.

.

.

.

تاملی در اشعار انتخاباتی 1

 تـــو کشــور چهـــــا ر چر خ پنـچر  

 میخوای بیای چیکـار کنی بــرادر؟*

  چه می کنی با این همه کراکی

 اینایی کـه زدن به جــاده خــاکی 

  چه می کنی با اقتصاد خسته   

   بـا این همـه شرکت ورشکسته 

 زبـــان بد بـــریده چشم بـد کـــور 

  اگـه بـــازم شدی رئیس جمهــور

  نذار کسی ســــوار مـــردم بشه  

   نذار دلار هـــای مـــــا گـــم بشه

  به قـــول یک نفر بیـــا و چی کن

  وزیــــــر فــــرهنــگو معــرفی کن

  وزیـــــر فرهنگی کــه مـرد باشه  

  اهل کمــــــال و اهل درد بـاشه

  فک نکنـه قصیــــده  بنــد رخـتـه  

 مُنجیک تَرمذی یـه جـور درخـتـه *

  کـار نداریم شمــا  الی یــــا بلی 

 حدَّ اقلّش اینـه کـــه خــوشگلی

 در باره شعر های انتخاباتی که در چند صباح  اخیر باب شده به دو دلیل سخن گفتن چندان آسان نیست . نخست از این لحاظ که کمتر نظری در این باره ابرازشده ومبنی و ملاکی برای ارزیابی و ارزش گذاری این اشعار وجود ندارد و دیگر اینکه پرداختن به این مسئله حساسیت برانگیز بدلیل پاره ای محذورات و خط قرمزها کامل نخواهد بود..این کمترین سعی کرده ام در این وجیزه در حد بضاعت مزجاة خود برداشت ها و نکته نظرهایم را بدون هواداری و طرف گیری شخص و جناح خاص ابراز کنم و برای پرهیز از تصدیع خاطر خوانندگان این مطالب را در سه قسمت

۱/ویژگی هاو خاستگاه  اشعار انتخاباتی
۲/ارزش ادبی و تکنیک های به کار رفته
۳/بررسی اجمالی چند نمونه از چند شاعر
محدود کنم.امید است با افزودن انتقاد ها و هم فکریتان بتوانم از عهده این کار برآیم.


۱/ویژگی ها و خاستگاه اشعار انتخاباتی

معمولا این اشعار در کاتگوری ادبیات غیر رسمی جای می گیرند .ادبیات معترض به فرهنگ رسمی و مناسبات و محدودیت های دست و پاگیرش که موجب ایجاد تعارض در ضمیر ناخودآگاه خالق و سراینده آن شده است.وجود قوانین محدود کننده در هر اجتماع انسانی اجتناب ناپذیر است تا تصادم غرایز نفع طلب موجبات فروپاشی اجتماع را فراهم نیاورد.اما ذهن و ضمیر هر انسانی ،ماهیتی الاستیک دارد که برای فشار و محدودیتی را که بر او وارد می شود بازخورد و عکس العملی پیدا می کند..

 تـــو کشــور چهـــــا ر چر خ پنـچر  

 میخوای بیای چیکـار کنی بــرادر؟*

  چه می کنی با این همه کراکی

 اینایی کـه زدن به جــاده خــاکی 

  چه می کنی با اقتصاد خسته   

   بـا این همـه شرکت ورشکسته 

 زبـــان بد بـــریده چشم بـد کـــور 

  اگـه بـــازم شدی رئیس جمهــور

  نذار کسی ســــوار مـــردم بشه  

   نذار دلار هـــای مـــــا گـــم بشه

  به قـــول یک نفر بیـــا و چی کن

  وزیــــــر فــــرهنــگو معــرفی کن

  وزیـــــر فرهنگی کــه مـرد باشه  

  اهل کمــــــال و اهل درد بـاشه

  فک نکنـه قصیــــده  بنــد رخـتـه  

 مُنجیک تَرمذی یـه جـور درخـتـه *

  کـار نداریم شمــا  الی یــــا بلی 

 حدَّ اقلّش اینـه کـــه خــوشگلی

 در باره شعر های انتخاباتی که در چند صباح  اخیر باب شده به دو دلیل سخن گفتن چندان آسان نیست . نخست از این لحاظ که کمتر نظری در این باره ابرازشده ومبنی و ملاکی برای ارزیابی و ارزش گذاری این اشعار وجود ندارد و دیگر اینکه پرداختن به این مسئله حساسیت برانگیز بدلیل پاره ای محذورات و خط قرمزها کامل نخواهد بود..این کمترین سعی کرده ام در این وجیزه در حد بضاعت مزجاة خود برداشت ها و نکته نظرهایم را بدون هواداری و طرف گیری شخص و جناح خاص ابراز کنم و برای پرهیز از تصدیع خاطر خوانندگان این مطالب را در سه قسمت

۱/ویژگی هاو خاستگاه  اشعار انتخاباتی
۲/ارزش ادبی و تکنیک های به کار رفته
۳/بررسی اجمالی چند نمونه از چند شاعر
محدود کنم.امید است با افزودن انتقاد ها و هم فکریتان بتوانم از عهده این کار برآیم.


۱/ویژگی ها و خاستگاه اشعار انتخاباتی

معمولا این اشعار در کاتگوری ادبیات غیر رسمی جای می گیرند .ادبیات معترض به فرهنگ رسمی و مناسبات و محدودیت های دست و پاگیرش که موجب ایجاد تعارض در ضمیر ناخودآگاه خالق و سراینده آن شده است.وجود قوانین محدود کننده در هر اجتماع انسانی اجتناب ناپذیر است تا تصادم غرایز نفع طلب موجبات فروپاشی اجتماع را فراهم نیاورد.اما ذهن و ضمیر هر انسانی ،ماهیتی الاستیک دارد که برای فشار و محدودیتی را که بر او وارد می شود بازخورد و عکس العملی پیدا می کند..
یک مسئله که موجب فراگیر و همه پسند شدن این اشعار شده ،حضور قوی و همه جانبه سیاست در جامعهء ماست و علت آن چیزی نیست جز فربهی بیش از حد دولت و دست اندازی آن به همه شئون جامعه که در عین حال که مجالی برای فعالیت نهادهای مدنی و اقتصادی و فرهنگی باقی نگذاشته است، این توقع را در مردم ایجاد کرده که هرکار ناشدنی و خطیر تنها ازعهدهء  این اندام نامتناسب فربه ساخته است و سیاست مردان قهرمانان و نجات دهندگانند که قرارست گره از کار فرو بستهء خلق بگشایند.
در اینجاست که آرمانگرائی صرف  بر واقع بینی می چربد و افراد به هواداران دو آتشه ء عمرو و زید تبدیل می شوند که همه چیز را از دریچهء مثبت –منفی نگر خود یا سیاه سیاه می بینند یا سفید سفید.
البته کاندیداها نیز در ایجاد این شبهه دخیلند که بدون اعتراف به محدودیت های اختیارات قانونی خود شعارهای بی پشتوانه می دهند ،مگر چند رای بیشتر را به خود جلب کنند.
اینجاست که شعر کاربردی نامتعارف و نابجا می یابد.هرچند این قماش اشعار سابقه ای از زمان ادبیات مشروطه دارند ولی تفاوتهای زیادی در آن ایجاد شده است..اول از این لحاظ که قالب و زبان مورد استعمال این اشعار با اشعار سیاسی زمان مشروطه فرقی فارق دارد:

ماه مشروطه در این ملک طلوعیدن کرد**
انتخابات دگر باز شروعیدن کرد
شیخ در منبر و محراب خشوعیدن کرد
حقه و دوز و کلک باز شیوعیدن کرد
وقت جنگ و جدل و نوبت فحش و کتک است
انتخابات شد و اول دوز و کلک است
صاحب الرایا! رو صبح نشین روی خرک
رایها پیش نه و داد بزن های جگرک
پوت قند آید از بهر تو و توپ برک
می دود پیشتر و می دهدت بیشترک
هر که عقلش کم و فضل و خردش کمترک است
انتخابات شد و اول دوز و کلک است.
این وکالت نه به آزادی و خوش تعلیمی است
نه به دانستن تاریخ و حقوق و شیمی است
بلکه در تنبلی و کم دلی و پر بیمی است
یا به پوتین و کلاه و فکل و تعلیمی است
یا به تسبیح و به عمامه و تحت الحنک است
انتخابات شد و اول دوز و کلک است


.از طرف دیگر سرایندگان این اشعار که سعی دارند نامشان پنهان بماند در ورای سرودن این اشعار هدفشان معطوف به حمایت ازعمرو و یا تقبیح زید نیست،بلکه ندای اعتراض و عصیانیست بر نظم و نظام جاری در اجتماع که حتی در گزینش کلمات سعی می کند عامدانه از نرم رایج در زبان و قواعد نحوی و دستوری تخطی کند و حتی از مصطلحات زبان اقشار فرودست و لمپن و نیز ادبیات نسل سوم استفاده کند.ویا حتی قواعد ادبی را نیز رعایت نکند.
ادبیات زمان مشروطه هر مایه تازگی و نو آوری داشت باز در چارچوب قالبهای کلاسیک قابل تعریف و طبقه بندی بود:

 

هیچ دانی که چه کردیم به مادر من و تو؟***
یا چه کردیم به هم، جان برادر من و تو؟
سعی کردیم به ویرانی کشور من و تو
رو، که اف بر تو و من باشد و تف بر من و تو

هر دومان مایه ننگیم، امان از من و تو
من و تو هر دو جفنگیم، امان از من و تو

از همان اول، ما و تو به هم رنگ زدیم
وز سر جهل به هم حیله و نیرنگ زدیم
سنگ برداشته بر کله هم سنگ زدیم
گاه تریاک کشیدیم و گهی بنگ زدیم

من و تو بس که دبنگیم، امان از من و تو
من و تو هر دو جفنگیم، امان از من و تو

مستبد گشتم و تو باز مساوات شدی
یا که من صاحب ثروت شده تو لات شدی
اعتدالی شده مخلص، تو دموکرات شدی
الغرض من چو تو لات و تو چو من لات شدی

باز هم بر سر جنگیم، امان از من و تو
من و تو هر دو جفنگیم، امان از من و تو

من به عنوان وکالت، تو به عنوان دگر
جلب کردیم بسی فایده زین مردم خر
نشد از ما و تو حاصل به کسی غیر ضرر
بلکه گشت ایران از روز نخستین بدتر

ما هم افتاده و لنگیم، امان از من و تو
من و تو خیلی جفنگیم، امان از من و تو

ای برادر تو خری، من ز تو خرتر بالله
بهتر از ما و تو دانی چه بود؟ خر، بالله
خر به چاله ننهد پای مکرر بالله
زین خریت ها ویران شده کشور بالله

ما به فکر خر لنگیم، امان از من و تو
من و تو خیلی جفنگیم، امان از من و تو

ما این ادبیات مورد بحث زبان اعتراض و پروتست سرخوردگانیست که عصیان گرانه با هنجارشکنی شان ابراز وجود می کنند .چیزی شبیه واکنش برخی تماشاگران سینما که در واکنش به نارضائی خود از فیلم نمایش داده شده حرص خود را از صندلیهای بی زبان در می آورند.
هرچند انگیزهء سروده شدن این قبیل اشعارجز  حب و بغض ها نیست ولی رد پای  پاره ای از واقعیت ها نیز در آن به چشم می خورد که موجب بر انگیخته شدن حب و بغض ها شده است و سراینده کوشیده است با برجسته کردن و برکشیدن این مصداق های عینی، باور پذیری سروده اش را دوچندان کند.
دستمایه شاعران این آثار مسائل روزمره و پیش پا افتاده ایست که تناسبی با فضای ادبی و شاعرانه ندارد و برای پروراندن آن در یک قالب رسمی شعر شاعر بایستی کلی مقدمات فراهم کند تا طرح این موضوع چون وصله ای ناهمگون در طراز شعر ننماید ولی در این قالب مورد بحث این محدودیت وجود ندارد.
اقبال عام یافتن این اشعار مرهون دو پارامتر است :
اول طنز و ظرافت نهفته در این اشعار که ارتباط مستقیم با توانائی های سرایندهء این اثر دارد.دوم حقیقت و واقعیت داشتن محتوای مطرح شده است.بدیهیست که طرح مطالب غیر واقعی حتی اگر توسط یک شاعر بسیار قوی و خلاق نیز صورت بگیرد مورد پذیرش عام قرار نخواهد گرفت چرا که افکار عمومی داور و نقاد سخت گیریست که تعارف و مداهنه سرش نمی شود.اگر بسیاری از بزرگان عرصه شعر و ادب و طنز در نسیانکده تذکره ها گمنام مانده اند دلیلش همین سخت گیری افکار عمومی است.
یک مسئله دیگر که ذکر آن خالی از فایده نیست این است که خلق این قبیل آثار در دوره ما که شعر بتدریج کمرنگ شده و نقش ارتباطی و تاثیر برانگیز خود را در جامعه از دست داده می تواند کمکی در زنده نگه داشتن این هنر قدیمی باشد و بر عمر این چراغ رو به خاموشی نهاده لحظاتی بیفزاید.چرا که سهل الوصول تر از سایر هنرهاست و درک و فهم آن نیاز به برخورداری از ذوق ادبی ندارد.
                                                                                                                   ادامه دارد
*شعری از استاد خلیل جوادی
**و***از مرحوم ملک الشعرای بهار

دسته بندی شده در: مقالات نویسنده: راثی پور


۲۷ پاسخ برای "تاملی در اشعار انتخاباتی"

فرزانه پارسایی نوشته: 
۲م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱:۵۶ ب.ظ

با سلام
این اشعار در زمان خودشان ممکن است مورد توجه چندانی قرار نگیرد اما اگر گرد آوری شده و چاپ شوند براتی آشنایی آیندگان با فضای جامعه خیلی موثر و مفید است مثل کتابچه ای که از شعار های مردم در تظاهرات زمان شاه بجا مانده و با خواندن آنها می توان خیلی چیز ها را فهمید


محمد مهدی نوشته: 
۲م خرداد, ۱۳۸۸ در ۳:۱۴ ب.ظ

با درود
عالی بود مثل همیشه
اما شعر اولی یک چیزه دیگه است نه؟
و خیلی هم با معناست و الحق که به وزیر فرهنگمون برازنده است


ارثی زاد نوشته: 
۲م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۱:۰۶ ب.ظ

در باره این مطلب باید به کتاب از صبا تا نیما هم مراجعه کنید


مهدی نوشته: 
۲م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۱:۱۸ ب.ظ

اره تمام حرفات درست

از این افتضاه تر دیگه نمیشد در طول هزار سال گذشته


عدالتخواه نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱:۰۱ ق.ظ

سلام
بنده البته نه تخصصی در شعر دارم نه ادعایی نظرم ومیگم
شعر امثال عارف و ملک الشعرا و ………..در فضای ویژه ان زمان و تحولاتش قابل توجه وارزش گذاری بود ولی چیزی که امروز در بسیاری از تجمعات و همایش ها خوانده می شود یا نمونه اش را تو مطلب شما دیدیم تحقیر و توهینه (یک نمونشم تووبلاگ خودم هست)نفی نمیکنم این گفتارو ولی بیایم یک تعریفی جدای از شعر به این نوع گفتار بگیم درجایی که اشعار زیبا وانتقادی کاکایی و قزوه و…..در عصر معاصر هست واقعا جایگاه این سبک شعر کجاست؟؟؟
تایید بر اینگونه اشعار یعنی به خدمت گرفتن شعر برای سیاست نه نقدسیاست توسط شعر این دو از هم جداهستند
والعاقبة للمتقین


محمد یزدی زاده نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۸:۳۵ ق.ظ

 الف….. مثل انتخابات؛ مثل اصلاح الگوی مصرف- بخش اولv


بهاره عقلمند نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۹:۱۶ ق.ظ

سلام مرسی که به من سرزدین.ممنون از نظرتون.مطبتون عالی بود خوندم و استفاده کردم.باز هم منتظرتون هستم.


من نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱:۵۰ ب.ظ

سلام …
دمتان گرم …
قبل از اینکه مقاله را کامل بخوانم خواهشی داشتم که اگر می شود این فونتش را کمی بزرگتر کنید …


من نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۲:۱۳ ب.ظ

خوب حالا خواندم
مقاله ی خوبی بود دستتان درد نکند …
چند نکته :
۱ در مورد پاراگراف آخر مقاله باید خدمتتان عرض کنم که اینکه میگویید این قبیل اشعار موجب رونق گرفتن دوباره ی شعر میشود … اینجا باید سوالی مطرح کرد که اصلا شعر چیست ؟ وقتی این سوال را می کنیم اگر جواب ما “سخن منظوم یا موزون” باشد حرف شما صحیح است و این گونه کارها کارهای خوبیست و شعر را احیا میکند چرا که اشتراک بین بسیاری شعرها و این گونه منظومات همان وزن است ، اما متاسفانه جواب این نیست یعنی شعر را سخن موزون نمیگویند شاید قدما “یکی” از شروط اصلی شعر را وزن میدانستند ولی امروزه وزن و قافیه را حتی به عنوان یکی از شروط شعر هم قبول ندارند بلکه اعتقاد بر این است که وزن و قافیه “وسیله” ایست برای زیبا”تر” کردن شعر ، در نتیجه اینگونه شعرهای انتخاباتی مردم را از حقیقت شعر دور کرده و به صورتی و ظاهری تهی هدایت می کند …
البته این دو شعری که از مرحوم بهار نقل کردید (مخصوصا) اولی بسیار زیبا بودند ، این انتقاد من هم به اینگونه اشعاری که با انگیزه های ملی و ارزشی و اعتقادی سروده می شود نیست بلکه منظور من شعرهاییست که برای جناحبازیها و چپ و راست سروده میشود. از همین روست که شعر بهار جاودان می شود و شعرهایی که از یک کاندیدا دفاع می کنند در دوره ی بعد که دو کاندیدای جدید می آیند فراموش می شوند….

حرف زیاد است و وقتم یاری نمی کند
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر

ممنون از دعوتتان
یاعلی


احسان نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۶:۲۸ ب.ظ

سلام.ممنون که بهم سر زدی.در مورد شعرت باید بگم عالی بود.اما ما میتونیم به کشورمون و حداقل به مردماش کمک کنیم و از جا بلندشون کنیم که کراکی نشن.یا میشه چهار چرخ این کشور بدست یه آپاراتی دلسوز بدیم که خوب بتونه درستش کنه که ماشینمون بیمار نباشه و میتونیم….
خیلی متشکرم


مهسا موسی زاده نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۷:۲۰ ب.ظ

سلام.فکر نمی کردم در زمینه ی اشعار سیاسی هم فعال باشید.شعری که کذاشتید,شعر خوبیه…اما من نمی دونم جرا این روزا همه سعی دارن از جناب موسوی دفاع کنن؟!!به هیج وجه نمی خوام شخصیت ایشونو تخریب کنم.جون اصلا شناخت جندانی ازشون ندارم.اما,من شخصا نمیتونم فقط به همین دفاعیات احساس مردم اعتماد کنم…به نظر من این جو همیشه توی دوران انتخابات در کشور ما حاکم بوده و متاسفانه خیلی وقتا همین تحت تاثیر قرار کرفتن های بدون تامل باعث بشیمونی بعد از انتخاب شدن یک کاندیدا شده…


راثی پور نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۰:۰۰ ب.ظ

سلام.اولا ممنون که نظر دادین دوم اینکه در این مطلب قصد بررسی این دسته از اشعار رو داریم بدون طرفداری از جناح خاص.که در قسمت دوم اشعاری در مورد دیگر کاندیدا ها هم ذکر خواهم کرد.هدف من یک نگاه اجمالی به این قبیل اشعار و خصوصیات اونهاست


سویدا نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۰:۵۳ ب.ظ

سلام و شب بخیر. با نقد و صحبتهاتون کاملاً موافقم. شعرهای انتخابی تون رو از مدحوم بهار و آقای جوادی رو خونده بودم. تمام ویژگی هایی که برای این اشعار برشمرده بودینٰ درست و تخلیلی بود. خوندنی بود. با اجازتون لینکش کردم.


bateleh نوشته: 
۳م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۱:۳۰ ب.ظ

nakhundam :)


قلم نوشته: 
۴م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۲:۱۲ ق.ظ

سلام جناب راثی‌پور

ممنونم از دعوت صمیمی و متواضعانه‌تان برای خواندن این پست محققانه!

و اما در مورد محتوی یادداشتتان بسیار استفاده کردم و حقیقتاً خوشحالم ازین که می‌بینم ادیبانی چون شما به بررسی این گونه‌ی ادبی (حالا فرض کنیم غیررسمی) می‌پردازید.

همچنان که در زیر پست اخیر جناب ترکی نوشتم، من نیز چون شما معتقدم هر چه در زبان با بیانی خلاقه و متفاوت شکل گیرد، حائز اهمیت و دارای ارزش بررسی بیشتر است و این مهم دیری است که مغفول طبع مردم صاحب‌نظر مانده!

زنده و پاینده باد!


قلم نوشته: 
۴م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۲:۲۳ ق.ظ

یادم رفت بگویم که چندی پیش شخصی در بلاگ۳۶۰ خود، صورت کامل شعر آقای جوادی را گذاشته بود و از بنده خواسته بود تا ابیات ترکی آن را به فارسی برگردانم… شاید بد نباشد آن ترجمه را درینجا یادآوری کنم:

ترکی:
جناب موسوی سلام‌ٌ قارداش
قوجالمیسان، لاپ آغاریبدی باش ماش

فارسی:
سلام جناب موسوی، برادر
چه پیر شدی، سفید کردی موی سر
****************************

ت:
تورکو دئییم اؤزگه‌سی باش تاپماسین
دانیشمامیش سؤزلریمی قاپماسین

ف:
ترکی بگم بیگانه درنیابه!
نگفته حرفای منو نقاپه
****************************

ت:
گؤزله گینن طرف کلک قورمایا
بوش یئره صاندیخ‌لاری دولدورمایا

ف:
بپا طرف کلاه سرت نذاره
صندوقاشو پر کنه و دربره
****************************

ت:
فکر ائلمه رقیب‌لرین ساده‌دیر
تلیس‌تلیس رای‌آلان آماده‌دیر

ف:
فکر نکنی رقیب مقیبان ساده‌ن
قونی‌قونی رأی‌خراشون آماده‌ن
****************************

ت:
رایی سایان واختا یاتیپ یوخلاما
یوخون زادین گلسه دو بیر چیخ داما

ف:
وقتی دارن رأی می‌گیرن نخوابی
خوابت بیاد، بزن به روت یه آبی
(با کمی تغییر)
****************************
لینک این نوشته:
http://blog.360.yahoo.com/blog-oHtPZdU1crS_06vAAtVbejEZ2A–?cq=1&p=3192

باز هم زنده باد!


ر-الف / دیلمقانی (آذرین) نوشته: 
۴م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۲:۴۹ ب.ظ

ممنون که ویزیت کردی …..
بزودی شعر م را در این زمینه در وبلاگ و سایت پست میکنم .

دوبیت از آن را اینجا میارم .

به میهن درنگی مثال عدن….

حذر کن ز زشتی بیاور حَسَن …

بکن فکر کشور که گیرد ثمن ..

نیاور تعصب به رخسار و تن .

موفق و منصور باشی


یه غریبه نوشته: 
۴م خرداد, ۱۳۸۸ در ۳:۲۴ ب.ظ

با سلام - خیلی جالب بود منتهی با شوق اومدم پایین تا در مورد یکی دو تا انتخابات اخیر ببینم که موکول شده به آینده و مجبورم منتظر بمونم - متشکر


مرد اردیبهشت نوشته: 
۴م خرداد, ۱۳۸۸ در ۵:۴۵ ب.ظ

سلام عزیز
از همراهیتان ممنونم
چه کنم که گاه زمانه سخن را به سمت تلخی می کشاند !

برای شما آرزوی روزهایی خوش دارم .
دیروز در پی آن بودم که برای شما هم پیامی بگذارم اما متاسفانه نشد .

بدرود


آیدین(پسرآرتا) نوشته: 
۴م خرداد, ۱۳۸۸ در ۶:۲۱ ب.ظ

سلام
فونت بقدری ریز است که من نتوانستم بخوانم


مسعود ناظم رعایا نوشته: 
۴م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۱:۱۵ ب.ظ

دوست عزیزم راثی پور با مرام
نخست سپاسگزارم که مرا به خواندن این نوشته فراخواندی.من پیش از این، ان را خوانده بودم اما از سر انکه حرفی نداشتم و برای یکی دونکته ان هم از سر تنبلی چیزکی ننوشتم.همه ی انچه را که باید می نوشتند دوستان دیگر قلمی فرمودند.
اما به نظر من چیز دیگری می رسد.دنیای ما دنیای پارادوکسها یا تناقضهاست.در اینکه شعر امروز از محتوا خالی شده و معناگرا نیست و با مردم تعامل ندارد و مخاطبانش تنها عده محدودیند سخن بسیار گفته اند.
برخی بر این باورند برای انکه شعر برگردد به ان ارج و قربی که پیش از این داشت باید به زبان مردم سخن بگوید و گمان می کنند که اگر چون نسیم شمال و عشقی و ….امدیم و با زبان مردم شعر گفتیم کار به سر منزل مقصود رسیده و مردم باز با شعر اشتی می کنند.انچه مغفول می ماند این است که ان شعر خواص پسندی که دیگران هم دوست دارند کجا قرار می گیرد و یکی نیست بپرسد پس ان شعرهایی که حافظ و سعدی و مولوی با ان زبان فاخر گفتند و به دلها نشست در کجای این داوری است.من اما بر این باورم شعر سیاسی تاریخ مصرف دار گفتن بلاهتی است اشکار و خیانتی است گرانبار به فرهنگ مردم در هر روزگار و از همین زاویه با شعرهای تاریخ مصرف دار ارتباطی برقرار نمی کنم به باورم شعر باید جهانی باشد تا شعر نام بگیرد.این اشعار انتخاباتی را شعر نمی دانم.
فرموده اید”معمولا این اشعار در کاتگوری ادبیات غیر رسمی جای می گیرند .ادبیات معترض به فرهنگ رسمی و مناسبات و محدودیت های دست و پاگیرش که موجب ایجاد تعارض در ضمیر ناخودآگاه خالق و سراینده آن شده است.وجود قوانین محدود کننده در هر اجتماع انسانی اجتناب ناپذیر است تا تصادم غرایز نفع طلب موجبات فروپاشی اجتماع را فراهم نیاورد.اما…”می خواهم بگویم متاسفانه این گونه نیست.واقعیت همان است که چند پاراگراف پایین تر گفته اید و ان اینکه در این شعرها مفهوم و اندیشه ای نیست.اینها بر امده از امواج احساساتند و با فروکش کردن امواج نیز چون کف از بین می روند.من نیز با شما کاملا موافقم که”هرچند انگیزهء سروده شدن این قبیل اشعارجز حب و بغض ها نیست ولی رد پای پاره ای از واقعیت ها نیز در آن به چشم می خورد که موجب بر انگیخته شدن حب و بغض ها شده است و سراینده کوشیده است با برجسته کردن و برکشیدن این مصداق های عینی، باور پذیری سروده اش را دوچندان کند.”و چون این شعر ها بی پشتوانه فکریند و شاعر برایش فرق نمی کند که از کی حمایت کند و امروز اینها را برای موسوی می گوید و بعد برای رقیبش. می توان انها را در طبقه بندی همان حیض الرجال معروف جای داد.
در کشور ما که زنده خوب و مرده بد وجود ندارد و هر روز با منافع ما که جغرافیایش متفاوت می شود ارزش ادمیان هم تفاوت می یابد امروز برای احمدی نژاد داریه و تمبک می زنند و فردا برای خاتمی و هاشمی.مهم نیست. مهم استفاده ابزاری از شعر برای رسیدن به ان منفعتی است که غالبا مخفی نگهش می دارند.اما با شما همرای نیستم که فرموده اید”.از طرف دیگر سرایندگان این اشعار که سعی دارند نامشان پنهان بماند در ورای سرودن این اشعار هدفشان معطوف به حمایت ازعمرو و یا تقبیح زید نیست،بلکه ندای اعتراض و عصیانیست بر نظم و نظام جاری در اجتماع ”
به هر حال همانگونه که یکی از دوستان در بخش نظرات اورده است در کتاب از صبا تا نیما در این باره مطالبی امده است.
اما از شما بسیار تعجب کردم که فرموده اید”یک مسئله دیگر که ذکر آن خالی از فایده نیست این است که خلق این قبیل آثار در دوره ما که شعر بتدریج کمرنگ شده و نقش ارتباطی و تاثیر برانگیز خود را در جامعه از دست داده می تواند کمکی در زنده نگه داشتن این هنر قدیمی باشد و بر عمر این چراغ رو به خاموشی نهاده لحظاتی بیفزاید.چرا که سهل الوصول تر از سایر هنرهاست و درک و فهم آن نیاز به برخورداری از ذوق ادبی ندارد.”نه. نه .با شما کاملا مخالفم.من بر این باورم که اگر قرار است شعر با این سروده ها بار دیگر با مردم ما اشتی کند ما از هول حلیم در دیگ افتاده ایم و از ان سوی پشت بام فرو می افتیم.نه استاد.کاش ما شعر خوان نداشته باشیم و این اشعار تاریخ مصرف دار بی ارج را هم شعر ندانیم.من بر این باورم راز این که مردم با شعر قهر کرده اند در جای دیگری است و راه بازگشت شعر به دامان اندیشه مردم، سخیف و شنیع کردن قالب و محتوای شعر نیست.
مانند همیشه از نوشته هاتان سود بردم و این چند کلمه را هم به پاس دوستی نوشتم وگرنه شما استادید و بر هر انچه من می دانم مشرف.باقی بقایتان و خیلی هم خودتان را درگیر حمایت از زید و عمرو نکنید.قربانتان مسعود


عبدالله حقدوست نوشته: 
۵م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱:۱۵ ق.ظ

[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند]
[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند]
دوست عزیز؛ سلام
با مطالب جدید؛
[قلب][قلب]«حلالیّت طلبی و خداحافظی از دوستان عزیز»[گل][گل]
«علّت درخواست غفران معصومین(ع)»[گل][گل]
«احادیث هفته بیست و نهم(پیرامون حضرت زهرا”س”)»[گل][گل]
«نرم افزار مذهبی موبایل: “مشکات(قرآن با ترجمه و تفسیر)”و”صحیفه سجادیه”»[گل][گل]
«تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه(س) و مطالبی مفید در این رابطه»[گل][گل]
در خدمت شما هستم.
منتظر حضور سبز شما عزیزان هستم.
توصیه می‌کنم حتما آرشیو موضوعات را ملاحظه کنید.
[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند]
[لبخند][قلب][گل][گل][لبخند]


اکرم حیدری نوشته: 
۵م خرداد, ۱۳۸۸ در ۱۰:۱۴ ق.ظ

سلام
ممنون از لطفت.خیلی قشنگ بود.من که خیلی خوشم اومد.خصوصا” از این بیت: جناب موسـوی سلام قارداش قوجالمسان،لاپ آقاریپدی باش ماش
منتظر بمانیم وببینیم چه می شود…


حسن راثی پور نوشته: 
۵م خرداد, ۱۳۸۸ در ۲:۲۸ ب.ظ

سلام.
خوبی؟ تشویقم کردی و حالا تاوان بده و نظرات استادانه خودت را دریغ مدار.
آدرس وبلاگم http://www.ashegheyar.blogfa.com است


ودود نوشته: 
۵م خرداد, ۱۳۸۸ در ۵:۳۶ ب.ظ

درود بر دوست عزیز من
استاد جوادی واقعا فرزانه است
او با استفاده از کلمات وعبارات محاوره وکوچه بازاری استادانه به هدف خود نزدیک می شود واورا ضربه فنی می کند
من عاشق شعر خوانی او نیز هستم خواندن شعر باصدای شاعر لطف دیگری دارد
به هر حال حال وهوای انتخابات است و کری خواندن برای یکدیگر حرفهای روشنفکری و ژست های متفکرانه و چه خوش ساخت کمال تبریزی پلان های انتخابات وزست های انتخاباتی را با نگاهی به دور دست پشت به مال دنیا
امیدوارم مردم همت کنند واهریمن پلید را از تخت به زیر کشند.
ایران سربلند ایرانی سرفراز درپناه پروردگارعاشق


حسن فاتحی نوشته: 
۵م خرداد, ۱۳۸۸ در ۵:۵۲ ب.ظ

باسلاموعرض ادب
ازاینکه بامرامی چون شما ازکلبه نوشتاری ما دیدن کرده باعث خوشحالی است مطمئن قلم توانای شما راهنمای من نیز خواهدبود


سهراب ساعی نوشته: 
۵م خرداد, ۱۳۸۸ در ۷:۴۷ ب.ظ

و باز هم سلام
چه جالب اتفاقا پست جدید حقیر هم یک شعر انتخاباتی است که اگر خواندیدش باید ببخشید دیگر اگر جالب نیست. سعی کرده ام همه چیز در آن بگنجانم .البته نمی خواستم در مورد انتخابات حرفی بزنم اما اصرار یکی از دوستان بر آنم کرد تا در مورد انتخابات نظر بدهم.البته این نظر شخصی من است و به همه نظرات احترام میگذارم چون شدیدا معتقد به دموکراسی هستم.
به نظر من اشعار انتخاباتی و یا سیاسی نوعی هجویه است که معمولا باید طنزگونه باشد اما گاها رو به جدیت میگذارد و انتقادهای شدیدی در پس پرده دارد و اغلب به زبان عامیانه و محاوره ای سروده میشه و همانطور که شما هم اشاره کرده این ذوق چندانی هم نمی خواهد.بیشتر کنار هم قرار دادن واقعیتهای ملموس جامعه و افراد به صورت نظم می باشد .اما چیزی که در این اشعار میتوان به خوبی ادراک کرد واقعیتهای نهفته در آنهاست که به هر چیزی می ارزد و مردم عامی و توده جامعه را با گذشته و کردار و شعارهای انتخاباتی بعضا شعارگونه کاندیدای مورد نظر و یا حکومت برگزار کننده انتخابات آشنا میکند و به آنها نشان میدهد که در گذشته اینها چه کاره بوده اند و حالا دم از چه چیزهایی میزنند و آیا در حکومت کردنشان موفق بوده اند یا نه.
اینکه
۹۰ درصد شعارهای یک کاندیدا هیچگاه جامه عمل نپوشد واقعیتی است انکار ناشدنی.اما در ایران به نظر من ۱۲۰ درصد شعارهای کاندیداها انجام نشدنی است.
در ایران چهار نوع طرز تفکر انتخاباتی داریم:

۱- کسانی که نگرش به احزاب چپ دارند(اصلاح طلب)
۲- کسانی که نگرش به احزاب راست دارند(اصول گرا)
۳- کسانی که بی طرف هستند و برایشان هیچ چیز مهم نیست ولیکن در انتخابات شرکت میکنند تا مهر انتخاباتی در شناسنامه داشته باشند برای منافعشان و این دسته اغلب غم نان ندارند.(نمیدانم به اینها چه اطلاق می شود، شاید بتوان گفت سودجو)
۴- کسانی که با همه چیز و از پایه مخالف هستند و انتخابات را تحریم میکنند(اپوزیسیون البته از نوع داخلی اش)

من شخصا دسته چهارم را ترجیح میدهم و با این دسته بیشتر مرافقت دارم و برای اثبات دلیلم ۳۰ سال واقعیتهای این جامعه و حکومت کافی بود تا به این نتیجه برسم.

مرسی و موفق باشین.

 

!! نوشته شده توسط محمد رضا راثی پور | 15:20 | شنبه شانزدهم خرداد 1388 • یک نظر

نظرات 4 + ارسال نظر
akbar جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:24 ب.ظ http://www.holdehost.com

سلام می خوای وب لاگت به صورت سایت در بیاد یا اصلا دوست داری سایت داشته باشی ما سیستم مدیریت محتوای زیر را به صورت رایگان برای شما نصب میکنیم شما در صورت داشتن( domain ) دومین فقط با پرداخت 6000 تومان صاحب سایت شوید
e107
rash cms
jomla
datalife

www.holdehost.com


akbar جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:25 ب.ظ http://www.holdehost.com

سلام می خوای وب لاگت به صورت سایت در بیاد یا اصلا دوست داری سایت داشته باشی ما سیستم مدیریت محتوای زیر را به صورت رایگان برای شما نصب میکنیم شما در صورت داشتن( domain ) دومین فقط با پرداخت 6000 تومان صاحب سایت شوید
e107
rash cms
jomla
datalife

www.holdehost.com


تریبون آزاد سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ب.ظ

مبارزه با فیلترینگ اعمال شده سایت ها توسط .دولت کودتا
با تلاش دوستان عزیزمان نسخه جدیدی از نوار ابزارجنبش سبز جهت دسترسی سریعتر و گذر از فیلترینگ دولت کودتا تهیه شده است.باپخش این ابزار به اطلاع رسانی جنبش سبز یاری رسانید
همیشه سبز باشید
http://rapidshare.com/files/348302963/Green_Wave_Toolbar.rar.html
http://www.megaupload.com/?d=V24SW81A

پیام سازان دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.payamsazan.com

ثبت تبلیغات رایگان
www.payamsazan.com
وبلاگ نویسان عزیز شما عزیزان میتوانید با قراردادن بنر سایت ما در وبلاگ خود به کسب در آمد از وبلاگتان بپردازید .
برای کسب اطلاعات بیشتر و گرفتن کد بنر وارد سایت پیام سازان شوید و بعد از عضویت به قسمت کسب در آمد وارد شوید .
با آرزوی موفقیت شما دوستان عزیز
مرکز بزرگ دانلود برنامه های فارسی www.ParsianCalendar.Blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد