ای سرو سبز باور من بر سرت چه رفت در برگریز فتنه به برگ وبرت چه رفت بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت زخم تبر به صبر شگفت آورت چه کرد؟ گاه خطر به روح صفا گسترت چه رفت هنگامه آفرین اثیری تبار عشق در ازمون دوست،بگو بر سرت چه رفت وقتی خطر محک به خلوصت زد،ای شگرف! با آن دل تپندهء غوغا گرت چه رفت تا آفتاب روی تو از شرق نیزه تافت، با ابر چشم غمزدهء دخترت چه رفت خاموش باش تیر،در افکند چون صفیر با نای تشنه کام علی اصغرت چه رفت اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین! ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت راثی روان کن از مژه خونابهء جگر آگاه کن زمانه که با سرورت چه رفت خرداد 74
با نای تشنه کام علی اصغرت چه رفت
اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین!
ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت
سلام //لذت بردم جناب آقای دکتر //قلمتان پایدار
این غزل زیبا راباید از چند جهت به تماشا نشست
1....ساختاری تازه ولبریز از لحظه های بکر وباطراوت ونواندیش
2....ترکیبات تازه ومضامین معطر ونوشکفته
2...قافیه هایی دلنشین وکمیاب که به زیبایی غزل کمک شایانی نموده است
وغزلی با چندین شاه بیت..ومعطر به عطر عشورا وخاک کربلا
اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین!
ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت
راثی روان کن از مژه خونابهء جگر........خونابه ی
آگاه کن زمانه که با سرورت چه رفت
............
درکرببلا حماسه ی خون آمد........خورشـــید شرف به صحن گردون آمد
در وصف حسین بن علی میگویم.....از عشق هر آنچه بود.. بیـــــرون آمد
.......................
محرم باتمام فضای حماسی ومعطرش..باکاروان عشق وایثار از راه رسید
ونینوای خون سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین ویارانش..در همه ی آفاق
طنین انداز شد...محرم ماه بیکران عشق وایثار بر عاشواییان تسلیت
...........................
ساده وصمیمی مثل عطر گل به هوایم پرکشیدی.. خوشحال شدم که. در این عصر دلتنگی ها وبی تکیه گاهی ها.شما همدل بامحبتم باحضورصمیمانه ات.یک دشت گل سرخ وسفید عشق ومحبت و زلال دوستی را در سرزمین دلم نشاندی وبا اندیشه ی روشنت باعث تعالی ورویش بیشتر اشعارم شدید..مهربانی وصمیمیت زلالت را برایم به ارمغان آوردی....قلم وقدمت همیشه ی ایام سبز....دوستیت پایدار
جان خوش است اما نمی خواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خــوش تـــــری باشد که آن گویم تورا
×××
دوباره محرم, دوباره عقل و عشق و تنهایی
قلم روانتان این بار هم زیبا بود
ماکه از خوندنتون مثل همیشه لذت می بریم
شعر روان و زیبایی بود
تنها میشه امیدوار بود که درتاریخ بشری دیگه از این فجایع نظیر عاشورا رخ نده
شاید روزی با کمال فهم بشری
بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان
ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت
عزاداریتون مقبول ایزد باد
بیت بیت سروده تان با خود معانی شگرفی داشت و احساسی ستودنی .....حادثه عاشورا و چنین از خودگذشتگی و عشق که امام حسین (ع) داشتند، واقعه بدون تکرار تاریخ است ....
سرشار از برکت نام امام حسین (ع) باشید .
از لطف و راهنمایی شما نیز سپاسگزارم
...ای سرو سبز باور من بر سرت چه رفت
در برگریز فتنه به برگ وبرت چه رفت
بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان
ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت
زخم تبر به صبر شگفت آورت چه کرد؟....
دست مریزاد
همه ابیات عالی اما بیت اعجاز کیمیا گر عشق عالیتر
درود بر شما و خوانندگان شما و طبع لطیفتان
در ضمن در شهد غزل به روزم
سکینه بنت الحسین الگوی نسل سبزدرعرفان،سیاست،مدیریت،اجتماعی بودن
امام حسین علیه السلام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.
آیت الله جوادی آملی :اگرهمه مثل حضرت سکینه بصیرت داشتند بطوریکه صدای قرآن راازسربریده امام حسین علیه السلام می شنیدند همان عصرعاشوراقیام توابین شکل می گرفت عبدالله (علی اصغر)وسکینه ازحضرت ربابه بودند (درصفحات)
روان شناسی مدیریت وخانواده؛اخلاص سیاسی امام موسی صدررادرتگ امام موسی صدرزیتون بخوانیم
بهترازاین هیچ نوشته ای درزمینه روان شناسی برمانباریده است اگرچه عنوانش اخلاص ومدیریت وعزت ...است اما اقیانوس است اقیانوسی ازعلم وادب وشرف چون عسل شیرین ؛ کانه لب نهرعسل وشیردربهشت نشسته ای ودستت را پیش می بری وهرآنچه میلت است می گیری ومیخوری
روزی طیب وانرژی زا وپروازدهنده تاسدرالمنتهی وقاب قوسین اوادنی
بخوان وچون اقیانوس مهرمادرانه لبریزازلذت شو تادلت رنگ خدائی اش جلا گیرد وزیبا تروزیباترشود دلی شود که دلبری کنی برای انس وجن انشاالله
پیغمبردرجواب جوانی که گفت میخواهم درب بهشت ویکی ازحوریان راببوسم فرمود: به جای درب بهشت ،پدرت وبه جای حوریه مادرت راببوس- .جوان گفت مرده اند.فرمود:قبرشان راببوس.- جوان گفت قبرشان راهم نمی دانم کجاست.فرمود یک جاراخط بکش به نیت قبرآنها آنراببوس - سنت خواندن قرآن برمرده ناشی ازهمین جهان بینی است امروزه علت این سخن پیغمبربراساس تحقیقات دانشمندانی چون ایموتو آشکارشده است - براساس تحقیقات ایموتو وبه دنبال آن تحقیقات خانم حمیده بیطرف آنچه بیش ازحد مولکول ها وسلول های بدن مرده را نورانی میکند واو را درقصرنورقرارمیدهد خواندن قرآن برای اواست. لذاباخواندن قرآن برای این فقیه عالیقدر روح این عالم آزادی خواه را شادنمائیم
----------------------------
البته تحقیقات خانم بیطرف پخش موسیقی ها وقرآن برای آب است که باپخش قرآن کریستالهای آب زیباترین شکل بشاش بودن رابخودگرفتند که براساس آیات یسبح لله ،این محرک قابل تعمیم به خاک ومولکولهای بدن زنده ومرده ما که ازخاک است نیزمیشود.
زندگی نامه حاصل عمرامام خمینی حضرت آیت الله العظمی منتظری "ره" اینجا
پیام های تسلیت مراجع به آن لینک شد
خوشحالم که دارم برای اولین بار از شما شعر میشنوم.
شما که خودتون استادین و ما جسارت نمیکنیم نقدتون کنیم.
ولی خیلی خوب بود.لذت بردم.
فقط اگه زبانتون رو کمی امروزی تر بکنین جذابیت شعر دو چندان میشه. البته ببخشید که جسارت کردم.
راستی شما چرا انجمن تشریف نمیارین که باعث سر افرازیمون بشین؟
آقا حسین عزای قلمتان را قبول کند
وجد صرف کردم پای شعرتان
فروزان باشید و سبز
یا حق
اعتراض به قیمت بالا و سرعت پایین اینترنت در ایران
http://www.petitiononline.com/hsiforus/petition.html
شعر بسیار زیبایی بود
به امید آنکه بتوانیم مردم را از رنتجها و ظمهای زمانه آگاه کنیم
غزل زیبایی بود و با و احساسی که زلالتر نمایانش ساخته ای ،همیشه شاد باشی و شاعر
به روزم و منتظر حضور سبز شما
امیدوارم لحظات اولین روزهای زمستانیت که همزمان با محرم سرور آزادگان جهانه سرشار از شاعرانگی و معنویت باشه
وبلاگ "ترانه های پاپتی" با یک غزل و شش رباعی مناسبتی چشمای خیسش رو به راه آمدنت دوخته
دنباله ی نوای یا حسینی که از دوردست به گوش می رسه رو بگیر و بیا...
به سرای حقیرانه م میرسی که درهاش همیشه بازه و یک خلاء همیشه آزارش میده
یک جای خالی به اندازه ی حضور تو...
زود بیا...
التماس دعا
یا حق
.برادر شاگر اقای منتظری حرمت استاد را نگه می دارد. من اگرکسی یک کلمه به من یاد بدهد تا اخر عمرم یادم نمی رود وحرمت استاد را نگه می دارم .افسوس حرمت استادی را هم رعایت نمی کنند ؟شهر وند بودن که به جای خودش .فقیه به گردن جامعه حق دارد .هزاران نفر به فتوای این مراجع هزاران کار می کنند وکرده اند این پاداش بسی ظلم مظاعف است به انها .احترام بعد از فوتشان هم بر ما واجب است .آقای منتظری شاگر د وحاصل عمر امام بود.رعایت حال واحترام به امام خمینی را از یاد نبرد وهمیشه میگفت شما مرا تربیت دینی کرده ای من هر چه دارم از شماست.
ای سرو سبز باور من بر سرت چه رفت
در برگریز فتنه به برگ وبرت چه رفت
بارید چون به قصد تو خشم آتش خزان
ای قامت فراخته با پیکرت چه رفت
عزاداریتون مقبول درگاه حق .
تابلو با معرفتی زدی به وبلاگت
مرحبا .
حسین (ع) مظهر عشق وایثار
این حسین است راد مردی ، از تبار انبیاء
مظهر کل شهیدان ، ناهی ناس از خطا
در پناه حق
ممنون از حضورتون و اینکه خبرم کردین.
ببخشین دیر اومدم.
غزل زیباتون رو خوندم.
منم این ایام را به شما عزیز و بقیه دوستان تسلیت می گویم.
تا آفتاب روی تو از شرق نیزه تافت،
با ابر چشم غمزدهء دخترت چه رفت
من ارادت خاصی به حضرت رقیه علیها السلام دختر سه ساله امام حسین دارم.به طوری که نام ایشان که می یاد بی اختیار اشکام روانه می شن.این بیت را خیلی دوست داشتم.
منو ببخشین وقتم خیلی کمه.به همین جهت دیر به دیر می یام و همینطور نتونستم پست های قبلیتون رو هم بخونم.ازین بابت پوزش می خوام.
ممنون و موفق باشین
اعجاز کیمیاگر عشق است این ببین
ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت
اجرت با ابا عبدالله(ع).سربلند باشی.
(یاحق)
ممنونم بهم سر زدی و دخمه م رو نورانی کردی
"اعجاز کیمیا گر عشق ست این،ببین!
ای چشم عقل بر دل ناباورت چه رفت"
دست مریزاد شاعر عالیقدر
بسیار زیبا و قدرتمندانه سرودی
امیدوارم امضای تأیید آقای زینت غزلت بشه
التماس دعا
یا حق
خوبین؟
بارها اومدم ولی متاسفانه قسمت نظرات باز نمی شد.
شعر بسیار زیبایی بود و با اوضاع امروز سنخیت عجیبی داشت.
به هر حال منو یاد آیت الله منتظری انداخت..
سپاس و دست مریزاد، بهره بردم
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود
besiar ziba , delneshin ast . dast marizad . haz bordim
besiar jaleb
شعرت قشنگ بود
متاسفانه کتاب مهر در شفق رو نخوندم
ما عاشقان حسین!
به روزم و منتظر
از اینکه همپیاله ی دیگه ای پیدا کردم خشحالم.
زبان محکم و دلیری دارید .
زیبا بود .
یا علی مدد.
عاشورای حسینی و عاشورای ایرانی تهران هم کربلا است.
اشعار دلم نحیف و بیمار شده
امروز به خونخواهی مردان خدا
افسوس دوباره شمر علمدار شده
با احترام بنده هم به روزم
از لطف و حضورتان ممنونم
درین روزگار غریب تمام دلخوشیمان به همین درد دلها و همدلیهای مجازیست .
امیدوارم ازین پس فرصت آموختن از شما را پیدا کنم وقابل آن باشم تا ازین همه دانش و ذوق و احساس که در آثارتان موج می زند قطره ای هم نصیب ما کنید.
چه میشد که هر آرزو سکّه ای بود در قلّک ذهن
و گنجینه ای داشت این کودک ذهن
در این قحط سال مدارا.
بازهم ممنون
با تکلیف امروز...