.

.

.

.

نگاهی به ترکیب بند حجه الاسلام نیر تبریزی





چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکاب

افتاد در ثوابت و سیاره انقلاب
غارتگرانه شام به یغما گشود دست
بگسیخت از سرادق زر تار خور، طناب
کرد از مجره چاک، فلک پرده ی شکیب
بارید از ستاره به رخساره خون خضاب
کردند سر ز پرده برون دختران نعش
با گیسوی بریده، سراسیمه، بی نقاب
گفتی شکسته مجمر گردون و از شفق
آتش گرفته دامن این نیلگون قباب
از کله ی شفق، به درآورده سر، هلال
چون کودکی تپیده به خون در کنار آب
یا گوشواره ای که به یغما کشیده خصم
بیرون ز گوش پرده نشینی چو آفتاب
یا گشته زین توسن شاهنشهی نگون
برگشته بی سوار سوی خیمه باشتاب
گفتم مگر قیامت موعود اعظم است
آمد ندا ز عرش که ماه محرم است

کم نبوده اند شعرای نام آوری که به استقبال از ترکیب بند معروف محتشم کاشانی رفته اند و کوشیده اند با مصروف داشتن ذوق و توان شاعری خود ،کاری دست کم شبیه و نظیر آن را ارائه دهند ؛غافل از اینکه در این طریق خطیر بردن گوی توفیق تنها منوط به مهارت و تسلط شاعری نیست ،حضور قلبی می خواهد و صفای باطنی که کلامی سرا پا اشک و اندوه و فریاد بیا فریند و دلهای داغدار را آتش بزند که :

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون  بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
آن انتقام گر نفتادی به روزحشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی

آل نبی چو دست تظلم  برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند

بی کرانگی و عظمت وادی عشق شهید کربلا و مضایق کار در این عرصه مجالی برای هنر نمایان و متفننان باقی نمی گذارد که از سر تقلید و طبع آزمائی نظمی پریشان به هم ببافند و دیوانهای خود را قطور تر کنند و از همان بیت اول



چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکاب

افتاد در ثوابت و سیاره انقلاب
غارتگرانه شام به یغما گشود دست
بگسیخت از سرادق زر تار خور، طناب
کرد از مجره چاک، فلک پرده ی شکیب
بارید از ستاره به رخساره خون خضاب
کردند سر ز پرده برون دختران نعش
با گیسوی بریده، سراسیمه، بی نقاب
گفتی شکسته مجمر گردون و از شفق
آتش گرفته دامن این نیلگون قباب
از کله ی شفق، به درآورده سر، هلال
چون کودکی تپیده به خون در کنار آب
یا گوشواره ای که به یغما کشیده خصم
بیرون ز گوش پرده نشینی چو آفتاب
یا گشته زین توسن شاهنشهی نگون
برگشته بی سوار سوی خیمه باشتاب
گفتم مگر قیامت موعود اعظم است
آمد ندا ز عرش که ماه محرم است

کم نبوده اند شعرای نام آوری که به استقبال از ترکیب بند معروف محتشم کاشانی رفته اند و کوشیده اند با مصروف داشتن ذوق و توان شاعری خود ،کاری دست کم شبیه و نظیر آن را ارائه دهند ؛غافل از اینکه در این طریق خطیر بردن گوی توفیق تنها منوط به مهارت و تسلط شاعری نیست ،حضور قلبی می خواهد و صفای باطنی که کلامی سرا پا اشک و اندوه و فریاد بیا فریند و دلهای داغدار را آتش بزند که :

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون  بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
آن انتقام گر نفتادی به روزحشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی

آل نبی چو دست تظلم  برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند

بی کرانگی و عظمت وادی عشق شهید کربلا و مضایق کار در این عرصه مجالی برای هنر نمایان و متفننان باقی نمی گذارد که از سر تقلید و طبع آزمائی نظمی پریشان به هم ببافند و دیوانهای خود را قطور تر کنند و از همان بیت اول متوجه می شوند که تن به خفت چه شکستی داده اند.
به همین دلیل بیشتر نظایری که بر ترکیب بند محتشم سروده شده کمتر توجهی بر انگیخته است ، جز موارد معدودی که یکی از آنها اثر گرانقدر شاعر تبریزی -مرحوم حجه الاسلام نیر -است.
محمد تقی حجة الاسلام فرزند ملا محمد ممقانی از شعرا و علمای دانشمد آذربایجان بود که در سال 1211 - 1248 هجری - در تبریز دیده به جهان گشود. تحصیلات را نخست در تبریز و سپس در نجف به پایان رسانید . در ادبیات فارسی و عربی و فقه و حکمت از نوادر روزگار شمرده می شدو در فن شعر نیز استاد و صاحب نظر بود . همچنین انواع خط به ویژه خط شکسته نستعلیق را بسیار نیکو می نوشت ، عجین انکه با دست چپ چنان خط مینوشت که با دست راست
در تعریف خط او همین بس که ادیب الممالک فرهانی گوید :

رقعت ناسخ ریحان خط لاله رخان           بر شکسته خط طغرای صفاهانی را

نیر با آنکه از اجله علمای تبریز بود و اقامه نماز جمعه و جماعت می کرد اما دلی پر شور و سری پر سودا داشت و محضرش همواره از شعرا و فضلا پر بود .
در مطالعه و سنجش دیوان های شعرا استغراقی عظیم داشت و در غزلسرائی بیشتر از سبک سعدی و حافظ پیروی میکرد .وبه استقبال غزلهای این دو استاد رفته و به خوبی از عهده بر امده است . همه اشعار به ویژه غزلهایش از نظر حسن ترکیب و فصاحت بیان و ظرافت فکر ستودنی است
نیر همچنان که در فن غزلسرائی استاد بود در شیوه مرثیه گویی نیز قدرت شگفت انگیزی داشت بطوریکه مراثی او بیشتر از هشتاد سال است در مجلسها و منبر ها مورد استفاده روضه خوانان قرار میگیرد

آثار :

   1. آتشکده - شامال غزلیات و مراثی
   2. منظومه الفیه - به زبان عربی
   3. منظومه صحیفة الابرار - مشتمل بر هشتاد هزار بیت

در باره وفات و تشییع جنازه این مرد بزرگوار شادروان حاج حسین نخجوانی که با وی معاصربوده در مواد التواریخ مینویسد :

محروم مغفور میرزا محمد تقی حجة السلام متخلص به نیر از فحول علما و اعاظم  فظلای تبریز بود وجود مبارکش با پیرایه انواف فضل و کمال آراسته و حسن فصاحتش با ذوق سلیم و طبع کریم پیراستهاز سنسن عمرش شصت و پنج سال - به قمری - گذشته در روز بیست و سوم تیرم اه 1273 - دهم محرم 1312 - داعی حق را لبیک گفت   و رخت بجنان کشید . باقتضای شان رفیع و مقام منیع آن بزرگوار جمع کثیر و جم غقیر در تشییع جنازه آن مرحوم با سوگواری بی اندازه حاضر بودند کثرت ازدحام د جمعیت خاص و عام بدرجه ای بود که از تنگی مقام و محل در خاج شهر در دامنه کوه عین علی ادای صلوة برای دفن آن مرحوم قرار دادند و پس از ادای صلوة جنازه آن مرحوم را با تجلیل و احترام تمام از دامنه کوه بمقام امامزاده سید ابراهیم آورده بخاک سپردند رحمة الله علیه

زلف جانان سحر از باد صبا درهم شد           عاقلان مژده که زنجیر جنون محکم شد

ساقی از نشئه مستی کله از سر بگرفت         گل و سنبل به هم آمیخته عجب عالم شد

سالها بود که دل را سرو سامانی بود           عاقبت در سر زلف خم اندر خم شد

ز خط سبز تو موئی به دو عالم ندهم            تا نگوئی سر موئی ز ارادت کم شد

گفتمش خون دل عاشق بیچاره که خورد        به تبسم نگهی کرد و سخن مبهم شد

گفتمش هیچ سر صحبت ماداری گفت           کی پری را هوس انس بنی آدم شد

کم مباد از سر من سایه این غم نیر          کافتتاحی شد اگر کار مرا زین غم شد *

     منبع نگارش :  وبلاگ (مردی از دیار پارس )

ترکیب بند این شیخ شوریده از موارد استثنائی است که از حیث معنی و مضمون آفرینی و اقبال عام هم سنگ با نسخه محتشم شده است.
ما در این نوشته کوتاه خواهیم کوشید این ترکیب بند را از لحاظ چهار پارامتر
1.زبان شعر
2.فرم و قالب
3.صور خیال و تسلط شاعری
4.تبیین مفاهیم
با اثر مبدا مورد مقایسه قرار دهیم و در آخر سر یک جمع بندی کلی داشته باشیم .البته پیشاپیش با بضاعت ادب یاندکی که داریم به ناقص بودن اثر و جای بحث داشتن نظریان خویش معترفیم و امیدواریم نظر انتقادی اهل تحقیق و ادب راهنمای راه ما باشد:

1.زبان شعر

اگر واژگان به کار رفته در شعر محتشم همان کلمات متداول و مستعمل ادبی  و گاها تعبیرات و ترکیبات مذهبی باشد،بر خلاف محتشم نیر دایره واژگان وسیعی را انتخاب کرده است.
سوای زبان ادبی متداول فراموش نکنیم که نیر یک عالم دینی است با اصطلاخات و محفوظات مربوط به خود و نیز احاطه ای که بر سایر علوم مقدماتی مثل نجوم و اصطلاحات فلسفی دارد و در کنار این ها ترکیبات یونانی و آخر سر گرته برداری زبان ترکی که در مجموع جنس زبان این دو شعر را قابل افتراق از هم جلوه می دهد.توجه داشته باشیم که در عهدی که نیر می زیسته، هنوز رسانه های گروهی ساری و جاری وجود نداشته و مردم ولایات هرکدام به زبان و لهجه خود تکلم می کردند و اشنائی شعرا نیز از طریق نوشتجات و کتابها و اصطلاحهای رایج در آن بود .حتی به اظهار استاد فاضل سید ضیا الدین سجادی علت غرابت اشعار خاقانی نیز همین زیستن در محیط غیر فارسی بود.اگر این زبان غریب و نا مانوس برای فارس زبانها جاذبه ندارد بر عکس در بین عامه مردم بدلیل سابقه ذهنی دور از ذهن و غریب نمی نماید و هنوز هم نوحه های نیر در مجالس عزاداری خوانده می شود.
لذا فارسی برای مرحوم نیر یک زبان دوم محسوب می شد که از طریق مطالعه و نه محاوره آنرا فرا گرفته بود و لذا نمی توانست به روانی شعر محتشم باشد.
شعر محتشم شعری است با زبان ادبی  یکدست که بسیار روان و خوش ایند عارف و عامی است چیزی که به ان سهل و ممتنع و یا به اصطلاح زبان  معیار می گویند ولی زبان شعر نیر یکدست نیست.
تعبیرات نامانوس و غریب و کلمات غیر ادبی در این ترکیب بند کم نیست:

گفت ای گروه هین منم آن نور حق کزو
تابیده بر سجنجل صبح ازل عکوس
مرسل منم به آدم و آدم مرا رسول
سایس منم به عالم و عالم مرا مسوس

.......................

گردد ز خون بسیط زمین معدن عقیق
گیرد ز گرد روی هوا رنگ سندروس

در باب  زبان شعر چون اخیرا در حال نوشتن مطلبی هستم بطور خلاصه می خواهم اشاره کنم که بسیاری از این حکم های کلی که ما می دهیم و کلمه ای را شاعرانه یا غیر شاعرانه می نامیم بیشتر جنبه ذوقی و سلیقه ای دارد.یک کلمه یا حتی تعبیر و اصطلاح ای بسا به خودی خود تاثیری در تغییر دادن فضای یک شعر ندارد.مهم به قول مرحوم ملک الشعرای بهار هندسه ترکیب الفاظ و معانی یا نحو مورد انتخاب ماست که چه  ترکیبی از کلم می سازد و در جمله چگونه جلوه می کند..
مثلا همین کلمات سندروس و سجنجل در ترکیب با کلمات مجاور فضائی قصیده وار می آفریند که هر چند به هارمونی عاطفی شعر صدمه می رساند ولی در مجموع خود یک نوع گریز از نرم و نو اوری است.
چنین نیست که همه بندهای این مجموعه زبانشان ثقیل و نا متناجس باشد. بندهای روان و فصیح کم نیستند:

قتل شهید عشق نه کار خدنگ بود

دنیا برای شاه جهان دار تنگ بود


عصفور1 هرچه باد ، هماورد باز نیست

شهباز را ز پنجه ی عصفور ننگ بود


آیینه خود ز تاب تجلی به هم شکست

گیرم که خصم را دل پر کینه سنگ بود


نیرو از او گرفت بر او آخت تیغ کین

قومی که با خدای مهیای جنگ بود


عهد الست اگر نگرفتی عنان او

شهد بقا به کام مخالف شرنگ بود2


از عشق پرس حالت جانبازی حسین

پای براق3 عقل در این عرصه لنگ بود


احمد اگر به ذروه ی قوسین عروج کرد

معراج شاه تشنه به سوی خدنگ بود



از تیر کین چو کرد تهی شاه دین رکاب

آمد فرا بگوش وی از پرده این خطاب




ترک زبا ن بودن نیر خواه نا خواه وجه افتراقهایی میان شعر نیر ایجاد کرده است.
در زبان ترکی از لحاظ صوتی تفاوتی میان عین و الف وجود ندارد لذا تقریبا اکثر شعرای ترکی در التقای عین با الف مسامحه می کنند و این مسامحه را مرحوم نیر در اشعار فارسیش نیز انجام داده.

شه کبریا منشا توئی،که امیر عزّ مجللی
به تو زیبد عرش جمال حق که به تاج قدس مجللی

(شاید تنها استثنا در این زمینه مرحوم استاد عابد تبریزی بوده که شدیدا با این مسامحه مخالف بود و فرق ادیب را با غیر ادیب در رعایت همین ظرائف میدانست)
 
درچند جای ترکیب بند نیر گرته برداری ترکی نیز رخ داده و  این  شاعر ترک تعبیر و اصطلاحی را که در زبان خودش رایج بوده و  به کار  برده  و بجای آوردن معادل فارسی همان تعبیر را عینا وارد اشعار فارسی خود کرده است.

که به مواردی اشاره می کنم:


با گوشواره ای که به یغما کشیده خصم

اصطلاح یغما کشیدن در ترکی رایج است

وین مو کنان به گریه که شد دور ما تباه

مو کنان  همان توک یولان تعبیر ترکی است .

لختی عنان بدار که گردم به دور تو

گردم به دور تو همان باشیوا دولانیم است

چو تیر عشق جا به کمان بلا کند

اصطلاح جا کردن


این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز
شیر افکن است بادیه ابتلای ما

گراز را به عنوان حیوان کثیف و زمخت بیشتر در زبان ترکی به کار می برند

2.فرم و قالب

قالب این شعر ترکیب بند است.

مجموعه چند غزل یا قصیده بر یک وزن که هر کدام قافیه مخصوص به خود دارد و بیتهای متفاوتی در بین هر غزل عامل اتصال غزل‌ها با یکدیگر است. تفاوت اساسی ترکیب بند و ترجیع بند در این است که در ترجیع بند، بیت ترجیع همه قسمتها یکسان است. ولی در ترکیب بند، بیت ترکیب متفاوت و قافیه‌ای هربار به گونه‌ای دیگر دارد. معروفترین ترکیب بندهای فارسی از محتشم کاشانی (واقعه کربلا) و جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی (در نعت پیامبر) و وحشی بافقی (شرح پریشانی) است. موضوع ترکیب بند مواردی از قبیل مدح، وصف، رثا، عشق، و عرفان را در بر می‌گیرد**

از لحاظ فرم و قالب تفاوتی میان شعر نیر و محتشم وجود ندارد.هردو در قالب ترکیب بند و وزن مضارع سروده شده اند.ترکیب بند قالبی است متشکل از چند غزل پیوسته که که معمولا پس از 7-8 بیت با کمک بیت ترکیب بند ردیف و قافیه عوض می شود.فقط تعداد بند های شعر نیر بیشتر است .27 بند و نیز از لحاظ تعداد ابیات بعضی بند ها مثل بند 27 پانزده بیت است و بند 26 هفت بیت.حال آنکه ترکیب بند محتشم در ر12 بند هفت بیتی سروده شده و در مجموع فرم خوش ساخت تر و موجز تری دارد.
از 12 بند شعر محتشم ده بندش ردیف فعلی دارد.یک بند ردیف اسمی و یک بند بدون ردیف دارد.اما نیر 9 بند بی ردیف دارد که یکبار نیز قافیه را تکرار می کند

بند اول:

چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکاب
افتاد در ثوابت و سیاره انقلاب

بند هفتم:


لختی نمود با سپه کینه زین خطاب
جز تیر جان شکار ندادش کسی جواب

3.صور خیال و قدرت شاعری

از لحاظ تصویر سازی و صور خیال ترکیب بند محتشم شعریست کاملا ادیبانه و کلاسیک با معنی و مضمون پردازی حساب شده و منتظم.یعنی تصویر آنجائی می آید که باید بیاید لحن شاعر در جای خود خطابی می شود

ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای
بر طعنت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای
ای زاده زیاد نکرده است هیچگه
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای
کام یزید داده ای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای

 در جای خود روائی می شود

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

 و شروع شعر با سوال و تجاهل عارف و ادامه آن و رسیدن به ابیات مرثیه ریتمی قابل پیش بینی و منحنی وار دارد و فکر می کنم علت شاهکار بودن این اثر همین تناسب و ظرافت آنست:

خاموش محتشم که دلسنگ آب شد
بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

نیر با همه توان و قدرت شاعری خود طبع آزمائی در عرصه ای پرداخته که محتشم هنر والای خود را بنحو احسن نشان داده است لذا کار برای نیر بسیار سخت شده است هر چند از لحاظ پایه و مایه شاعری نیر فراتر از محتشم است و غزلیات حافظ وارانه نیر جای هیچ تردیدی را باقی نمی گذارد.لذا نیر در استقبال این ترکیب بند تلاش خود را معطوف به دو زمینه می کند .یکی تصویر سازی های زیبا و بدیع که تنوع چشمگیری نسبت به شعر محتشم دارد.و دوم مضمون آفرینی وانتقال مفاهیم که در مورد آن بعدا توضیح خواهم داد.
اگر تصویر سازی های شعر محتشم همان تصویرسازی های معمول و قراردادی شعر فارسیست که در متن شعر روائی چندان به چشم نمی اید  در شعر نیر این تصویر است که حرف اول را می زند و خود را از داخل شعر نشان می دهد:

شروع تشبیب وار و توصیفی بند اول و تشبیه خورشید به سواری که از زین پیاده می شود و شب غارتگر طناب زرتار خیمه خورشید را به غارت می برد .تشبیه هلال به کودکی تپیده به خون در کنار آب و یا زین سرنگون شده توسن بی سوار یا گوشواره ای که خصم از گوش پرده نشینان آفتاب بیرون آورده همه حکایت از شعری تصویری و قدرت مند دارد.
شعر نیر از لحاظ تصویر سازی و خیال آفرینی بسیار فراتر از شعر محتشم است .برای مثال چند نمونه از صناعات شاعری ذکر می شود
تشبیه:
آسیمه سر نمود خور از پرده شفق
خور چون سر بریده یحیی ز تشت خون

استعاره
دست فلک نمود گریبان صبح چاک
بارید از ستاره به بر اشک لاله گون

ایهام تناسب و مراعات نظیر

محمل شکسته ناله حدی ساربان سنان
ره بیکران و بند گران ناقه بی جهیز

تلمیح

چون تیر عشق جا به کمان بلا کند
اول نشست بر دل اهل ولا کند

تغییر لحن عاطفی نیز در این ترکیب بند خارق العاده است در کنار ابیات با لحن حماسی چون

استاد در برابر آن لشکر عبوس
چون شاه نیم روز بر آن اشهب شموس
گفت ای گروه هین منم آن نور حق کزو
تابیده بر سجنجل صبح ازل عکوس

ابیات سوزناک با لحن رثائی داریم که دلیل احاطه شاعر به فضا آفرینی می باشد:

ای چرخ سفله تیر ترا صید کم نبود
گیرم عزیز فاطمه صید حرم نبود
حلقی که بوسه گاه نبی بود روز و شب
جای سنان و خنجر اهل ستم نبود
انگشت او به خیره بریدی پی نگین
دیوی سزای سلطنت ملک جم نبود

4.تبیین مفاهیم

از حیث القا مفاهیم و مضامین دینی با توجه به اشراق و احاطه نیر به علو دینی ترکیب بند نیر غنای بیشتری نسبت به شعر محتشم دارد.نیر در عین حال که قرار است با ذکر مصائب وارد شده به اهل بیت طنین مظلومیت شهدای کربلا را بازتاب دهد در بینابین ابیات رثائی و اشک انگیز مفاهیم مورد نظر خود را باز تاب می دهد.شاید بتوان سنگ بنا و پایه این شعر را این بند بسیار گویا دانست:

تیری که بر دل شه گلگون قبا رسید
اندر نجف به مرقد شیر خدا رسید
چون در نجف ز سینه شیر خدا گذشت
اندر مدینه بر جگر مصطفی رسید
زان پس که پرده جگر مصطفی درید
داند خدا که چون شد از آن پس کجا رسید
هر ناوک بلا که فلک در کمان نهاد
پر بست و در هدف همه بر کربلا رسید
یکباره از فلاخن آن دشت کینه خاست
آن سنگهای طعنه که بر انبیا رسید
با خیل عاشقان چو در آن دشت پا نهاد
قربانی خلیل به کوه منا رسید
از تشنگی زپا چو در آمد به سر دوید
چون بر وفای عهد الستش ندا رسید

آری کربلا نقطه تلاقی پیکار همیشگی خیر و شر و نقطه ادا کردن عهد الست است.حسین، علی ،پیامبر اکرم و انبیا مرسل قرار است این عهد را ایفا کنند بدون هیچ شرط و ملاحظه ای که

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است!
تاریخ مقابله خیر و شر در روز عاشورا یک بار دیگر تکرار می شود ولی این تکرار عظمت و بی کرانگی خود را دارد که با هیچ حادثه ای دیگر قابل مقایسه نیست.

تبلیغ و باز گوئی این مطالب سنگین در لا بلای ابیات پر آب و  تاب چندان هم به نظر آسان نمی آید و شاعری آشنا به مضایق سخن می خواهد که  چنین ساده و سهل و ممتنع فلسفه قیام را تبیین کند:


گفت: ای گروه هر که ندارد هوای ما
سرگیرد و برون رود از کربلای ما
ناداده تن به خواری ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما
همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آن که با هوس کشور آمده
سرنآورد به افسر شاهی گدای ما
ما را هوای سلطنت ملک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما

نیر به باز سرائی و تصویر کردن یک تراژدی معمولی انسانی نمی پردازد که فراز و فرود حادثه و شکست و پیروزی قهرمان خود را با ترازوی عقل مصلحت اندیش و احساس ناپایدار  انسانی بسنجد و بر آن مبنا باز تاب دهد.
او از شکستی صحبت می کند که عین پیروزیست و مصیبتی که عین نعمت است لذا باید این دو گانگی و آمبی والانس را بطور قابل قبول و باور پذیری تصویر کند.در اینجاست که از مولفه ها و عناصر ادبیات عرفانی بهره می گیرد:

چون شاه تشنه ظلمت ناسوت کرد طی
بر آب زندگانی جاوید بر پی
در راه حق فنا به بقا اختیار کرد
تا گشت وجه باقی حق بعد کل شی
زد پا به هرچه جز وی و سر داد و شد روان
تا کوی دوست بر اثر کشتگان حی

در یکی از بندها نیر علت ابتلای پارستگان به بلا را چنین عارفانه بیان می کند:
در حیرتند خیره سران از چه عشق دوست
احباب را به بند بلا مبتلا کند
بیگانه را تحمل بار نیاز نیست
معشوق ناز خود همه بر آشنا کند
تن پر ور از کجا و تمنای وصل دوست
دردی ندارد او که طبیبش دوا کند

شعار شهید کربلا وارستگی و مناعت طبع   و برائت از تعلق  بود .چه بیانی بهتر از این ابیات می تواند این شعار را به فصاحت و بلاغت بازتاب دهد:

افتد ز بیم لرزه بر اندام کن فکان
آرم چو حیدرانه بر اورنگ زین جلوس
بر خاک پای توسن گردون مسیر من
نا کرده تیغ راست سجود آورد رووس
لیکن نموده شوق حریم لقای دوست
سیرم ز ندگانی این دهر چاپلوس
نی طالب حجازم و نی مایل عراق
نی در هوای شامم و نی در هوای طوس

5.جمع بندی

هر چند جمع بندی و قضاوت در مورد این دو اثر گران سنگ کاریست دشوار ولی در مجموع می توان گفت که کار محتشم ادیبانه تر و یکدست تر است و بیشتر به مذاق فارس زبانان خوش ایند می آید ولی شعر نیر  نیز غرابت مخصوص به خود را دارد که کم طرفدار نیست..و  از حیث صور خیال و عاطفه و محور عمودی اگر فراتر از شعر محتشم نباشد فرو تر نیست..بر عکس اوج و فرود در شعر محتشم کوتاه و قابل پیش بینی ست اما ابیات بسیار زیبا و عالی مرحوم نیر نشان می دهند که این شعر در یک حال کاملا شوریده وار سروده شده و مولا نا نیر حرف و قول و صوت را بر هم زده تا این ابیات جان شکار  را بیافریند:

عنقای قاف را هوس آشیانه بود
غوغای نینوا همه در ره بهانه بود
جائی که خورده بود می آنجا نهاد سر
دردی کشی که مست شراب شبانه بود
یکباره سوخت زآتش غیرت هوای عشق
موهوم پرده ای اگر اندر میانه بود
در یک طبق به جلوه جانان نثار کرد
هر درّ شاهوار کش اندر خزانه بود




............................................................................................................................................

*  منبع نگارش :  وبلاگ (مردی از دیار پارس )

**برداشته شده از ویکی پدیا

نظرات 11 + ارسال نظر
بهروز سپیدنامه دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:58 ق.ظ http://sepidnameh.ir

سلام بهره ها بردم

هاشمی زاده دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:06 ق.ظ

محرم وشکوه جاودانه عاشورا به شما بزرگوار عزیز عاشورایی تسلیت
همسفر با زینب کبری در کاروان عشق وحماسه پیام رسان خون شهدای کربلا

در کرببـــلا حماسه ی خــــون آمد....خورشید شرف به صحن گردون آمد
در وصف حسین بن علی می گویم....از عشق هر آنچه بــود بیــــرون آمد
...........
زینب کبری س
ای وسعت سبر باغ روشن کردی......یک عالمه درد وداغ روشن کردی
رفتی تو به شام وشام عالم را تو.....در وسعتی از چــراغ روشن کردی
........................

رضا همراز دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ق.ظ

سلام جناب دکتر

حجه الاسلام نیر چنانکه می دانید یکی از شعرای بزرگ آذربایجان و شعرای مورد علاقه من است.خوشحالم که یادی از این شاعر جلیل القدر کردید

سمیه دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:44 ب.ظ http://www.taymaz14.blgfa.com

سلام و درود استاد گرامی
از خواندن این بیت ها و نگاه زیبا و والایی که داشتید بر این واژه ها بی نهایت بهره بردم .....درود و سپاس

فریبا یوسفی دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:31 ب.ظ http://haalaato.blogfa.com

سلام. سپاس استاد گرامی.
در مجال اندکی که بود از ادامه مطلب بی بهره ماندم.
با آرزوی توفیق برای شما.

مریم صابری سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.taakestan.blogfa.com

سلام و سپاس ...

همیشه کارهای شما متفاوت و ستودنی است استاد.

واقعا از خوانش این پست شما محظوظ شده و بهره ها بردم.

اندیشه اتان مستدام.

اصغری فرزقی (کیان) سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:19 ق.ظ http://http://mo1351.blogfa.com/

سلام دوست ارجمندم

ممنون از تشریف فرمایی تان در وبلاگم

وبلاگ خوبی دارید و از مطالب و اشعارش استفاده کردم

اگر لینک کردید خبرش را بدهید

مخلص شما

کیان

سلام سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ق.ظ http://www.alirezafouladi.blogfa.com

سلام آقای دکتر.
روزگار بر وفق مراد.
و عزاداریها قبول درگاه حق.
مطلب را طی دو نوبت خواندم و استفاده ها نصیب شد مثل همیشه.
دستتون درد نکنه به خاطر این مقایسه ی خوب.
برقرار و برفراز باشید.

huseyin arezu چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ

selam Dr. yasha chokh yasha.

یوسف عزیزی یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ب.ظ http://dar-horoof.blogfa.com/

ممنون از حضورتان گرامی/لینک شدید

لطف اله یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://lh2shirinzaban.blogfa.com/

خوشحال شدم با یک شاعر بزرگ آذربایجان آشنا شدم ممنون از محبت شما که زحمت معرفی این شاعران را می کشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد