در ایام دبیرستان که تازه به صرافت شاعری و نویسندگی افتاده بودم و هر کتاب ،برایم حکم راهنمائی داشت با کتاب هنر نویسندگی اثر مرحوم علی دوانی آشنا شدم که با زبان ساده ای فوت و فن این روش را توضیح داده بود و با ایجاز و فصل بندی مناسب متد ساده ای را در اختیار علاقه مندان قرار داده بود.به همین دلیل این نام در حافظه ام باقی ماند که بعد ها فهمیدم مولف این کتاب خود نویسنده شهیریست که آثار متعددی ،بالغ بر 80 جلد کتاب را در باره تاریخ اسلام و اسلام نگاشته است.
در این پست قصد معرفی اتو بیو گرافی ایشان یعنی کتاب نقد عمر را دارم که با نثر شیوا و صادقانه ای نوشته شده و فرازهائی از زندگی این محقق بزرگ را بیان داشته است.پیش از پرداختن به این کتاب این نکته را می خواهم درحاشیه عرض کنم که ممکن است ما از لحاظ دیدگاه و مشرب با شخصی اختلاف نظر اساسی داشته باشیم و دیدگاه های او را در مسائل متعدد نادرست بدانیم اما لازم است در عین لحاظ این مسئله در قضاوت در مورد ایشان همیشه جانب انصاف و عدالت را رعایت کنیم.حتی بسیاری از چهره های نامطلوب تاریخ نیز واجد صفتهای پسندیده ای بوده اند و ذکر این محاسن به منزله پا گذاشتن بر حقیقت نیست.غرض از ذکر این جمله معترضه این است که از دیدگاه بسیاری بویژه نسل جوان که با ملاحظه برخی کاستی ها و سوء مدیریت ها ذهنیتی منفی نسبت به قشر روحانیون پیدا کرده اند، روحانیون قشری دگم و ارتجاعی هستند که در 1400 سال پیش متوقف شده اند و چشم خود را بر خرد جمعی و پیش رفتهای علمی بسته اند ، حال آنکه همه را نمی توان به یک چوب راند بسیار افراد فهیم و دانشمندی در این قشر یافته می شود.افرادی روشن فکر و آگاه از مسائل روز که می توانند در صورت بدست آوردن امکان اعمال نفوذ ،منشا تحولات مهمی شوند و هدف ما در فعالیت فرهنگی باید یافتن و تاثیر بر گرفتن از این افراد باشد.
به خاطر دارم که سالها پیش ، فکر می کنم در حول و حوش سال 64، وزیر وقت آموزش و پرورش به مناسبت روز معلم افاضه فرموده بود که معلمان ما با ید خلیفه الله بپرورانند!
یکی از دبیر های گمنام همشهری ما در مقاله کوتاهی در روزنامه محلی در پاسخ به این افاضات پرسیده بود چگونه ممکن است معلمی که بدلیل فشار هزینه های زندگی مجبور است ردای معنویت را از تن در آورد و کاپشن شوفری بپوشد می تواند به افتخار پرورش خلیفه الله نائل آید؟
پاسخ روشن بود.برای دبیر مذکور هزار پرونده ساخته شده بود و بلائی بر سرش آوردند که تا چندین سال کمرش را نتوانسته بود راست کند!
در این فضای افراط و تفریط و سیاه و سفید وجود افراد منصف و معتدلی چون مرحوم دوانی کیمیائی بود که دیدگاه درست و منطبق بر واقعیت را به مبتدیان می اموخت.دیدگاهی که معتقد بود بر سر هرفکر و متفکری که همچون ما نمی اندیشد نباید چماق تکفیر و تهمت فرود آورد .
مهمترین ویژگی این کتاب خواندنی ، صداقت و واقع گرائی جناب دوانیست که سفره دل خود را بی پیرایه زهد فروشی و ریا پیش خوانندگان باز می کند و از خواننده را با خصوصی ترین حالات خود آشنا می کند.
آنجا که حتی از ذکر این نکته نیز نمی گذرد که زمانی که برای معاینه ریه به بیمارستان
در ایام دبیرستان که تازه به صرافت شاعری و نویسندگی افتاده بودم و هر کتاب ،برایم حکم راهنمائی داشت با کتاب هنر نویسندگی اثر مرحوم علی دوانی آشنا شدم که با زبان ساده ای فوت و فن این روش را توضیح داده بود و با ایجاز و فصل بندی مناسب متد ساده ای را در اختیار علاقه مندان قرار داده بود.به همین دلیل این نام در حافظه ام باقی ماند که بعد ها فهمیدم مولف این کتاب خود نویسنده شهیریست که آثار متعددی ،بالغ بر 80 جلد کتاب را در باره تاریخ اسلام و اسلام نگاشته است.
در این پست قصد معرفی اتو بیو گرافی ایشان یعنی کتاب نقد عمر را دارم که با نثر شیوا و صادقانه ای نوشته شده و فرازهائی از زندگی این محقق بزرگ را بیان داشته است.پیش از پرداختن به این کتاب این نکته را می خواهم درحاشیه عرض کنم که ممکن است ما از لحاظ دیدگاه و مشرب با شخصی اختلاف نظر اساسی داشته باشیم و دیدگاه های او را در مسائل متعدد نادرست بدانیم اما لازم است در عین لحاظ این مسئله در قضاوت در مورد ایشان همیشه جانب انصاف و عدالت را رعایت کنیم.حتی بسیاری از چهره های نامطلوب تاریخ نیز واجد صفتهای پسندیده ای بوده اند و ذکر این محاسن به منزله پا گذاشتن بر حقیقت نیست.غرض از ذکر این جمله معترضه این است که از دیدگاه بسیاری بویژه نسل جوان که با ملاحظه برخی کاستی ها و سوء مدیریت ها ذهنیتی منفی نسبت به قشر روحانیون پیدا کرده اند، روحانیون قشری دگم و ارتجاعی هستند که در 1400 سال پیش متوقف شده اند و چشم خود را بر خرد جمعی و پیش رفتهای علمی بسته اند ، حال آنکه همه را نمی توان به یک چوب راند بسیار افراد فهیم و دانشمندی در این قشر یافته می شود.افرادی روشن فکر و آگاه از مسائل روز که می توانند در صورت بدست آوردن امکان اعمال نفوذ ،منشا تحولات مهمی شوند و هدف ما در فعالیت فرهنگی باید یافتن و تاثیر بر گرفتن از این افراد باشد.
به خاطر دارم که سالها پیش ، فکر می کنم در حول و حوش سال 64، وزیر وقت آموزش و پرورش به مناسبت روز معلم افاضه فرموده بود که معلمان ما با ید خلیفه الله بپرورانند!
یکی از دبیر های گمنام همشهری ما در مقاله کوتاهی در روزنامه محلی در پاسخ به این افاضات پرسیده بود چگونه ممکن است معلمی که بدلیل فشار هزینه های زندگی مجبور است ردای معنویت را از تن در آورد و کاپشن شوفری بپوشد می تواند به افتخار پرورش خلیفه الله نائل آید؟
پاسخ روشن بود.برای دبیر مذکور هزار پرونده ساخته شده بود و بلائی بر سرش آوردند که تا چندین سال کمرش را نتوانسته بود راست کند!
در این فضای افراط و تفریط و سیاه و سفید وجود افراد منصف و معتدلی چون مرحوم دوانی کیمیائی بود که دیدگاه درست و منطبق بر واقعیت را به مبتدیان می اموخت.دیدگاهی که معتقد بود بر سر هرفکر و متفکری که همچون ما نمی اندیشد نباید چماق تکفیر و تهمت فرود آورد .
مهمترین ویژگی این کتاب خواندنی ، صداقت و واقع گرائی جناب دوانیست که سفره دل خود را بی پیرایه زهد فروشی و ریا پیش خوانندگان باز می کند و از خواننده را با خصوصی ترین حالات خود آشنا می کند.
آنجا که حتی از ذکر این نکته نیز نمی گذرد که زمانی که برای معاینه ریه به بیمارستان نظامی شوروی در تهران مراجعه کرده بود از برخورد و تماس پرستار روسی خوش قیافه به نوعی دچار افکار گناه آلود شده بود.
کتاب نقد عمر سرگذشت راوی را از بدو کودکی شرح می دهد و ایشان توضیح می دهد که دوان به ضم دال از روستا های تابع کازرون بوده ، روستائی که ظاهرا اکثریت جمعیتش اخباری بودند و پدر و مادر ایشان از معدود خانواده های اصولی این ناحیه بودند.
در سال 1323 برای تحصیل علوم دینی راهی حوزهی علمیهی نجف شد. مدت اقامت وی در شهر نجف بیش از چهار سال طول نکشید و به علت بیماری در سال 1327 ش به ایران بازگشت و تحصیلات خود را در قم ادامه داد. وی طی مدت پنج سال سطوح مقدماتی صرف و نحو، منطق، معانی و بیان و فقه واصول تا شرح معالم و شرح لمعه و شرح تجرید را خواند. در کلام از اساتید و علمایی چون سید محمود گلپایگانی، وحید رشتی، محمد فاضل لنکرانی، محمد صدوقی، آیتاللَّه مرعشی نجفی، سلطانی طباطبایی و علی مشکینی بهرهها برد.
ایشان که در ابتدا برای تحصیل علوم دینی به عراق می روند و شرحی از حالات و روحیات اعراب بدوی می دهد که چقدر مهمان نواز بودند و هر مسافر را به خیمه های خود برای صرف غذا دعوت می کردند و حتی اگر از طعم غذا خوشت نمی آمد مجبور بودی خود را مشغول به خوردن نشان دهی تا موجب عصبانی شدن میزبان را فراهم نکنی.
یکی از حکایت های شیرین زمان نوجوانی ایشان خاطره مربوط به عمامه گذاشتن است که توسط طلبه های پیش کسوت به ایشان توصیه می شود که بدلیل حساسیت گاوها و بزها بعد از گذاشتن عمامه از تردد در نزدیکی شان حذر کند اما دوانی جوان که خود را نماینده پیغمبر می داند در دلش می گوید که حتی حیوانات هم به احترام مقامی که دارند جرئت نمی کنند به او حمله کنند سست بودن این فکر زمانی برایش ثابت می شود که از ترس حمله گاوی پا به فرار می گذارد.
از خاطرات جالب دوران تحصیل او در عراق ، بر خورد با پناهندگان فلسطینی و ابراز تاسف از رفتار آنهاست، فلسطینی هائی که با لباسهای دامن کوتاه و جلف تردد می کنند و کوچکترین پایبندی به احکام اسلامی ندارند.. و در فرازی از کتاب اشاره می کند که قبل از جنگ شش روزه که قرار بود کشورهای عربی تحت قیادت عبدالناصر به اسرائیل حمله کنند ، فلسطینی هائی که به عنوان پناهنده در عراق ساکن بودند به ما می گفتند که اعراب اگر متحد شوند از دست اسرائیل بزرگ و کوچک راحت می شویم.وقتی منظورشان را از اسرائیل بزرگ پرسیدم دیدم منظور ایران ماست که به زعم آنها مناطق عربی خوزستان و جزائر سه گانه را اشغال کرده است و تاسف می خوردم که برغم این همه احساس هم دردی مردم ایران چرا به چشم دشمن به ما می نگرند.بعد از جنگ شش روزه در عین حال که از شکست خوردن مسلمین ناراحت بودم از یک لحاظ هم به خود می گفتم که خوب شد که برای این فلسطینی ها فرصتی پیش آمده تا به پوچی اوهامشان پی ببرند که به چه کسانی دل بسته اند .به ژنرالهائی که فقط بلدند هرچه مدال دارند به خود بیاویزند و در جلو تلوزیون ژست بگیرند ،باید نظامی گری را از دختر موشه دایان یاد می گرفتند که بی ادعا با هواپیمای شکاریش فرودگاههای نظامی مصر را هدف بمباران قرار داد و از حیز انتفاع ساقط کرد.
باری ایشان در نجف نمی ماند و به قم بر می گردد و اولین کتاب خود را در 19 سالگی در باره زندگی جلال الدین دوانی تالیف می کند که بسیار مورد توجه مرحوم آیه الله بروجردی قرار می گیرد.پس از به اتمام رساندن دوره سطح تصمیم می گیرد به جای ادامه تحصیلات و اخذ اجتهاد به نویسندگی و وعظ و خطابه بپردازد و عمر خود را وقف این کار می کند.
وی همراه عبدالکریم موسوی اردبیلی، مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، امام موسی صدر و واعظ زاده خراسانی و دیگران مجلهی علمی و دینی «مکتب اسلام» را در سال 1337 ش دایر کردند. وی با علاقهای که به نویسندگی داشت آثار متعددی شامل تحقیق، تألیف و ترجمه منتشر کرد.
یکی از فعالیتهائی که ایشان از ذکر آن ابا ندارد همکاری با آیه الله شریعتمداری در موسسه دارالتبلیغ است.
از این پس حجت الاسلام علی دوانی عمده فعالیتهای فرهنگی و قلمی خود را در این مؤسسهی مذهبی متمرکز نمود و به ویژه آن که مجله مکتب اسلام هم زیر نظر این مؤسسه قرار گرفت.
مطالعه مستمر و کار تحقیقی در عین حال از ایشان خطیب و واعظ برجسته ای می سازد که بعدها طرفداران زیادی پیدا می کند و به مناسبتهای مذهبی از بسیاری شهرها برای وعظ و خطابه دعوت می شود.سرمشق و الگوی او در این کار مرحوم فلسفی است.به اعتقاد او نقش وعظ و خطابه در ارشاد و باز کردن گره ابهامات مومنین بسیار مهم است.
در سال 1347 هیئت مکتبالرضا(ع)توسط
تعدادی از آذربایجانیهای مقیم مرکز با هدف فعالیتهای مذهبی و
فرهنگی تأسیس شد. این هیئت با دعوت از سخنرانان برجسته درصدد تحقق
این اهداف بود و علی دوانی نیز از سخنرانان آن بود. در ادامه فعالیتهای
علمی و فرهنگی پس از تأسیس حسینیه ارشاد توسط افرادی چون آیتالله مرتضی مطهری
در این مؤسسه هم به ایراد سخنرانی پرداخت در طول این مدت فعالیتهای قلمی
و فرهنگی خود را ادامه میداد.
در این مدت حجت الاسلام دوانی در اغلب جلسات روحانیون مبارز
تهران شرکت میکرد. از جمله روابطی که با آیتاللَّه مرتضی مطهری، شیخ محمدتقی فلسفی و علامه محمدتقی جعفری داشت در گزارشهای ساواک انعکاس یافته است.
یک ویژگی شخصیتی مهم استاد دوانی واقع بینی و آشنائی کامل با خلقیات مردم است از آن روست که هرگاه می خواهد در مورد مردم اظهار نظر کند دیدگاهی بسیار نزدیک به واقعیت ارائه می دهد.متاسفانه هستند بسیاری از رجال مذهبی و علمی که در برج عاج زندگی می کنند و گاها نظرهائی در باره اجتماع ارائه می کنند که حکایت از بریدگی آنان از اجتماع دارد کانه همین الآن از غار اصحاب کهف بیرون آمده است.
باری استاد در سفر به آلمان و مشاهده برنامه هائی که کانالهای آلمان نشان می دهد می فرمایند:
شبها فیلمهائی نشان می داد که اگر در کشور ما نشان می دانند بسیاری از مردم خواب و استراحت را به خاطر دیدن آن حرام می کردند.
در سنوات اخیر که منازعات جناحی از پشت پرده به عرصه روزنامه ها و رسانه ها کشیده شد و حریمها و خط قرمزهای اخلاقی از ناحیه کسانی که مدعی ارزشمداری و دیانت بودند یک به یک زیر پا گذاشته شد بر خورد استاد دوانی با فرزندش یکی از معدود مواردی بود که دلالت بر آن داشت که کرامت و سجایای اخلاقی در چارچوب حقیر تعلقات جناحی نمی گنجد.می توان سمپاتی با اصول گرایان داشت و در منش و رفتار از هر اصلاح طلب نان به نرخ روز خوری اصلاح طلب تر بود.*
استاد فرزانه علی دوانی در شامگاه روز دوشنبه 18دی ماه 1385مصادف با 18 ذی الحجه 1427بر اثر عفونت داخلی دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهر ایشان در صحن عتیق آستانه مبارکه حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد است.
*بعد از انتشار نوشته های سرکار خانم فاطمه رجبی که تنشهای زیادی زا بر انگیخت حجه الاسلام
علی دوانی با انتشار نامه ای که نسخه ای از آن در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفت، افزوده است: متاسفانه
مقاله اخیر دخترم دستاویزی مناسب برای بدخواهان داخلی و خارجی دولت خدمتگذار جناب آقای دکتر احمدینژاد و تخریب آن در شرایطی شده است که این دولت به ویژه در عرصه سیاست خارجی میدرخشد و امیدها در دل مسلمانان و مستضعفان جهان ایجاد کرده است.
وی در این مقاله می نویسد:در غیاب اینجانب که در سفر مشهد
مقدس بودم،
مقالهای به قلم دخترم خانم فاطمه رجبی پیرامون سفر جناب
آقای خاتمی رئیس
جمهوری سابق به آمریکا انتشار یافته است. از آنجا که این
جانب مبتلا به
کسالتهای حاد هستم، فرزندانم این گونه اخبار را به ملاحظه
حالم به من
نمیدهند؛ لذا مقاله مزبور و بازتاب آن را از من کتمان کرده
بودند. اخیرا
به طور اتفاقی از آن باخبر شدم و به جهت کسالت نتوانستم آن
را بخوانم فقط
مضمون کلی آن را به من گفتند که برای چندمین بار ناراحت شدم.
علی دوانی در ادامه این نامه یادآور شده است: هماکنون چند
نکته را لازم به توضیح میدانم:
دخترم در زمان ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی چند بار مقالاتی
در انتقاد از عملکرد ایشان نوشته بود که فقط یک بار آن را مطلع شدم و همان موقع به نشریه «یالثارات» به سبب چاپ آنها گلایه کردم و آن نشریه نیز
گلایه مرا چاپ کرد.
چندی پیش هم این دخترم طی مقالهای بر ضد جناب آقای هاشمی
رفسنجانی،
جناب آقای خاتمی، و جناب آقای کروبی و دیگران موضع گرفته بود
که آن را هم
فرزندانم از من پنهان داشتند و پیامدی داشت که قضیه مسکوت
ماند.
همان موقع نامهای خطاب به آقای کروبی نوشتم ولی روزنامه
ایشان (اعتماد ملی) آن را به ایشان نداد.
در آن نامه نوشته بودم و در اینجا نیز میگویم قضاوت پیرامون
عملکرد دولتهای گذشته و کنونی و آینده را مردم فهیم و بیدار ایران اسلامی مورد نقض و ابرام قرار میدهند، و نیازی به امثال ما که دور از وقایع هستیم، ندارد. و برای یک زن باحجاب اسلامی (چادر) و از یک خانواده روحانی و
مذهبی، ورود به این عرصه چندان تناسب ندارد و یا لااقل در دیدگاه من اگر غیر از دخترم هم بود این نظر را داشتم و دارم.
بارها به فرزندانم (ذکورا و اناثا) گفتهام و سفارش اکید
کردهام که
راضی نیستم به هیچ وجه در امور سیاسی وارد جناحبندیها شده
و با طیفی یا
کسی طرف شوند و از وی نام ببرند، و در گفتار و رفتار و
نوشتار بر ضد آنها موضعگیری کنند، چون با مشی من منافات دارد
و از آن رنج میبرم. از اینمعنی بسیاری اطلاع دارند.
این محقق و پژوهشگر تاریخ تاکید کرده است: به حمدالله عملکرد
فرزندانم
از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون نیز چنین بوده است؛ چه آنها
که سوابق
انقلابی و مبارزاتی و زندانی سیاسی پیش از انقلاب داشتهاند،
و چه آنها که
در فضای پاک انقلاب اسلامی نشو و نما یافتهاند.
وی اضافه کرد: اما این دخترم به واسطه احساسات فوقالعاده و
تعصب بسیار
شدید که به امام فقید و خط آن بزرگوار و رهنمودهای ایشان
دارد، طوری است
که از حالت عادی هم فراتر رفته است، به گونه ای که وقتی خبر
ارتحال حضرت
امام را شنید با شیون و فریاد غش کرد و نقش بر زمین شد و
روانه بیمارستان
گردید. وی از سال اول وفات آن بزرگوار تاکنون هرساله مراسم
ارتحال امام را
در خانه خود با دعوت از بسیاری از مومنین و شخصیتها برگزار
میکند و مراسم
عزاداری و اطعام دارد. بارها به او گفتهام این عرض ارادت
برای همان دو سه
سال اول کافی است، ولی او همچنان این رویه را ادامه میدهد.
علی دوانی افزود: او در سخنرانیها و نوشتههایش روی همان
احساسات شدید، به نظر خود احساس وظیفه میکند که در برابر آنچه به اعتقاد وی خطر انحراف از راه امام و انقلاب است موضع بگیرد و به دفاع از مظلومان
برخیزد، آن هم با آن حال و هوایی که دارد. به همین جهت با همه سفارشی که به وی کرده و میکنم به راه خود ادامه میدهد و تحمل ترک آن را ندارد. تصور میکنم با شناختی که از منش، خصوصیات و خلق و خوی پسندیده آقای دکتر الهام دارم، ایشان هم از این روش همسر خود راضی نباشد.
به اعتقاد علی دوانی، نقد عملکرد دولتمردان گذشته و اقدامات
فعلی آنها و
موضعگیری تند بر ضد آنان نه تنها خدمت به دولت مردمی و کاری
جناب آقای
دکتر احمدینژاد نیست، بلکه ممکن است به زیان ایشان تمام
شود؛ به ویژه پس
از آنکه مقام معظم رهبری دامت برکاته به سبب شرایط فعلی و
انتخابات مجلس
خبرگان که در پیش است، همگان را از این امر برحذر داشتهاند.
وی تاکید کرد: چنان که شنیدهام متاسفانه مقاله اخیر دخترم
دستاویزی
مناسب برای بدخواهان داخلی و خارجی دولت خدمتگذار جناب آقای
دکتر احمدینژاد و تخریب آن در شرایطی شده است که این دولت به ویژه در عرصه سیاست خارجی میدرخشد و امیدها در دل مسلمانان و مستضعفان جهان ایجاد کرده است.
علی دوانی محقق و پژوهشگر تاریخ در پایان مقاله خود به دخترش
هشدار داده است: درخاتمه ضمن عذرخواهی از آقایان محترمی که در مقالات دخترم مورد انتقاد قرار گرفتهاند، به عنوان پدری که بیش از بسیاری از کسان با بیان و قلم به انقلاب و خط امام خدمت کرده است، به دخترم تذکر میدهم از این گونه موضعگیریها در گفتار و نوشتار خودداری نموده و طوری نشود که خدای ناکرده رابطه پدری و فرزندی ما قطع شود.
به دریا پا نهاد و تشنه لب بیرون شد از دریا
مروّت بین جوانمردی نگر غیرت تماشا کن ...
سلام و عرض ادب
دریچه به روز شد با « راه دزدی » !!
سلام استاد عزیز و گل...ممنون از همراهی و همدلی شما.
شاد و سلامت باشید.
با سلام
سومین کتاب مجموعه اشعار طنز حمید آرش آزاد منتشر شد
عنوان این کتاب " اوخو آت ! یایین گیزلت!! " است که حاوی اشعار طنز فارسی و ترکی می باشد
مرکز فروش : تبریز- سه راه طالقانی- انتشارات اختر-
تلفن تماس 5555۳۹۳
سلام و ادب خدمت شما عزیز گرامی
همیشه مطالب وبت ارزشمند باشد [گل]
هر باریدنی با ارزش نیست.اگر میباریم باید با ارزش بباریم.با ارزش باریدن خجالت نداره افتخار داره[گل]
درود بر شما [گل]
از اینکه در روحانیت بزرگوارانی چون خاتمی عزیز کروبی بزرگوار و آقای دوانی هستند که از حق و حقیقت دفاع می کنند مایه افتخار ایران و ایرانی است خداوند به شما هم توفیق عنایت کند که ایشان را معرفی کردید
سلام
کجاییم؟
آقا ما با شما کار داریم
البته چون در گوشی است نمیگوییم
حالا کجا شما را زیارت و سیاحت کنیم؟
سلام و درود استاد ارجمند .....
سپاس به خاطر نگارش زندگی نامه این عارف فرزانه ......خواندن از زندگی چنین بزرگان و اندیشمندانی جای خوشحالی دارد ......چه نیکو اشاره کردید به تفکرات مختلف و به نظر من هم هر نظر منطقی و عقیده در جای خود ارزشمند است ارزش تفکر و بها دادن دارد .......
از مطلبی هم که ذیل نوشته و پست آوردید ممنونم ....
مانا و مستدام باشید
سلام.خسته نباشید. به ماهم سربزنید قربان
خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
سلام و ادب خدمت شما عزیز گرامی
پست بسیار زیبا یی هست موفق باشید[گل]
می توان هم مثل باران پاک بود می توان پر فایده چون خاک بود
می توان توفنده بودن همچو موج می توان پرواز کردن تا به اوج
می توان بودن چو دریا پرخروش می توان بار غمان بردن به دوش
می توان خورشید شد پر نور شد می توان از تیرگی ها دور شد
می توان بار دگر شد مهربان می توان گل کرد در فصل خزان
می توان بر خنده گفتن السلام می توان بر غصه گفتن والسلام
من به روزم درود بر شما[گل]
سلام عزیز.ممنون از حضورتان.کارهای زیباتان را خواندم
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آزمایش بد از بد ترند !
چو عضوی به درد آورد روزگار
جهنّم (!) دگر عضو ها را چه کار ؟
تو کز محنت دیگران بی غمی
بیا تا ببینم تو هم آدمی ؟!
سلام و عرض ادب [گل] دریچه به روز شد با آیین نامۀ جدید رانندگی !
سلام رضا جان...ممنون از عطر مهر و معرفتت.
آمدم که بیایی.
گلی.گل.