نوآوریهای حبیبساهر، به رغم آنکه در فضای ادبیات معاصر، انعکاس چندانی نیافته، از نقطه نظر تاریخ تطور شعر فارسی حائز اهمیت است.چرا که از یک طرف، بدعتهای او در شکستن قالبهای کلاسیک، مستقل از تجربة نیما یوشیج بود و از طرف دیگر، اقتباس و ترجمههائی کهحبیب ساهر از آثار ادبی شاعران ترکیه به عمل آورده است، از حیث حجم و کیفیت، خود خدمتی در راستای غنا بخشیدن به ادبیات فارسیمحسوب میشده است. اگرچه کوششهای حبیب ساهر و نیما یوشیج در نهایت به یک راه ختم شده است ولی به نظر میرسد که در مورد حبیبساهر، نوعی اجحاف صورت گرفته و تجربیات و تلاشهای وی به نوعی نادیده گرفته شده است. شاید اگر حبیب ساهر، همچون نیما یوشیج،کارهای خود را در زمان مناسب انتشار میداد، در تاریخ تکامل شعر نو جایگاهی دیگر گونه مییافت و پژواک فریادش در هیاهوی تبلیغات دیگرمدعیان به فراموشی سپرده نمیشد. حبیب ساهر و تجربه های مستقل از نیما یوشیج
در بررسی آثار حبیب ساهر، با دیدن کارهائی که در قالب کلاسیک سروده شده است، متوجه میشویم که وی با ادبیات کلاسیک و ظرائف آن،آشنائی کاملی داشته است:
ای دهر، در بهار، گل از ما دریغ دار
تا در خزانمان نکنی همنشین خار
من غنچهای نچیدهام از باغ زندگی
بیبهره را چه فصل خزان و چه نوبهار
ما بادبان به باد حوادث سپردهایم
یا قعر موجهای گران یا کنار یار
اگرچه تازگیهائی در محتوای این اشعار دیده میشود که آنها را متمایز میکند. حبیب ساهر در این اشعار درصدد تغییر دادن فضا و بهادادن بهایماژیسم است:
پاسی زشب گذشت و بلرزید سایهها
آمد ستارهای زدل تیرگی فرود
(غزل نقش سایهدار)
در این قبیل اشعار، شاعر از طرح مفاهیم قراردادی و کلیشهای چون عرفان و تصوف و پند و حکمت احتراز میکند و سعی میکند جنبهای زمینی وملموس به احساسات و عواطف خود بدهد. معشوق او، همان شاهد ازلی نیست که دور از دسترس طائر خیال باشد، زندگی، با همة درشتناکی وخشونتهایش در این آثار رخ مینماید و مجال گرایش به انتزاع و تجرید را از شاعر، سلب میکند:
هر چند از بهار، هوا مشک بیز بود
وی، نکهت زنانه بر آن عطر میفزود
(غزل نقش سایهدار)
نوآوریهای حبیبساهر، به رغم آنکه در فضای ادبیات معاصر، انعکاس چندانی نیافته، از نقطه نظر تاریخ تطور شعر فارسی حائز اهمیت است.چرا که از یک طرف، بدعتهای او در شکستن قالبهای کلاسیک، مستقل از تجربة نیما یوشیج بود و از طرف دیگر، اقتباس و ترجمههائی کهحبیب ساهر از آثار ادبی شاعران ترکیه به عمل آورده است، از حیث حجم و کیفیت، خود خدمتی در راستای غنا بخشیدن به ادبیات فارسیمحسوب میشده است. اگرچه کوششهای حبیب ساهر و نیما یوشیج در نهایت به یک راه ختم شده است ولی به نظر میرسد که در مورد حبیبساهر، نوعی اجحاف صورت گرفته و تجربیات و تلاشهای وی به نوعی نادیده گرفته شده است. شاید اگر حبیب ساهر، همچون نیما یوشیج،کارهای خود را در زمان مناسب انتشار میداد، در تاریخ تکامل شعر نو جایگاهی دیگر گونه مییافت و پژواک فریادش در هیاهوی تبلیغات دیگرمدعیان به فراموشی سپرده نمیشد.
در بررسی آثار حبیب ساهر، با دیدن کارهائی که در قالب کلاسیک سروده شده
است، متوجه میشویم که وی با ادبیات کلاسیک و ظرائف آن،آشنائی کاملی
داشته است:
ای دهر، در بهار، گل از ما دریغ دار
تا در خزانمان نکنی همنشین خار
من غنچهای نچیدهام از باغ زندگی
بیبهره را چه فصل خزان و چه نوبهار
ما بادبان به باد حوادث سپردهایم
یا قعر موجهای گران یا کنار یار
اگرچه تازگیهائی در محتوای این اشعار دیده میشود که آنها را متمایز میکند.
حبیب ساهر در این اشعار درصدد تغییر دادن فضا و بهادادن بهایماژیسم است:
پاسی زشب گذشت و بلرزید سایهها
آمد ستارهای زدل تیرگی فرود
(غزل نقش سایهدار)
در این قبیل اشعار، شاعر از طرح مفاهیم قراردادی و کلیشهای چون عرفان و
تصوف و پند و حکمت احتراز میکند و سعی میکند جنبهای زمینی وملموس به
احساسات و عواطف خود بدهد. معشوق او، همان شاهد ازلی نیست که دور از دسترس
طائر خیال باشد، زندگی، با همة درشتناکی وخشونتهایش در این آثار رخ مینماید
و مجال گرایش به انتزاع و تجرید را از شاعر، سلب میکند:
هر چند از بهار، هوا مشک بیز بود
وی، نکهت زنانه بر آن عطر میفزود
(غزل نقش سایهدار)
حبیب ساهر، بیش از همه در قالب چهار پاره طبع آزمائی کرده است. این قالب
از طریق آشنائی با ادبیات اروپا، به شعر فارسی راه یافته است.برخلاف
شعرهای کلاسیک که واحد آنها بیت میباشد، واحد چهار پاره، بند است. هر بند
از چهار مصراع تشکیل یافته است که فقط در دو مصراعدوم و چهارم باید قافیه
رعایت شود و شاعر در انتخاب تعداد بندها محدودیت ندارد لذا در این قالب، دست
تخلیل شاعر در بیان و طرح آنچه درذهن اوست، باز است. چهار پارة حلقة
اتصال ادبیات کلاسیک با شعر نو بوده و به عنوان شاخصترین قالب در دورة
گذار ادبیات مشروطه به شعر نومطرح میبوده است. شعرهای حبیب ساهر، در قالب
چهارپاره، شباهت زیادی به کارهای فریدون توللی دارد:
ای شب تیره و ای غول سیاهی بگذار
قدحی نیز از این بادة هستی گیرم
باز کن سلسله و بند زپایم که مگر
مستِ غم گردم و در حالت مستی گیرم
ناقوس مرگ میزند اینک به نیم شب
میلرزد از طنین وی آرامی زمان
مانند مومیائی، یک لاشة کبود
بر نور زندگی غمین، بسته دیدگان
برخلاف توللی، حبیب ساهر، خود را چندان ملزم به رعایت قواعد چهار پاره نمیبیند.
بسیار اتفاق میافتد که قافیه در مصراعهای دوم و چهارمرعایت نمیشود و یا
تعداد مصراعها، از 4 مصراع تجاوز میکند و یا شعر به صورت ترکیبی از چهار
پاره و مثنوی یا قطعه و مثنوی درمیآید که به نظرمیرسد، در این مراحل،
شاعر برخوردی تفننی و تجربی با فرم داشته است؛ مثلاً در شعر «نامراد»:
سبکتر از نسیم صبحگاهی
گذشتیم از فراز کوهساران
به بحر تیره و طوفانی عمر
اسیر موجها مانند اشباح
همه شب تا سحر کشتی براندیم
اثر از ساحل دریا ندیدیم
که در 6 مصراع فوق، قافیه وجود ندارد. ولی در بند دوم، قافیه در مصراع دوم
و چهارم رعایت شده و دوباره مصراع پنجم و ششم بدون قافیهمیآید:
به ظلمت در، اگرچه ره بریدیم
کنار چشمه ساران جان سپردیم
با نظر به سایر مسامحههای حبیب ساهر (چون التقاء حرف ع با الف یا ه با الف) به نظر میرسد که شاعر در
قطعات آزاد، خود را چندان ملزم بهرعایت قواعد نمیدیده است:
آبگیر همچو جام زرّین است
که در آن آتش مذاب بود
(شعر باغچه)
از نظر محتوائی، این اشعار، آثار شاعران رومانتیک فرانسه را تداعی میکنند:
شبه نهان دارد، اسرار فسونکارش را
در پس پردة اشجار، سرآورده به هم
گوئی حبیب ساهر همان شاعر آشفتة رومانتیک با گیسوانی پریشان و شولائی بلند
است که در سیاهی شب، در پرتو نور پریده رنگ شمعی دفترگشوده و شکستها و
ناکامیهایش را تقریب میکند:
تا به کی ای دل دیوانه، به تاریکی شب
پی جادوی هنر، راه خیالی پوئی
تا به کی درشکن پردة فرسودة غم
شب همه، تا به سحر، نقش تمناجوئی
در اشعاری که حبیب ساهر در قالب آزاد سروده است، تلقی آواز شکستن وزن،
متفاوت از پیشنهاد نیما بوده است. حبیب ساهر، در اشعاری که دربحور مختلفالارکان
چون بحر مضارع و بحر محبت سروده است، وزن را همچون توللی و نادر پور، در
نقطة انتهای رکن شکسته است:
آب روان، ز دفتر اندوهناک خویش
مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلات
خواند حکایتی
مفعولُ فاعلات
اما در این اشعار، برخلاف توللی و نادرپور، شاعر خود را مقید به رعایت وزن
ندیده است.
درعصرما،چراغ نفتی و برقی رنگ رنگ
در بحور متفقالارکان، تلقی شاعر از شکستن وزن، همان پیشنهادی بوده که
نیما مطرح کرده است، یعنی همان که شاعر به ضرورت، تعداد رکنها راکم و
زیاد کند:
نه یکی باغ و نه یک بیشة پرسایه بهده
از بهاران به شگفت است یکی روضة تک
در یکی شوردهی
در حرفخانة بک
با این حال شاعر، پیشنهاد نیما را کاملاً رعایت نمیکند و به ویژه در اشعاری
که در بحر رمل سالم سروده است، آخر مصراع را به هجای بلند ختمنمیکند تا
امکان پیوستن مصراع به مصراع بعدی و تشکیل بحر طویل سلب شود:
ریشهام در سرزمین خشک و بیباران
به یک صحرای سوزان بوده
اجدادم همه چادرنشین بودند...
در ضمن، شعر «بیدهای افشان» در دو وزن سروده شده است. در نیمة اول، شعر
در بحر رمل محبون سروده شده است.
ناگهان
تک سواری فتداز اسب، سرخاک سیاه
وی نه فریاد برآورده، نه یاری طلبد
لیک با حسرت بر نعل درخشندة اسبان نگرد
که زوی دور شوند
نیمة دوم در بحر رمل سالم سروده شده است.
ای سواران، سرخ جامه
ای سواران، برنشسته، هر یکی بر باد پایان...
شاید شاعر برای القاء سرعت و توالی حوادث در نیمه اول و سپس بازتاب دادن
فضای روائی در نیمة دوم به این تغییر وزن، تن داده است.
در مجموع باید گفت که آثار حبیب ساهر از حیث نوآوری و ابداع قابل مقایسه
با آثار دیگر پیشروان شعر نو میباشد و انعکاس نیافتن در زمانمناسب، از ارزش
این آثار نمیکاهد و لازم است که از ابعاد گوناگون به آثار این شاعر
آوانگارد پرداخته شود.
مأخذ:
1- کتاب شعر 1، حبیب ساهر، چاپ اول 1355
2- کتاب شعر 2، حبیب ساهر، چاپ اول 1355
3- نمونههائی از ادبیات منظوم ترک، تدوین و ترجمه: حبیب ساهر 1356
4- بدعت 6 و بدایع نیما، مهدی اخوان ثالث
5- دیدی از نوآوریهای حبیب ساهر، دکتر ح. صدیق
6- تاریخ تحلیلی شعر نو، محمد شمس لنگرودی
7- مکتبهای ادبی، رضا سیدحسینی
نویسنده: مهدی فر زه
چهارشنبه 21 مرداد1388 ساعت: 11:52
سلام.
مقاله را save کردم که سر فرصت با
دقت بخوانم .
موفق باشید .
راستی ، آیا شما کتاب شعرتان را چاپ کرد ه اید؟
نویسنده: مصطفی
چهارشنبه 21 مرداد1388 ساعت: 13:22
سلام
سپاس از مقاله زیبایتان //قلمتان پایدار
نویسنده: آذین
چهارشنبه 21 مرداد1388 ساعت: 14:33
ابیات همی گوئی .. بر
روزنه ی ماضی .
عزمم شده دیدارت ..قامت بنما راثی .
نویسنده: آذرین
چهارشنبه 21 مرداد1388 ساعت: 14:39
راست مطلب شما در مورد
حبیب ساحر گیرا است .. خسته نباشی
قالب وبلاگ مبارک / خیلی شیک است .
ضمنا یک عامل در وبلاگت است که ساید را که در باره وبلاگ و پیوندها و این جور
چیزها نوشتی میبره تا پائین پائین بعداز اولین پست وبلاگ .
شاید یکی از سطرهای پست جدیدت درازتر از حد قالب است .
نویسنده: یاشماق
چهارشنبه 21 مرداد1388 ساعت: 15:13
گون آیدین پرئزیدئنت
نویسنده: راثی پور
چهارشنبه 21 مرداد1388 ساعت: 15:19
سلام.از معرفی این وبلاگ ارزنده خیلی ممنونم.
نویسنده: ازاورادگل سرخ
پنجشنبه 22 مرداد1388 ساعت: 2:5
سلام جناب راثی پور!
مقاله ی شما روشنگر و مفید بود . خوب است شخصیت های مهجور ادب و شعر معاصر را بیش
از این بشناسیم .
دونکته : اول اینکه کاش زندگی نامه ی مختصری از ایشان جهت آشنایی عموم ذکر می
نمودید.
دوم اینکه فرموده بودید چهارپاره به تبع ادب اروپایی وارد شعر فارسی شده ؟!
برای این مطلب ارجاعی هم دارید یا استنباط و تحلیل شخص شماست ؟چون ذهن بنده در این
خصوص قانع نشده است.
با تشکر
نویسنده: نازنین ( برگ بی برگی )
پنجشنبه 22 مرداد1388 ساعت: 9:32
نویسنده: جعفری
پنجشنبه 22 مرداد1388 ساعت: 11:1
سلام
ممنون از لطفت.
نویسنده: سویدا
پنجشنبه 22 مرداد1388 ساعت: 12:5
سلام
بازم بابت آشنایی با بزرگ دیگری که نمی شناختم ممنون. قطعاَ معرفی این چهرها برای
دوستانی که علاقه مند شعر هستند بسیار مفیده.
من هنوز با خوندن شعر قبلیتون، با وجود تکرار فراوان ازش لذت می برم.
سبز باشید.
نویسنده: راثی پور
پنجشنبه 22 مرداد1388 ساعت: 15:10
سلام.با تشکر از حضور
سبزتان.در مورد نکته ای که فرموده بودید شما را به کتابهای از صبا تا نیما و تاریخ
تحلیلی شعر نو ارجاع می دهم.البته چهارپاره به همین سبک و سیاق و البته با وزن
هجائی در زبان انگلیسی وجود دارد و قدمت آن به اوائل قرن 19 هم می رسد.یک مورد
جالب هم اینکه بنده در دیوان نیر تبریزی شاعر دوره قاجار که معاصر با ادیبالممالک
فراهانی بود دوبیتی پیوسته دیده ام که در این زمینه هم مقاله ای نوشته ام که اگر
حوصله ای باشد یک روز هم آنرا در این وبلاگ تایپ می کنم.اما برای زندگی نامه حبیب
ساهر می توانید به سایتhttp://sahir-turkce.blogspot.com/
مراجعه کنید.یا حق
نویسنده: سویدا
پنجشنبه 22 مرداد1388 ساعت: 21:14
با سلام دوباره.
خیلی ممنون از لطفتون و راهنمایی هاتون. به آدرس هم که گفته بودین سر زدم. شاعر
پرکاری هم بودن.
منتظر اون پست خواهم بود. بازم ممنون
نویسنده: لطف الله
جمعه 23 مرداد1388 ساعت: 12:23
سلام استاد دو تا از کتابهای جدیدم را برایتان فرستاده بودم خوشحال می شوم بخوانی و نظر بدی
نویسنده: دست خیال
جمعه 23 مرداد1388 ساعت: 15:59
سلام و سپاس از مقاله.
نویسنده: نیلوفر
جمعه 23 مرداد1388 ساعت: 19:31
سلام
با پست جدیدی پیرامون (((((((وبلاگ نویسان در اتاق بازجویی)))))به روز هستم اگر می
خواهید در مورد سرنوشت چند وبلاگ نویس دستگیر شده اطلاع پیدا کنید سری به مردبا
بزنید و گزارشی از بازجویی های ان ها را مشاهده کنید.
نویسنده: دشمن زیاری
جمعه 23 مرداد1388 ساعت: 21:13
سلام
خوب است. استفاده کردم. دستتان درست
یا حق
نویسنده: احمد
شنبه 24 مرداد1388 ساعت: 3:39
درود بر جناب رائی پور
عزیز
استفاده بردم. با سپاس.
نویسنده: روشنان
شنبه 24 مرداد1388 ساعت: 9:30
سلام و خسته نباشین
....چقدر جان بخش بود ولی ای کاش این نوشته ی پر مغز و صمیمی بیشتر ادامه داده
میشد ....
مرسی
نویسنده: اصیل زاده
شنبه 24 مرداد1388 ساعت: 10:53
به تماشا سوگند و به آغاز
کلام...
بعد از حذف تارنگار ما توسط سیستم و فیلترکردن محذوف آن دوباره آمدیم...
هرچند که مانند تمام نیک اندیشان نیک می دانیم که در برابر عناصر کثیف قدرت هیچ
امانی نداریم ...
مایل به تبادل لینک با شما هستم...مرا بیاگاهانید...
به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا...
نویسنده: روح الله احمدی (بلبل)
شنبه 24 مرداد1388 ساعت: 10:59
سلام
اول اینکه از ابیات شما تشکر دارم
دوم اینکه از اینکه همیشه سرزمینم را نورانی میکنید ممنونم
سوم اینکه از مطلب آموزنده شما ممنونم.. در ادبیات قلم های خسیس کم هستند
و در آخر اینکه پیروز و بهروز باشید
نویسنده: اصیل زاده
شنبه 24 مرداد1388 ساعت: 11:36
به تماشا سوگند...
حقیقتا انتظار ندارم که موضوع به سادگی محقق شود اما طرح این موضوع بعد 30سال یعنی
افرادی به بت خانه نظر دیگری دارند...
لینکتان کردم...! شما هم...( سرنوشت سبز )
نویسنده: خورشید
شنبه 24 مرداد1388 ساعت: 12:35
درود
دست مریزاد، بهره بردم
با "بیهودگی، خفگی و بی شرمی" تازه شده ام!
بخوان و دیدگاهت را بنویس
شاد و پیروز و تندرست و سبز نویسا باشی
بدرود
نویسنده: هیوا
شنبه 24 مرداد1388 ساعت: 12:40
ممنون از
مطلبتون...استفاده کردم ...
موفق باشید
نویسنده: مهدی تقی نژاد
یکشنبه 25 مرداد1388 ساعت: 10:27
سلام
ممنون از شما و تذکرتان.
استفاده کردم.
سبز بمانی.
نویسنده: طاهره دررودی
یکشنبه 25 مرداد1388 ساعت: 21:34
سلام وخسته نباشید:
نویسنده: فرصت میرزا
یکشنبه 25 مرداد1388 ساعت: 21:36
سلام دوست عزیز
مطلب جالبی بود کسب معلومات کردیم
مفتخر کنید
نویسنده: رضا ,.,
دوشنبه 26 مرداد1388 ساعت: 7:26
غیبت طولانى شده
نویسنده: آذرین
دوشنبه 26 مرداد1388 ساعت: 8:18
سلام و خسته نباشید.
موفق و منصور باشی
نویسنده: مظاهر کثیری نژاد
دوشنبه 26 مرداد1388 ساعت: 19:6
سلام دوست عزیز.
از نظرت ممنون.
از این که ثانیه هایی رو توی ویترین مجازی من بودی ممنون.
وبلاگ قشنگی داری.
مانا باشی...
نویسنده: اصیل زاده
چهارشنبه 28 مرداد1388 ساعت: 9:14
من به روزم...به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید که ز تمنای شما در حسرت رستاخیزیم...
نویسنده: تقریرات یک معلم
چهارشنبه 28 مرداد1388 ساعت: 12:18
سلام جناب راثی پور
امیدوارم که همیشه تندرست باشید. ممنون از اینکه بر اطلاعاتمان افزودید. در
سیرتکاملی شعر شاعران زیادی مانند احمدی - رویایی بابا چاهی - اصلانی و... نقش
داشتند ولی حکم نهایی به نام نیما خورد و متاسفانه امروزه آنطور که باید به این
شاعران پرداخته نمیشود به طوری که کم کم از یادها خارج شده اند.
نویسنده: خورشید
چهارشنبه 28 مرداد1388 ساعت: 12:19
درود
استاد راثی پور گرامی خسته نباشید و خدا قوت
این بار با "علیمردان خان" آمده ام!
یادت هست نوار قصه "علیمردان خان" را؟
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشی
بدرود
نویسنده: سویدا
چهارشنبه 28 مرداد1388 ساعت: 16:6
نویسنده: احمد
جمعه 30 مرداد1388 ساعت: 18:41
سلام جناب رائیپور
دلتنگ نوشتههای خوبتان هستم.
نویسنده: آذرین
جمعه 30 مرداد1388 ساعت: 22:8
سلام
ممنون
براتون آرزوی موفقیت دارم
شعری در کامنتهای وبلاگم براتون موجود است .
نویسنده: ناهید
پنجشنبه 5 شهریور1388 ساعت: 19:25
سلام جناب راثی پور
وبلاگتون فوق العاده بود
امیدوارم بنده را از حضور خود بی نصیب نگذارید
ضمن عرض تبریک به شما دوست عزیز که توانسته اید با زحمات فراوان وبلاگ بسیار زیبای خود را به ثبت برسانید...و تشکر فراوان بابت مطالب بسیار ارزنده و فواید ان برای هر بازدید کننده ای...شما را به گروه بزرگ اوکسین ادز جهت درج وبلاگ خود و زیباسازی محیط وبلاگ، به ازای ثبت وبلاگ و واریز پول توسط ما به شماره حساب بانکی شما دعوت مینماییم...
ثبت نام با شما....بازدید روزانه از وبلاگتان و واریز پول به حساب بانکی شما توسط ما...کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?i=947
همچنین سایت های پر بازدید ایران ، عضویت فعالی دراین گروه دارند....به ازای هر کدام از وبلاگهایتان پول در میاورید......تعداد زیاد اعضای این گروه نشاندهنده رسمیت این گروه و هیچ گونه سوء استفاده است. فقط وبلاگ خود را ثبت نمایید و پول پارو کنید...بدون هیچ گونه چشم داشت و تضرر مالی....در هر کجا و در هر زمان و درهر وضعیت مالی که هستید..به گروه بزرگ اوکسین ادز بپیوندید.
عضویت سریع فقط در اینجا:
http://www.oxinads.com/?i=947
http://www.oxinads.com/?i=947
ما منتظر شماییم به ما بپیوندید
درضمن برای فعال شدن حسابتان باید کد بنر ها را در سایتتان قرار دهید
سلام دوست عزیزم
از شما دعوت می کنم از چت روم اختصاصی دختران ایرونی دیدن کنید
ادرس : http://www.mihanchat.com
منتظرتیم ...