.

.

.

.

شعری از استاد شفیعی کدکنی

نوح جدید ایستاده بر در کشتی

کشتی او پر ز موش و مار صحاری

لیک در آن نیست جای بهر کبوتر

لیک در آن جای نیست بهر قناری

 

نوح جدید ایستاده بر در کشتی

گوید"آنک عذاب کفر و تباهی!

هرکه نباشد درون کشتی من نیست

ایمن،از موج خیز خشم الاهی"

 

نوح نو آئین ستاده بر در کشتی

خیره در ابری که نیست بر همه آفاق

گوید "وایا به روزگار شمایان

چون ببرد آذرخش دست به چخماق"!

 

میغ عذاب آمده ست و کشتی پربار

تندی تندر گسسته کار ز هنجار

طوفان،طوفان راستین دمنده

کشتی او کاغذی میانهء رگبار

نوح جدید ایستاده بر در کشتی

کشتی او پر ز موش و مار صحاری

لیک در آن نیست جای بهر کبوتر

لیک در آن جای نیست بهر قناری

 

نوح جدید ایستاده بر در کشتی

گوید"آنک عذاب کفر و تباهی!

هرکه نباشد درون کشتی من نیست

ایمن،از موج خیز خشم الاهی"

 

نوح نو آئین ستاده بر در کشتی

خیره در ابری که نیست بر همه آفاق

گوید "وایا به روزگار شمایان

چون ببرد آذرخش دست به چخماق"!

 

میغ عذاب آمده ست و کشتی پربار

تندی تندر گسسته کار ز هنجار

طوفان،طوفان راستین دمنده

کشتی او کاغذی میانهء رگبار!


نویسنده:
 قلم

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 0:54

زنده باد!

وب سایت

 

نویسنده: ام نخعی فر

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 1:3

قصه " شهر دلقک ها "

وب سایت

 

نویسنده: مهدی فر زه

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 11:10

سلام .
شاید منظور ِاستاد شفیعی کدکنی از نوح جدید و نو آیین، امپریالیسم جهانی باشد در این صورت می شود فهمید که چرا کشتی نوح پر از مار و موش است، و نیز می شود درک کرد قدرت الهی را که در طبیعت متجلی ست آنجا که از کشتی کاغذی در رگبار نام می برد.
امپریالیسم برای کوچک جلوه دادن قدرت الهی طبیعت، آذرخش را به جرقه ی چخماق
تشبیه می کند.

وب سایت

 

نویسنده: مهدی فر زه

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 11:26

گوید "وای، به روزگار شمایان

چون ببَرد آذرخش دست به چخماق"!
 

نوعی طنز در این بیت قابل درک ست "وای به حال شمامردم، اگر آذرخش، سنگ آتشزنه را به دست گیرد، زیرا از آن جرقه برمی خیزد. تحقیر آذرخش و خشم طبیعت، و جرات دادن به گنهکاران که از خشم طبیعت نترسید، سخن این نوح نو آیین و دجال صفت است.

وب سایت

 

نویسنده: حضرت خضر

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 15:14

وب سایت

 

نویسنده: اصلاح طلب

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 16:6

سلام.
خوبین؟
ممنونم از لطفی که دارین.
من اصلا قصد نداشتم با ایشون تند حرف بزنم.ولی مجبورم کرد.
شفیعی رو به خاطذر خاکی بودنش خیلی دوست دارم.
ولی این سبک شعریش رو نه!!!
راستی لینکتون کردم تا هر بار که می خوام بیام اینجا مثل الان یه ساعت دنبال آدرستون نگردم.

وب سایت

 

نویسنده: سویدا

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 18:13

سلام. فوق العاده بود.
بعضی اشعار استاد کدکنی، خوندنشون آنچنان آدم رو غرق لذت میکنه که اگر تلخ و اشاره ای تلختر داشته باشه، باز هم از خوندنش به شعف میای.
واقعاَ زبان هنر و خصوصاَ شعر چقدر گویا و نافذه. تنها یک شعر نبود! چیزی از یک بیانیه و مانیفست کم نداشت. امروز یه نقاشی از آقای موسوی دیدم که اون هم تنها یک نقاشی نبود! انشالله عمری باشه پست بعد میذارم ببینین.
سبز باشید

وب سایت

 

نویسنده: قلم

جمعه 9 مرداد1388 ساعت: 23:58

سلام جناب راثی‌پور
ممنون از حضور گرم و نظر لطفتان.

همچنان زنده باد!

وب سایت

 

نویسنده: علی

شنبه 10 مرداد1388 ساعت: 8:37

سلام دوست عزیز 
از اینکه به وبلاگ من سر زدین ممنون
خوشحال میشم نظرات خودتون رو ببینم واسه مطالبم در ضمن اگه افتخار بدین و لینک بدین کمال لطف رو در حقم کردین با تشکر

وب سایت

 

نویسنده: خرمهره

شنبه 10 مرداد1388 ساعت: 9:54

سلام
مرسی از نظرتون .
میگن هیتلر هم برداشت خودش رو از عدالت اجرا میکرد.
در ضمن اگه من قبل از ساختن کشتی ، به نوح ایمان می اوردم ، موقع ساختن کشتی از ایمانم برمیگشتم. وقتی که حرف و رفتار پیغمبر خدا، دور از ذهن و منطق باشه وای به حال بقیه.!

 

نویسنده: خرمهره

شنبه 10 مرداد1388 ساعت: 10:2

یادم رفت آدرس وب رو بذارم

وب سایت

 

نویسنده: ولنگارآزاد

شنبه 10 مرداد1388 ساعت: 11:38

یا سلام و سپاس از حسن توجه و ملاطفت حضرت عالی. ایام به کام.

وب سایت

 

نویسنده: ولنگارآزاد

شنبه 10 مرداد1388 ساعت: 11:46

نظراتتان تا حدی اعمال شد. خوشحال می شوم غزل انتخاباتی ام را نقد فرمایید.http://velengari.blogfa.com/post-18.aspx

وب سایت

 

نویسنده: فریبا یوسفی

یکشنبه 11 مرداد1388 ساعت: 7:53

سلام
خواندم
سپاس

وب سایت

 

نویسنده: مهدی نادری نژاد

یکشنبه 11 مرداد1388 ساعت: 12:33

با سلام 
از انتخاب شما متشکرم.

وب سایت

 

نویسنده: روح الله احمدی (بلبل)

یکشنبه 11 مرداد1388 ساعت: 14:57

سلام بر شما
ممنونم از محبت شما
خیلی اشعار زیبایی خواندم
وقت نیست که حرف بسیار بگویم برایتان
از همسایگی همیشگی با شما خوشحال خواهم شد

وب سایت

 

نویسنده: فاطمه اختصاری

یکشنبه 11 مرداد1388 ساعت: 22:20

مثل زنی که بچّه ی مرده اش را به دنیا آورده، خسته ام!
.
اما
همراه شما هستم با شعری جدید از خودم:
دنیا شده مثل وسط خالی «دونات»!!
.
و شعری
منتشر نشده و داغ ِ داغ
از «دکتر سید مهدی موسوی»:
«ایران ما گربه ست امّا موش بسیار است!»
.
با حرف هایی سیاه و سپید
و لینک هایی آبی
«به چیزهای قشنگی که نیست فکر بکن»
و به دیدنم بیا...
به اولین پست «فاطمه اختصاری» در سال جدید
که همه اش کهنگی ست...

وب سایت    پست الکترونیک

 

نویسنده: دست خیال

دوشنبه 12 مرداد1388 ساعت: 0:8

کشتی او کاغذی میانه رگبار...

وب سایت

 

نویسنده: نیلوفر

دوشنبه 12 مرداد1388 ساعت: 0:24

سلام با مطلبی جدید پیرامون تحلیلی بر اعترافات اخیر به روزم 

پروژه اعتراف گیری با ابطحی کلید خورد

در صورت تمایل برای تبادل لینک در قسمت نظرات پیام بگذارید در اولین فرصت لینک خواهید شد

وب سایت

 

نویسنده: لطف الله

دوشنبه 12 مرداد1388 ساعت: 1:51

استاد گرامی از اینکه دایم به من سر می زنی خوشحالم
افتخار می کنم
با استادی چون شما دوستم
مقاله خود را حتما در وبلاگ خود بگذارید.

وب سایت

 

نویسنده: احمد

دوشنبه 12 مرداد1388 ساعت: 15:22

سلام بر شما و درود بر استاد شفیعی کدکنی

سروده ای عمیق و حاوی نکات قابل تامل است... آری طوفانی در راه است و کشتی نوح دروغین پر است از موش و مار...

وب سایت

 

نویسنده: گاه نوشت های دبیر ادبیات

سه شنبه 13 مرداد1388 ساعت: 12:18

سلا و عرض ارادت

شعر گویا و نغزی بود. ممنون

وب سایت

 

نویسنده: مسیح

سه شنبه 13 مرداد1388 ساعت: 18:49

سلام 

ای انتقام سرخ بیا با عبای سبز...

به روزمو منتظرتون

وب سایت

 

نویسنده: رضا

جمعه 16 مرداد1388 ساعت: 12:0

سلام دوست عزیز
در مورد کامنتى که گذاشتید (دروغ بى فروغ است) میشه بیشتر توضیح بدید؟!
با تشکر


سلام.منظورم تایید پیام داستان بود

وب سایت

 

نویسنده: solmaz

دوشنبه 19 مرداد1388 ساعت: 9:56

سلام تارنگار زیبای دارید لطفا به من هم سربزنید

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:14 ب.ظ

هزاران درود بر بر تک تک لحظه های بی کران دکتر کدکنی.. درود بر درک بی نظیرس از زمان حال همه ما..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد