در جنگهای ایران و روس که فرماندهی
جنگ با عباس
میرزا ولیعهد فتحعلی شاه بود
در ابتدا اوضاع به نفع ایران پیش رفت و این بدلیل
پشتیبانیی بود که از تهران میشد.
در این وسط عده ای چاپلوس بادنجان دورقاب
چین، شاه را ترساندند که ممکن است با این پیروز شدن
ها خیالاتی به سر عباس میرزا بیفتد و او شاه را برکنار کند لذا فتحعلی شاه
او را ساپورت نکرد و کار به وخامت کشید.عباس میرزا یکی از ندیمان مخصوص
خود را که فرد لایقی هم بود خدمت شاه فرستاد تا او را در جریان گزارش
کار قرار دهد.او پس از رسیدن به خدمت شاه و توضیح مفصل وضعیت درخواست کمک
فوری از تهران کرد.فتح علی شاه که با بی حوصلگی به حرفهای او گوش می داد در
پاسخ گفت که چرا گوشهایت که باید برسم ادب زیر کلاه باشد بیرون مانده
است.
ندیم که اتفاقا آدم حاضر جوابی بود گوشهایش را زیر کلاه
گذاشت وتعظیمی کرد و گفت قبله عالم به سلامت باد
اگر مشکل ما در جنگ روسیه با گوشهای من حل می شود این هم
گوشهای من
2
مرحوم ملک المتکلمین که از روحانیون آزادی خواه زمان قاجار بود و جان خود را در این راه از دست داد پیش از این که به نهضت مشروطه بپیوندد از وابستگان ظل السلطان شاهزاده قاجاری بود.روزی از او دلیل
تغییر رویه اش را پرسیدند گفت:در ملازمت شاهزاده از اندرونی دیدن می کردیم و گروهی از خدمتکاران مشغول گرفتن گلاب بودند خدمتکار پیری که از قدیم می شناختم قربان صدقه ء شازده رفت.ظل السلطان با عصبانیت او را به دروغ گوئی متهم کرد و وادار کرد که اگر راست می گوید دستانش را در آب جوشان دیگ فرو کند.پیرمرد بیچاره دستانش سوخت و تا مدتها از درد دستهایش می نالید.دیدم خدمت در دستگاه چنین جائر بی منطقی جایز نیست.
3
در جنگهای ایران و روس که فرماندهی
جنگ با عباس
میرزا ولیعهد فتحعلی شاه بود
در ابتدا اوضاع به نفع ایران پیش رفت و این بدلیل
پشتیبانیی بود که از تهران میشد.
در این وسط عده ای چاپلوس بادنجان دورقاب
چین، شاه را ترساندند که ممکن است با این پیروز شدن
ها خیالاتی به سر عباس میرزا بیفتد و او شاه را برکنار کند لذا فتحعلی شاه
او را ساپورت نکرد و کار به وخامت کشید.عباس میرزا یکی از ندیمان مخصوص
خود را که فرد لایقی هم بود خدمت شاه فرستاد تا او را در جریان گزارش
کار قرار دهد.او پس از رسیدن به خدمت شاه و توضیح مفصل وضعیت درخواست کمک
فوری از تهران کرد.فتح علی شاه که با بی حوصلگی به حرفهای او گوش می داد در
پاسخ گفت که چرا گوشهایت که باید برسم ادب زیر کلاه باشد بیرون مانده
است.
ندیم که اتفاقا آدم حاضر جوابی بود گوشهایش را زیر کلاه
گذاشت وتعظیمی کرد و گفت قبله عالم به سلامت باد
اگر مشکل ما در جنگ روسیه با گوشهای من حل می شود این هم
گوشهای من
2
مرحوم ملک المتکلمین که از روحانیون آزادی خواه زمان قاجار بود و جان خود را در این راه از دست داد پیش از این که به نهضت مشروطه بپیوندد از وابستگان ظل السلطان شاهزاده قاجاری بود.روزی از او دلیل
تغییر رویه اش را پرسیدند گفت:در ملازمت شاهزاده از اندرونی دیدن می کردیم و گروهی از خدمتکاران مشغول گرفتن گلاب بودند خدمتکار پیری که از قدیم می شناختم قربان صدقه ء شازده رفت.ظل السلطان با عصبانیت او را به دروغ گوئی متهم کرد و وادار کرد که اگر راست می گوید دستانش را در آب جوشان دیگ فرو کند.پیرمرد بیچاره دستانش سوخت و تا مدتها از درد دستهایش می نالید.دیدم خدمت در دستگاه چنین جائر بی منطقی جایز نیست.
3
مرحوم حسینی ملقب به سعدی زمان از شاعران نوحه سرای تبریز بود که مراثی سوزناکی در منقبت ائمه بویژه شهدای کربلا سروده است.روزی برایش فرصتی دست داد تا به محضر استاد شهریار برسد.استاد با شنیدن اشعار سوزناک او بسیار منقلب شد و ضمن تعریف از مراثی او گفت که حتما هفته ء بعد هم سری به شهریار بزند و با اشعار مذهبیش او را به فیض برساند.
هفته بعد شاعر مذکور بدون اینکه اطلاعی از خلقیات متغیر شهریار داشته باشد سر ساعت به خانهء شهریار آمد و دق الباب کرد.پسر شهریار پس از مدتی تاخیر در را باز کرد و وقتی اصرار حسینی را به ملاقات با شهریار دید گفت که فعلا خلق استاد مناسب نیست و بهتر است فرصت دیگری بیاید.حسینی با تاکید گفت:
به شهریار بگو که سعدی زمان آمده است
شهریار که از پنجرهء بغلی شاهد بگومگوی آنان بود پنجره را ناگهان باز می کند و می گوید:
مرد حسابی من حافظ زمانم کسی برایم تره خرد نمی کند.تو سعدی زمان شدی که چکار کنی.
4
صادق خلخالی که با قضاوتهای جنجالیش در اوائل انقلاب حرف و حدیثهای زیادی را در باره خود بر انگیخته بود سالها پیش اقدام به چاپ خاطرات خود ابتدا در روزنامه سلام و سپس در دو مجلد کرد.بدلیل ادعاهای بی اساس و گاه غیر منطقی ایشان در همان روزنامه سلام جوابهائی نوشته شد.در این میان جوابی که ابراهیم یزدی دبیر کل فعلی نهضت آزادی برای ایشان نوشته بود جالب توجه بود.یزدی در پاسخ ادعای خلخالی که گفته بود در اولین برخورد با ابراهیم یزدی متوجه شدم که بعدا با او دچار مشکل خواهم شد چنین پاسخ داده بود:در باره ملاک قضاوت شما در باره افراد بیش از این نمی توان انتظار داشت شما که در حین مسافرت به پاریس می فرمائید با یک نفر خارجی آشنا شدم که از طریق زبان اشاره مقصود خود را به هم انتقال می دادیم و فهمیدم آدم خوبیست.بعد در یک برخورد با من مرا آدم بدی تشخیص دادید چرا که با خانمها دست می دادم و همسرم بطور کامل حجابش را رعایت نمی کرد..
کاش به یاد میآوردید که در پاریس با اساتید دانشگاه و افراد محترم و تحصیل کرده ای که وظیفه ء پذیرائی از مهمانان را داشتند مثل خدمتکار رفتار کردید و سر یک پیاز اضافی چه الم شنگه ای به راه انداختید و ملاحظه احترام و وقار لباس روحانیت را نکردید .به قول شاعر
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان شدی که می می نخوری
صد کار کنی که می غلامست آن را
نظر شما | |
نام شما: | |
پست الکترونیک: | |
وب سایت: |
![]() |
[حذف مشخصات] | |
عدد روبرو را تایپ نمایید: | |
نظر شما در مورد این مطلب پس از تایید نویسنده وبلاگ نمایش داده خواهد شد | |