلم
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 23:0
سلام جناب راثی پور
آفرین بر شما
بسیار زیبا
زنده باد

نویسنده: مائده
سه شنبه 1 دی1388 ساعت: 23:29
درود
قلم روانتان این بار هم زیبا بود 
ماکه از خوندنتون مثل همیشه لذت می بریم

نویسنده: گِل
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 0:14
درود
شعر روان و زیبایی بود
تنها میشه امیدوار بود که درتاریخ بشری دیگه از این فجایع نظیر عاشورا رخ نده
شاید روزی با کمال فهم بشری

نویسنده: آذرین
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 0:41
سلام 


بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان

ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت


عزاداریتون مقبول ایزد باد




نویسنده: دردانه
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 1:21
سلام به شما بزرگوار :
بیت بیت سروده تان با خود معانی شگرفی داشت و احساسی ستودنی .....حادثه عاشورا و چنین از خودگذشتگی و عشق که امام حسین (ع) داشتند، واقعه بدون تکرار تاریخ است ....
سرشار از برکت نام امام حسین (ع) باشید .
از لطف و راهنمایی شما نیز سپاسگزارم 

...ای سرو سبز باور من بر سرت چه رفت
در برگریز فتنه به برگ وبرت چه رفت
بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان
ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت
زخم تبر به صبر شگفت آورت چه کرد؟....


نویسنده: علی کشکو لی
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 6:11
سلام عزیز گرامی 

دست مریزاد 

همه ابیات عالی اما بیت اعجاز کیمیا گر عشق عالیتر 

درود بر شما و خوانندگان شما و طبع لطیفتان 

در ضمن در شهد غزل به روزم

نویسنده: زیتون
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 8:59

سکینه بنت الحسین الگوی نسل سبزدرعرفان،سیاست،مدیریت،اجتماعی بودن
امام حسین علیه السلام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.
آیت الله جوادی آملی :اگرهمه مثل حضرت سکینه بصیرت داشتند بطوریکه صدای قرآن راازسربریده امام حسین علیه السلام می شنیدند همان عصرعاشوراقیام توابین شکل می گرفت عبدالله (علی اصغر)وسکینه ازحضرت ربابه بودند (درصفحات)

نویسنده: زیتون
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 9:3
ریشه های جنبش سبزامیدوانقلاب اسلامی،بخوانیم تا دردفاع تبحرکلامی داشته باشیم
روان شناسی مدیریت وخانواده؛اخلاص سیاسی امام موسی صدررادرتگ امام موسی صدرزیتون بخوانیم 
بهترازاین هیچ نوشته ای درزمینه روان شناسی برمانباریده است اگرچه عنوانش اخلاص ومدیریت وعزت ...است اما اقیانوس است اقیانوسی ازعلم وادب وشرف چون عسل شیرین ؛ کانه لب نهرعسل وشیردربهشت نشسته ای ودستت را پیش می بری وهرآنچه میلت است می گیری ومیخوری 
روزی طیب وانرژی زا وپروازدهنده تاسدرالمنتهی وقاب قوسین اوادنی
بخوان وچون اقیانوس مهرمادرانه لبریزازلذت شو تادلت رنگ خدائی اش جلا گیرد وزیبا تروزیباترشود دلی شود که دلبری کنی برای انس وجن انشاالله

نویسنده: زیتون
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 9:4
ضمن عرض تسلیت حاصل عمرامام 
پیغمبردرجواب جوانی که گفت میخواهم درب بهشت ویکی ازحوریان راببوسم فرمود: به جای درب بهشت ،پدرت وبه جای حوریه مادرت راببوس- .جوان گفت مرده اند.فرمود:قبرشان راببوس.- جوان گفت قبرشان راهم نمی دانم کجاست.فرمود یک جاراخط بکش به نیت قبرآنها آنراببوس - سنت خواندن قرآن برمرده ناشی ازهمین جهان بینی است امروزه علت این سخن پیغمبربراساس تحقیقات دانشمندانی چون ایموتو آشکارشده است - براساس تحقیقات ایموتو وبه دنبال آن تحقیقات خانم حمیده بیطرف آنچه بیش ازحد مولکول ها وسلول های بدن مرده را نورانی میکند واو را درقصرنورقرارمیدهد خواندن قرآن برای اواست. لذاباخواندن قرآن برای این فقیه عالیقدر روح این عالم آزادی خواه را شادنمائیم 
----------------------------
البته تحقیقات خانم بیطرف پخش موسیقی ها وقرآن برای آب است که باپخش قرآن کریستالهای آب زیباترین شکل بشاش بودن رابخودگرفتند که براساس آیات یسبح لله ،این محرک قابل تعمیم به خاک ومولکولهای بدن زنده ومرده ما که ازخاک است نیزمیشود.
زندگی نامه حاصل عمرامام خمینی حضرت آیت الله العظمی منتظری "ره" اینجا
پیام های تسلیت مراجع به آن لینک شد

نویسنده: امیر نقی لو
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 10:50
سلام همشهری.
خوشحالم که دارم برای اولین بار از شما شعر میشنوم.
شما که خودتون استادین و ما جسارت نمیکنیم نقدتون کنیم.
ولی خیلی خوب بود.لذت بردم.
فقط اگه زبانتون رو کمی امروزی تر بکنین جذابیت شعر دو چندان میشه. البته ببخشید که جسارت کردم.
راستی شما چرا انجمن تشریف نمیارین که باعث سر افرازیمون بشین؟

نویسنده: مهناز
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 11:28
سلام همدل...صمیمی...هم سفر

آقا حسین عزای قلمتان را قبول کند

وجد صرف کردم پای شعرتان

فروزان باشید و سبز

یا حق

نویسنده: HADI
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 13:56
سلام
اعتراض به قیمت بالا و سرعت پایین اینترنت در ایران

http://www.petitiononline.com/hsiforus/petition.html

نویسنده: نازنین
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 13:58
سلام 
شعر بسیار زیبایی بود

نویسنده: ن.ادیبی
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 14:1
سلام آقای راثی پور!اگر دوست داشته باشید خیلی خوشحال میشوم تبادل لینک کنیم

نویسنده: الیاس
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 14:3
بسیار زیبا و تاثر گذار بود
به امید آنکه بتوانیم مردم را از رنتجها و ظمهای زمانه آگاه کنیم

نویسنده: فرید صلواتی
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 14:3
محمد رضای عزیزسلام .ممنون از ابراز لطفی که همیشه به من دارید .لطفا آدرس مرا در لینک خود به بلاگ اسکای تغییر دهید .

نویسنده: مرتضی روحی
چهارشنبه 2 دی1388 ساعت: 18:59
سلام دوست عزیزم
غزل زیبایی بود و با و احساسی که زلالتر نمایانش ساخته ای ،همیشه شاد باشی و شاعر
به روزم و منتظر حضور سبز شما

نویسنده: لطف الله
پنجشنبه 3 دی1388 ساعت: 0:39
مثل همیشه زیبا و پرجلال بود

نویسنده: من
پنجشنبه 3 دی1388 ساعت: 1:16
در ازمون دوست،بگو بر سرت چه رفت ...

احسنت

نویسنده: مریم
پنجشنبه 3 دی1388 ساعت: 11:38
ممنون از حضورتان .فیلم پاپپیون هم زیباست

نویسنده: دررودی
پنجشنبه 3 دی1388 ساعت: 14:58
سیاست ما عین مداحی ماست

نویسنده: وحید(تنها)
پنجشنبه 3 دی1388 ساعت: 16:2
اجرشما هم با ابا عبدلله

شعرتان هم زیبا بود

نویسنده: جواد نوروزی
پنجشنبه 3 دی1388 ساعت: 21:56
سلام 

امیدوارم لحظات اولین روزهای زمستانیت که همزمان با محرم سرور آزادگان جهانه سرشار از شاعرانگی و معنویت باشه

وبلاگ "ترانه های پاپتی" با یک غزل و شش رباعی مناسبتی چشمای خیسش رو به راه آمدنت دوخته

دنباله ی نوای یا حسینی که از دوردست به گوش می رسه رو بگیر و بیا...

به سرای حقیرانه م میرسی که درهاش همیشه بازه و یک خلاء همیشه آزارش میده

یک جای خالی به اندازه ی حضور تو...

زود بیا...

التماس دعا

یا حق

نویسنده: nasar
جمعه 4 دی1388 ساعت: 1:31
جواب از ناصر
.برادر شاگر اقای منتظری حرمت استاد را نگه می دارد. من اگرکسی یک کلمه به من یاد بدهد تا اخر عمرم یادم نمی رود وحرمت استاد را نگه می دارم .افسوس حرمت استادی را هم رعایت نمی کنند ؟شهر وند بودن که به جای خودش .فقیه به گردن جامعه حق دارد .هزاران نفر به فتوای این مراجع هزاران کار می کنند وکرده اند این پاداش بسی ظلم مظاعف است به انها .احترام بعد از فوتشان هم بر ما واجب است .آقای منتظری شاگر د وحاصل عمر امام بود.رعایت حال واحترام به امام خمینی را از یاد نبرد وهمیشه میگفت شما مرا تربیت دینی کرده ای من هر چه دارم از شماست.

نویسنده: آذرین
جمعه 4 دی1388 ساعت: 9:16
سلام 

ای سرو سبز باور من بر سرت چه رفت

در برگریز فتنه به برگ وبرت چه رفت


بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان

ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت


عزاداریتون مقبول درگاه حق . 

تابلو با معرفتی زدی به وبلاگت 

مرحبا .

حسین (ع) مظهر عشق وایثار

این حسین است راد مردی ، از تبار انبیاء
مظهر کل شهیدان ، ناهی ناس از خطا



در پناه حق

نویسنده: نسترجهان
جمعه 4 دی1388 ساعت: 11:35
با سلام و تسلیت ایام تاسوعا و عاشورا.آپم با(یافته های ذهنم درباره عاشورا) دو پست آخری هم بد به نظر نمیاد اگه نخودی یک مرور بفرمائید بی فیض خارج نمیشوید. و اما:پست قبلی که به نوبه خودش جالب و قابل قبول من و اخری بقول بروبچه ها توپ -توپ. انشاالله خداوند در این ایام هرکس و بخصوص همکاران وبلاگ نویس هر حاجت ومراد و شفاعتی دارند.مستجاب گردد.آمین یا رب العالمین. یاحق و یا حسین ع

نویسنده: سهراب ساعی
جمعه 4 دی1388 ساعت: 15:20
سلام جناب راثی پور عزیز
ممنون از حضورتون و اینکه خبرم کردین.
ببخشین دیر اومدم.
غزل زیباتون رو خوندم.
منم این ایام را به شما عزیز و بقیه دوستان تسلیت می گویم.

تا آفتاب روی تو از شرق نیزه تافت،
با ابر چشم غمزدهء دخترت چه رفت

من ارادت خاصی به حضرت رقیه علیها السلام دختر سه ساله امام حسین دارم.به طوری که نام ایشان که می یاد بی اختیار اشکام روانه می شن.این بیت را خیلی دوست داشتم.
منو ببخشین وقتم خیلی کمه.به همین جهت دیر به دیر می یام و همینطور نتونستم پست های قبلیتون رو هم بخونم.ازین بابت پوزش می خوام.
ممنون و موفق باشین

نویسنده: حمید(میثم دادخواه)
جمعه 4 دی1388 ساعت: 16:15
سلام
اعجاز کیمیاگر عشق است این ببین
ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت
اجرت با ابا عبدالله(ع).سربلند باشی.
(یاحق)

نویسنده: جواد نوروزی
جمعه 4 دی1388 ساعت: 16:29
سلام محمدرضای عزیز 

ممنونم بهم سر زدی و دخمه م رو نورانی کردی

"اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین!

ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت"

دست مریزاد شاعر عالیقدر

بسیار زیبا و قدرتمندانه سرودی

امیدوارم امضای تأیید آقای زینت غزلت بشه

التماس دعا

یا حق

نویسنده: اصلاح طلب
جمعه 4 دی1388 ساعت: 22:5
سلام.
خوبین؟
بارها اومدم ولی متاسفانه قسمت نظرات باز نمی شد.
شعر بسیار زیبایی بود و با اوضاع امروز سنخیت عجیبی داشت.
به هر حال منو یاد آیت الله منتظری انداخت..

نویسنده: خورشید
شنبه 5 دی1388 ساعت: 4:30
درود
سپاس و دست مریزاد، بهره بردم
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود


مهران
salam bar ostad rasipur
besiar ziba , delneshin ast . dast marizad . haz bordim 
besiar jaleb

نویسنده: سید مهدی موسوی
شنبه 5 دی1388 ساعت: 16:52
ممنونم از لطف بسیارتان...

نویسنده: شفق
شنبه 5 دی1388 ساعت: 18:47
سلام جناب راثی پور
شعرت قشنگ بود
متاسفانه کتاب مهر در شفق رو نخوندم

ما عاشقان حسین!
به روزم و منتظر

نویسنده: پگاه امیرسرداری
شنبه 5 دی1388 ساعت: 21:31
سلام.ممنون از دعوتتون. جالب. مثل همیشه.
شرمنده از تاخیر

نویسنده: ساقی
یکشنبه 6 دی1388 ساعت: 6:27
سلام دوست عزیز
از اینکه همپیاله ی دیگه ای پیدا کردم خشحالم.
زبان محکم و دلیری دارید . 
زیبا بود . 
یا علی مدد.

نویسنده: ازاورادگل سرخ
یکشنبه 6 دی1388 ساعت: 14:14
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا 
عاشورای حسینی و عاشورای ایرانی تهران هم کربلا است.

نویسنده: ع فواد
دوشنبه 7 دی1388 ساعت: 10:14
امروز بهانه ها چه بسیار شده
اشعار دلم نحیف و بیمار شده
امروز به خونخواهی مردان خدا
افسوس دوباره شمر علمدار شده

با احترام بنده هم به روزم

نویسنده: سردبیر نارنج سبز سیاسی اجتماعی
دوشنبه 7 دی1388 ساعت: 13:8
سلام
ممنون از پیامتان
استفاده کردیم
موفق باشید

نویسنده: هادی حبیبی
دوشنبه 7 دی1388 ساعت: 15:23
وبلاگ گفتمان اصلاحات در آستانه آغاز پنجمین سال فعالیت خود مسدود شد

نویسنده: دررودی
دوشنبه 7 دی1388 ساعت: 15:28
گزیده تصاویر منتشرشده از اعتراضات مردمی در روز عاشورا

نویسنده: علی کشکو لی
دوشنبه 7 دی1388 ساعت: 20:32
سلام عزیز گرامی 

با فلق و شفق به روزم

نویسنده: آفتاب
سه شنبه 8 دی1388 ساعت: 7:46
سلام 
از لطف و حضورتان ممنونم
درین روزگار غریب تمام دلخوشیمان به همین درد دلها و همدلیهای مجازیست .

امیدوارم ازین پس فرصت آموختن از شما را پیدا کنم وقابل آن باشم تا ازین همه دانش و ذوق و احساس که در آثارتان موج می زند قطره ای هم نصیب ما کنید.

چه میشد که هر آرزو سکّه ای بود در قلّک ذهن

و گنجینه ای داشت این کودک ذهن

در این قحط سال مدارا.
بازهم ممنون

نویسنده: مسرت
سه شنبه 8 دی1388 ساعت: 17:30
امیدکه همیشه بهروز و به روز باشی



یسنده: اصلاح طلب
سه شنبه 8 دی1388 ساعت: 21:19
سلام.
با تکلیف امروز...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد