پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
کتاب پیر ما گفت که به اهتمام آقای سعید نیاز کرمانی –شاعر معاصر
کرمانی- و مدیر انتشارات پاژنگ چاپ شده است حاوی مجموعه
تفسیر ها و تاویلهائی ست که صاحب نظران متقدم و معاصر در باره
این بیت مشهورو جنجال بر انگیز حافظ بیان داشته اند.
حافظ در این بیت تعریضی دارد به آفرینش و کاستی هائی که ممکن
است درخصوص صنع جهان به ذهن پاره ای از اندیشمندان خطور
کند.فکری که از نظر متشرّعین نه تنها مردود است بلکه دلیلیست بر
کفر:
ابلهی دید اشتری به چرا
گفت نقشت همه کژست چرا
گفت اشتر که اندرین پیکار
عیب نقاش می کنی هشدار!
بیشتر مفسرین از روی ارادتی که به حافظ دارند سعی کرده اند به
نحوی از این بیت معنائی غیر از آنچه از آن مستفاد می شود استخراج
کنند.یعنی به "تاویل "این بیت بپردازند نه "تفسیر" آن تا سخن به ظاهر
کفر آمیز حافظ محملی بیابد تا با ادله عقلی و نقلی مطابق گردد.
حال آنکه اعتراض اندیشمندان به تفاوتها و تبعیضها و نابرابری ها که به
تعبیر فلاسفه "دخول شر در قضای الهی" به ان اطلاق می شود از دیر
باز وجود داشته و منحصر به حافظ نمی شود.چنانکه حکیم عمر خیام
در یک رباعی می فرماید:
جامیست که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازد و باز بر زمین می زندش
از مهمترین تفسیرهائی که در مورد این بیت آمده تفسیر سودی
بسنوی ادیب و صاحب نظر اهل بوسنی ست که به اعتقاد وی کسی
پیش پیر مراد حافظ از کمی ها و کاستی های خلقت گلایه کرده
است و پیر در جواب او فرموده خطائی در آفرینش وجود ندارد و با این
فرموده گوینده را از خطا در آورده است.
چون در بیت فوق اشاره ای به آن فرد که خطا می کند نشده است و
قرینه ای ندارد، قبول این تفسیر آسان نیست.هر چند به نظر سودی
ضمیر سوم شخص "ش" که به خطا پوش چسبیده به همان فرد خطا
گیر ارجاع داده می شود نه پیر.
اما نظر ختمی لاهوری بر این قرار است که:
صنع الله، نام دوستی از دوستان مقرب حضرت خواجه حافظ بود و او
در کلان سالی صفت نوشتن را هوس نمود. اگر چه صنعت نوشتن را
حاصل کرد لیکن بگفته ی بزرگان خویش را به دست نیاورد، یعنی در
انشاء سست بود. اتفاقأ در مجلسی که صنع الله و حافظ هر دو حضور
داشتند، حافظ به حسن دیباچه ی عزیزی به جانب صنع الله نگاه کرده
از زبان برآورد که صنع الله شنیده می شود که صنعت نوشتن آموخته
ای و این فضیلت اندوخته ای، باری بنما که به کجا رسانده ای و توجه
به کدام خط رانده ای که بس خطره ی نیکو در دلت افتاد. صنع الله از
برای اینکه در جمع دوستان مورد تحسین حافظ قرار بگیرد، کاغذ پاره
ئی را برآورده پیش حافظ می نهد. اگر چه در املا و انشاء خطا هایی
رفته بود، اما چون آن عزیز با میل و انتظار بطرف حافظ چشم گشاد،
حافظ او را مورد تحسین قرار داد و این بیت را فرمود:
فرصت شیرازی* در باره این بیت می فرماید روزی در خواب خواجه را
دیدم و از ایشان در مورد این بیت پرسیدم.فرمود این بیت در اصل بدین
شکل بود
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر قلم پاک خطا پوشش باد
و منظور قلم آفریدگارست که عاری از خطاست و لذا خطا پوش است.
نظر مرحوم مهندس مهدی بازرگان در مورد این شعر بر این است که از
دیدگاه عدالت خواهانه مناسبات دنیای کنونی وساز و کارهای
اجتماعی آنچنان که شاید و باید مطلوب نیست و ایراد حافظ ناظر بر
این است چرا که این جامعه آن جامعه آرمانی نیست که خدا بندگان
را به ان بشارت داده و آن تنها با ظهور منجی تحقق می یابد.
با همه جامعیتی که این کتاب ارزشمند داردسه نظر قابل تامل
دربارهء این بیت در آن درج نشده است؛
نخست نظر دکتر عبدالکریم سروش** که تفسیری فلسفی در مورد
این بیت دارد و معتقد است که اگر به قادر بودن خدا اعتقاد داشته
باشیم می توانیم تصور کنیم که خداوند می تواند دنیائی دیگری
بیافریند به مراتب کامل تر و بی نقص تر از دنیای فعلی .لذا این دنیای
فعلی در مقام مقایسه با آن دنیای مثالی ناقص بوده ولذا این تعریض
حافظ مصداق خطا گرفتن بر صنع خالق نمی تواند باشد.
دوم نظر حجه الاسلام نیّر تبریزی –شاعر و مرثیه سرای پر آوازهء
آذربایجان در زمان قاجار که در غزلی به حافظ چنین جواب گفته است:
خیره روئی که خطا بر قلم صنع گرفت
شرم ازین چشم و لب و زلف و بناگوشش باد***
سوم تفسیر این بیت توسط امام خمینی:
ایشان در بیان آنکه انسان عارف را دو نظر است این بیت از حافظ را
تفسیر نمودهاند:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
ایشان این بیت را که از ابیات غامض به حساب مىآید، در سیاق
عبارت چنین تفسیر فرمودهاند:
"بدان که انسان عارف به حقایق و مطلع از نسبت بین ممکن و واجب-
جل و علا- داراى دو نظر است:
یکى نظر به نقصان ذاتى خود و جمیع ممکنات و سیه رویى کائنات که
در این نظر، علما یا عینا بیابد که سرتا پاى ممکن در دل نقص و در بحر
ظلمانى امکان و فقر و احتیاج فرو رفته از لا و ابدا، و به هیچ وجه از
خود چیزى ندارد و ناچیز صرف و بىآبرویى محض و ناقص على
الاطلاق است. بلکه این تعبیرات نیز در حق او درست نیاید و از تنگى
تعبیر است و ضیق مجال سخن، والا نقص و فقر و احتیاج، فرعیتی
ست است و براى جمیع ممکنات و کاف خلایق از خود چیزى نیست.
در این نظر اگر تمام عبادات و اطاعات و عوارف و معارف را در محضر
قدس ربوبیت برد، جز سرافکندگى و خجلت و ذلت و خوف چارهاى
ندارد. چه اطاعات و عبادتى؟ از کى براى کى؟ تمام محامد راجع به
خود اوست، و ممکن را در او تصرفى نیست، بلکه از تصرف ممکن،
نقص عارض اظهار محامد و ثناى حق شود که اکنون عنان قلم را از او
منصرف مىنماییم. و در این مقام فرماید: «ما اصابک من حسنه فمن
الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک». چنان چه در مقام اول فرماید:
«قل کل من عندالله». و قائل در این مقام گوید:
پیر ما گفت ...
قول پیر راجع به مقام دوم و قول خود قائل راجع به مقام اول است.
پس در این نظر خوف و حزن و خجلت و سرافکندگى انسان را فرا
گیرد."
منبع: حضور 2 صفحه 20
اما به قول استاد عابد نیازی به این همه توجیه و تفسیر برای این بیت
نبوده است ومراد از خواندن شعر لذت بردن از زیبائی ها و تناسبات
ادبی ان است نه کند و کاو در مورد اعتقادات شاعر چرا که این شاعر
بزرگ بیتی نیز دارد که معنایش 180 درجه مخالف این بیت است:
نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش
که من این مسئله بی چون و چرا می بینم
ما حافظ را به عنوان شاعر می شناسیم نه به عنوان مجتهد و مرجع
دینی که نظر او را در این باره خاص بر هر نظری که داریم ارجح
بدانیم.البته می توانیم این بیت را با
ما اصابک من حسنه فمن الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک مرتبط بدانیم و
اینطور نتیجه بگیریم که پیر خطای نفس انسانی را در دریای رحمت و
کرم الهی پوشانده است چرا که دریا حکم پاک کننده را دارد.
*چون این کتاب را سالها پیش خوانده ام دقیقا مطمئن نیستم که این نظر از فرصت شیرازیست.
**اولین بار این نظر را از آقای جمشید علی زاده شاعر معاصر تبریز شنیده ام
***اولین بار این نظر را از استاد عابد شنیده ام
خوندم و لذت بردم
جامیست که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازد و باز بر زمین می زندش
یاد آوری از بزرگان خود بزرگی است .
و شما بزرگ و بزرگوار هستین
چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست
مطلب جالبیه بنده کم اطلاع ترم که نظر فنی بدم فقط به نظرهایی که این بیت حافظ رو در جهت منطبق کردن با عقاید دینی تفسیر می کنند اشاره می کنم و می پرسم که این بیت از حافظ رو چطور تفسیر می کنید؟؟
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت و زنو ، آدمی
به نظرم شاعر بزرگوار گاهی دلتنگی های خود را از روزگار بیان کرده و اصلا در بند تفسیر فلسفی اون نبوده. شاد و پاینده بمانید
آقا لطف شما مستدام...
در مورد این بیت هم که سخن بسیارست و استفاده کردیم.
عزیز امشب نظر میدم جایی هستم
×××
ولی زیبایی شعر به همین نکته است که هر کسی از ظن خود شد یار من.
در مورد این بیت دیدگاهی که در روزگار ما طرفداران زیادی دارد این منظر است که حافظ در این بیت طبق معمول شیطنت و رندی کرده و خیلی زیرکانه دیدگاه پیر خویش را با لحنی طنزآلود رد کرده است و دست آخر هم معلوم نیست که حافظ به هر حال وقوع خطا در آفرینش را قبول دارد یا نه !
در مورد این دیدگاه نکته ای که هست این است که حافظ در برابر پیر خویش مطیع و مودب است و هرگز به طنز و ظرافت در مورد او سخن نمی گوید."پیر ما" ی حافظ شیخ و صوفی و زاهد نیست که بشود دستش انداخت و با او به طنز و ریشخند سخن گفت ! این همان "پیر مغانی" است که سجاده را نیز به فتوای او می توان به می رنگین کرد. حافظ که خود بر سالکان خرده می گیرد که چرا حرمت پیر را نگه نمی دارند و می گوید :" این سالکان نگر که چه با پیر می کنند !" چگونه ممکن است دیدگاه او را ، آن هم در مورد یکی از اساسی ترین مباحث فلسفی و کلامی به طنز بگیرد!؟
در اینجا نمی خواهیم چندان وارد بحث های دراز دامن و احیانا تکراری کلامی و فلسفی در مورد عدل الهی و شرور و نظام احسن عالم و...بشویم و قصد داریم سخن حافظ را از منظری دیگر بنگریم که همانا نفی "بد بینی " و "سیاه نگری" و تاکید بر "نظر پاک و خطاپوش " داشتن است.
واقعیت آن است که زاویه دید ما در نحوه ادراک ما تاثیر فراوان دارد. وقتی جهان و انسان و روابط اجتماعی و انسانی را از زاویه تیرگی و سیاهی بنگریم و تنها به دنبال عیبها و ایرادها و شرور بگردیم , همیشه چیزی برای اثبات نگاه معیوب خودمان خواهیم یافت. به قول حافظ:
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند!
ادامه دارد
در نگاه فلسفی به عالم ، وقتی ما تنها شرور و مصایب طبیعی و سیل و زلزله و بیماری را ببینیم , به ناچار هستی را سراپا زشتی و سیاهی خواهیم دید و این نگاه حتی روابط شخصی ما و قضاوتهایمان در مورد اطرافیانمان را نیز درگیر خواهد کرد , اما اگر نگاهی کلی و "نیالوده به بد دیدن" داشته باشیم ، متوجه می شویم که همان مصایب طبیعی و کاستی ها در نظام طبیعت لازم اند و اگر ما نحوه برخورد درست با آنها را بیاموزیم و با آنها کنار بیاییم , همانها می توانند باعث خیر و منفعت باشند و حتی به ما در ایجاد یک زندگی بهتر کمک کنند. در این نگاه حتی "در کارخانه عشق از کفر ناگزیر است" و :
در این چمن گل بی خار کس نچید آری
چراغ مصطفوی با شرار بولهبی ست !
به هر حال یا کارخانه عالم ماده با منافع و خیرات کلیش نباید باشد , یا اگر کلیت آن را پذیرفتیم ، باید قبول کنیم که این کارخانه ضایعاتی هم دارد و "شرور اقلی" در آن را باید پذیرفت. تازه همین شرور اقلی نیز در صورت شکل گرفتن رابطه درست و منطقی از طرف ما تبدیل به خیر می شوند , مثل بیماریهایی که مطالعه در مورد آنها به پیشرفت علم و دانش بشری منجر می شود و...
با این نگاه پاک و خطاپوش , همه خطاهای ظاهری که عمدتا به رابطه غلط ما با طبیعت و این جهان برمی گردند , رنگ می بازند و ما به نگاهی زلال و روشن می رسیم که عارفان به دنبال یافتن و گسترش آن بوده اند! این نگاه پاک و خطاپوش در روابط انسانی نیز بسیار ضروری است و به گسترش عشق و محبت در میان انسانها می انجامد. حافظ خود به داشتن این نگاه افتخار می کند:
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن !
"ادامه دارد
دیده به بد دیدن نیالودن " همان "نظر پاک و خطاپوش داشتن" است.حافظ گاهی از این نگاه پاک و خطاپوش پیر با تعبیر "چشم کرم" او یاد می کند :
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان
هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود!
حافظ در این ابیات هم به نظر پاک و نیالوده به "بد دیدن" اشارتها دارد و بر آن است که با چنین نگاهی است که می توان جلوه حقیقت و زیبایی را نظاره کرد:
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
...
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
...
او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست !
به نظر او این بدبینی ها حاصل خودبینی است و آرزو می کند:
یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
با درنگ در این ابیات و ابیاتی دیگر از این دست , به خوبی می توان نگاه زلال و شفاف حافظ به عالم را دید. این نگرش مبتنی بر خوشباوری و خوشبینی ساده لوحانه هم نیست , بلکه فقط نگاه آلوده به بد بینی را نفی می کند و معتقد است با چنین نگاه زلالی بسیاری از تلخ بینی ها به فلسفه آفرینش پاسخ می گیرند و خطاها و شروری که در نگاه ابتدایی به ذهن می رسند در کلیت نظام آفرینش که خیر است توجیه می شوند. شاید اگر کسانی که در این بیت حافظ طعن و تعریض به آفرینش و ریشخند سخن پیر مغان را دیده اند , مثل حافظ و پیر او از نظر پاک و خطاپوش برخوردار بودند , به این بیت نگاهی متفاوت می افکندند!
بر گرفته از سخن رانی دکتر فتوحی
باز خواهم امد
حد همین است سخندانی و زیبایی را
همچنان که خود خواجه جای دیگری گفتهست:
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن!
پاینده باد
...
معنای این بیت حافظ کاملا مشخص است ، از طرفی هم دال بر کفر و ارتداد نیست ، این اقتضای رندی ست و رندی حافظ برای همه اثبات شده است ، حضرتش الآن بیرون از این کره ی خاکی دوشادوش عبید زاکانی دارد به این دعواهای ما می خندد
یاحق
مطلب ارزنده ای بود
بارها درباره ی این بیت با دوستان بحثهای مفصل کردیم
نگهدارت خدا باشه
یا حق
ببخشید کمتر میرسم سر بزنم
قالب جدید و زیباتون مبارکه
امیدوارم که دل دریاییتون از هر گونه اندوه و غمی خالی باشه و از عشق و محبت لبریز
به دیدنم بیایید که با عاشقانه ای به روزم
بسیار عالی و نغز گزیده ای
در وادی عرفان واقعی کمیت جزم اندیشان لنگ و عاجز از فهم غایت و قصوای مطلوب عارف است . باز هم در انتظار مطالب پر مغز شما خواهم بود سرفراز و بر قرار باشید
وبلاگ خوبی دارید ...
می خوام یک لینک باکس خوب رو برای افزایش بازدید کنندگانتون به شما معرفی کنم .... نه نه نه اصلاً این سیستم مثل خیلی از لینک باکس های دیگه ساده و پیش پاافتاده نیست بلکه سیستم این باکس بسیار هوشمند عمل میکنه از جمله ویژگی های این باکس میشه اشاره کرد به :
1-سیستم بر اساس نمایش می باشد .یعنی شما اگر امروز 100 بازدید داشتید و 100 بار لینک باکس را نمایش دادید لینک شما 100 بار در اول لینک باکس قرار می گیرد / عدالت در این سیستم کاملا رعایت شده و حق به حق دار ...
2- یکی از دلایلی که بعضی وبلاگ نویس ها از قرار دادن لینک باکس در وبلاگشان امتنا می کنند وجود لینک باکسهای بدفروم و دراز است که چهره وبلاگ را نیز خراب می کند ولی این لینک باکس دارای قالبهای متنوع و کوتاهی است که به دلخواه می توانید قالب مورد نظر را انتخاب کنید
3-سیستم از نظر امنیت و کارایی عالی بوده و هیچ مشکلی ندارد.
4-این سیستم با وجود قابلیتی همچون افزایش پیچ رانک در گوگل و... باعث بالارفتن رتبه سایت و یا وبلاگ شما در گوگل می شود .
پس ازقرار دادن کد در سایت/ وبلاگ خود ، و پس از ثبت لینک خود با اولین رفرش (بروز رسانی ) لینک شما بصورت خودکارفعال میشود.
5-درصورت حذف لینک باکس ، اعتبار لینک شما به مرور زمان کم می شود و در نهایت بصورت خودکار غیر فعال می شود.
توجه داشته باشید که شرط باقی ماندن لینک شما در لینک باکس ، وجود همیشگی لینک باکس در سایت یا وبلاک شماست .
6-سایت هائی که در زمینه فعالیتهای سیاسی غیر مجاز ، مسائل غیر اخلاقی ، سیستم های زیر شاخه ای مانند گلدکوئیست و سایتهای هایپ فعالیت مینمایند امکان استفاده از خدمات این سایت را ندارند. و سیستم به صورت هوشمند اجازه ثبت لینک را به اینگونه وب ها نمی دهد .
و ... دهها ویژگی برتر و کارآمد دیگر در این لینک باکس / منتظرتون هستیم .
www.link4box.com
خوبین؟
ممنون از دعوتتون
بسیار خواندنی بود
موفق باشید
یاحق
گفت چو نیست خواجه معذور دار مارا
استاد همانطور که مطلع هستید این یست در مرد یکی از ابیات مشهور حافظه و در مورد بحث شما هم صادقه
متشکز از حضورت
ممنون از حضورتان و با اینکه عاشق شعر و شاعری از عهد قدیم تا اشعار نو هستم
متاسفانه نمیتوانم وارد این بحث بشوم.اما کامنت ها را خواندم و با دست خیال و آقای
علی کشکولی موافقم.
تا انتهای صفحه را خواندم و از خواندن اشعار عاشورایی و پاییزی و بازگشت لذت بردم.
با آرزوی موفقیت و بهروزی برای شما
اجازه می هید وبلاگتان را لینک کنم ؟
در پناه حق
دوش دیدم شتران در پی هم
بسته افسار به یک خر محکم
عرض کردم چه بود ، چیست چنین؟
پاسخ آمد که خموش ای آدم
تو مگر بی خبر از احوالی؟
خر بود در همه جا پیشقدم!
با شعری تازه به روزم . . .
عشقیست که عقل بر زمین می زندش
صد جرم به پیمانه ی دین می زندش
زین ساقی میخانه چنین جام شرنگ
مستی که سر آید زمین می زندش
بدرود
از ارزو های بیهوده و بی مورد بترسید چه بسا کسیکه اول شب مردم به حالش حسرت می برند و اخر شب به حالش گریه می کنند مولا علی
در شهد غزل به روزم [گل
با افتخار شما را لینک کردم و خوشحال میشوم که برای خواندن مطالب جدیدتان
خبرم کنید.
با آرزوی خوبی برای شما
خدمت دوست عزیزم آقای رائی پور عزیز
دیر وقتی بود که نا پیدا بودید ، اما خوشحالم دوباره شما رو زیارت مجازی کردم
حالا دوباره لینک شدید و انشاءالله دوباره ارتباط داشته باشیمسلام
دی کوزه گری بدیدم اندر بازار
برپاره گلی لگد همی زد بسیار
وآن گل به زبان حال با او می گفت
من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار
نظر واقعی من بیشتر نزدیک به نظر استاد عابد است (ایکاش اطلاعات کوتاهی از ایشان می آوردید) یعنی اینکه واقعاً نیاز به این همه تفحص در یک بیت شعر نیست و بیشتر هدف شاعر رعایت صنایع ادبی و تناسبات شعری است و بستن این همه فلسفه بر آن کاری ست که دیگران می کنند نه منظوری که حافظ در واقعیت داشته
مطلبل بسیار زیبا و خواندنی بود ....من بهتر دیدم تفسیری را که چند وقت قبل در جایی خوانده بودم بنویسم
=====================
حمل خطا و پوشش به معناى ظاهرى
مراد و مقصود از حمل خطا به ظاهرى این است که واقعا در دایره وجود هیچ کژى و خطایى یافت نمىشود و هرآنچه خطا چهره مىکند آن به ظاهر خطاست اما با بررسى تمام جوانب آن خواهیم یافت که آن نیز در واقع خیر است، پس با دید عمیق و عرفانى باید خطاها را حمل بر نیکى و خیر کرد و آنها را نادیده گرفت.
حافظ در این بیت در مقام تمجید از پیر و مراد خویش است ابتدا در مصرع اول راى پیر خود را در یک عبارت کوتاه «خطا بر قلم صنع نرفت» گزارش مىکند، که وى منکر رسوخ هر گونه خطا چه واقعى و چه ظاهرى در قلم صنع است.
آنگاه در مصراع دوم در مقام تحسین خواجه خود به این نکته تذکار مىدهد که استاد وى حتى خطاهاى ظاهرى و اولیه را که در نظر نخستین خطا و شر چهره مىکند; نیز منکر است و روى چنین خطاهایى را مىپوشاند و با دید عرفانى آنها را کان لم یکن حساب مىکند.
عبارت خود حافظ یعنى واژگان «آفرین» و «نظر پاک» این تفسیر را از بیت فوق تقویت مىکند، چرا که اگر پیر حافظ واقعا معتقد به وجود خطا در عالم بود اما آنها را به نوعى توجیه و یا مىپوشاند، دیگر نیازى به «آفرین» گفتن و توصیف نظر وى به «نظر پاک» نداشت.
از این دو نکته اخیر یعنى تحسین پیر و توصیف نظر وى به «نظر پاک»، راى و موضع خود حافظ نیز استنتاج مىشود.
========================
در پناه حق باشید
از اینکه میبینم شعر شیدا رو لایق این میدونید که بخونید و واسه رفع عیبش وقت بذارید به خودم میبالم.تا آخر دنیا مدیون محبتاتونم.
سر بلند باشید
بی وجود شر، خیری شناخته نخواهد شد. طبیعت عناصر و پدیده های این عالم، تضاد و پارادوکس است. از همان زمان که آدم ابوالبشر به هبوط در زمین فرمان داده شد، ابلیس همچون سگ درگاه الهی مامور شد تا خیر و شر را به ابنای بشر بنمایاند.
در محضرتان درس پس دادم...
ممنونم از بازدید شما دوست بزرگوار امیدوارم همیشه شاداب و سالم باشید
از وبلاگ زیبایتان سود و لذت بردم
دوم بهمن 88 اولین روز تولد شعر زلال است .
حضور منور شما باعث افتخار خواهد شد .
موفق باشید .